#حدیث
#نکته اعتدال
حدیث(امام جعفر صادق علیه السلام)
مامن شي ء الاوله حد
هرچیزی برای خود حدو اندازه ای دارد
😊😊😊😊😊😊😊پس ماهم توجه داشته باشیم!!!!رفتی سراغ گوشی مبادا غافل بشی😉😉😉😉
@nafiseshamohamadi
#شعر_کودکانه
🌸 امام زمان (عج)
سلام سلام بچه ها
سلام سلام غنچه ها
روی زمین زیبا
یه گوشه ای همین جا
امام آخر ما
آقا و سرور ما
مهدی صاحب زمان
رهبر کل جهان
مارو نگاه می کنه
همش دعا می کنه
او صاحبِ زمونه
اما چرا پنهونه
چون بیشتر آدم ها
غافل از یاد خدا
با کارهای زشت شون
شدند اسیر شیطون
آقا امام زمان یار
همه شیعیان
وقتی که زشتی رو دید
از دست آنها رنجید
گفت که هنوز یار ندارم
عاشق و غم خوار ندارم
بچه ها بیدار بشیم
با هم دیگه یار بشیم
با هم بگیم حرف خوب
انجام بدیم کار خوب
با هم بخونیم دعا همه
بخواهیم از خدا
و عجل فرجهم و عجل فرجهم
@nafiseshamohamadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزشمار دهه فجر
تدوین:شامحمدی
@nafiseshamohamadi
بچه های مهدی دوستِ من 👌❤️
جمعه تون پراز شادی ونشاط 🌸😁
✅ امروز دعا و حمایت از ، پدرمهربونمون فراموش نشه🤨
گفتیم ، حمایت ازامام یعنی ⭕️ترک گناهان و ⭕️انجام واجبات 💪
سعی کنید کارهای خوبتونو زیادترکنید وهمه شونو هدیه بدید به حجت خداکه دلیل تمااااام رحمتهای حق ، برماهستند☺️.
از گفتن این دعای مهم هم غفلت نکنی👇👇
اللّهم عجّل لولیّک الفرج ⭐️🤲
@nafiseshamohamadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملیکا حنیفه پور
پایه دوم
استان تهران
امام زمان نگهدارت باشه عزیزم 👏👏🌸🌸🌸
@nafiseshamohamadi
😊لطفا لبخند بزنید 😊
دختر کوچکی هر روز پیاده
به مدرسه می رفت وبرمی گشت.
آن روزصبح هوا رو به وخامت گذاشت وطوفان ورعدوبرق شدیدی درگرفت.
مادرکودک نگران شده بود که مبادا دخترش از طوفان بترسد، به همین
جهت تصمیم گرفت با اتومبیل
خود به دنبال دخترش برود.
در وسط های راه، ناگهان چشمش
به دخترش افتاد که با هر رعد
و برقی می ایستد به آسمان
نگاه کرده ولبخند می زند!!!
زمانی که مادر از او پرسید چه
کارمی کنی؟ دخترک پاسخ داد:
من سعی می کنم صورتم قشنگ
به نظر بیاد،چون خدا داره
از من عکس می گیره...!!!
در هنگام رویارویی
با طوفان های زندگی،
لبخند را فراموش نکنید!
خداوند به تماشا نشسته است ..
@nafiseshamohamadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود ملی
حمیدرضا کلانتری،کلاس دوم الف،دبستان سلمان ترک آباد
سلام و هزار تا سلام به بچه های گلم
شام جمعه تون پر از برکت و نور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🥰
امروزهم گذشت و اماممون نبومدن😭
بیاین همه با هم ؛ امروز دفترچه خوبیهامون🎁🎁🎁 رو با دعا کردن برای فرج امام مهربونون پر کنیم😍
🍃🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺🍃
@nafiseshamohamadi
حدیث 📄
شکر خداوند نعمت ها را سرازیر می کند 🌿
💭مثل فرشته💭
#حدیث
@nafiseshamohamadi
#احکام
مقدار #حجاب 🧕 زن در #نماز :
مقدار پوشش👚👗 واجب برای زن در حال نماز،
1⃣ پوشاندن تمام بدن حتی موی سر 👱♀ به جز صورت👤 (به مقداری که در وضو شسته🚿 می شود) و
2⃣ دست 🖐 ها تا مچ و
3⃣ پاها 🦶تا مچ است.
اما برای آنکه یقین کند 👀 مقدار واجب 💖❤️🧡 را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت 🧕 و قدری پایین تر از مچ 🤛 را هم بپوشاند.
👒 @nafiseshamohamadi
دانش آموزان عزیز سلام..پانزدهمین سوره قرانی در چالش قرآنی..
بچه های باهوش حتما توی این چالش شرکت کنن👍
!چالش قرآنی
همراه با شعر و تفسیر سوره
خوب بخونید و حفظ کنید...
چالش امروز ما سوره قریش👇👇👇
@nafiseshamohamadi
تفسیر کودکانه از سوره ی قریش
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود😊🌺
در روزگاران خیلی دور یه قبیله زندگی میکردند
آدمهایی که کنار هم یه جا زندگی میکردند قدیم ها قبیله میگفتند..👥👥
اسم این قبیله قریش بود که میخوام براتون بگم👇
بچه ها مردم قریش باهم ایلاف نداشتند (یعنی دوست نبودند)متعهد و متحد🤝نبودند
بابا میخواست بره خونه و مامانش تنها میرفت
مامان خودش تنها میرفت بازار . بچه تنها بازی میکرد . با هم ایلاف نداشتند
ی روزی بچه ها توی فصل شتاء (یعنی فصل زمستان)☃
بابا میخواست بره چندتا جوراب🧦 که مامان بافته ببره یه شهر دیگه بفروشه
بابای خونه تنها میره و با لباس زمستانی . کلاه و چتر🌂 رفت
رفت اونجایی که میخواست بره جورابارو بفروشه
توی راه یک دفعه یه دزده اومد سر راه بابا
گفت وایسا ببینم دستا بالا🙌
بابا گفت وای این دیگه از کجا اومد؟
دزده گفت زودباش اون جورابارو بده به من👺
باباهه دوس نداشت ولی مجبور شد جورابارو داد
دزده هم جورابارو بردو رفت
بابا برگشت خونه و مامان گفت چی شد جورابارو فروختی؟
بچه ها گرسنه هستند و میخوایم بریم خرید
بابا گفت راستش یه دزده تو راه جورابارو ازم گرفت
مامان ناراحت شد و گفت چیکار کنیم
گفت تا فصل تابستون صبر میکنیم
تا رسیدند به فصل صیف یعنی تابستان ☀️
تابستون از راه رسید و بابا رفت به سمت شهر تا جوراب 🧦بفروشه
توی راه دوباره آقا دزده پرید جلوش
آی بچه ها باباهه نتونست کاری کنه دوباره
دزده هم جوراباشو گرفتو رفت😨
مرد ناراحت برگشت خونه😩
یه پیر مرد 🧔عاقل توی شهر زندگی میکرد
گفت بذار برم ازش بپرسم چرا اینجوری میشه
پیرمرده گفت شما باید باهم ایلاف داشته باشین..یعنی متحد باشید
باید متعهد باشین و باید بادوستاتون برین دسته جمعی بفروشین و یه کاروان بشید
اینا باهم ایلاف شدند و راه افتادند به همون شهری که قرار بود جورابارو بفروشند
دزده از دور دید و گفت وای اینا چقد زیادند😱 اینا منو میکشن و نمیتونم برمو جورابارو ازشون بگیرم
اونا رفتند و جورابارو فروختند و یه عالمه هم خوراکی خریدند🥝🍉🍇🥔🥒🍞
پیرمرد مهربونو دانا وقتی که اینها برگشتند گفت :
حالا که شما باهم ایلاف داشتید باید برید هذا البیت (کعبه) فلیعبدوا کنید
فلیعبدوا رب هذا البیت عبادت کنید
بشینید دور خونه ی خدا دعا کنید فلیعبدوا کنید
اینا رفتند هذا البیت فلیعبدوا کردند و خدارو شکر کردند که باهم ایلاف دارند.
#تفسیر
#سوره_قریش
@nafiseshamohamadi