eitaa logo
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
123 دنبال‌کننده
582 عکس
646 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
در هوایت بی‌قرارم روز و شب سر ز پایت برندارم روز و شب روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کی گذارم روز و شب جان و دل از عاشقان می‌خواستند جان و دل را می‌سپارم روز و شب تا نیابم آن چه در مغز منست یک زمانی سر نخارم روز و شب تا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم گاه تارم روز و شب می‌زنی تو زخمه و بر می‌رود تا به گردون زیر و زارم روز و شب ساقیی کردی بشر را چل صبوح زان خمیر اندر خمارم روز و شب ای مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب می‌کشم مستانه بارت بی‌خبر همچو اشتر زیر بارم روز و شب تا بنگشایی به قندت روزه‌ام تا قیامت روزه دارم روز و شب چون ز خوان فضل روزه بشکنم عید باشد روزگارم روز و شب جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب تا به سالی نیستم موقوف عید با مه تو عیدوارم روز و شب زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را می‌شمارم روز و شب بس که کشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را می‌شمارم روز و شب _مَن یمُت یرنی...
برف می‌بارید و ما آرام، گاه تنها، گاه با هم، راه می‌رفتیم. چه شکایت های غمگینی که می‌کردیم، یا حکایت‌های شیرینی که می‌گفتیم. هیچکس از ما نمی‌دانست کز کدامین لحظه شب کرده بود این باد آغاز. 🌨 هم نمی دانست کاین راه خم اندر خم بکجامان می کشاند باز... 📖 📷