هدایت شده از **** *
درکانال" نیازمندی دانشجویان.طلاب" درج رایگان آگهی دانشجویان وطلاب در زمینه های ذیل👇انجام میگیرد
⏹ خرید وفروش کتاب وجزوه
⏹ فایل الکترونیکی
⏹ نرم افزار
⏹ کمک آموزشی
⏹ لپتاپ تبلت
⏹ دوره های آموزشی
⏹ کنفرانس علمی
⏹ مشاوره
⏹ پایان نامه
⏹ تحقیق وپژوهش
⏹ و...
نیازمندی دانشجویان وطلاب👇
http://eitaa.com/joinchat/3869442064C354092b9d8
@niyazdaneshjutalabe
هدایت شده از آقامحمودرضا
پَهلوونایِ محله رفتن و
مادرا موندن و کوهِ خاطرات!
اونا کِه تو بهشتن
اما ...
طول عمر مادَراشون صَلوات .
🆔 @Agamahmoodreza
هدایت شده از تـشنـ﷽ـه امـام زمـان شـو
ماه دوازدهم هم آمد
ولی
ماه دوازدهم نَ ی آ مَ د...
#أین_صاحبنا
#التماس_دعـای_فـرج
♥️تـشنـ﷽ـه امـام زمـان شـو👇
@abaseyon
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
🔷ترجمه و شرح حکمت 98 نهج البلاغه:
ضرورت عمل به روایات
وَ قَالَ (علیه السلام): اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ.
و فرمود (ع): هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اين كه بشنويد و نقل كنيد. زيرا نقل كنندگان علم بسيارند ولى، انديشه كنندگان در آن اندك اند.
🔶تنها روايت كردن كافى نيست:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى دهد و مى فرمايد: «هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه تنها تفكر براى نقل به ديگران، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كم»; (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ).
تعبير به «رعايه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعايت كننده) ممكن است اشاره به دقت براى درك و فهم حقيقت خبر و يا اشاره به رعايت كردن در مقام عمل باشد و هر دو نيز ممكن است; يعنى خبرها را بشنويد و حقيقت آن را دريابيد و به آن عمل نماييد. «رِعايَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد كردن حركات آنها به وسيله منجمان يا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نيز به معناى تدبير امور كشور به وسيله زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چيزى اطلاق شده و در حديث بالا همين معناى وسيع اراده شده است.
در مسائلى كه به مقام وحى يا كلمات پيشوايان معصوم منتهى مى شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روايات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوايشان. امام در گفتار بالا با تعبير «عَقْلَ رِوايَة» گوشزد مى كند كه نه روايت به تنهايى كافى است نه مجرد عقل و فهم آن، بلكه مهم پوشيدن لباس عمل است بر آنچه فهميده و درك كرده است و در اين مرحله حضرت مى فرمايد: راويان و گويندگان بسيارند; اما عاملان اندك.
اهميت عمل به روايات به اندازه اى است كه در بسيارى از احاديث علم بى عمل به منزله جهل شمرده شده و تنها علمى شايستگى اين نام دارد كه به عمل منتهى شود، در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «ما عَلِمَ مَنْ لَم يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ; كسى كه عمل به علمش نكند عالم نيست».(1)
و در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «عَلْمٌ لایُصْلِحَکَ ضَلالٌ وَمالٌ لایَنْفَعُکَ وَبالٌ; علمى که تو را اصلاح نکند گمراهى است و مالى که سودى به تو نبخشد مایه خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد».(2)
در حدیث دیگرى از رسول خدا آمده است که به هنگام دعا عرضه مى داشت: «أللّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْم لایَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْب لایَخْشَعُ...; خدایا من به تو پناه مى برم از علمى که سودى نمى بخشد و از قلبى که خشوع ندارد...»(3).
پی نوشت:
(1). غررالحکم، ح 2829.
(2). همان، ح 193.
(3). میزان الحکمه، ح 14005.
پ.ن: در قرآن کریم می فرماید لم تقولونما لا یفعلون. چرا چیزی را می گویید که خود به آن عمل نمی کنید؟
در واقع در قرآن کریم نهی شده است که چیزهای را بگوئیم که به آن عمل نمیکنیم.
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست !
#حکمت شماره ۹۸ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
ترجمه و شرح حکمت 99 نهج البلاغه:
بازگشت همه به سوی اوست
وَ سَمِعَ رَجُلًا يَقُولُ "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ"، فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا "إِنَّا لِلَّهِ" إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ، وَ قَوْلَنَا "وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ.
شنيد كه كسى مى گويد: انّا لله و انّا اليه راجعون. فرمود: وقتى كه مى گوييم: «انّا لله...» ما از آن خداييم به فرمانروايى و پادشاهى او اعتراف كرده ايم و چون مى گوييم «انا اليه راجعون» به سوى او باز مى گرديم، به هلاكت و از ميان رفتن خود اعتراف مى كنيم.
تفسير دلپذير «إِنّا لِلّهِ و ...»:
امام(عليه السلام) در اين جمله پرمايه حكمت آميز تفسير جالبى براى جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) (1) كه از آيات قرآن مجيد است دارد، آيه اى كه مردم به هنگام گرفتار شدن در مصائب آن را براى تسلى خاطر بر زبان جارى مى كنند. هنگامى كه آن حضرت شنيد مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود: اينكه مى گوييم «إنّا لله» اقرار بر اين است كه ما مملوك خدا هستيم و اينكه مى گوئيم «وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم (و به آخرت مى پيونديم); (وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا: (إِنّا لِلّهِ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ; وَقَوْلَنَا: (وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ).
بعضى از مفسران نهج البلاغه بر اين عقيده اند كه نظر مبارك امام(عليه السلام) اين است كه جمله اول اشاره به توحيد و جمله دوم اشاره به معاد است و به اين ترتيب جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) شهادت مجددى است بر اقرار به مبدأ و معاد. ولى بعضى ديگر معتقدند اين جمله كه به هنگام بروز مصائب گفته مى شود اشاره به اين است كه اگر خداوند جان كسى را گرفت، مِلك او بوده و همه از آنِ او و تحت فرمان او هستند. تا زمانى كه مصلحت بداند زنده مى مانيم و هر زمان كه مصلحت ببيند آنچه را كه داده باز پس مى گيرد و جمله دوم اشاره به اين است كه مرگ و فنا منحصر به عزيزى كه از دنيا رفته نيست; همه ما نيز در اين راه گام نهاده ايم و در اين مسير گام بر مى داريم و طبق ضرب المثل معروف عرب: «الْبَلَيَّةُ إذا عَمَّتْ طابَتْ; بلا هنگامى كه فراگير شود قابل تحمل خواهد بود» اين بلا فراگير است.
جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد و چه خوب است كه انسان، به هنگام پيش آمدن حوادث ناگوار اين جمله را با توجه به هر دو معنايى كه ذكر شد بر زبان جارى كند و حتى اگر فارسى زبان است اضافه نمايد: «ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم» كه به يقين مايه تسلى خاطر و مانع جزع و فزع و ناسپاسى است.
پی نوشت:
(1). بقره، آیه 156.
#حکمت شماره ۹۹ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
ترجمه و شرح حکمت 100 نهج البلاغه: واکنش امام در مقابل مدح دیگران
وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ؛ اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِي] اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ [لِي] لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ.
هنگامى كه كسى او را روياروى مى ستود، چنين فرمود: بار خدايا، تو از من به خودم داناترى و من خود را بهتر از ايشان مى شناسم. بار خدايا، مرا بهتر از آن دار كه اينان مى پندارند و گناهانى را كه اينان نمى دانند، براى من بيامرز.
در برابر مداحان:
این کلام حکمت آمیز را امام(علیه السلام) زمانى فرموده که گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ).
سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ).
از جمله امورى که در روایات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستایش افراد در برابر خود آنهاست، از این رو در روایات دیگرى مدح و ستایش نوعى ذبح شمرده شده است.
در روایتى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إذا مَدَحْتَ أخاکَ فى وَجْهِهِ فَکَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى که برادرت را در برابرش مدح و ستایش کنى مانند این است که کارد بر گلویش مى کشى».(1)
در حدیثى از امام على بن ابى طالب(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق یُحْسِنُ لَهُ الْقَبیحُ وَ یُبَغِّضة إلَیْهِ النَّصیحُ; نادان ترین مردم کسى است که به گفته ستایش کننده اى که از راه تملق زشتى ها را در نظرش زیبا و زیبایى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».(2)
اگر در آثار زیان بار مدح و ستایش هاى افراطى و تملق آمیز خوب بیندیشیم خواهیم دید که اثرات آن فوق العاده مخرب است; از یک سو انسان را مغرور مى کند و همین غرور مانع راه تکامل او مى شود و از سوى دیگر عیوب و نقایص خود را نمى بیند، بلکه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خویشتن بر نمى آید و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پیدا مى کند در حالى که آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان کشیده مى شود و عمل خود را به نوعى توجیه مى کند.
در اینجا سؤال معروفى است که چگونه امام(علیه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص یا گناه در خویشتن مى کند و از خدا آمرزش مى طلبد؟
بعضى در جواب این گونه تعبیرات و تعابیر دیگرى که در دعاها آمده و امامان معصوم(علیهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى کنند مى گویند، این گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نیازى نداشتند.
این توجیه، توجیه صحیحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نیست، به خصوص این که از روایاتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن این دعاها اشک مى ریختند و به خود مى پیچیدند و بى تابى داشتند.
جمع دیگر معتقدند که اینها همه به سبب ترک اولى هایى است که انجام داده اند. معناى ترک اولى این نیست که ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلکه ممکن است از مستحب مهم ترى به مستحب کمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر کسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد یکى دورتر و پرجمعیت و دیگرى نزدیک تر و کم جمعیت به یقین جماعت پر جمعیت تر از جماعت کم جمعیت تر ثوابش بیشتر است حال اگر در جماعت دوم شرکت کند با این که کار مستحب مهمى انجام داده ولى ترک اولى اى هم از او سر زده که در جماعت پرجمعیت تر شرکت نکرده است. این گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى کسانى که در مسیر سیر و سلوک الى الله اند عیب و نقص نیست ولى پیامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى کردند.
گاه ممکن است تمام کوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لایق مقام پروردگار نمى دیدند و از آن استغفار مى کردند; مانند کسى که میهمان بسیار محترمى پیدا مى کند و آخرین تلاش خود را براى پذیرایى به خرج مى دهد و بعد مى گوید: از این که توان بیش از این نداشتم عذر خواهى مى کنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(علیهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لایق او ندیده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ»(3).
پی نوشت:
(1). محجة البیضاء، ج 5، ص 283.
(2). غررالحکم، ح 1137.
(3). بحارالانوار، ج 68، ص 23.
#حکمت شماره ۱۰۰ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97