از تکهپرانی تا عمامهپرانی
🔻لباس روحانیت برای من اگرچه دست و پا گیر اما سخت محبوب است. خاصه این روزها که مظلومیتش را مضاعف مییابم. میگویم مظلومیت مضاعف، چرا که این سالها افراد بیشتری از معممین و مکلایین پاس آنرانمیدارند یا با دلیل و بی دلیل بدان بیمهر شده اند. واقعش من آخرین نفری هستم که برای نوشتن درباره لباس طلبگی صلاحیت دارد اما از سر علاقه و نه اهلیت، درباره اش می نویسم.
🔻اگرچه معمولا لباس طلبگی را نماینده اسلام فقاهتی میدانند اما من طلبگی را با مولوی،غزالی، محی الدین، #ملاصدرا، علامه #طباطبایی و امثال شیخ علی #صفایی میشناسم. کسانی که یک عمر کمر به خدمت و سلوک بستند. آن صاحب تریبون که بیش از یک دهه فشار اقتصادی بر مردم را نمی بیند اما تار موی دخترکان، ایمانش را به لرزه میاندازد و به فرباد میآید، صاحب اصلی این لباس نیست. چرا باید او را نماینده این صنف بدانم؟
🔻لباس طلبگی لباس زهد و خدمت است خدمت به حقیقت و زهد از هرآنچه غیر حقیقت است. لباس سلوک است سفر از خود و در خود، شبیه ترین لباسی است که به کفن می شناسیم. این لباس فرسنگ ها دور است از دنیا طلبی و اگرابزار کسب دنیا باشد بهتر آن که از تن در بیاید و به اهلش واگذار شود. چه باک، در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست! اما امروز حال ما مصداق آنست که گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری! آنها که به این لباس تعرض می کنند و آنها که بدان خرسندند، خودشان در چه حالند؟ ما عیار نقد خود را داریم؟ تو هم داری؟
🔻نوجوانی که از تکه پرانی به عمامه پرانی رسیده ای!کمکاری آن صاحب منصب سواره را به حساب این طلبه پیاده میگذاری، که اگر بیشتر از تو گرفتار نباشد کمتر هم نیست! تو که عمامه از سر او می اندازی، کلاهت را قاضی کرده ای که داری چه می کنی؟ که این توهین قرار است چه چیزی را اصلاح کند؟ که اگر زور گفتن بد است برای همه بد است؟ که نفرت نفرت تولید می کند؟ به اینها فکر کرده ای یا دوست داری هنوز به دهه هشتادی بشناسندت؟ پن: من این روزها در قم و مشهد طلبه های زیادی دیدم که اتفاقا مورد احترام مردم هم بودند.
🔻حتی یک مورد هم از این تعرض ها از نزدیک ندیدم. این موج ها در فضای مجازی ساخته میشوند این نوشته ها هم بیشتر برای فضای مجازی است .
✍امیر آقا جانلو
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir