#شعر_کودکانه
#عید_قربان
خدای کعبه ای تو
معبود مکه ای تو
به گفته ی پیامبر
خالق یکتایی تو
عید قربان عیدماست
عید بزرگ اسلام
دست بزنیدبچه ها
عید بزرگ قربان
دلم میخواد که روزی
راهیه مکه باشم
بعد از طواف کعبه
حاجی مکه باشم
مدینه ی منور و هم مکه مکرم
دو شهر حاجت هستند
صلی علی محمد
صلوات بر محمد
┄┄┅💫🍃🌸♥️🌸🍃💫┅┅┄
#گلستان_کودک_و_نوجوان
#عمو_بهرمن
#شعر
#عید_قربان
💐🍀 🌸🍀🌹🍀🌼🍀🌺
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
#عید_قربان_مبارک
#داستان
بچه های عزیز 😊حضرت ابراهیم علیه السلام یکی از پیامبران😍 بود .
این پیامبر خدا پسری👱♂ داشت به اسم اسماعیل که او هم از پیامبران بود .
در یکی از شب ها 🌙حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب دید که یه فرشته ای🧚♂ نزدش آمد و فرمود خداوند متعال می فرماید :
اسماعیل فرزند خود را برای من قربانی🔪 کن .
حضرت ابراهیم علیه السلام وحشت زده😰 از خواب بیدار شد . و با خود فکر کرد🤔 که این خواب یه دستوری از خداست یا وسوسه شیطان .
دو شب دیگر هم این خواب را دید😰 و کاملا متوجه شد که مامور به انجام این کار شده است.
صبح روز بعد به هاجر ( هاجر همسر حضرت ابراهیم علیه السلام و مادر اسماعیل بود ) گفت:
برخیز و به اسماعیل لباس های زیبا بپوشان! زیرا می خواهم او را به مهمانی دوست بسیار بزرگی ببرم.
هاجر، اسماعیل را شستشو داد و معطر ساخت .
حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام از هاجر خداحافظی👋 کردند .
حضرت ابراهیم فرزند خود را برداشت و برای اینکه قربانی کردن اسماعیل از چشم مادرش دور باشد بسوی مناحرکت کرد ( بچه ها منا محلی است که در حدود ۱۰ کیلومتری مکه🕋 واقع شده است و حجاج در آنجا قربانی🐑 می کنند )
در هنگام حرکت بسوی منا، در سه جا شیطان👹 در برابر حضرت ابراهیم ظاهر شد و به وسوسه او پرداخت ( این محل هم اکنون جمرات سه گانه است و حجاج به هر ستون از ستون شیطان که می رسند سنگ پرت می کنند )
اما حضرت ابراهیم (ع) با اراده ای استواری💪 که داشت شیطان را از نزدیک خود راند و بسوی منا ادامه مسیر داد.
دست های جوان خویش را بست و او را مانند قربانی به زمین خواباند و چاقوی🔪 خود را بر گلوی او گذاشت و محکم کشید 😱اما کارد گلوی اسماعیل را نبرید. دو بار، سه بار اینکار تکرار شد اما ابراهیم (ع) در کمال تعجب😳 دید که کارد گلوی اسماعیل را نمی برد.
بچه های عزیز🤗 اینجا بود که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده اند:
ای ابراهیم ! آن رویا را تحقق بخشیدی (و به ماموریت خود عمل کردی) (۱)
سپس خداوند متعال قوچی 🐏را فرستاد و حضرت ابراهیم (ع)هم بسیار خوشحال شد 😍و پسرش را بوسید 😘و به جای او، گوسفندی🐏 که از بهشت🌺🌳 برای او فرستاده شده بود را قربانی کرد.
از آن روز به بعد که روز قربان نام گرفت رسم و سنت شد که حجاج پس از انجام اعمال حج ، حیوانی را قربانی کنند و گوشت آن را در بین فقرا تقسیم نمایند و رضایت خداوند متعال را جلب کنند.
🌀 منابع:
🔰۱- قرآن کریم- سوره صافات- آیات ۱۰۴ و ۱۰۵
┄┄┅💫🍃🌸♥️🌸🍃💫┅┅┄
#داستان
#عید_قربان
💐🍀 🌸🍀🌹🍀🌼🍀🌺
@nafiseshamohamadi
داستان کوتاه برای معرفی روز عید قربان به بچه ها
مریم خیلی بازی کردن با گوشی📱 را دوست داشت. اما مادرش دوست نداشت که مریم خیلی با گوشی بازی کند. مریم به خاطر اینکه مادرش را دوست داشت به حرف مادر گوش کرد چون می دانست که مادرش صلاح او را می خواهد.
📱📱📱📱📱📱📱📱📱📱📱📱
روزی خداوند به حضرت ابراهیم گفت از عزیزترین کس باید بگذری تا رشد کنی.
حضرت ابراهیم می دانست که خداوند خوبی او را می خواهد. و در روز عید قربان پسرش را برد اما خداوند به جای پسرش گوسفندی 🐏به او داد تا قربانی کند.
خداوند می خواست تا بنده اش حضرت ابراهیم را رشد بدهد برای همین این امتحان سخت را از او گرفت
🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏🐏
گاهی گذشتن از بهترین چیزی که انسان دوست دارد به انسان کمک می کند تا درجه اش پیش خداوند بالاتر رود..
🎉🎉عید سعید قربان عید بندگی بر شما مبارک باد.
@nafiseshamohamadi
بچه ها شما تا حالا از چیزهایی که دوست داشتید گذشتید مثل اینکه یک اسباب بازی که دوست دارید را به کسی بدهید.
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
خداوند در قرآن می فرماید
هرگز به نیکی نمی رسید مگر اینکه از آن چیزی که دوست دارید، انفاق کنید..
سوره آل عمران آیه 192
@nafiseshamohamadi
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | داستان زندگی امام علی عزیز و شجاع
🌸 قسمت اول
🎈@nafiseshamohamadi
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | عیده غدیره
🌸 یک کلیپ شاد در مورد عید غدیر
🎈 @nafiseshamohamadi
🤔 بچه ها می دونید چرا پیامبر عزیز و مهربونمون به امام علی می گفتند شیر خدا؟
🤗 چونکه ایشون خیلی شجاع و پرقدرت بودند و دشمنای پر قدرت را شکست می دادند.
🎈 @nafiseshamohamadi
🤔 عید غدیر چه روزیه؟
☺️ نوگلان قشنگ، پیامبر عزیز و مهربونمون حضرت محمد در آخرین سفر خودش به خانه ی خدا در محلی به نام غدیر خم از مردمی که همراه ایشان بودند خواستند از شتران و اسب ها پیاده شوند و در محل خاصی به نام گودال خم جمع شوند.
🌊 بچه های گلم «غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» اسم یه جاییه که در آن روزگار چشمهای روان و درختانی کهنسال داشته است.🌴
😯 همه با هم زمزمه می کردند که حتماً حضرت محمد خبر و حرف مهمی دارد که در این مکان و هوای گرم فرمان داده جمع شویم!
✋ حضرت محمد دست علی عزیز را بالا بردند و از مردمی که جمع شده بودند، پرسیدند: “ای مردم آیا من را قبول دارید؟”
☺️ همه گفتند:” بله پیامبر خدا، شما محمد امین هستید. شما پیامبر ما هستید.”
🙌 بعد حضرت محمد عزیز و مهربونمون دست حضرت علی عزیر و مهربون را بالا گرفتند و گفتند:” هرکس من مولای او هستم، از این به بعد علی مولای اوست…”
🤗 بعد از شنیدن حرفهای پیامبر ، مردم قبول کردند که حضرت علی بعد از پیامبر جانشین ایشان است وبه حضرت علی تبریک گفتند.🎉🎊
🎈@nafiseshamohamadi