هدایت شده از هنر تلاوت
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅یک حرکت استثنایی✅
شیخ#محمود_شحات
علی رغم برخی انتقادات وارد به وی در ماه های اخیر در برخورد با مخاطب
شهر سنبلاوین کشور مصر
سوره ی مبارکه ی مطففین از آیه ی بیست و دوم
@doulatesahar🌹
﷽
🔰نمایشگاه
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
○ قرار بود حدود ساعت ۲ بعدازظهر حرکت کنیم به سمت تهران؛ امّا تا ساعت یک و ده دقیقه، تقریبا هیچ چیزی آماده نبود. گذاشتیم ناهار گرم شود و ما هم به جمع کردن وسایل مشغول شدیم: بطری آب، میانوعده، لیوان و از همه مهمتر، فلاسک چای -که ملّت میدانند چقدر برایم مهم است.
○ لِخلِخ کنان داشتم کارها را انجام میدادم که تلفنم زنگ خورد؛ یک شماره ناشناس. جواب دادم:
_ سلام. بفرمایید.
_ سلام آقای کشمیری -بعضیها هنوز هم مرا به نام کشمیری میشناسند- حال شما خوبه؟ حیدری هستم.
_ کدوم حیدری؟
_ (پوقی زد زیر خنده): کدوم حیدری؟ یه حیدری بیشتر نداریم، همسایهتون...
○ آقای "حیدری ابهری" نویسنده است. بیشتر در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکند، و گاهی هم بزرگسال. فکر میکنم با بچّهها بیشتر حال میکند تا بزرگترها. آدمِ خیلی با صفا و خوشمشربی است؛ به عنوان یک نویسندهی شناخته شده، زیادی خودمانی است! با بچّهها رفیق میشود و برایشان وقت میگذارد. حالا هم شانس، درِ خانهما را زده و او، همسایهمان است.
_ دارم میرم نمایشگاه کتاب؛ میخواستم ببینم میاید؟ با خوانوادهتون.
من هم از خدا خواسته، سریع گفتم: نیم ساعت دیگه دمِ پارکینگ هستیم...
○ اینطور شد که خستگی و هزینهی رفتن به میدان هفتاد و دو تن، سپس چانهزنی با رانندههای بد قلق و رسیدن به ترمینال تهران، و از آنجا با مترو به ایستگاه شهید بهشتی رفتن و یک ربع پیادهروی تا مصلّی و هزارتا درد و بلای دیگر، به دوشمان نیفتاد.
● هم سفر، سفر خوبی بود، هم همسفران خوبی داشتم و هم بازدید خوبی بود. با یکی دوتا از نویسندهها صحبت کردم و چند کتاب هم خریدم.
#تمام
🔰 همینطور یکجا نشسته بود و زل زده بود به غرفهی انتشارات شهید کاظمی. نمیدانم؛ منتظر کسی یا چیزی بود، یا چی؟
چند روز پیش هم که آقا به غرفهشان سر زده بود، «دیدم که جامم میرود»اش را نشان آقا داد و گفت این بهترین کارم است؛ دوست دارم بخوانیدش. آقا هم گفت خواندهام این کتاب را، خیلی وقت پیش...
حمید داوود آبادی از آن آدمهاییست که خدا شهید نمیکند تا بمانند و برایمان روایت کنند. 🤲🏻👏🏻👌🏻
🔰 غرفه انتشارات خط مقدّم، از جذّابهای نمایشگاه بود. توجّه به بافت هنری و جلوههای رسانهای، باعث شده غرفه واقعا توی چشم باشد و دیده شود.
تِمِ سبز رنگ و یکدست، طرحجلدهای فیزیکی، تخفیف گذاریهای خلّاقانه و برخورد صمیمی کارکنان از نقاط قوّت غرفه بود...
پ.ن: همه هم میدانند که این کارها، کار کیست: یک سیّدِ حقیقتا هنرمند و خوشذوق...