آتش به اختیار
ما یاوران رهبر، آتش به اختیاریم
دستارِ عشق بر سر، همواره بی قراریم
از جان خود گذشته، هستیم در کنارش
گر ما شویم پَر پَر تنها نمی گذاریم
آن پیر با صفا را در بین دشمنانش
محکم و بی قرینه تا آنکه جان سپاریم
او هست اِبن زهرا در بین ما امانت
آقا به جان زهرا ما جمله جان نثاریم
این را همه بدانند ما بچه شیعه هستیم
پس در ره ولایت ثابت و استواریم
دلسوخته؛
@nahayate_arezoha3
آسمان شهر صهیونها چراغانی، ولی
روشن است از موشک و پهبادهایی مُنجلی
زیر لبهاشان همه لفظ غلط کردیم بود
چون الاغان پایشان مانداست در حوضی گٍلی
حتم دارم جملگی نه روز دارند و نه شب
لیک مشهورند ایشان بر صفات بزدلی
این طرف شیران میدان زیر لب ذکر رسول
محکم و قرص و مقاوم، جنسشان از همدلی
وعده ای صادق اگر چه شب ولی چون روز بود
انتقام و پاسخی از شیعه مولا علی
حال ای دنیا بدان ایران که مهد شیرهاست
مقتدایش خامنه ای محور تکبیر هاست
گر فقط فرمان دهد با جان یقینأ می خریم
وارثان حیدر و ایرانی و جنگاوریم
موشک و پهبادمان در قلب صهیون می زنیم
ریشه نحثش دگر از روی دنیا می کنیم
جای آن زیتون درخت دوستی خواهیم کِشت
بر سر اقصیٰ به خط خون چنین باید نوشت
«لاٰ فَتیٰ اِلّاٰ عَلی لاٰ سَیفْ اٍلَاٰ ذولْفَقاٰر»
تا بگیرد صلح و آرامش در این دنیا قرار
سوره زلزال نازل شد در آن شب بر رژیم
صبح شد بر غاصب صهیون شبی پر خوف و بیم
آنطرف تر غزه در آرامشی بس دلربا
طرح سجیل ابابیل و هلاک فیلها
دلسوخته؛ فروردین۱۴٠۳
@nahayate_arezoha3
خادم الرضا
اردیبهشت و کوه و جنگل، بامِهی یکجا شده هم دست
باران غم بارید و بر دلهای ملّت داغهایی سخت
داغی ز پروازی که از سدّی به کوهستان فرود آمد
پرواز بعدی عرش، دستان اجل دستان خدمت بست
غم خانه ای شد، قلبها و شادمانی را پشیمان کرد
شادی سلطان را غم جانسوز خادم هایشان بشکست
قلب پُر از اندوه پیر میکده وللّه تب دار است
در داغ سرباز سر افرازی که نه سرباز، سردار است
سردار دلهایی که چون محبوب مردم مرد میدان ها
دُر در صدف گشت و به قلب ناامید ملّتی بنشست
پرواز یاران ولیّ و، داغ جانسوزش چه سنگین است
رسم بد این روز و هم این روزگار غَم زده این است
گُلچین بچیند غُنچه ها و بوتهای سبز و زیبا را
داغ عزیز جان، رئیسی جانمان شد سَنبُل آنها
مزد رشادتهای میدانی شهادتهاست، می دانی؟
سر دسته گُلها رئیسیمان، دگر قاسم سلیمانی
دلسوخته؛ اردیبهشت ۱۴٠۳
@nahayate_arezoha3
تبر در دست ابراهیم، ایشان بشکند بتها
بتی منفور می خواندند او را کدخدا گویا
چو پروانه نترسید و تنش گر سوخت در آتش
به بعضی داد پیغامش، ز دشمن هست بی پروا
شب خاطرها
صدای ناله ی بادی، میان شهر پیچیداست
ندای نای نی را، از لبان عشق، او دیداست
به روی شانه هایی، یازده عاشق هم آوازند
ز شوق عاشقان، همراهشان او نیز خندیداست
ز کوهستان شنیده، رکعتی خواندند بر آنها
امام این جماعت، غنچه ای کز جنگ روئیداست
هوای شهر در آن روز، باران شقایق بود
دهانها پر ز مداحی این، مردان لایق بود
سبک بالان سیمین روی خونین بال، برگشتند
کفن عشق است، بر تابوت، با این حال برگشتند
بدنهاشان پُر از، لبخند ناز غنچه ها بوده
چه زیبا لاله ها که سَر، ز تنهاشان جدا بوده
ولی اینجا سَری بالای نی قرآن نمی خواند
گُلی خوش بو و پَرپَر، بین صحرایی نمی ماند
ندیده باد بر لبهای گُلها، خیزران گاهی
دلش پر بود، از ابلیس و هر دم، می کشید آهی
که اینجا مادری عشقش، میان یک کفن دیده
بسوز ای دل به دشت نی، تنی بر خاک خوابیده
سخن کوتاه اینجا کشور سردار دلها بود
و او چون شیر فِضّه، حافظی بر جسم آنها بود
ولی افسوس، کفتاری به شب هنگام خونش ریخت
و خون پاک مظلومی، به خون مقتدا آمیخت
دلسوخته:؛ خرداد۱۴٠۳
@nahayate_arezoha3
شهید امنیت(سرگرد یاسر عبدلی)
دوباره بوی باران و دوباره عطر گل پیچید
دوباره یک غزل شعری که شاعر عطر ان بوئید
دوباره مادری گریان به باغ گل گلی تازه
دوباره بلبلان آواز و گویی آسمان خندید
دوباره مست از باده نماد غیرت شهرم
ز خاش او پر گشود و آسمان هفتمین را دید
به گلزاری نشست و رونق گلزارمان افزود
شهید آمد ولی چشمان عشاقی همه گریید
چه نام با مسمائی شهید امنیت نامش
چو اربابش یقین پیشانیش بر مهر می سائید
که معبودا شهادت مزد عشاق است می خواهم
یقین دان و یقین دارم خدا هم این ندا بشنید
داسوخته؛ خرداد۱۴٠۳
@nahayate_arezoha3
سر منزل عاشقی است قبر گلها
بیتوته عشق را ببینش اینجا
یک ساحل آرام بلم آماده
کافی است دلت را بزنی در دریا
جنایات صهیون ها در اولین سالگرد طوفان الاقصی
آسمان غَمگین، زمین غَمگین، زمان غَمگین شده
دشتهای لاله گون از خون عجب رنگین شده
کَلب هایی هار می تازند در بین رَمه
داغ جانسوز قناریهایمان سنگین شده
غُنچه های ناشکفته زیر چکمه لِه شدند
آه، با دستان مادر کودکی تدفین شده
بَس علیِّ اکبر و قاسم فدایی گشته اند
چشم عالم زاین جنایتها پُر از نفرین شده
بُمبهای فسفری و یک تُنی غاصبان
میهمانِ خانه های مردمی مِسکین شده
رخت بسته ز این جهان عدل و عدالت سالها
چشم دنیا لاجرم ز این ماجرا بدبین شده
جالب اینکه گرگ آدم خوار در بین دِدان
کارهایش باعث تشویق و هم تحسین شده
گاه مِهمان می کشند و گاه صاحب خانه را
دَردِمان با غُرّش موشک کمی تسکین شده
داغ سنگین و علمداری زمین افتاده است
فتح قدس با خون پاکش همزمان تضمین شده
روز مرگ صَهیون و روز ظِفر زود است زود
دُرّ سخن از حضرت رهبر به ما تلقین شده
با امید یک جماعت قدس، ماها زنده ایم
آنزمان صَحنت به نصرُالله ها تزئین شده
کاش باشد حضرت قائم امام این نماز
رَجعت یاران مهدی هم دگر تبیین شده
پرچم نصرُمن اللهْ هم ز دست رهبری
دست آقاجانمان و این جهان زرّین شده
نغمه عدل و عدالت می نوازد گوشها
این ندا مَرهم به قلب داغدار دین شده
کاش چشمانم خداوندا ببیند ماه را
شاد و خُرّم که ظهورش شاخص آئین شده
دلسوخته؛ مهرماه۱۴٠۳
@nahayate_arezoha3
ستارهای زمین
ستاره های زمینی به آسمان رفتند
چه عاشقانه خدایا از این جهان رفتند
تمام، همچو نگاری میان ما بودند
دریغ و حسرت و افسوس ز آشیان رفتند
به وقت بودنشان سینه هایمان آرام
به دست گرگ صفتها چه بی گمان رفتند
اگر چه عاشق پرواز بوده اند ایشان
مثال قُمری عاشق چه شادمان رفتند
چه حکمتی است خدایا که نوکر و ارباب
بدون ناخن و انگشترِ نشان رفتند
به دشت کرب و بلا ساربان برید انگشت
و نوکران همه چون او در این زمان رفتند
ز قاسمش و دو سیّد چه مانده؟ انگشتر
چه با سعادت و با آبرو جنان رفتند
دلسوخته؛ مهرماه۱۴۰۳
@nahayate_arezoha3
شهدای دانش آموز
عاشقان رفتند و جا ماندیم ما بیچارگان
پر زدند در آسمانها ما میان فرشیان
روح خود صیقل نمودند بانماز نیمه شب
عشقشان آل محمّد(ص) ، کینه ها از بولهب
قلبها جای خدا وخالی از غیرخدا
مهر اولاد علی ، برجمله ایشان رهنما
جان خود دادند بر عشق به مولا و ولی
روحشان در جنّت و، مهمان مخصوص نبی
عرشیان و فرشیان غبطه خورند برحالشان
همچو ایشان کم بود ، دربین مردان زمان
لیک باید غبطه خورد بر حال پاک شهدا
پر زنند ایشان به جنّت، در میان خوبها
راستی که این عزیزان مقتدایی داشتند
نام او را روی سربندی به سر بگذاشتند
ذکر مولاشان حسین بر لب میان جبهه ها
پیش سوی دشمن و همواره دل یاد خدا
بو کشیدند عطر خوشبویی از آن گلهای یاس
دراطاعت مکتب عباس (ع) کرده جمله پاس
همچو ایشان امر مولاشان اطاعت کرده اند
شال همّت بر کمرها سفت و محکم بسته اند
پا و دست و سر بدادند در ره امر ولی
گشت اینگونه به عالم یادهاشان منجلی
بس حسین فهمیده ها در راه میهن شد فدا
رو به سوی دشمنان و درس را کرده رها
تا شود پاک از وجود نحس دشمن، سرزمین
گرچه پرپر می شوند این لاله ها در راه دین
بعد از این هم تا قیامت یادآنها زنده است
نامشان وِرد زبانها راهشان پاینده است
جایشان در قلبمان و قبر آنها قبله گاه
بعض بی نامند و گمنام، در نظرها و نگاه
لیک آنها جمله خوش نامند در کلّ سما
رهرو مولای خود، آقا علی مرتضی(ع)
رهرو زهرای اطهر(س) قبرهاشان بی نشان
می درخشند چون ستاره در میان آسمان
حال دیگر نوبت سربازی است در راه عشق
پاسداری از حرمها در عراق و در دمشق
عزم خود را جزم، می تازیم بر دیو و ددان
تا نماند قدس تنها در میان ظالمان
حال گوئیم گرنبودیم جمله مان در سال شصت
باز راه آزمودن این زمانه باز هست
جان و مال خود دهیم بهر دفاع مسلمین
تا بگردد محو صهیون جمله از روی زمین
گرسعادت را در این عالم بخواهی نیک دان
با ولایت می شود راه شما سوی جنان
هر که در عالم چنین کرده ،بمانده سرفراز
حتم درشب راه رفتن، نور باشد یک نیاز
بهتر از نور ولایت نیست نوری در جهان
کور سو و نور دیگر ،عاقبت باشد زیان
چون حسین ابن علی(ع) باشند کِشتی نجات
راهشان نور هدایت هست در کل جهات
این زمان هم رهبر ما، رهروی در راه اوست
نائب بر حق مهدی (عج)، بهر شیعه آبروست
گوش بر امرش یقین فرمان قائم بردن است
جز به این هرآنچه باشد،راه باطل رفتن است
ای خداوندا به حق خون پاک شهدا
یا به مظلومیت مولای سر ازتن جدا
پس به حق بی کسی زینب و آن کودکان
همچنین درِ دل سجاد(ع) در یوغی گران
راهمان راه شهیدان، گوش بر امر ولی
تا نماید رخ به دنیا، ابن برحق علی
محو فرما از جهانت صهیونیسم و غاصبان
طول عمر ده خامنه ای مقتدای شیعیان
او دهد پرچم به قائم ،منجی کل جهان
روی بد خواهان سیه، از ظلم پنهان و عیان
دلسوخته
•••◇•@nahayate_arezoha3•◇•••
شیر بیشه زخم خورداست از شغالانی پلید
با تمام افتراها گشت یحیی رو سفید
خون پاکش ریخت دستش قطع در خط نخست
گشت سردار شجاع سنوار در آنجا شهید
وعده صادق شود تکرار قطعا بارها
خوار می گردد پس از آن صهیون پر ادعا
موشکن خیبر شکن را بهر صهیون ساختند
کل استکبار دلها را ز موشک باختند
وعده ی حقی که رهبر داده را باید شنود
روز فتح قدس با دست شما زوداست زود