فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به دوستان باوفا
عصرتون گلبارون🥰😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافیست که تو بپرسی احوالم را
تا خوب کند سوالِ تو حالم را ...💞💞
درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
گنجست غم عشق ولی پنهانیست
ویران کردم بدست خود خانهٔ دل
چون دانستم که گنج در ویرانیست...
هدایت شده از سامان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خانه سنتی با ویو جنگل در
استان زیبای گیلان
🍁
اهل دل ، دل مینوازد ، دل شکستن کار نیست
هرکه باشد بی محبت واقف اسرار نیست...
عاشقی هستم که منت میکشم بر وصل یار
منت دلبر کشیدن عاشقان را عار نیست...
در گلستان گرد گل بسیار گردیدم ، ولی
از هزاران گل یکی حتی مثال یار نیست...
آنقدر نالیدم آخر باغبانی دید و گفت ...
رو تو غمخواری بجوی این غم که بی غمخوار نیست
گفتم آخر من گلی گم کرده ام در این دیار
گفت پیدا کردنش آسان بود ، دشوار نیست...
از گلستان دل بریدم راهی صحرا شدم
دیدم آنجا جلوه ای از پرتو دلدار نیست..
از پس پرده صدایی ناگهان آمد به گوش
گفت.. اسیرت کردم اما نیتم آزار نیست..
🌹
غمگین نشو که سنگ، مرامش شکستن است
آیینه نیز ترسِ مدامش شکستن است
گیرم که صخره دست خودش را بلند کرد
دریا! نرو، که پشت سلامش شکستن است
باران همیشه دوستِ بیشیلهپیلههاست
شیشه! تگرگ، لُبّ کلامش شکستن است
چشمانتظار معجزه ماندن حماقت است
پیوند مشت و آینه، نامش شکستن است
دلخوش به ریشههات نباش ای درخت پیر!
گاهی سکوتِ باد، پیامش شکستن است
بگذار عشق، قسمتی از زندگی شود
گاهی بشر دلیلِ دوامش شکستن است...
دوباره ماه خردادی که می بارید دل نم نم
گذشت از نیمه و ایران، سراسر غرق در ماتم
خمینی مرد دورانی که با تصمیم های او
جهان را عرصه شد تنگ و همه تاریخ شد درهم
همان مردی که دنیا هم، در او روح خدا میدید
و با نام بلند او شده افراشته پرچم
همان مردی که ویران کرد، کاخ شاه ملعون و
برای زخم های مردم رنجور شد مرهم
که تا دنیاست از نامش هزاران انقلاب آید
و هر خرداد ایران را فرا گیرد غمی اعظم
ولی اینبار قبل از آن، چنان اردیبهشتی شد
که باید گفت با حرمان، اماما تسلیت زین غم
كاش ميشد قلب ماازياس بود
تك تك گلبرگ آن احساس بود
پاك و سبز و ساده و بی ادعا
كاش ميشدبهتر از الماس بود
كاش ميشدعشق راتفسيركرد
عاشقی را با محبت سير كرد
از سکوتم مینویسم تا بدانی خسته ام....
بی هوایت کنج پستو های غم یخ بسته ام....
بی تو بی تابی در این برزخ به جانم خیمه زد..
من هنوز این بغض را از رفتنت نشکسته ام....
با خیالت روزها را بی صدا سر میکنم...
بی تو دارم بی کسی را ،تازه باور میکنم..
از کلامم هر کسی شیدای ام را خوانده است..
یاد چشمانت مرا از هر نگاهی رانده است....
کاش بودی تا بهارم غرق بی رنگی نبود...
کاش در تقدیر ما دوری و دلتنگی نبود ......
گفتی:مگر من کیستم؟گفتم تو دنیای منی
گفتی به جز این چیستم؟گفتم تو رویای منی
گفتی به امیدم نباش من یک شب دلخسته ام
گفتم نمیدانی مگر؟! امید فردای منی
گفتی دل من زخمی این روز های شب زده است
گفتم تو اما مرهم این قلب تنهای منی
گفتی چه میخواهی تو از این ساحل ویران شده
گفتم هنوزم در غزل آبی دریای منی
گفتی هنوزم شاعری؟بارانی و لبریز و سبز
گفتم دچار و شاعرم زیرا تو زیبای منی
گفتی چه فرقی میکند باشم کنارت یا که نه؟!
گفتم نمیدانی مگر؟امروز و فردای منی
گفتی که مجنون میشوی از بودنت با من برو!!!
گفتم که مجنون بوده ام از وقتی لیلای منی
یک کوچه لبریز غزل ما هر دو درگیر سوال
گفتی مگر من کیستم؟گفتم تو دنیای منی!!!
هـرگز تـو هـم مــانـنــد مـــن آزار دیــدی؟
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیــدی؟
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثل ِمن ؟ ، بیمار دیــدی؟
به شب رسیدهام و ماه در بساطم نیست
بگو به آینهها آه در بساطم نیست
به چاه زندگی افتادم و طنابی که
مرا در آورد از چاه، در بساطم نیست
سلاح جنگ ندارم زمن مترس ای زاغ
مترسکم! که به جز کاه در بساطم نیست
به کیش و ماتی خود هرچه مهره داشتهام
به صفحه چیدهام و شاه در بساطم نیست
مرا ز شادی خود شاد کن که من چیزی
به جز همین غم جانکاه در بساطم نیست
اشاره میکنی از آن سر جهان به سفر
مرا که توشهٔ این راه در بساطم نیست
بگو به آینهها روی برنگردانند
بگو به آینهها آه در بساطم نیست ..