eitaa logo
نقد الحاد و آتـِـئیسمــ 🚫
1.4هزار دنبال‌کننده
11 عکس
5 ویدیو
4 فایل
📨نقد الـحاد و آتئیسمـ 🔵 علم‌ و دین 🔵 شبهات 🔵 مقالات و کتب علمی اینستاگرام: instagram.com/_u/naghde_elhad ارتباط: @Mahjuoor
مشاهده در ایتا
دانلود
goo.gl/GwUHAp 📙 ☑️ کتاب این هفته:👇 🔗 خلقت انسان 👤 دکتر یدالله سحابی 📎 موضوع: تبیین فرگشت و تطبیق آن با قرآن و روایات، و اثبات اینکه هیچ تنافی بین فرگشت و آیات قرآن نیست. داستان پیدا شدن حیات در سطح کره زمین و ارتباط گونه‌ها و اشکال بیشمار موجودات زنده باهم و بالاخره با انسان، مساله‌ایست که از کهنترین روزگار مورد بحث و گفتگو است. مهمترین بخش این مباحثات مساله پیدایش انسان هست که بویژه از قرن نوزدهم شدت پیدا کرد. از آن ایام که نظریه تکامل موجودات زنده، از ساده ترین سلول تک‌یاخته تا انسان و بستگیِ نسلی آنها، بشکل علمی مطرح گردید. ارباب کلیسا، با استناد و اتکاء بکتاب مقدس عهد عتیق، انسان را خلقتی نوین و جداگانه در جمع زندگان و بسرکردگیِ آدم ابوالبشر معرفی میکنند و این با آنچه که از مجموعه علوم طبیعی (زیست شناسی، دیرین شناسی و جنین شناسی) بدست می‌آید تعارض دارد و این تعارض پایه و مایه نزاع و کشمکش بین ارباب کلیسا و دانش زیست شناسی و تکامل گردید. از آنجا که دانش طبیعی روز ارمغانی است که از مغرب زمین، وارد جمع مسلمانان شده است عین همان اختلافات و تعارضات به میان دانش پژوهان و دین‌داران دنیای اسلام نیز کشیده شد، بویژه آنکه بسیاری از اخبار و احادیث، که در میان اهل حدیث به "اسرائیلیات" مشهورند نیز این تعارض را تایید میکنند. اغلب نوشته‌هایی که در این زمینه، تاکنون انتشار یافته بر اساس دیدی است که از داستان خلقت بشر در تورات داشته‌اند و کمتر به چشمه زلال تعالیم اسلامی یا قرآن مراجعه کرده‌اند. مولف این کتاب خود استاد بنام علوم طبیعی و زمین شناسی دانشگاه تهران بوده و سالهای متمادی این علوم را بویژه دانش تکامل را، مورد تحقیق و تدریس داشته‌اند و بنابراین بلحاظ علمی، نظریات ایشان میتواند مورد استناد و اعتماد باشد. و از جانب دیگر در تحقیق نظریه اسلامی نسبت به نظریه فوق به اصیل ترین منبع اسلامی بمعنی یعنی قرآن مراجعه کرده، در تفسیر آن ذهن را بکلی از آموزشها و اخبار "اسرائیلی" خالی و صرفا از روش تفسیر قرآن با خود قرآن استفاده کرده و آیات قرآنی را با آخرین و متقن ترین تئوری های علمی مربوطه مورد مقایسه قرار داده و سرانجام به نتایجی رسیده اند که در عین تازگی فزاینده ایمان نسبت بنظم خلقت و عظمت خالق از یکسو و استحکام و خدشه ناپذیری کتب آسمانی قرآن، از سوی دیگر است. 📥 دانلود نسخه پی دی اف کتاب: ☝️ t.me/motale_gram/885 خرید کتاب: سهامی انتشار | ۳۰ درصد تخفیف https://goo.gl/J6zGdm نقد الحـاد و آتئیسمـْـ @Naghde_elhad
http://yon.ir/2DPN3 ⚠️ فرایند تکاملِ هدایت شده یا فرآیندِ تصادفی تکامل؟! - با تکیه بر آرایِ دکتر یدالله سحابی بعضی از فسیل شناسان جدید، با تحقیقات پردامنه‌ای که در زمینه اصلی گونه ها و تنوع تکاملی آنها کرده‌اند، نظریه قابل توجهی راجع به اشتقاق نسلی گونه ها اظهار داشته و شواهدی در تایید آن ذکر نموده اند. نظریه مزبور با دیدگاه خاصی به «ارتوژنز» (Orthogènèso) یا تکامل هدایت شده (Evolution dirigèe) و یا تکامل با هدف و مقصود معروف است. بر طبق این نظریه، تکاملِ هر دسته از موجودات در جهتی سیر می کنند تا از آن انواع مخصوص و حساب شده‌ای پدید آید. مثلاً می‌گویند: برآمدگیِ مختصری که بر روی استخوان بینی یک نوع از پستانداران سه انگشتی در نیمه اول دوران سوم پدید آمده تصادفی نبوده است. این همان برآمدگی است، که با تقویت در نسل های بعد، مقدمه‌ای برای به وجود آمدن وی با دو شاخ بر روی بینی کرگدن های اواخر دوران سوم باشد. (شکل شماره ۱) مثال دیگر؛ نموّ بیشتر دندان ثنایای دوم در اقسامی از پستانداران اوایل دوران سوم، در جهت آن است که با نموِّ تدریجی، منتهی بعاجِ طویل فیلهای اواخر دوران سوم و یا ماموت های عظیم ابتدای دوران چهارم گردد (شکل ۲) در نظریه Orthogènèso این نکته را نیز متذکر میشوند. در ضمن آنکه هر دسته از موجودات زنده سیر تکاملی را در جهت معین ادامه می‌دهد، شاخ‌هائی هم از آنها در جهت فرعی جدا شده و با سیر تکاملی کوتاه‌تر به انواعی میرسند که بعضی صفات متمایز نسبت به شاخه اصلی را دارا میشوند. چنانکه در تغییرات تکاملی که از اوایل دوران سوم در استخوانهای دست و پا و انگشتان و همچنین دندان های بعضی از پستانداران تا اسب های پا بلند و علف خوار، در اوایل دوران چهارم، روی داد، شاخه هایی هم از آن ردیف جدا شده و با سیر تکاملی کوتاهتر منتهی به فیل های پنج انگشتی و کرگدن های انگشتی گردیده و اعقاب آنها بدون تغییر اساسی تا امروز هم باقی مانده اند. پ.ن: توضیحاتی لازم در مورد -شکل ۱: شکل ساخته شده از روی استخوان‌های فسیل چهار قسم متوالی از پستانداران اوایل دوران سوم که در آنها بر آمدگی مختصر روی بینی (شکل A) منتها به دو شاخه قوی در نوعی از کرگدن های دوره الیگوسن (Olidocéne) اواسط دوران سوم میگردد. -شکل۲: اقسامی از فیل های فسیل که در طول دوران سوم تغییراتی در جهت تکامل، در استخوان های سر و دندان‌های آنها صورت گرفته است: در انواع ۱، ۲، ۳ دندان ثنایای دوم به تدریج نموّ کرده تا به دندان دفاعی در هر دو فک تبدیل شده است. در این شکل که نمایشی از فیلهای ابتدای دوران چهارم و امروز است، تمام دندانهای انیاب بالا و پایین و ثنایایِ اول از بین می رود و دندان دوم ثنایای به دندان دفاعی بلند تبدیل می‌گردد و همین دندان است که عاج گفته می شود. 📙 خلقت انسان، تهران، چاپ سوم، ص۹۶ نقد الحـاد و آتئیسمـْـ @Naghde_elhad
آیا واقعا چنانکه برخی زعم میکنند؛ خلا کوانتومی خلأِ واقعی بوده و هیچِ فلسفیست؟! خلا، خالی نیست و نیروی خلا واقعیت دارد! ممکن است جادویی به نظر برسد، اما این مسئله فیزیکدانان را از آغاز تولد مکانیک کوانتومی به خود مشغول کرده است. فضای خالی به طور مداوم می‌جوشد و افت وخیزهایی از نور را حتی در دمای صفر مطلق تولید می‌کند. همانطور که در ادامه‌ی این مقاله خواهیم دید، این فوتون‌های مجازی آماده‌ی استفاده‌اند و می‌توانند نیروها را حمل کرده و ویژگی‌های ماده را تغییر دهند. با ما همراه باشید… دانشمندانی از موسسه ماکس پلانک هامبورگ آلمان، از طریق محاسبات نظری و شبیه سازی‌های کامپیوتری نشان داده‌اند که نیروی بین الکترون‌ها و انحرافات شبکه در یک ابررسانای دو بعدی نازک را می‌توان با نیروی خلا کنترل کرد. یافته‌ای که می‌تواند منجر به توسعه‌ی ابررساناهای جدید برای دستگاه‌های ذخیره‌ی انرژی و بسیاری از موارد جالب دیگر شود. نیروی خلا مسول اثر کازیمیر است: وقتی دو صفحه‌ی فلزی موازی از یک خازن را بسیار نزدیک به یکدیگر حرکت دهیم، جاذبه‌ای قابل اندازه‌گیری، اما کوچک از نظر میکروسکوپی بین آنها تولید می‌شود، حتی اگر صفحات به طور الکتریکی، باردار نباشند. این جاذبه، با تبادل فوتون‌های مجازیبین صفحات ایجاد می‌شود؛ مانند دو اسکیت‌باز روی یخ که توپی را به عقب و جلو پرت می‌کنند و اگر توپ، نامرئی بود، تصور می‌کردیم نیرویی دافع بین آنها عمل می‌کند. اکنون گروهی از دانشمندان مقاله‌ای در مجله‌ Science Advances منتشر کرده‌اند که ارتباطی بین نیروی خلا و مواد مدرن برقرار می‌کند. آنها می‌خواستند بدانند اگر ابررسانای دمای بالای دو بعدی آهن سلنید (FeSe) روی بستری از SrTio۳ در فضای بین دو صفحه‌ی فلزی قرار بگیرد، جاییکه دو فوتون مجازی، عقب و جلو می‌روند، چه رخ می‌دهد. نتیجه‌ی نظریه‌ها و شبیه‌سازی های آنها این است که: نیروی خلا امکان جفت شدن الکترون‌های سریع لایه‌ی دو بعدی با نوسانات شبکه‌ای بستر را به طور بسیار قدرتمندی امکان‌پذیر می‌کند. جفت شدگی الکترون‌های ابررسانایی و نوسانات شبکه‌ی بلوری، رکن اصلی ویژگی‌های مهم بسیاری از مواد است. محققان می‌گویند: ما هنوز در آغاز درک این فرآیندها هستیم. مثلا ما نمی‌دانیم نور خلا چقدر می‌تواند روی نوسانگرهای سطح، اثر بگذارد. ما در مورد شبه ذرات نور و فونون‌ها صحبت می‌کنیم که پولاریتون های فونون نامیده می‌شوند. در عایق‌های سه بعدی، پولاریتون‌های فونون دهه‌ها پیش و توسط لیزر اندازه گیری شدند. اما این قلمروی جدیدی است که مواد کوانتومی دو بعدی پیچیده‌ی جدیدی مورد توجه قرار گرفته‌اند. محققان در مورد احتمالات جدید چنین توضیح می‌دهند: نظریه‌ها و شبیه سازیهای عددی در کار ما، عنصر کلیدی توسعه‌ی نسل جدید تکنولوژی‌های کوانتومی هستند و محققان را برای بازنگری مسائل قدیمی برهمکنش بین نور و ساختار ماده ترغیب خواهد کرد. به نظر آنها، دانشمندان در حال وارد شدن به عصر جدیدی از طراحی عملکردهای ترکیبات شیمیایی، به ویژه در مواد دو بعدی و ملکول‌های پیچیده هستند. نیروی خلا به آنها در این جستجو کمک خواهد کرد. ر.ک: http://www.deeplook.ir/نیروی-خلا/ نقد الحـاد و آتئیسمـْ @Naghde_elhad
. ⚠️ نقدی بر روش انتقادیِ ریچارد داوکینز |مسیحیّت انگاریِ تمام ادیان| 🔗 (قسمت اول) یکی از محورهای قابل توجه در بررسی آرای داوکینز مربوط به بستر اصلی فهم او از دین است. وی در جامعه‌ای با زمینه تفکرات مسیحی زاده و پرورده شده است. گرچه او هرگز حتی در دوران های نخست زندگیِ خود یک مسیحی معتقدی نبوده است، لکن تصویر زندگی خود از خداوند و دین و زندگی دیندارانه را از نظام مسیحی اخذ کرده است. در بررسی های او درباره حقایق دینی، این زمینه از پیش موجود، نقش زیادی دارد. گرچه حملات او به دین و حقایق دینی، همه سنت ها را در بر میگیرد، اما کاملاً روشن است که بهانه این حملات، به طور عمده از همان نظام فکری مسیحی حاصل گردیده است. داوکینز می‌گوید: « برای اغلب مقاصد می‌توان هر سه دین ابراهیمی را از هم تمایز ناپذیر انگاشت، مگر اینکه خلافش ذکر شده باشد؛ اما من غالباً از مسیحیت مثال میزنم، تنها به این سبب که دست بر قضا بیشتر با این روایت آشنایی یافته‌ام. 📙 داوکینز، ریچارد؛ پندار خدا؛ ترجمه الف. فرزام؛ ص۳۲ مبنا بودنِ تصویر مسیحی از حقایق دینی در ذهن داوکینز به گونه ای دیگر نیز قابل ملاحظه است؛ وقتی وی با این انتقاد روبرو می‌شود که تعهد و سرسپردگی او به نظریه تکامل، به ویژه انتخاب طبیعی مانند تعهد به یک دین خاص بوده و گویا او داروینیسم را به مثابه یک دین می داند، در پاسخ می‌گوید: « ترجیح می دهم آن را این گونه به کار نبرم... دین نه با مشاهده که با باور موجه می شود» 📙 تبار شناسی سرشت انسانی: گفتگو با ریچارد داوکینز؛ روزنامه انتخاب، شماره۲۳ و ۱۳۸۳/۱/۲۴ در این نگرشِ داوکینز به روشنی می‌توان این مبنای فکریِ قابل توجه در سنت مسیحی را مشاهده کرد که یقین بر اثر اعتقاد و ایمان ایجاد می شود، نه بر اثر فهم و تسلیم عقلانی؛ این در حالی است که تقدم ایمان بر فهم و یقین عقلانی، ویژگی همه ادیان نیست و در اسلام همواره از دعوت به تعقل و تدبر و نظر و اندیشه به عنوان مقدمات نیل به ایمان یاد شده است. به طور قطع این زمینه ذهنی در قضاوتهای داوکینز درباره کلیت دین و ایمان و آموزه مشترک همه ادیان الهی، یعنی وجود خداوند، اثرگذار خواهد بود و همین امر استدلال های او در نقد دین آموزه‌های دینی را که به طور عمومی و کلی بیان می شود، معیوب و متزلزل خواهد ساخت؛ زیرا تفاوتهای تصویر خداوند در هر کدام از ادیان، بسترهای بحث را متفاوت می‌سازد. گو اینکه داوکینز همه را به یک چوب می‌راند و تفاوتی قائل نمی گردد. تلقی داوکینز از برهان نظم، به عنوان نمونه ای دیگر، گویای این مدعاست. در تقریر مسیحی از برهان نظم نتیجه برهان، اثبات وجود خداست و داوکینز از منظر دانشمندی تکامل گرا به برهان نظم در روایت مسیحیِ آن حمله می کند و به عنوان یک بی خدای تمام عیار، اصل وجود خدا را نیز مورد تردید و انکار قرار می دهد. بهانه او در این انکار، تلقی خاص او از خداست که حاصل توصیفات گزارش‌های عهدین می باشد. گرچه محصول نهایی، انکار اصول مشترک تمام ادیان، یعنی اعتقاد به موجودی فرا طبیعی میباشد. اندیشه‌ی خدای ساعت ساز لاهوتی ( Divine Wathhamker) و یا خدای رخنه پوش (God of gaps) را می توان از قبیل همین موارد برشمرد. خدای ساعت ساز که زاده الهیات طبیعی مسیحیت و یهود شمرده می شود، خدایی ساکن آسمانهاست که چرخ فلک را به راه انداخته و از آن پس به استراحت مشغول است؛ مانند ساعت سازی که تلاش اولیه او ساخت و هماهنگی اجزای ساعت است و پس از کوک کردن و راه انداختن آن، کار دیگری ندارد. داوکینز با طرح عنوان ساعت ساز نابینا و با استناد به اصل تکاملِ مبتنی بر انتخاب طبیعی، چنین خدایی را مردود می‌داند. خدای پوش نیز از دل گونه ای از الاهیات مسیحی بیرون می آید. چنین خدایی در مجهولات جستجو و یافت می گردد و گویا هر جا بشر دامنه علم خود را محدود دیده و از کشف علتِ پدیده‌ای در مانده است، آن را به ساحت الهی نسبت داده و گو اینکه خدا از چنین نادانسته هایی برآمده است! داوکینز بر اساس این تصویر از خدا، با معرفی کتاب هایی که به جای باور به وجود خدا با تبیین های علمی پر شده‌اند، خداوند رخنه پوش را نفی و انکار می کند. 📙 پندار خدا، ترجمه الف. فرزام؛ ص۱۰۱-۱۱۷ ادامه دارد... نقد الحـاد و آتئیسمـْ @Naghde_elhad
وقتی ریچارد داوکینز اثبات میکند آتئیست‌های ایرانی کوچکترین اطلاعات علمی ندارند.... وقتی میگوییم خداناباوران ایرانی صرفا طوطی‌وار حرف از علم میزنند در حالی که هیچ اطلاعات علمی ندارند دلیل و مدرک داریم. اگر با خداناباوران ایرانی به ویژه آنانی که ادعای سواد علمی دارند آشنا باشید قطعا به شما ده‌ها دلیل و برهان و همچین ده‌ها مقاله از سایت‌ها و دانشگاه‌های جهان ارائه کرده‌اند مبنی بر اینکه هوش و آگاهی انسان صرفا محصول مغز انسان است که طی تکامل ایجاد شده است و دانشمندان محل هوش و آگاهی در مغز انسان را کشف کرده‌اند. به عنوان مثال خداناباوران ایرانی لینک مقاله‌ای از دانشگاه هاروارد را ارائه میدهند که سال ۲۰۱۶ منتشر شده و عنوان آن این است: کشف منشاء فیزیکی خودآگاهی در مغز توسط محققان دانشگاه هاروارد harvard scientists think they've pinpointed the physical source of consciousness ترجمه: محققان هاروارد فکر میکنند که توانسته‌اند منبع فیزیکی هوش و آگاهی را کشف کنند. این مقاله که سال ۲۰۱۶ منتشر شده است صرفا یک مقاله از ده‌ها مقاله‌ای است که آتئیست‌های ایرانی برای اثبات سخنانشان ارائه میکنند. برای اینکه نشان دهیم همه‌ی این دست مقاله‌ها به رابطه‌ی بین قسمت‌های مختلف مغز با هوش و آگاهی پرداخته‌اند( که امری طبیعی است زیرا خداوند مغز انسان را به همین هدف به انسان داده است که با هوش و آگاهی رابطه داشته باشد) و این مقاله‌ها بدان معنا نیستند که هوش و آگاهی انسان صرفا مادی است، سخنان ریچارد داوکینز در جدیدترین اظهار نظر خود که سال 2017 یعنی یک سال پس از انتشار مقاله‌ی بالا از دانشگاه هاروارد منتشر شده است را می‌آوریم. ریچارد داوکینز در مصاحبه‌ای که با سایت علمی Scientific American انجام داد اعلام کرد که برای هوش و آگاهی انسان دو راه بیشتر وجود ندارد: یا دیدگاه یکی از دانشمندان به نام دنیل دنت را بپذیریم که اعتقاد دارد انسان‌ها اصلا هوش و آگاهی ندارند(هوشیاری و آگاهی توهم است و ما به توهم فکر میکنیم هوشیار هستیم) و یا مجبوریم بپذیریم که انسان‌ها هیچوقت نخواهند توانست معمای هوش و آگاهی را حل کنند( هوش و آگاهی برای همیشه فراتر از درک انسان‌هاست). در انتهای این مقاله جان هورگان از داوکینز میپرسد: Is consciousness a scientifically tractable problem? ترجمه: آیا هوش و آگاهی انسان‌ها یک مشکل علمی قابل حل است؟ پاسخ ریچارد داوکینز: It is therefore a wonder, as [cognitive scientist] Steven Pinker has pointed out, that our brains have advanced to the heights of relativity and quantum mechanics. Maybe this should give us Dennettian confidence. Or maybe the “hard problem” of consciousness is forever beyond us, just as calculus is forever beyond the mentality of a chimpanzee. ترجمه: شگفت‌انگیز است که مغز ما به بالاترین مرحله از نسبیت و مکانیک کوانتومی پیشرفت کرده، همانگونه که استیون پینکر اشاره کرده است. شاید این موضوع باید به ما اعتقاد دنیل دنت را بدهد(که انسان‌ها هوش و آگاهی ندارند) یا شاید مسئله‌ی سخت هوش و آگاهی برای همیشه فراتر از ما انسان‌ها است، همانگونه که محاسبات ریاضی برای همیشه فراتر از ذهن یک شامپانزه است. همانگونه که مشاهده کردید ریچارد داوکینز معتقد است که یا باید دیدگاه دنیل دنت را بپذیریم که معتقد است انسان‌ها اصلا هوشیاری و آگاهی ندارند(هوشیاری و آگاهی توهم است) و یا مجبوریم بپذیریم که انسان‌ها هیچگاه نخواهند توانست معمای هوش و آگاهی را حل کنند، همانگونه که شامپانزه‌ها هیچگاه نخواهند توانست معمای ریاضی را حل کنند. اکنون سوال ما این است: اگر طبق ادعای خدانباوران ایرانی ژورنال نیچر و دانشگاه هاروارد سال ۲۰۱۶ و حتی قبل‌تر از آن منشاء هوش و آگاهی در مغز را کشف کرده‌اند پس چرا داوکینز سال ۲۰۱۷ اعلام میکند هوش و اگاهی اساسا قابل حل نیست و فراتر از درک انسان‌هاست؟ مجددا میگوییم تمام مقالاتی که خداناباوران ایرانی منتشر میکنند صرفا به رابطه‌ی بین نقاط مختلف مغز و تاثیر آن‌ها بر هوش و آگاهی پرداخته‌ است که امری طبیعی است چون مغز قطعا با هوش و آگاهی رابطه دارد و به همین دلیل اساسا خداوند به انسان مغز داده است و دانشمندان صرفا در حال کشف این روابط هستند و این بدان معنا نیست که هوش و آگاهی انسان صرفا مادی است. لینک این متن در سایت علمی Scientific American: https://www.scientificamerican.com/article/richard-dawkins-offers-advice-for-donald-trump-and-other-wisdom/ نقد الحـاد و آتئیسمـْٙ 🆔 @Naghde_elhad
. . ⚠️ نقدی بر روش انتقادیِ ریچارد داوکینز |مسیحیت انگاریِ تمام ادیان| 🔗 (قسمت دوم) ☑️ با دنبال کردن همین دونمونه‌ی فوق در الهیات اسلامی، ملاحظه خواهیم کرد که تفاوت میان تصویر مسیحی از خداوند و تصویر اسلامی، بسیار چشمگیر بوده و با نفی یکی، نمی‌توان از نفی دیگری سخن گفت. در اسلام نه خدای رخنه پوش معرفی و پرستش می شود و نه خدای ساعت ساز لاهوتی و بازنشسته کیهانی! نفی مداخله‌ی خداوند در هستی مخلوقات پس از آفرینش آنها (نفی تدبیر) به تعطیلی آموزه‌ها می انجامد که هم در تعاملات عقلی و هم در داوریهای مبتنی بر وحی اسلامی مردود است نیز هم محتوای عقلانی و فلسفیِ آموزه های اسلامی و هم زمینه های وحیانی و نقلی، چنین تصویری از خداوند را بر نمی تابند. ☝️ از سوی دیگر خدای رخنه پوش نیز در تفکر اسلامی جایی ندارد. با تصویری که قرآن از خداوند به دست می دهد، او در مجهولات جستجو نمی شود. در قرآن برای شناخت خدا و اعتراف به وجود وی به آنچه آدمی می دانسته و می شناخته است، استناد شده است؛ مثلاً مخاطب قرآن چون با زراعت آشنا بود لذا خداوند برای معرفی خود به همان اشاره میکند.* آفرینش شتر و یا ذکر مراحل آفرینش انسان در معرفی تصویر خالق به دلیل آن می‌تواند باشد که این قبیل موارد برای مخاطب قرآن، مواردی آشنا بوده است، نه جزو مجهولات ایشان. تاکید چند باره در نگرش قرآنی بر ارزش علم، تشویق بندگان خدا به دانستن هر چه بیشتر علم اندوزی، تدبر و تعقل، جایی برای تصویر خدای رخنه پوش باقی نمی گذارد. از منظر اسلام، هم در بعد عملی و رفتاری و هم در بعد علمی و نظری، علم مقدم بر باور و ایمان و عمل است و ریشه‌ی گناه، جهل معرفی می‌شود؛ در اسلام، طلب علم عبادت و حتی واجب است؛ چرا که علم، راهی برای شناخت فعل الهی قلمداد می شود. برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تلقیِ دین از علم و تعقل رجوع کنید به نوشتار زیر: 1⃣ t.me/motale_gram/901 2⃣ t.me/motale_gram/900 دانشمندان مسلمان بر اساس نگرش اسلام، جهان را یک کتاب الهی می دیدند و کار علمی را عبادتی در کنار سایر عبادات می دانستند. از همین رو در میان دانشمندان علوم مختلف و سنت‌های دینی متفاوت، عمدتاً این گرایش غالب است که علم و دین، راههای متمایز کشف حقیقت‌اند و لذا با هم تعارضی ندارند؛ اما رویکرد غالب میان دانشمندان مسلمان چنین نبوده است و آنان بر این باورند که دین و علم هم جهت بوده، علم و نتایج آن، مورد احترام و پذیرش و حتی تشویق و تحسین قرار گرفته است. بسیاری از اشکالات داوکینز از جمله مسئله «خدایِ رخنه پوش»، زاده‌ی نوعِ ارتباطی است که میان علم و محتوای دین در نگرش مسیحی و یهودی ترسیم می شود؛ چرا که محتوای عهدین، ماهیتاً با علم ناسازگار است و همین مسئله از یک سو به الهیات رخنه پوش دامن می‌زند و از سوی دیگر ایمان گرایی را به عنوان رویکردی جهت حفظ محتوای غیر عقلانی و دور از علم متون مقدس پیش می نهد!! با این حال آن که ما را در مقابله با آرای داوکینز در جبهه مشترکی با سایر ادیان قرار می‌دهد، مسئله وجود خداست. صرف نظر از بهانه ها و مقدمات انکار او، نتیجه این مقدمات یعنی انکار هستی خداوند، مشترکا که اعتقاد واحدِ ادیان مختلف را به چالش و جبهه‌گیری می‌کشاند؛ نباید این اشتراک در مخالفت با افکار داوکینز ما را از نکته‌ی پیش گفته غافل کند که بهانه‌های چنین انکار و الحادی، گاه توسط باورهای دینی خاصی به دست داوکینز داده شده که در سنت های مختلف، مشترک نیستند و در بررسی و مقابله با افکار داوکینز باید به آسیب های چنین آموزه هایی وقوف داشت. حاصل نکات فوق آن است که در بررسی آرای داوکینز باید همواره این التفات وجود داشته باشد که وی غالباً با در نظر گرفتن مواردی خاص که در تلقـی او از خدا و دین وجود دارد، نتایج عام اخذ می کند. اینم منشِ آزاردهنده‌ی او را می‌توان در مواردی ملاحظه کرد که وی با ذکر مواردی که اختصاص به یک سنت دینی خاص دارد و رد و نقد یا اینکار کار آن، به سبب غرابت و استبعاد چنین مطلبی، نتیجه کلی گرفته و با تعمیم به سایر اعتقادات در سایر سنت ها، به طور اساسی کل آموزه‌های دینی را و البته بیش از همه و پیش از همه، آموزه‌ی هستی خداوند و ربوبیت او را مورد تردید قرار می دهد. :::::::::::::::::::::::::::: * «أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه،۶۴) و «أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه، ۱۷) ✓ در نوشتارِ بعدی به بررسی مفهوم خدا در نظر داوکینز پرداخته و آنرا نقد خواهیم کرد، با ما همراه باشید... جامع ترین مجموعـه نقد الحـاد و آتئیسمـْ @Naghde_elhad ::::::::::::::::: :::::::::::::::::::
⚠️ طاهری و قوانین ضد فرقه‌ای در جوامع مدرن |باتلاقی نوین با نامِ حلقه| فرقه (Cult) به دلیل ویژگی‌هایی که دارد در همه جوامع پیشرفته بعنوان یک خطر بالفعل برای امنیت اجتماعی، اقتصادی و روانی جامعه محسوب شده است. این خطر به اندازه‌ای جدی است که در فرانسه، نه تنها فعالیت‌های فرقه‌ای بواسطه‌ی قوانین بسیار جدی و شدید مورد پیگیری قرار گرفته و مجازات‌هایی از حبس‌های طولانی مدت تا جریمه‌های سنگین مالی را به دنبال دارد، بلکه فهرستی بلند (قریب به 300 گروه) بعنوان فرقه‌های مخرب منتشر گردیده و فعالیت در آن‌ها رسما غیرقانونی اعلام شده است - بنگرید: https://goo.gl/aSASiU آسیب‌های گسترده‌ی فرقه، از سوی دیگر منجر به ایجاد جنبش‌های ضد فرقه‌ای مردمی(ACM) در بسیاری از کشورهای پیشرفته شده است که اعضای این جنبش‌ها یا بریدگان از فرقه‌ها هستند یا کسانی که وابستگان خود را بواسطه عضویت در آن‌ها از دست داده‌اند - بنگرید: https://goo.gl/YXd6Hb 🔹فرقه‌ها گروه‌های بسته‌ی فردمحور با ادعای برگزیدگی یا اتصال به ماوراءالطبیعه هستند که در شرایط بحرانیِ افراد و جوامع، با مکانیزمی پنهان اقدام به جذب عضو و پیرو می‌کنند. یک عضو فرقه‌ای پس از طی فرایند پیچیده‌ی جذب، تحت یک سازوکار مغزشویی قرار گرفته تا در نهایت به عضو مطلوب نهایی که همان سرسپرده فرقه است، تبدیل شود. 🔹در این میان، اعضای فرقه از یک عضو عادی جامعه تبدیل به عنصری میگردند که تمام روابط فردی، اجتماعی و کاری خود را به نفع وفاداری به فرقه، قطع، معلق یا فدا می‌کنند. عضوِ سرسپرده، کسی است که در مکانیزم پنهانیِ فرقه، مراتب رشد خود را طی خواهد کرد و در نهایت هر اقدامی که فرقه تجویز یا توصیه نماید، از وی امکان‌پذیر است. نمونه‌ی بارز این نوع سرسپردگی، اقدامی بود که چندی پیش در مترو تهران از سوی یکی از اعضای فرقه طاهری بدون هیچ دلیل و انگیزه‌ی منطقی روی داد. فجیع‌ترین اقدام فرقه‌ای در جهان که با تجویز رهبر فرقه و در نتیجه‌ی همین سرسپردگیِ محض شکل گرفت، خودکشیِ دسته‌جمعی قریب به هزار نفر از اعضای فرقه‌ی جونز در آمریکا بود. 🔹محمدعلی طاهری، سردسته‌ی عرفان حلقه، با فرصت‌طلبی، فرقه‌ای را با ادعای اتصال به نیروی ماوراءالطبیعی و موهوم کیهانی سازماندهی کرده است که همه‌ی ویژگی‌های پیش‌گفته را دارد؛ رهبری با ادعای برگزیدگی، مکانیزمی پنهانی که برای رشد در آن، راهی جز اتصال به فرقه و سرسپردگی وجود ندارد؛ فدا شدن ارتباطات فردی. خانوادگی و اجتماعی عضو به نفع فرقه و بهره‌برداری اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و جنسی از اعضا. و در نهایت ایجاد تشکیلاتی مخوف و مطیع که برای کلیت جامعه، حاکمیت سیاسی و افراد، تهدیدی جدی تلقی می‌گردد. 📍با کمال تاسف، قانون‌گذاران ما پس از گذشت چهل سال از انقلاب هنوز به فکر تبیین و تدوین قانون ضد فرقه‌ای مانند کشورهایی نظیر فرانسه ، استرالیا، آمریکا، چین، کانادا و ... نیفتاده‌اند که نتیجه‌ی این بی‌عملی، رشد فرقه‌ها تا خلق یک بحران اجتماعی و سیاسی است. ✍🏻 دکتر آرش عطای، با کمی تغیرات و حواشی از تیم پژوهشی نقد الحاد برای مطالعه بیشتر بنگرید: 1⃣ خرافه و شبه علم https://t.me/Naghde_Elhad/3950 2⃣ اعتراف طاهری بر بیسوادی‌اش! https://t.me/Naghde_Elhad/4511 نقد الحـاد و آتئیسمـْـ @Naghde_elhad
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ کلیپی بسیار عالی در زمینه تطبیقِ گزاره های دینی با گزاره هایِ ساینتیستی! گرچه اعتقاد ما این است که تطبیق گزاره های دینی که از سنخ ثوابت هست، با گزاره هایِ ساینیستی که از سنخِ متغیّرات هست، کاری بس اشتباه و لغو میباشد. اما این کلیپ جالب که در قالب یک مونولوگ زیبا بیان شده است را حتما ببنید.. جامع ترین مجموعـه نقد الحـاد و آتئیسمـْ @Naghde_elhad
سوال از خداناباوران ایرانی چرا در حالی که افرادی مانند ریچارد داوکینز شروع حیات در سیاره‌ی زمین را محصول شانس و تصادف میدانند، همزمان افراد برجسته‌ی دیگری مانند «پروفسور یوجین کونین»؛ زیست‌شناس ارشد مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری آمریکا، منشاء حیات و پیدایش موجودات زنده را معجزه میخواند؟ چگونه علم، داوکینز را به این نتیجه رسانده که پیدایش حیات محصولِ تصادف است اما پروفسور «یوجین کونین» را به این نتیجه رسانده که پیدایش حیات نه تنها تصادفی نیست بلکه معجزه است؟ یوجین کونین؛ دانشمند برجسته‌ی حال حاضر دنیا که همچنین عضو هیئت داوری ژورنال‌های معروفی مانند ژورنال سلول(Cell) و محقق ارشد کتابخانه‌ی پزشکی آمریکا نیز است، در کتاب خود با نام: The Logic of Chance: The Nature and Origin of Biological Evolution ترجمه: برهان شانس: طبیعت و منشاء تکامل زیستی به بررسی منشاء حیات پرداخته و به وضوح اعلام میکند که نه تنها شروع حیات به طور تصادفی امکان‌پذیر نیست، بلکه برای شروع حیات به یک معجزه نیاز هست. در صفحه‌ی 391 این کتاب آمده است: The origin of life is one of the hardest problems in all of science, but it is also one of the most important... we still do not have even a plausible coherent model, let alone a validated scenario, for the emergence of life on Earth. Certainly, this is due not to a lack of experimental and theoretical effort, but to the extraordinary intrinsic difficulty and complexity of the problem. A succession of exceedingly unlikely steps is essential for the origin of life, from the synthesis and accumulation of nucleotides to the origin of translation; through the multiplication of probabilities, these make the final outcome seem almost like a miracle. ترجمه به اختصار: "منشاء حیات یکی از سخت‌ترین و مهمترین مشکلات در بین تمام علوم است. ما هنوز حتی یک مدل محتمل سازگار نداریم. قطعا این بخاطر کمبود تلاش‌های تجربی و نظری نیست، بلکه بخاطر فوق‌العاده سخت و پیچیده بودن ذاتی این مسئله است. برای شروع حیات مراحل پی در پی بسیار مشکل و غیرمحتملی لازم است. با توجه به ترکیب و انباشتگی نوکلئوتیدها برای منشاء حیات، از طریق ضرب احتمالات، نتیجه‌ی نهایی تقریبا شبیه معجزه میماند( برای شروع حیات تقریبا به معجزه نیاز است)." نکته‌ی جالب این است که یوجین کونین به وضوع میگوید که مشکل منشاء حیات کمبود دانش در این زمینه نیست، بلکه مشکل منشاء حیات این است که اساسا فوق‌العاده دشوار و تقریبا غیرممکن است. به عبارت دیگر دانشمندان میدانند که چگونه اجزای لازم برای شروع حیات در کنار هم جمع شده‌اند و حیات را آغار کرده‌اند( همانگونه که آتئیست‌ها لینک‌هایی زیادی را در این رابطه منتشر میکنند) اما اینکه چگونه امکان دارد این روند خود به خود رخ داده باشد غیرممکن است و به معجزه نیاز دارد. نسخه‌ی کامل این کتاب( صفحه‌ی 391 را ببینید): evolocus.com/Textbooks/Koonin2011.pdf لینک مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری آمریکا که به معرفی یوجین کونین به عنوان محقق ارشد این نهاد پرداحته است: ncbi.nlm.nih.gov/research/groups/koonin/ این موضوع نشان میدهد که علم ربطی به مخالفت با خدا ندارد و امثال داوکینز صرفا جهان‌بینی و اعتقاد شخصی خود را مطرح میکنند. _____________ - برای مطالعه بیشتر در رد جهان بینی داوکینز، بنگرید: 1⃣ t.me/Naghde_Elhad/4749 2⃣ t.me/Naghde_Elhad/4752 - همچنین برای مطالعه بیشتر در رد تصادف، بنگرید: 1⃣ تکاملِ تصادفی یا هدفمند؟ t.me/Naghde_Elhad/4737 2⃣ پیچیدگیِ باور نکردنی برای پیدایش اولین سلول t.me/Naghde_Elhad/4703 :::::::::::::::::::::::: نقد الحـاد و آتئیسمـْ 🆔 @Naghde_elhad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 🎥 ببینید| هخامنشیان با سران فتنه و لیدرهای اغتشاش چگونه برخورد می‌کردند؟! 👈🏻 بریدن گوش 👈🏻 بریدن بینی 👈🏻 درآوردن چشم از حدقه 👈🏻 جدا کردن سر از بدن 👈🏻 قطع دست و پا 👈🏻 به بردگی گرفتن مشاهده اسناد: yon.ir/adyannet4 نقد الحـاد و آتئیسمـْ @Naghde_elhad
📝 سلسله نقدهایی بر ریچارد داوکینز قهرمان ملحدین(قسمت اول) تیم نقد الحاد برآن شد که طی سلسله پست هایی به نقد ریچارد داوکینز قهرمان پوشالی ملحدین بپردازد . البته به دلیل طولانی بودن و نقدهای فراوان ،ناچاریم در چندین پست به نقد این شخص بپردازیم 🔻ریچارد داوکینز دانشمند نیست او در بهترین حالت یک خبرنگار است پروفسور ادوارد اوزبورن ویلسون استاد برجسته ی زیست شناسی،حشره شناسی و بنیان گذار زیست جامعه شناسی که از وی به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان یاد می‌شود ریچارد داوکینز را به باد انتقاد می گیرد. او معتقد است که داوکینز یک دانشمند نیست و او تنها یک خبرنگار است. journalism is a high and influential profession. But dawkins is not a scientist, he’s never done scientific research. My definition of a scientist is that you can complete the following sentence: ‘he or she has shown that…’,” Wilson says .I don’t want to go on about this because he and I were friends. There is no debate between us because he’s not in the arena. I’m sorry he’s so upset. He could have distinguished himself by looking at the evidence, that’s what most science journalists do. خبرنگاری یک حرفه ی تاثیر گذار است . اما داوکینز یک دانشمند نیست . او هرگز تحقیق علمی انجام نداده. تعریف من از دانشمند این است که شما بتوانید این جمله را کامل کنید «او توانسته نشان دهد که ...» من نمی خواهم در این مورد صحبت کنم زیرا من و داوکینز با هم دوست بودیم. مناظره ی ایی بین ما نیست ، زیرا او در اینجا حضور ندارد. من از اینکه او ناراحت است متاسفم. او می‌تواند خود را با نگاه کردن به شواهد برجسته کند ، همان کاری که اکثر خبرنگاران علمی انجام می‌دهند https://www.independent.co.uk/news/science/why-richard-dawkins-is-no-scientist-the-survival-of-the-least-selfish-and-what-ants-can-tell-us-9849956.html 🔻پروفسور پیتر هیگز از معروف ترین فیزیکدانان معاصر نیز بنیادگرایی و ستیزه جویی ریچارد داوکینز علیه دین را محکوم می‌کند. Higgs boson theorist says he agrees with those who find Dawkins' approach to dealing with believers 'embarrassing مبدع نظریه ذره ی خدا (بوزون هیگز) می‌گوید با افرادی که معتقدند رفتار داوکینز با افراد مومن شرم آور است موافق است . What Dawkins does too often is his attack on fundamentalists. But there are many believers who are just not fundamentalists," Higgs said in an interview with the Spanish newspaper El Mundo. "Fundamentalism is another problem. I mean, Dawkins in a way is almost a fundamentalist himself, of another kind. The criticisms have not led the biologist to soften his stance on religion. پیتر هیگز در یک مصاحبه با روزنامه ال موندوی اسپانیا گفت: کاری که ریچارد داوکینز اغلب انجام می‌دهد ،حمله به بنیادگرایان است . اما بسیاری از افراد مومن بنیادگرا نیستند . بنیادگرایی یک مشکل دیگر است . منظورم این است که داوکینز خودش به شکل دیگری یک بنیاد گراست .حتی انتقادات باعث نشده که این زیست شناس موضع خود را نسبت به دین نرم تر کند . Anybody who is a convinced but not a dogmatic believer can continue to hold his belief. It means I think you have to be rather more careful about the whole debate between science and religion than some people have been in the past.a lot of scientists in his field were religious believers. "I don't happen to be one myself, but maybe that's just more a matter of my family background than that there's any fundamental difficulty about reconciling the two هرکسی که یک مومن معتقد است، و یک دگماتیک نیست ،میتواند اعتقاد خود را حفظ کند. این بدین معنی است که بنظرم باید به مناظرات بین علم و دین که افراد در گذشته داشتند دقت بیشتری کنید. بسیاری از دانشمندان در رشته ی خودشان مذهبی و مومن بوده و هستند. اینکه برای من اتفاق نمی افتد که مذهبی باشم، شاید فقط به دلیل زمینه ی خانوادگی من باشد ، نه لزوما به دلیل مشکل بنیادی بین علم و دین(دین و علم تضادی ندارند) https://www.theguardian.com/science/2012/dec/26/peter-higgs-richard-dawkins-fundamentalism 🌐نقد الحـاد و آتئیسمـ 🆔 @Naghde_elhad