eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
107 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Masafmusic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟ 🎼 @masafmusic
Reza Narimani - Zaraban Haram.mp3
3.97M
دلم رفت جایی که شد غوغایی جلو چشمِ‌خواهر
عنان ثروت خود را به دست کس مسپار که مال خود طلبیدن کم از گدائی نیست
** ماده‌گرگی‌دل‌اگر‌از‌سگ‌چوپان‌ببرد ** هر نسيمي كه نصيب از گل و باران ببرد می‌تواند خبر از مصر به كنعان ببرد آه از عشق كه يك مرتبه تصميم گرفت: يوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعيت پسری كه بخواهد دلی از دختر يك خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم اين است سرمه بر چشم كشد، زيره به كرمان ببرد دودلم اينكه بيايد من معمولی را سر و سامان بدهد يا سر و سامان ببرد مرد آنگاه كه از درد به خود می‌پيچد ناگزير است لی تا لب قليان ببرد شعر كوتاه ولي حرف به اندازه‌ی كوه بايد اين قائله را "آه" به پايان ببرد شب به شب قوچی ازين دهكده كم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
🥺👌
دهه شصت را در مهتاب شمردم، دوازده بهار کوتاه بود در یک زمستان بلند در آفتاب شمردم، سیزده زمستان کوتاه بود در یک بهار بلند اگر ریشه در خاک داری می‌رویی چه باور کنی، چه انکار شاخه‌ها را سرما و گرما می‌سوزاند؛ ریشه‌ها را نه می‌پرسی دهه شصت چگونه گذشت؟ این ضرب‌المثل را هیچ‌کجا نشنیده‌ام: تفنگت را که گرفتند تیروکمان کودکیت خطا نمی‌کند...
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ سورة الحَجّ: «وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ» (٢٤) در هشت :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با تیر و کمان کودکی ام در کوچه باغ های قدیمی در انبوه درختان باران خورده سینه گنجشکی را نشانه گرفته بودم که عاشق تو شدم... گنجشک بر شانه ام نشست و من شکارچی ماهری شدم از آن پس هرگز به شکار پرنده ای نرفتم هروقت دلتنگم، آواز میخوانم پرنده می آید، پرنده می نشیند، پرنده را می بویم، پرنده را می بوسم، پرنده را رها میکنم و چون شکار دیگری میشود، کودکی ام را میبینم در کوچه باغ های قدیمی در کنار دیوار های باران خورده با بوی کاهگل و آواز پرنده به خود می پیچد و گریه میکند های آواز چقدر تو را دوست دارم...