10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهم و فوری؛
بی تردید فردا دیر است
مذهبیها و بزرگواران التماستون میکنم این 14 دقیقه رو تا آخر گوش بدید.
قسمتون میدهیم که حتما نشر دهید برای شما هم صدقه جاریه است.
اول مقنعه رفت و روسری امد
چادر رفت و مانتو امد
به اینجا ختم نشد و روسریها هرروز عقبتر رفتند
مانتوها کوتاه تر شدند و به اینجا ختم نشد بلکه مانتوها تنگ تر شد
موها رنگ با رنگ و شلوارها تنگتر و کوتاهتر شد
به اینجا ختم نشد و روسری ها برداشته شدند
و به اینجا ختم نشد و شلوارهای پاره و جایگزینی پیراهن با مانتو
ایکاش به اینجا ختم میشد
زنها با شلوارک و تاب و و و بقیه رو نمیشه گفت .....
کنار دریاها افتضاح و به اینجا نیز ختم نشد
و زنا فراوان و سقط جنین فراوان و نوزادان را در سطل اشغال پیدا میکنند و به اینجا ختم نشد و شرابخواری علنی و امنیت از بین میرود و به اینجا ختم نمیشود و برایم مثل روز روشن است که سرهایمان را میبرند و جوانهای مذهبی مان زیر سم اسبها به خون میغلطند
و زنازاده های متولد شده را چه کسی باید نگه دارد ؟!!
با این روند شاهد روزگار سختتری خواهیم شد و به اینجاها ختم نخواهد شد
.
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
نشر دهید
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
CQACAgQAAxkBAAEJW-ZkJea-BBcM_D0B89z6Mic7c9qUzAACEAsAAjPpcFKBZoPqP8K7iy8E.mp3
7.54M
#تاحالاجایی مهمان بودی ک اینجوری با ذوق بری؟؟
[ظَلَمتُ نَفسی رولَبامه😔
🌺
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
نشر دهید
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
25.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چهارباغ اصفهان سیزده به در چه خبره
🔹 کی میگه مردم از دین زده شده اند 😊
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
نشر دهید
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از روزهای سخت ولی شیرین
🌹عملیات والفجر10۰🌹
به روایت حامی
مشاهدات عینی ازفعالیت رزمندگان
یگان دریایی لشگر ویژه ۲۵ کربلا
بایک اقدام ویژه درقالب گردان دواب
یا قاطر ریزه.
کردستان دزلی.کوه های
ملخور.هنی قل.قله سنگی.
.شیارهای وشکنار.واحمد اباد وشهرخرمال .
جاده خرمال .سیدصادق.ودوجیله
هرشب 👇
کانال ۱۷۵نفر
🌹 روایت سی ام 🌹
عمق فاجعه کشتار مردم حلبچه
و
خرمال ودوجیله.وحومه روستاها
انقدر زیاد بود
واتفاق یک فاجعه انسانی
پدر
مادر
فرزندان
خواهر
برادر
بستگان
اهالی یک قوم
همه روهم یا در کناری افتاده بودند
صدام انتقام خود را از کردهای مظلوم
مهربان گرفت وهزاران نفر از مردم بی دفاع را با بمب های موادشیمیایی
قتل عام کرد
اشک های مردم وبازمانده ها را
می دیدیم خجالت میکشیدیم
ما هم با انها هم ناله میشدیم
وهمه نالان بودند
برگشتم به شیار وشکنار
بالگرد نشسته بود
قراره مجروح ها را ببره
دور اطراف هلی کوپتر شلوغ بود
رفتم بببینم چه خبره
سوال کردم از دوستان
گفتن اقای صالح ایزدی
مجروع وپا او قطع شده
سرا سیمه جمعیت راکنار زدم دیدم صالح
ناله می زنه رفتم بوسش دادم
گفتم چی شده
گفت پایم.... ناله می کرد
بلند شدم گفتم صالح جان
کیف میکنی
پیکان می گیری
جمعیت دور اطرافش همه وخود صالح خنده
صالح را سوار بالگرد کردیم
صالح پرواز کرد ولی ما هنوز داشتیم میخندیدیم
اینم از هم یک نوع شوخی وروحیه دادن