eitaa logo
نقد داستان ☕️
46 دنبال‌کننده
24 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📌"نقد و بررسی تخصصی رمان های ایران و جهان" 🙋‍♂️ارتباط: @Seyed_Mousavi123 🌀شاخه‌ای از «آکادمی نو نگاشت؛ باشگاه نویسندگی» @Bashgah_Nevisandegi
مشاهده در ایتا
دانلود
🧑‍💻 📌 🔗 📘 نام اثر: زایو ✍️ نویسنده: مصطفی رضایی کلورزی 📑تعداد صفحات: 292 🏢انتشارات: کتابستان 📋 ژانر: ماجراجویی/ حادثه‌ای/ فاجعه 👥 مخاطب: نوجوان/ جوان/ بزرگسال 🔰خلاصه داستان: در سال 2039 میلادی، ویروسی فوق‌العاده مرگبار به نام ZO (زایو) از طرف عواملی نامعلوم در جهان پخش می‌شود و طی 2 سال، جان میلیون‌ها انسان را می‌گیرد. تلاش‌ها در جهت پیداکردن پادزهر، بی‌نتیجه است، تا اینکه سرنخ یک آزمایشگاه زیرزمینی پیدا می‌شود. دکتر علی پارسا، ویروس‌شناس ایرانی، برای تحقیقات بیشتر فرستاده می‌شود؛ اما...! 👇ادامه پست بعد👇 @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
➕نقاط مثبت: 1. ایدهٔ داستان، تازه و جذاب بود. 2. تخیل اولیهٔ دنیای داستانی خوب بود. (اگرچه در ادامه به‌خوبی پرداخت نشد.) 3. بعضی صحنه‌ها، در انتقال حس استرس و هیجان، تا حدی موفق بودند. 4. استفاده از عنصر غافلگیری در بعضی موارد، خوب بود. ➖نقاط منفی: 1. توصیف زیاد از حد امور عادی و گره نداشتن خیلی از توصیف‌ها با پیشبرد وقایع داستان 2. گفتگوهای متعدد نامتناسب و غیر باورپذیر از طرف شخصیت‌ها (شخصیت‌های خارجی از اصطلاحات عامیانه ایرانی استفاده می‌کنند!) 3. توضیحات و اطلاعات بسیار زیادی به‌صورت گزارشی ارائه شده است. (نویسنده اصلاً در قیدوبند زاویه دید در ارائه اطلاعات نبوده است!) 4. استفاده از چکیده‌های روایی غیرضروری 5. ارائه اطلاعات خارج از زاویه دید راوی اصلی (قواعد زاویه دید رعایت نشده) 6. تخیل نویسنده، تو چشم می‌زند. (اشیا و اتفاقات تخیّل شده، کامل توجیه نمی‌شود و به‌اندازه لازم باورپذیر نیست.) 7. در کل، نویسنده گزارشگر است و نشان‌دهنده نیست. 8. کلی‌گویی‌هایی در داستان اتفاق افتاده که حضور نویسنده را لو می‌دهد 9. بعضی شخصیت‌های داستان، به‌اندازه کافی واقعی جلوه نمی‌کنند. 10. نویسنده رسماً سعی در باکلاس نوشتن داشته، و این مهم‌ترین اشتباه اوست. (متعدد از واژه‌هایی مانند «فوق پیشرفته»، «ویژه» و... استفاده می‌کند؛ بدون آنکه کاربرد یا پیشینه آن شیء یا شخص را نشان بدهد.) 11. در بعضی موارد، قاعده اولویت‌بندی سرعت کنش‌ها، رعایت نشده. 12. قلم نویسنده ضعیف است و هنوز پخته نشده. 13. بعضی افعال و گفتگوها نامتناسب با وضعیتی است که شخصیت‌ها در آن قرار دارند. (مثلاً شوخی کلامی ساده از شخصیتی جدّی و امنیتی در موقعیت مرگ و زندگی) 14. به قدرت ایران در چند جای رمان اشاره شد، اما هیچگاه منطق و پشتوانه آن بیان نشد و حتی در بعضی بزنگاه‌ها، خلاف آن به تصویر کشیده شد. (مانند ناموفق بودن تیم ویژه ایرانی باآن‌همه تجهیزات، در محافظت از دکتر پارسا) 15. نویسنده تمام تلاشش را کرد که با اکشن‌های گوناگون، داستان را پیش ببرد؛ اما اشکالاتی که بیان شد، حتی جذابیت ادامه‌دادن داستان را نیز مختل کرد. 16. اشکالات ویرایشی به چشم می‌خورد. 💠 جمع‌بندی: زایو با ایده‌ای جذاب و طرح جلدی زیبا، به‌عنوان اولین داستان نویسنده‌اش، پا به عرصه ژانر علمی_تخیلی گذاشت. اما متأسفانه به دلیل اشکالات زیاد هنری و داستانی، در عرصه فرم تقریباً شکست‌خورده و محتوای ارزشمندی که سعی داشت برساند نیز، قربانی همین اتفاق گشته است. کاش نویسندهٔ زایو، قبل از انتشار عمومی داستان، از نویسندگان و هنرمندان بیشتری برای مشورت و ویرایش اثر کمک می‌گرفت. 💲نمره‌دهی از 💯 ۱) دنیای داستانی: 14 (از 20)✅ 2) شخصیت‌پردازی: 11 (از 35)❌ 3) پیرنگ: 22 (از 35)✅ 4) درون‌مایه: 15 (از 15)✅ ۵) سبک: 4 (از 20)❌ 💎نمره نهایی: 66🟠 💬 قطعه خواندنی: «یکی از آن‌ها درحالی‌که با فریاد حرف می‌زد گفت: از لحظه‌ای که پاتون رو روی پله‌ها بذارین و وارد هواپیما بشین، نه اسمی خواهید داشت و نه وجود خارجی. متوجه هستین که، دکتر؟ دکتر پارسا چند لحظه‌ای خیره شد به محافظش. سپس نگاهی به هواپیما انداخت و به پله‌ها. بعد دستش را زیر قطرات باران کاسه کرد و به آن چشم دوخت. باران تندتر و قطره‌هایش درشت‌تر شده بود. سپس دوباره نگاه به نگاه محافظ دوخت و گفت: بله؛ متوجه هستم! شاید روزی تنها کسی باشم که ویروس رو شکست می‌ده.» @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
🧑‍💻 📌 🔗 📘 نام اثر: مردی به نام اوه ✍️ نویسنده: فردریک بکمن (ترجمه الناز فرحناکیان) 📑تعداد صفحات: ۳۷۱ 🏢انتشارات: نون 📋 ژانر: اجتماعی/ خانوادگی 👥 مخاطب: جوان، بزرگسال 🔰خلاصه داستان: پیرمردی بعد از سال‌ها زندگی در خانهٔ کوچکش، با همسایگان جدیدی در محلهٔ خود روبه‌رو می‌شود. همسر این خانوادهٔ جدید، پروانه، یک زن ایرانی است که شاید فکرش را هم نمی‌کرد، همسایه بودن با مردی به نام اوه، چه اتفاقاتی برای او و دیگران رقم خواهد زد. با شخصیت جالب و منحصربه‌فرد «اوه» همراه شوید... 👇ادامه پست بعد👇 @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
➕نقاط مثبت: 1. شخصیت‌پردازی بی‌نظیر اوه و دیگر شخصیت‌ها 2. ایجاد عقبه فرهنگی برای عادات و زندگی شخصیت اصلی 3. لحن و انتخاب کلمات در گفتگوها و تک‌گویی‌ها منحصربه‌فرد و بجا بود. 4. زاویه دید جدید (بین سوم‌شخص معمولی و بی‌طرف) 5. ایجاد تصویر شفاف از داستان در ذهن مخاطب (مخاطب داستان را خوب می‌بیند) 6. تشبیه‌های متعدد و عامیانه، به داستان فضا داده است. 7. پایان‌بندی داستان، بسیار خوب و مناسب بود. 8. خلق صحنه‌های طنز دلچسب 9. تجارب خوبی در مورد زندگی منتقل می‌کند. 10. غافلگیری در مورد زن اوه، جالب بود. ➖نقاط منفی: 1. فلاش‌بک‌های داستان به‌خوبی به‌کارگیری می‌شوند؛ اما سیر داستان به‌اندازه کافی کشش و قلاب ندارد. 2. در قسمت‌های پایانی، نیمچه تطهیری نسبت به اختلال «همجنس‌گرایی» اتفاق می‌افتد که مطلوب نیست. 💠 جمع‌بندی: مردی به نام اوه شخصیت‌هایی دارد که شما در طی داستان، اوقات خوشی را با آنها می‌گذرانید. از استحکام شخصیت اوه، دغدغه‌مندی پروانه، بی‌عرضگی پاتریک و سرخوش بودن جیمی لذت می‌برید و نویسنده را به‌خاطر دیالوگ‌های کم‌نظیرش، تحسین می‌کنید. حرف بزرگ این داستان این است: «برای زندگی بهتر، به اطرافیانمان اهمیت بدهیم.» 💲نمره‌دهی از 💯 ۱) دنیای داستانی: 16 (از 20)✅ 2) شخصیت پردازی: 30 (از 35)✅ 3) پی‌رنگ: 24 (از 35)✅ 4) درون‌مایه: 13 (از 15)✅ ۵) سبک: 20 (از 20)✅ 💎نمره نهایی: 03 + 100🟢 💬 قطعه خواندنی: «اوه؟» زن طوری از پشت سر او را صدا کرد که انگار خیال می‌کرد ممکن است اوه از آخرین بازی که او مزاحمش شده اسمش را عوض کرده باشد. اوه بدون آنکه کوچک‌ترین توجهی به زن نشان دهد، به پاروکردن ادامه داد. زن گفت: «فقط می خوام چند تا سؤال ازتون بپرسم...» اوه جواب داد: «برو سؤال‌هات رو جای دیگه بپرس.» و طوری پارو را توی زمین فروکرد که معلوم نبود برف پارو می‌کند یا گودال حفر می‌کند. «اما من فقط می خوام...» جملهٔ زن تمام نشده بود که اوه و گربه رفتند توی خانه و در پشت سرشان محکم بسته شد. اوه و گربه توی راهرو چمباتمه زدند و منتظر ماندند زن از آنجا برود. اما نرفت. شروع کرد به کوبیدن در و فریاد زد: «اما شما یه قهرمانین!!!.» اوه به گربه گفت: «این زن واقعاً مشکل روانی داره.» گربه جوابی نداد. @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
🧑‍💻 📌 (بزرگسال) 🔗 📘 نام اثر: کتابخانه‌ نیمه‌ شب ✍️ نویسنده: مت هیگ (ترجمه محمد صالح نورانی زاده) 📑تعداد صفحات: 352 🏢انتشارات: کوله پشتی 📋 ژانر: ماجراجویی/ رئالیسم جادویی/ اجتماعی 👥 مخاطب: بزرگسال 🔰خلاصه داستان: زنی 35 ساله که روزی می توانست، قهرمان المپیک، یا یک ستاره موسیقی یا همسر یک مغازه دار یا... بشود، حالا در زندگی خود با ناامیدی بزرگی رو به رو شده. چیزی که او را تا مرز خودکشی می برد، اما بعد از این مرز، چه ماجرایی در انتظار اوست؟ 👇ادامه پست بعد👇 @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
نقد داستان ☕️
🧑‍💻#نقد_داستان 📌#پیشنهاد_مطالعه_مخاطب_خاص (بزرگسال) 🔗#اولویت1 📘 نام اثر: کتابخانه‌ نیمه‌ شب ✍️ نویس
➕نقاط مثبت: 1. ایده جذاب 2. تنوع زیاد دنیاهای داستانی 3. صحنه پردازی های کم نظیر 4. استفاده ی نمادین از عناصر کتابخانه نیمه شب 5. دقت روانشناسی در شخصیت پردازی 6. پیام کلی مثبت در مورد امیدواری به زندگی و عدم توقع و حسرت بی جای یک زندگی بی نقص 7. قلم قابل قبول نویسنده ➖نقاط منفی: 1. روند نسبتا کند روایت کلی داستان 2. تایید تلویحی نظریه فیزیک کوانتوم شرودینگر در باب جهان های موازی (نقد محتوا) 3. تایید تلویحی اختلال همجنسگرایی (نقد محتوا) 💠 جمع‌بندی: کتابخانه نیمه شب با اینکه از عناصر هنر داستانی به خوبی بهره برده و پیام زیبا و پیش برنده ای برای زندگی انسان دارد، اما اشکالات محتوایی آن در زمینه تایید همجنسگرایی و اثبات تلویحی جهان های موازی، آن را برای مخاطب عامّ نامناسب می کند. 💲نمره‌دهی از 💯 ۱) دنیای داستانی: 18 (از 20) ✅ 2) شخصیت پردازی: 30 (از 35) ✅ 3) پی‌رنگ: 24 (از 35) ✅ 4) درون‌مایه: 12 (از 15) ✅ ۵) سبک: 13 (از 20) ✅ 💎نمره نهایی: 97🟡 💬 قطعه خواندنی: گفت: «بین مرگ و زندگی یه کتابخونه‌ست. توی اون کتابخونه هم قفسه‌های کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه‌شون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگه‌ای کرده بودی، چی می‌شد... اگه شانس این رو داشتی که حسرت‌هات رو ازبین ببری، کاری متفاوت از اونچه کردهٔ، انجام می‌دادی؟» @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
🧑‍💻 📌 🔗 📘 نام اثر: ایذا ✍️ نویسنده: مصطفی رضایی کلورزی 📑تعداد صفحات: 272 🏢انتشارات: کتابستان 📋 ژانر: علمی - تخیلی/ ماجراجویی 👥 مخاطب: نوجوان، جوان، بزرگسال 🔰خلاصه داستان: پس از وقایع رمان «زایو» و برطرف شدن بیماری فراگیر با داروی جدید، حالا جهان در آستانه المپیک بازی های رایانه ای، با چالشی جدید مواجه شده است. 👇ادامه پست بعد👇 @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi
نقد داستان ☕️
🧑‍💻#نقد_داستان 📌#پیشنهاد_مطالعه 🔗#اولویت2 📘 نام اثر: ایذا ✍️ نویسنده: مصطفی رضایی کلورزی 📑تعداد صفح
➕نقاط مثبت: 1. ایده مرکزی عالی 2. آغاز جذاب 3. ایده تشکیل تیم مخفی جالب بود. 4. تکنولوژی های جدید اضافه شده بود. 5. پایان بندی جالب 6. دنیای داستانی نسبتاً متنوّع ➖نقاط منفی: 1. قلم نویسنده، همچنان بعد از تجربه رمان زایو، قلم پخته نیست و کژتابی در تشخیص فاعل فعل دیده می شود. 2. به روزرسانی سیستم تهویه ناملموس است. 3. گزارشی بودن بعضی قسمت ها (استفاده نا به جا از «اینکه») 4. بیان اطلاعات به صورت خام و بدون توجیه و در نتیجه لو رفتن نقش نویسنده 5. گفتگوهای ضعیف 6. وقایع نامتناسب و غیر باورپذیر (مانند چند دقیقه سکوت کردن در اتاق رئیس!!) 7. ضعف شخصیت پردازی (حافظ در مرکز پژوهش های نو، خیلی خیره و محو در تصاویر است.) 8. دست نویسنده در داستان رو است. 9. قواعد محدودیت زاویه دید در ارائه اطلاعات، رعایت نشده است. 10. به دلیل انتخاب اشتباه زاویه دید، حجم گزارش اطلاعات داستان، از نشان دادن ملموس وقایع بیشتر شده است. 11. اشکال ویرایشی به چشم می خورد. 💠 جمع‌بندی: ایذا به نسبت زایو، گام خوبی رو به جلو برداشت و سعی کرد داستان خوبی بگوید. اما اشکالاتی که بیان شد، تا حدی از جذابیت و باورپذیر بودن داستان کاسته است. 💲نمره‌دهی از 💯 ۱) دنیای داستانی: 12 (از 20) ✅ 2) شخصیت پردازی: 24 (از 35) ✅ 3) پی‌رنگ: 26 (از 35) ✅ 4) درون‌مایه: 15 (از 15) ✅ ۵) سبک: 5 (از 20) ❌ 💎نمره نهایی: 82🟡 💬 قطعه خواندنی: عزیزان من، همیشه به یادتان باشد اگر ما رؤیاهایمان را نادیده بگیریم، اگر ما آرمان‌ها را شوخی بدانیم، اگر برای ساخت جهان و رؤیای خود تلاش نکنیم، روزبه‌روز منفعل‌تر خواهیم شد و در نهایت به رکود می‌رسیم. از تجربه‌کردن فرار می‌کنیم، و گرفتار ترس می‌شویم. ترس باعث می‌شود مدام مشغول توجیه‌کردن گذشته و حال باشیم. می‌مانیم و دنیایی سرشار از غفلت. همه از خود دور و دورتر می‌شویم. بعد از خدای خود هم دور می‌شویم و آنجا، برای همیشه، به یک هیچ بزرگ می‌رسیم. و انسان...، انسان، برای هیچ آفریده نشده! @naghd_dastan_nou @Bashgah_Nevisandegi