هدایت شده از 🏴 قَـلَـمِ تیـ↯ـز
🔻سخنان اخیر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پیرامون لوایح پیوستن به دو کنوانسیون خارجی
#سعید_جلیلی:
🔹عقب نشینی، راه بستن بهانه گیری دشمن نیست. چرا که او جلوتر خواهد آمد. باید بهانه گیری را برای دشمن پرهزینه و او را از این حرکت پشیمان و منصرف کرد. مبتنی بر آموزه های فاطمی نگاه انقلاب به قله هاست و به حداقل ها اکتفا نمی کند.
🔹ادعا میشود این لوایح تصویب شوند تا بهانه های دشمن بیشتر نشود؛ خب حدّ آن چه خواهد بود؟! بهانه های دیگر چه میشود؟! این ادعاها در حالی است که خود آن نهاد هیچ تضمینی در این خصوص نمیدهد و میگوید این کار ها را انجام بدهید تا قدم بعدی خود را اعلام کنیم!
#fatf
#پالرمو
📌مسجد فاطمیه(س) نظام آباد تهران | بهمن ۹۷
🆔 @Qalame_Tiz
#حکایت
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍂کانال کشکول معنوی🍂
💕join ➣ @kashkoolmanavi 💕
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
هدایت شده از مهدوی ارفع
🔴ما هنوز راهگشا بودن نهج البلاغه را باور نکرده ایم‼️
🔻رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حفظه الله:
✅"الان واقعاً بنده بهعنوان مسئولی که در این جایگاه قرار دارم یکی از مشکلات اساسی خود من - من دارم واقعاً مشکل خودم را میگویم- در زمینهی بسیاری از این کارها ذهن [مسئولانی است که] #مخاطبینم هستند یعنی آنهایی که با من همکارند که من از اینها میخواهم که مثلاً شما تولید ملی را پیش ببرید یا اقتصاد مقامتی را مثلاً فرض کنید که چه بکنید؛ من مشکل با #ذهن اینها دارم. ببینید، اینکه ما میگوییم که به توان ملی، توان داخلی، آن اقتدار حقیقی داخلی تکیه کنید نه به بیرون و خب همه هم میگویند بله، منتها عمل نمیشود، چرا؟
چون مشکل ذهنی وجود دارد یعنی #باور_نیست. نهج البلاغه خیلی راه باز می کند برای ما"
٥/١١/٩٧
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@mahdavi_arfae
┗━━━🍂━━
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : رمز پیروزی
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
➡️ @samtekhoda3
هدایت شده از گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
971122_بیانیه گام دوم انقلاب.pdf
332.7K
فوری💥
بسم رب الشهدا🌹
بیانیه تفضیلی رهبر معظم انقلاب اسلامی 🌷
#نشر
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
ترجمه و شرح حکمت 92 نهج البلاغه: بیارزشی علم بدون عمل
وَ قَالَ (علیه السلام): أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ، وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْكَانِ.
و فرمود (ع): بى قدرترين علمها، علمى است كه بر سر زبان باشد و ارجمندترين علمها، علمى است كه بر اعضا و اركان آدمى آشكار شود.
بهترين و بدترين نوع علم:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود به علوم بى ارزش و باارزش اشاره کرده نشانه هاى آن را بازگو مى کند ومى فرماید: «بى ارزش ترین دانش ها آن است که تنها بر زبان متوقف شود (و هرگز در عمل ظاهر نگردد) و پرارزش ترین دانش ها آن است که در اعضا وارکان بدن آشکار گردد (و دارنده اش آن را در زندگى خود به کار بندد)»; (أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ، وَأَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِی الْجَوَارِحِ وَالاَْرْکَانِ).
تعبیر به «ما وُقِفَ عَلَى اللِّسانِ» اشاره به این که علمى خالى از هر گونه عمل و به تعبیر معروف تنها لقلقه زبان است و به یقین چنین علمى بى ارزش ترین علم و دانش است، زیرا از یک سو براى صاحبش مسئولیت آفرین است چون طبق روایات و حکم عقل، خداوند جاهل بى عمل را زودتر از عالم بى عمل مى بخشد و از سوى دیگر چنین عالمى گرفتار خسارت فراوان شده چون اسباب نجات را در اختیار داشته و از آن استفاده نکرده و در واقع شکر این نعمت را بجا نیاورده بلکه کفران نموده است و از سوى سوم چنین عالمى منافق است، زیرا به زبان علومى را بازگو مى کند که در عمل به آنها پشت کرده است و از سوى چهارم چنین کسى در میان مردم منفور است، زیرا همه مى گویند: اگر این عالم راست مى گوید چرا خودش عمل نمى کند و به همین سبب هیچ کس به او اعتماد نخواهد کرد.
به عکس، عالم با عمل که آثار علم در جوارح او (جوارح جمع جارحه به معناى اعضاى بدن) و ارکان بدنش (اشاره به اعضاى مهم و رئیسى مانند چشم و زبان و دست) ظاهر شده در نظر همه مردم محترم و مورد اعتماد و در پیشگاه خدا نیز رو سفید است. اضافه بر این علم آمیخته با عملش مردم را به سوى خدا و فضایل اخلاقى جذب مى کند و پاداش ها و برکاتِ هدایت ناس را براى خود فراهم مى سازد.
قرآن مجید، عالم بى عمل را به چهارپایى که کتاب هایى بر او حمل کرده اند تشبیه نموده مى فرماید: (کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً).(1)
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که پیوسته عرضه مى داشت: «أللّهُمَّ إنّى أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْم لا یَنْفَعُ وَمِنْ قَلُب لا یَخْشَعُ وَمِنْ نَفْسٌ لا تَشْبَعُ وَمِنْ دَعْوَة لایُسْتَجابُ لَها; خدایا به تو پناه مى برم از علمى که سودى نمى بخشد و قلبى که خشوع در آن نیست و نفسى که هرگز سیر نمى شود و دعایى که هرگز مستجاب نمى گردد».(2)
در خطبه 110 از خطبه هاى نهج البلاغه خواندیم که امام(علیه السلام)مى فرماید: «وَإِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَیْرِ عِلْمِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِی لاَ یَسْتَفِیقُ مِنْ جَهْلِهِ; بَلِ الْحُجَّةُ عَلَیْهِ أعْظَمُ، وَالحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَهُوَ عِنْدَ اللهِ أَلْوَمُ; به یقین، عالمى که به غیر علمش عمل مى کند همچون جاهل سرگردانى است که هرگز از جهل خویش به خود نمى آید! بلکه حجّت بر او عظیم تر و حسرتش پایدارتر و سرزنش او در پیشگاه خدا سزاوارتر است!».
بلکه از بعضى از روایات استفاده مى شود که اگر انسان به علمش عمل نکند، علم از او گرفته مى شود و در ظلمت جهل قرار مى گیرد. امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَإِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ; علم، عمل را فرا مى خواند اگر اجابت کرد باقى مى ماند وگرنه از آن کوچ مى کند».(3)
همان طور که در بالا اشاره شد، مهم ترین فایده وجود یک عالم در میان مردم آن است که مایه هدایت گردد و با سخنانش در دل ها اثر بگذارد. در حالى که عالم بى عمل هرگز چنین آثارى ندارد. همان گونه که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا; هنگامى که عالم به علمش عمل نکند پند و اندرز او از دل ها فرو مى ریزد همان گونه که باران از سنگ سخت فرو مى ریزد»(4). (5)
*****
پی نوشت:
(1). جمعه، آیه 5.
(2). میزان الحکمه، ح 14005 و نظیر آن در مستدرک، ج 5، ص 70، ح 5381 آمده است.
(3). کافى، ج 1، ص 44، ح 2.
(4). همان، ح 3.
#حکمت شماره ۹۲ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از دوتا کافی نیست
✅ بخشی از بیانیه مهم و راهبردی رهبر انقلاب خطاب به جوانان:
تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است. «۱۳۹۷/۱۱/۲۴»
#سبک_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از ((کانال بزرگ (( نماز شب ))
4_589338395696693683.mp3
462.8K
http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832
❤️کانال نماز شب ❤️ سوره جمعه🌺
هدایت شده از کاروان انقلاب
1_46672109.mp3
3.47M
🙏🏻 لطفا گوش دهید
🗣 پادکست صوتی
استاد فاطمی نیا
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
🔹امام على عليه السلام:
🔺با #خشم تربيت ممكن نيست.
📚غررالحكم حدیث 10529
#کودک
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از يا زهــــــــ💚ــــــــــرا (س) گلستان شهیدان🌹
🔲 زكات توانـگرى
💠 الإمام عليّ عليه السلام زَكاةُ اليـَسارِ بِـرُّالْجِـيرانِ وَصِلَةُ الأَرْحـامِ.
امام عـلى عليه السلام فرمود: زكات توانگرى و تمكن، نيكى به همسايگان و پيوند با خويشاوندان اســت.
📚 غررالحكم ج4 ص106
حدیث_روز
https://eitaa.com/yabanoozahraa18
کانال یا زهرا(س)
هدایت شده از بیسیمچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه
🔹بستن سربند لبیک یا زینب (س) بر سر مطهر پاسدار رشیداسلام #شهیدامیداکبری
📅۲۶ بهمن ۹۷ - اصفهان
@bicimchi1
هدایت شده از گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
⚀بسم رب الشهدا والصدیقین
#شهید_راه_امنیت
« #جابر_بیرانوند» افسر ناجا که در جریان حادثه تیراندازی خرمآباد مجروح شده بود، در بیمارستان ولیعصر(عج) ناجا به فیض شهادت نائل آمد....
#شهادتت_مبارک
مهدیه مجازی عاشقان شهادت 👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
هدایت شده از "مسیر" دانشجویان فارس
⭕هم اکنون/ *تحصن دانشجویان انقلابی شیراز* سومین حرم اهل بیت (ع) در مسجد دانشگاه شیراز در اعتراض به لوایح خود تحریمی و استعماری پالرمو و CFT
#تحصن_دانشجویان_شیرازی
#پالرمو_علیه_معیشت
حکمت 93 نهج البلاغه و ترجمه آن
فلسفه آزمایش بندگان
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ، لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ؛ وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ"، وَ مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ [سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ] يَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ، لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ؛ لِأَنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ يَكْرَهُ الْإِنَاثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ.
[قال الرضي رحمه الله تعالى و هذا من غريب ما سمع منه في التفسير].
فرمود (ع): كسى از شما نگويد كه خداوندا پناه مى برم به تو از آزمايش. زيرا هيچكس نيست مگر آنكه، به نحوى به آزمايش گرفتار است، ولى اگر كسى خواهد كه به خدا پناه جويد، از او بخواهد كه از آزمايشهاى گمراه كننده اش پناه دهد. خداى سبحان مى فرمايد: «بدانيد كه داراييها و فرزندان شما وسيله آزمايش شمايند». معنى آن است كه خداوند بندگانش را به اموال و اولاد مى آزمايد تا معلوم دارد كه چه كسى به روزى او ناخشنود است و چه كسى خشنود. هر چند، خداوند به آنها از خود آنها آگاهتر است، ولى براى آن است كه كارهاى مستحق ثواب را از كارهايى كه درخور عقاب است معلوم دارد، زيرا برخى فرزند پسر را دوست دارند و آنان را از دختر خوش نيايد. بعضى بارورساختن مال را مى پسندند و از كاهش آن ناخشنودند.
سيد رضى گويد: و اين تفسيرى عجيب است كه از آن حضرت شنيده شده.
#حکمت شماره ۹۳ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
حکمت۹۳
فلسفه امتحان الهى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكمت آميز خود به نكته مهمى اشاره مى كند و آن عموميت امتحان براى همه انسان ها و حتمى بودن آن در هر شرايط است. نخست مى فرمايد: «هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه امتحان شوم»; (لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ»).
سپس به ذكر علت آن پرداخته مى فرمايد: «به اين دليل كه هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد»; (لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَة).
اصولا دنيا دار امتحان، تكاليف و مسئوليت هاست و بشر براى تكامل آفريده شده و تكامل ها از مسير امتحانات مى گذرد و بى امتحان راهى به سوى كمال نيست، بنابراين چنين دعايى مثل اين است كه انسان بگويد: خداوندا مرا به هيچ تكليفى مكلّف نكن. بديهى است چنين دعايى دور از استجابت است.
آن گاه امام در ادامه اين سخن راه صحيح دعا كردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسان ها مى آموزد و مى فرمايد: «ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه ببرد و دعا كند، از امتحانات گمراه كننده به خدا پناه ببرد»; (وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ).
به بيان ديگر از خدا توفيق پيروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاكش در اين راه يارى بطلبد تا توفيق الهى شامل حال او گردد و در آزمايش هاى الهى رو سفيد شود.
آن گاه امام در ادامه اين سخن به دو دليل نقلى و عقلى تمسك مى جويد: نخست مى فرمايد: «زيرا خداوند سبحان مى گويد: بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شما هستند»; (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: (وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ)).
لازم به ذكر است كه «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره است تا ناخالصى هاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمايش اطلاق شده البته اين واژه گاه به معناى شكنجه، گمراه ساختن و ايجاد مشكلات اجتماعى و آشوبگرى نيز استعمال شده است.(1) آيات زيادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجيد وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسيار روشن امتحانى گذارده است.
سپس در تفسير اين آيه به بيان دليلى عقلى مى پردازد و مى فرمايد: «معناى اين سخن آن است كه خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كس كه شاكر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است; ولى اين براى آن است كه كارهايى كه موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد»; (وَمَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ).
اين سخن اشاره به نكته پرمعنايى است و آن اينكه صفات درونى و نيات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمى شود جز آنكه اين صفات و نيات در عمل آشكار گردد. به بيان ديگر معيار ثواب و عقاب، اعمال است نه نيات و صفات درونى، بنابراين خدا در عين اينكه نيات و صفات درونى انسان ها را كاملاً مى داند، بلكه از خودشان به آن آگاه تر است، باز هم امتحان مى كند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معيار ثواب و عقاب تحقق يابد. به تعبير ديگر مسير تكامل از طريق افعال مى گذرد و آزمايش هاى الهى همه براى همين هدف است. باز به زبان ديگر، آنچه ملاك پاداش و كيفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى.
آن گاه امام در پايان اين سخن انگشت روى چند مصداق از نيات انسان ها گذارده مى فرمايد: «زيرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزايش مال را مى خواهند و از نقصان آن ناراحتند (هيچ يك از اين نيات سبب پاداش و كيفر نمى شود مگر زمانى كه در ميدان عمل آشكار گردد)»; (لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ).
آنها كه تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند كسانى هستند كه از نعمت هاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نيامده اند و آنها كه در پى جمع مال اند و از هرگونه نقصان ناراحت، نيز گروهى هسنند كه در اين امتحان قبول نشده اند.
مرحوم سيّد رضى بعد از بيان اين كلمات حكمت آميز مى گويد: «آنچه امام در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است»; (قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ). اشاره به اينكه تفسيرى است فشرده و پرمعنا بر مسئله آزمايش هاى الهى، زيرا امام روشن مى سازد كه آزمايش هاى الهى براى كشف مجهول نيست، بلكه براى به فعليت رسيدن استعدادها و نيات و صفات درونى است.
@nahj97
شرح حکمت ۹۳ نهج البلاغه:
🔵نکته ها
1. جهان ميدان آزمايش:
آزمون هاى بشرى با دو هدف انجام مى شود: گاه براى کشف مجهولى است مانند تمام امتحاناتى که در سطوح مختلف آموزش و پرورش و دانشگاه هاست; همه براى این است که بدانند کدام شاگرد دروس خود را به گونه صحیح و کامل آموخته و کدام نیاموخته است و یا این که طلاى مشکوکى را به درون کوره مى برند تا معلوم شود باطن آن چیست; آیا واقعاً طلاست یا فلز دیگر و اگر طلاست خالص است یا ناخالص.
نوع دیگرى از امتحان براى کشف مجهول نیست، بلکه براى رساندن به کمال صورت مى گیرد، مثل این که مى دانیم فلان طلا ناخالصى دارد، آن را به کوره مى بریم تا ناخالصى ها بسوزد و طلاى خالص به دست آید و از این قبیل تمام تمرین هایى است که ورزشکاران پیش از حضور در میدان مسابقه انجام مى دهند; همه اینها براى پرورش و رسیدن به کمال مطلوب است.
آزمون هاى الهى به معناى اول نیست، همان گونه که امام(علیه السلام)در جمله بالا به آن اشاره فرموده و مى گوید: «وَإنْ کانَ سُبْحانَهُ أعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ» و همان گونه که در سوره «عنکبوت» آمده «(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ); آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانى را که پیش از آنها بودند آزمودیم (و اینها را هم آزمایش مى کنیم) باید علم خدا درباره کسانى که راست مى گویند و کسانى که دروغ مى گویند تحقق یابد».(2)
بنابراین تمام امتحانات الهى براى این است که ناخالصى ها برطرف گردد و بندگان به خلوص واقعى برسند، همان گونه که در آیه شریفه 155 سوره «بقره» آمده است: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرینَ).
مطابق این آیه خداوند با انواع مشکلات، ناامنى ها، گرسنگى ها، کمبود محصولات زمینى و آفات انسانى بندگانش را مى آزماید تا صابران یعنى کسانى که دربرابر این آزمایش ها مقاومت کردند به وجود آیند و به آنها بشارت نیل به مقامات عالیه داده شود.
و در آیه 141 «آل عمران» این مطلب با وضوع بیشترى بیان شده، زیرا بعد از ذکر پاره اى از امتحانات الهى مى فرماید: «(وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکافِرینَ); هدف این است که خداوند افراد باایمان را خالص گرداند و کافران را نابود سازد».
2. معیار پاداش و کیفر؟
به یقین نیت انسان رابطه نزدیکى با صفات درونى او دارد. کسى که نیت کار خیرى مى کند انسان وارسته، با سخاوت و ایثارگرى است، هرچند به مقصود خود نرسد و آن کس که نیت آزار و اذیت و کشتار مردمان دارد به یقین آدم شرورى است; ولى نه در شرع و نه در عرف عقلا کسى را بر نیتش کیفر نمى دهند مگر این که بر طبق آن کارى انجام داده باشد. نیز کسى را به دلیل نیتش مستحق پاداش نمى بینند.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که اگر چنین است چرا در روایات اسلامى آمده است که نیت شر، کیفر ندارد اما نیت خیر، پاداش دارد؟ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَکَذَا مِنَ الْبِرِّ وَوُجُوهِ الْخَیْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّة کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ; بنده مؤمن تنگدست مى گوید خداوندا به من روزى فراوان ده تا چنین و چنان از کارهاى نیک و برنامه هاى خوب انجام دهم. هنگامى که خدا بداند او در این نیتش صادق است اجر و پاداشى را که اگر عمل مى کرد به او مى داد، به سبب نیتش مى دهد. خداوند بخشنده و کریم است».(3)
در روایت دیگرى نیز در همان باب آمده است که هرگاه افراد با ایمان نیت خیرى کنند و موفق بر انجام آن نشوند یک حسنه براى آنها نوشته مى شود و اگر عمل کنند ده حسنه; ولى هنگامى که نیت معصیتى کنند تا عمل نکرده اند چیزى براى آنها نوشته نمى شود.(4)
پاسخ این سؤال روشن است و آن این که ثواب بر دوگونه است ثواب استحقاقى و ثواب تفضلى; پاداشى که بر عمل داده مى شود از باب استحقاق است (هرچند استحقاق نیز خود نوعى تفضل الهى است) و پاداشى که به نیت داده مى شود پاداش تفضلى است.
پی نوشت:
(1). براى شرح بیشتر به تفسیر نمونه، ج 2، ص 32 (ذیل آیه 191 سوره بقره) مراجعه شود.
(2). عنکبوت، آیه 2 و 3.
(3). کافى، ج 2، ص 85، ح 3.
(4). همان، ص 498، ح 2.
#حکمت شماره ۹۳ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از ┅═'ঊ رازسَـــــــربِه مُــــــــهرঊ'═┅
📩 #نامه_ای_برای_خواهرم
🇮🇷 خواهرم چادر خاکی ات را تکانی بده و......
🔻خواهرم تا عکس مظلومانه ات در فرودگاه اصفهان که به انتظار همسر شهیدت نشسته بودی را دیدم اشک ها ریختیم و چندین روضه برایمان تداعی شد:
۱🔹 با دیدن چادر خاکی ات و حالت نشسته ات یاد روضه های کوچه و مادر افتادم؛ مادری که با چادرخاکی کنار حسن(ع) نشسته بود و .......؛
آنجا علی را میبردند اینجا علی تو را می آورند . اینجا.......
هدایت شده از کانال شهیدمدافع حرم پویا ایزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸سردار جعفری در مراسم تشییع شهدای حادثه تروریستی خاش زاهدان:
🔹علاوه بر برنامهریزیهایی که آمریکاییها و اسرائیلیهای کودککش در ایجاد نا امنی میکنند، سازمانهای اطلاعاتی عربستان و امارات نیز در راستای نا امنی در جنوب شرق ایران برنامهریزی انجام میدهند.
🔹منبعد جمهوری اسلامی دیگر ملاحظات قبلی را انجام نخواهد داد و برای انتقام خون این عزیزان مستقیم وارد عمل خواهد شد.
@shahid_pouyaizadi
🌷کانال شهید پویا ایزدی🌷
ترجمه و شرح حکمت 94 نهج البلاغه:
خیر و نیکی واقعی
وَ سُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ؟ فَقَالَ لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ أَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ؛ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ؛ وَ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِرَجُلَيْنِ، رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ.
هنگامى كه از او پرسيدند كه خير چيست چنين فرمود: خير آن نيست كه مالت فراوان يا فرزندانت بسيار باشند، بلكه خير آن است كه علمت افزون و بردباريت بسيار باشد و اگر بر مردم مى بالى، باليدنت به پرستش پروردگارت بود. پس اگر نيكى كنى، خداى را سپاس گويى و اگر بدى كنى، از او آمرزش خواهى.
در اين جهان خيرى نيست، مگر براى دو كس: كسى كه گناهى مى كند و به توبه جبرانش مى نمايد و كسى كه براى كارهاى خير مى شتابد.
خير در چيست؟
امام(عليه السلام) در اين كلام پربار حكمت آميز، پاسخ به سؤال كننده اى مى دهد كه «از آن حضرت پرسيد: خير و نيكى چيست؟»; (وَسُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ). امام در پاسخ جامع خود خير را در پنج چيز خلاصه كرد: نخست فرمود: «خير و خوبى در آن نيست كه مالت فراوان و فرزندانت زياد شوند»; (فَقَالَ لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ).
منظور از اين سخن نفى ديدگاه غالب در مسئله مال و فرزندان (نيروى انسانى) است كه ارزش والا را در مال و فرزند خلاصه مى كنند و شخصيت را براى كسانى قائل هستند كه اموال بيشترى در اختيار دارند و ثروت آنها زياد و نفرات آنها نيز فراوان است. به تعبير ديگر، تنها از جنبه هاى مادى و دنيوى به مال و فرزند نگاه مى كنند و گرنه اگر اين مواهب در راه خدمت به خلق و جلب رضاى خالق صرف شود آن هم مصداق خير است، چرا كه در قرآن مجيد در آيات متعددى واژه خير بر مال اطلاق شده است. از جمله در آيه 180 سوره «بقره» مى خوانيم: «(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَالاَْقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ); بر شما نوشته شده هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر چيز خوبى (مالى) از خود به جاى گذارده براى پدران و مادران و نزديكان به طور شايسته وصيت كند».
سپس مى افزايد: ولى خير در اين است كه علمت زياد گردد و حلمت فزونى يابد و با پرستش پروردگار به مردم مباهات كنى و هر گاه كار نيكى از تو صادر شد خدا را سپاس گويى و اگر گناهى سر زد استغفار نمايى»; (وَلَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ. وَأَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ، وَأَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ; فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ).
در واقع، امام(عليه السلام) در اين عبارات پر معنا نظام ارزشى اسلام را بيان مى كند و بر خلاف آنچه در دنياى مادى ديده مى شود كه ارزش را در مال و ثروت و قدرت ناشى از نفرات خلاصه مى كنند، امام(عليه السلام) ارزش را در علم و حلم و عبادت و شكر و استغفار خلاصه مى فرمايد، زيرا مال و ثروت و قدرت اگر جدا از علم و حلم و بندگى پروردگار باشد مايه فساد و تباهى و ابزارى است كه در مسير شر قرار خواهد گرفت. البته علم اگر از عبوديت پروردگار و حلم جدا شود نيز ممكن است در مسير انحراف و بدبختى قرار گيرد، لذا امام آن را به ضميمه امور ديگرى كه علم را به كنترل در مى آورد به عنوان خير معرفى فرموده است. تعبير به كثرت ولد مربوط به زمان هايى است كه فرزندان نيروى حامى و مدافع خانواده محسوب مى شدند و زيادى آنها سبب قوت و قدرت بود و در آيات قرآن نيز كراراً به آن اشاره شده است; ولى در امثال زمان ما مى توانيم آن را به معناى وسيع ترى تفسير كنيم و بگوييم: فزونى نيروهاى انسانى; خواه فرزند باشد يا قبيله و يا طرفداران ديگر.
هدف امام(عليه السلام) اين است كه بفرمايد: خير و سعادت انسان در فزونى مال و نيروهاى انسانى اطراف او نيست، بلكه در علم و حلم و عبادت است. منظور از «حلم» بردبارى آميخته با تدبير است. ممكن است انسانى عالم باشد اما شتاب زده و بى تدبير. چنين كسى به جايى نمى رسد; ولى وقتى علم، آميخته با بردبارى و تدبير شد آثار عميقى از خود به جاى مى گذارد. منظور از مباهات به عبادت و بندگى پروردگار اين نيست كه انسان عباداتش را به رخ مردم بكشد، بلكه مقصود آن است كه افتخار واقعى او به بندگى پروردگار باشد و در درون وجود خود به آن مباهات كند. شبيه جمله اى كه از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه به پيشگاه خداوند عرضه مى دارد: «إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً».(1)
آنگاه امام(عليه السلام) در پايان اين گفتار به نكته مهم ديگرى اشاره كرده و خير و سعادت دنيا را در د
و چيز خلاصه مى كند و مى فرمايد: «دنيا فقط براى دو كس خوب است: كسى كه گناهانى كرده و مى خواهد با توبه جبران كند و كسى كه با سرعت به سراغ كارهاى خير مى رود»; (وَلاَ خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلاَّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ).
حقيقت امر نيز همين است، زيرا اگر ما دنيا را به صورت يك گذرگاه براى زندگى جاويدان آخرت تصور كنيم به عنوان يك منزلگاه و هدف، خواهيم دانست بهره اى كه انسان مى تواند از اين مزرعه يا از اين بازار براى سراى ديگر ببرد يا جبران گناهان است و يا سرعت در خيرات.
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 74، ص 402، ح 23.
#حکمت شماره ۹۴ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97