فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار زیبای آموزشی😍
#تسبیحات
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جا مدادی ✏️✏️
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
D1738473T14218508(Web)-mc (۱).mp3
3.64M
☆قصه پلیس کوچولو ☆
با صدای بانو نشیبا ❤️
پلیس کوچولو
#قصه_صوتی
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز خوبتر باش
برای خودت، برای همه
برای زمینی که به خوب بودنت نیاز داره...
سلام صبح بخیر🌷 روزتون زیبا 🍃
───┅┅─═इई 🦋 ईइ═─┅┅───
❥ ❥#سلام #حال_خوب #انرژی_مثبت #بهار #صبح_بخیر
🔸️شعر لیلی حوضک امام رضایی
🌸چند نفر بودن میخواستن برن زیارت امام رضا علیه السلام
🌱اولی گفت: دیلینگ دیلینگ ساعت ما زنگ زد و ما بیدار شدیم
🌸دومی گفت: تلق تولوق، همه سوار قطار شدیم
🌱سومی گفت: شکر خدا؛ داریم میریم زیارت امام رضا (ع )
🌸چهارمی گفت: نبات و زرشک و زعفران، دعا برای بچهها
🌱انگشت شست گفت: چه کنم ناراحتم؟!
🌸نمیشه به این سفر برم، کاشکی کبوتر بودم و پرپرپر میپریدم؛
🌱زودتر از اینها من خودم به اونجا زود میرسیدم
🌸انگشتای دیگه بش گفتن: ناراحت چرا؟
باهم میریم زیارت امام رضا (ع)
🌱اینجور شد که همه باهم رفتن مشهد
زیارت امام رضا علیه السلام
#شعر
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاشی با قاشق
#آموزش_نقاشی
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
قو🦢
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟انقد این پفک خوشمزه بود وآسون دلم میخواد شما هم درست کنید واز خوردنش لذت ببرید بچه ها که عاشقشن😋
🔹سیب زمینی یک عدد درشت یا دوعدد متوسط
🔹روغن مایع دوقاشق غذاخوری
🔹نمک. زرچوبه. پاپریکا. ب اندازه دلخواه
🔹نشاسته ذرت سه فاشق غذاخوری
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════
#داستان_کودکانه
🌿🦌 بچه گوزن اخمو 🦌🌿
گوزن کوچکی بود که فکر میکرد با بقیه حیوانها فرق دارد. او همیشه اخم میکرد و غر میزد و به حرفهای دیگران گوش نمیداد.گوزن کوچک فکر میکرد باید حرف، حرف خودش باشد.
یک روز، گوزن کوچک همراه بچه روباه و بچه خرگوش به جنگل رفت. خرگوش کوچولو این طرف و آن طرف پرید، بچه روباه پشتک زد. آنها خوشحال بودند که با هم هستند. اما گوزن کوچک مثل همیشه قیافه گرفته بود. مرتب سرش را تکان میداد و میگفت:
- شما دو تا خیلی شیطانی میکنید، ممکن است پنجه هایتان درد بگیرد. شاید هم گردنتان بشکند.
بچه روباه و بچه خرگوش گوششان به این حرفها بدهکار نبود، آنها آنقدر بازی کردند تا خسته شدند. بعد، روی علفها دراز کشیدند.
یک دفعه خرگوش کوچولو داد زد:
- نگاه کنید! در آسمان یک خرگوش سفید و چاق است.
بچه روباه با خوشحالی گفت:
- یک بچه روباه هم هست.
گوزن کوچک گفت:
- آنها فقط ابرهای کوچکی هستند که با خودشان باران می آورند. ناگهان باران شروع به باریدن کرد. هوا سرد شد و عطر گلها و بوی خوش علفها، همه جا را پر کرد. بچه روباه و خرگوش کوچولواز باریدن باران خیلی خوشحال شدند. بلند بلند خندیدند و چرخیدند. پوزه هایشان را بالا گرفتند تا قطرههای باران را بقاپند، اما گوزن کوچک همانطور یک گوشه ایستاده بود و اخم کرده بود و میگفت:
- بهتر است برویم زیر یک سقف بنشینیم.
خرگوش کوچولو داد زد؛
- میبینی؟ از ابر من یک عالم خرگوش رنگی پایین میآید!
بچه روباه همانطور که به قطرههای باران خیره شده بود، گفت:
- از ابر من هم هزار تا بچه روباه به زمین میآید.
گوزن کوچک خیلی سعی کرد مثل همیشه قیافه بگیرد، اما فقط غمگین تر شد و آهسته گفت:
- شما این حرفها را از خودتان درآورده اید. این فقط یک باران معمولی است. پس چرا من یک بچه گوزن هم نمیبینم که از آسمان بیاید؟
خرگوش و روباه پرسیدند:
- تو واقعاً چیز دیگری غیر از باران نمیبینی؟
خرگوش کوچولو با دقت به دور و برش نگاهی انداخت و گفت:
- تو باید با شادی به همه جا نگاه کنی؛ تا همه چیز را خوب و قشنگ ببینی.
گوزن کوچک، خیلی جدی گفت:
- من نمیتوانم. آخر...
بعد، سرش را تکان داد و با بغض گفت:
- شما همه چیز را قشنگ میبینید؛ ولی من نه.
وقتی باران بند آمد، هنوز گوزن کوچک بیچاره همینطور گریه میکرد.
خورشید از پشت ابرها بیرون آمد. خرگوش کوچولو گفت:
- نگاه کن! خورشید آمده که ما را خشک کند.
نور سفید، چشم گوزن کوچک را زد. گوزن کوچک اشکهایش را پاک کرد. تا آمد حرفی بزند، خورشید پشتش را گرم کرد. گوزن کوچک سعی کرد باز هم قیافه جدّی بگیرد، اما خورشید گردنش را قلقلک داد. گوزن خندهاش گرفت و گفت:
- خورشید خیلی مهربان است. من خیلی خوشحالم.
خورشید یک خنده داغ به گوزن کوچک کرد؛ آنقدر گرم که تمام اشکهای گوزن کوچک خشک شد. گوزن کوچک با خوشحالی به دور و برش نگاه کرد و با خوشحالی داد زد:
- چه جنگل قشنگی!... چه آسمان زیبایی! نگاه کنید! نگاه کنید! آن دور دورها، توی آسمان یک بچه گوزن نرم و چاق از آسمان پایین میآید.
دوستهای گوزن کوچک، دستهای او را محکم گرفتند و با خوشحالی گفتند:
- آره، میبینیم.
گوزن کوچک گفت:
- من حالا گوزن کوچولویی را میبینم که توی آسمان بالا و پایین میپرد.
خرگوش کوچولو گفت:
- همین طور یک خرگوش کوچولو.
بچه روباه خندید و گفت:
- و یک بچه روباه.
👩🎨👨🎨
#نقاشی_کودکانه #ایده #مدادرنگی #نقاشی
#آموزش_نقاشی #کودکانه #نقاشی_آسان
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨═════
🖌️ @naghashiparimah🖌️
═════🎨𝓟𝓪𝓻𝓲𝓶𝓪𝓱 🎨════