eitaa logo
همراه با نهج البلاغه 📚
200 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
351 ویدیو
42 فایل
📗آشنایی با افکار و اندیشه های امیر مؤمنان علی (ع) و 🔊تبلیغ طرح نهج البلاغه خوانی 📚استفاده از شرح ها و ترجمه های نهج البلاغه ⚡شگفتی های نهج البلاغه ❤انس با نهج البلاغه 🕘پای درس امام علی (علیه السلام) با ما همراه باشید 🙂 🌹🌻🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🇵🇸بصیر🇮🇷
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✨سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی بقیه الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج) بر منتظرین ظهورش در اقصی نقاط جهان هستی مبارک باد✨ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#حکمت شماره ۲۰ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از انرژی مثبت
شیخ ابراهیم زاکزاکی:جوانان مؤمن و انقلابی در ایران, رهبر جوانان انقلابی دیگر کشورها محسوب می شوند... نباید خسته و دلسرد شوند... #مردم_ایران_حامی_شیعیان_نیجریه_هستند 🇮🇷هواداران دکتر قالیباف👇👇 eitaa.com/ghalibaf2021
#حکمت شماره ۲۱ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
حکمت ۲۱ نهج الباغه ؛ ارزش ها و ضد ارزش ها (اخلاقى) قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَالْحَیَاءُ، بِالْحِرْمَانِ، وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ. امام(علیه السلام) فرمود: ترس (نابجا) با ناامیدى مقرون است و کم رویى با محرومیت همراه، فرصت ها همچون ابر در گذرند; ازاین رو، فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آنکه از دست برود، از آن استفاده کنید).(۱) شرح و تفسیر نتیجه ترس و کم رویى امام(علیه السلام) در این سخن پرمعناى خود به سه نکته مهم اشاره مى کند. نخست مى فرماید: «ترس (نابجا) با ناامیدى مقرون است»; (قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ). بدون شک ترس از عوامل و اشیاى خطرناک، حالتى است که خداوند در انسان براى حفظ او آفریده است. هنگامى که حادثه خطرناکى رخ مى دهد یا موجود خطرناکى به انسان حمله مى کند و خود را قادر بر دفاع نمى بیند ترس بر او غالب مى شود و خود را به سرعت از صحنه دور مى سازد این گونه ترس منطقى و موهبت الهى براى حفظ انسان از خطرات است. هرگاه سیلاب عظیمى حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسى مى گوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپرى است در برابر این گونه حوادث. ولى ترس نابجا که ناشى از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترس هاست که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز مى دارد. به همین دلیل از قدیم گفته اند: شجاعان اند که به موفقیت هاى بزرگ دست مى یابند. شاعر مى گوید: مَنْ راقَبَ النّاسَ ماتَ هَمّاً *** وَنالَ بِاللَّذةِ الْجَسُورُ «کسى که ملاحظه سخنان این و آن کند (و از آن بترسد) از غصه مى میرد; ولى افراد جسور و شجاع به لذات و کامیابى ها مى رسند». واژه «هیبه» گاه به معناى شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران مى شود و گاه به معناى ترس است و در جمله بالا معناى دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه «خیبة» به معناى خسران و شکست و ناکامى و محرومیت است و این دو همواره با هم قرین اند و به این ترتیب امام مى خواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند. در جمله کوتاه و پرمعناى دوم مى فرماید: «کم رویى با محرومیت همراه است»; (وَالْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ). حیاء مانند هیبت دو معناى باارزش و ضد ارزش دارد; حیاى ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیاى ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانش ها و یا سؤال کردن از چیزهایى که نمى داند یا احقاق حق در نزد قاضى و جز او اجتناب کند، همان چیزى که در عرف، از آن به کم رویىِ ناشى از ضعف نفس تعبیر مى شود. منظور امام(علیه السلام) در گفتار بالا همان معناى دوم است که انسان را گرفتار محرومیت ها مى سازد. در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْل وَحَیَاءُ حُمْق فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَحَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ; شرم و حیا دو گونه است حیاى عاقلانه و حیاى احمقانه; حیاى عاقلانه از علم سرچشمه مى گیرد و حیاى احمقانه از جهل».(۱) در حدیثى نیز از امام صادق آمده است که فرمود: «الْحَیَاءُ عَلَى وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ضَعْفٌ وَمِنْهُ قُوَّةٌ وَإِسْلاَمٌ وَإِیمَانٌ; حیا بر دو گونه است قسمى از آن ضعف و ناتوانى و قسمى دیگر، قوت و اسلام و ایمان است».(۲) در حدیث دیگرى در غررالحکم از على(علیه السلام) آمده است: «مَنِ اسْتَحیى مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ; کسى از گفتن حق شرم کند احمق است».(۳) بعضى از علما در تعریف حیا چنین گفته اند: «حیا ملکه اى نفسانى است که سبب انقباض و خوددارى نفس از انجام کارهاى قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت مى شود». البته این همان حیاى ممدوح و باارزش است. در تفسیر حیاى مذموم گفته اند: «همان انقباض نفس و خوددارى از انجام کارهایى است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویى آن را ترک مى کند».(۴) در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در این باره مى خوانیم: «مَنْ رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ; افراد کم رو کم دانش اند».(۵) آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمّیّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرماید: «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید»; (وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ(۶)، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ). منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم براى کسى فراهم گردد; هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقى آماده تدریس او و هم فضاى آموزشى خوبى در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت مى گذارند و از آنجایى که فرصت ها ترکیبى از عوامل متعددى است و هر کدام از این
عوامل ممکن است بر اثر تغییراتى زایل شود از این رو فرصت ها زودگذرند. لذا در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «الْفُرْصَةُ سَرِیعَةُ الْفَوْتِ بَطِیئَةُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آید».(۷) به همین دلیل روایات فراوانى در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است. امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى کند مى فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً; به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد». به هر حال تمام مواهب الهى که در دنیا نصیب انسان مى شود فرصت هاى زودگذرند; جوانى، تندرستى، امنیت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگى فرصت هاى زودگذرى هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافى نگیریم نتیجه اى اندوهبار خواهد داشت. اى دل به کوى عشق گذارى نمى کنى *** اسباب، جمع دارى و کارى نمى کنى چوگان حکم در کف و گویى نمى زنى *** بازِ ظفر به دست و شکارى نمى کنى ترسم کزین چمن نبرى آستینِ گل *** کز گلشنش تحمل خارى نمى کنى منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی شماره ۲۱ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
#حکمت شماره ۲۱ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
شرح حکمت ۲۲ نهج البلاغه روش گرفتن حق (اخلاقى ، سیاسى) لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى. امام(علیه السلام) فرمود: ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) و الاّ (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد، هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد.(۱) سید رضى در ادامه این سخن مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما). شرح و تفسیر اگر حق ما را بگیرند... این جمله حکمت آمیز خواه مقارن ایام سقیفه گفته شده باشد یا در شوراى شش نفره عمر براى انتخاب خلیفه پس از او، اشاره به مسئله خلافت دارد که حق مسلّم اهل بیت و امیر مؤمنان على(علیه السلام) بود. مى فرماید: «ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزادیم) وگرنه (همچون اسیران و بردگانى خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد، هرچند زمانى طولانى این سیر در تاریکى بگذرد»; (وَقَالَ(علیه السلام): لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى). با توجه به این که «اعجاز» جمع «عَجُز» به معناى پشت و «سُرى» به معناى سیر شبانه است مفسران در این که منظور از این تشبیه چیست، احتمالاتى داده اند: 🔸مرحوم سیّد رضى مى گوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما). 🔹تفسیر دیگر اینکه منظور این است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهیم افتاد همان گونه که شخص ردیف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنین حالى را خواهد داشت. 🔸تفسیر سوم این که اگر ما به حقمان نرسیم مخالفان ما براى مدتى طولانى ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرموده پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صبر مى کنیم و براى گرفتن حق خویش دست به شمشیر نخواهیم برد. 🔹این احتمال نیز بعید نیست که هر سه تفسیر در مفهوم کلام امام جمع باشد به این معنا که اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خوارى مى کشانند و هم به زحمت و مشقت مى افکنند و هم مدت طولانى ما را از حقمان محروم مى دارند و به فرمان پیغمبر اکرم ناچاریم صبر کنیم. هر یک از این تفسیرهاى سه گانه را انتخاب کنیم اشاره به این نکته است که مخالفان ما افراد بى رحمى هستند که تنها به غصب حق ما قناعت نمى کنند، بلکه اصرار دارند ما را به ذلت و زحمت بیفکنند و هرچه بیشتر رسیدن ما را به حقمان تأخیر بیندازند، همان گونه که تاریخ این واقعیت را نشان داد که دشمنان امام هفتاد سال بر فراز تمام منابر در سراسر جهان اسلام آن حضرت را لعن مى کردند و فرزندانش را در کربلا به خاک و خون کشیدند و خاندان او را به اسارت کشاندند و آنچه از دستشان بر مى آمد از ظلم و ستم بود روا داشتند ولى آنها صبر کردند، تا این شب تاریک و سیاه و ظلمانى برطرف شود و البته باور ما این است که پایان این شب سیاه و ظلمانى همان ظهور مهدى موعود خواهد بود که در آن زمان حق به صاحب حق مى رسد و جهان دگرگون مى شود و عالم دیگرى جاى این عالم ظلمانى را خواهد گرفت. منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی شماره ۲۲ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۲۲ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
إرْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ 👁 👁 نگاهت را به انتهای لشکر دشمن بیانداز. 📋(به دقت مراقب باش ! ببین دشمن چه قصدی دارد و چه تحرکاتی دارد) ۱۱ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
📚متن خطبه 11 نهج البلاغه 📕تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ ، تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ ، ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ ، وَ غُضَّ بَصَرَكَ ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. 📒آيين جنگ : از جمله سخنان آن حضرت عليه السّلام است، اين سخن را به پسرش محمّد حنفيّه فرموده وقتى كه در روز جمل پرچم را به دستش داد : 📗اگر كوهها از جاى بجنبند تو پايدار باش، دندانها را محكم بر هم نه ، جمجمه ات را به خدا بسپار ، گامت را چون ميخ بر زمين استوار دار ، نگاهت را به دورترين نقطه سپاه دشمن بدوز ، و چشم ( از هيبت دشمن ) بپوش ، و اين را بدان كه پيروزى از جانب خداى سبحان است . یازدهم 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
حکمت ۲۳ نهج البلاغه؛ ضرورت عمل گرایى (اخلاقى ، اجتماعى) مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ. امام(علیه السلام) فرمود:کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید. شرح و تفسیر مرد عمل باش! امام(علیه السلام) در این سخن پربار و حکمت آمیز به اهمیت عمل صالح و نیک در سرنوشت انسان اشاره دارد و تلویحاً کسانى را که بر نسب خود تکیه مى کنند در خطا مى شمرد و مى فرماید: «کسى که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید»; (مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ). قرآن مجید و روایات اسلامى در جاى جاى خود بر فرهنگ عمل تکیه کرده است و آن را مقدم بر هر چیز مى شمرد و این آیه شریفه قرآنى که به صورت شعار براى مسلمانان در آمده شاهد این گفتار است: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم). درست است که نسب عالى یکى از مزایاى اجتماعى افراد محسوب مى شود ولى در واقع جنبه تشریفاتى دارد; آنچه به حقیقت و واقعیت مقرون است اعمال خود انسان است و بسیار دیده ایم افرادى که از خانواده هاى پایین بودند به سبب جد و جهد و تلاش و کوشش به مقامات عالى رسیده اند در حالى که افراد دیگرى با نسب هاى عالى بر اثر سستى و تنبلى خوار و بى مقدار شدند. از آنچه گفتیم روشن مى شود که عمل در اینجا ـ بر خلاف آنچه ابن ابى الحدید نگاشته ـ به معناى عبادت نیست بلکه هرگونه عمل مثبت معنوى و مادى را شامل مى شود. در حدیث معروف و مشروحى این حقیقت در لباس دیگرى از امام سجاد نقل شده است و خلاصه حدیث چنین است که «اصمعى» مى گوید: شبى در مکه بودم که شبى مهتابى بود هنگامى که اطراف خانه خدا طواف مى کردم صداى زیبا و غم انگیزى گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا مى گشتم که چشمم به جوان زیبا و خوش قامتى افتاد که آثار نیکى از او نمایان بود. دست در پرده خانه کعبه افکنده و با جمله هاى پرمعنا و تکان دهنده اى با خدا مناجات مى کند. مناجات او مرا سخت تحت تأثیر قرار داد. آن قدر ادامه داد و گفت و گفت که مدهوش شد و به روى زمین افتاد. نزدیک رفتم و سرش را به دامان گرفتم و به صورتش خیره شدم دیدم امام زین العابدین على بن الحسین(علیهما السلام) است. سخت به حال او گریستم. قطره اشکم بر صورتش افتاد و به هوش آمد و فرمود: «مَنِ الَّذِی أَشْغَلَنِی عَنِ ذِکْرِ مولاى; کیست که مرا از یاد مولایم به خود مشغول داشته» عرض کردم: «اصمعى» هستم اى سید و مولاى من این چه گریه و چه زارى است؟ تو از خاندان نبوت و معدن رسالتى. مگر خدا در مورد شما نفرمود: (إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا) امام برخاست و نشست و فرمود: «هَیْهاتَ هَیْهاتَ خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ وَأَحْسَنَ وَلَوْ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ کَانَ وَلَداً قُرَشِیّاً; هیهات هیهات خداوند بهشت را براى مطیعان و نیکوکاران آفریده، هرچند غلام حبشى باشد و دوزخ را براى عاصیان خلق کرده، هرچند فرد بزرگى از قریش باشد مگر این سخن خدا را نشنیده اى که مى فرماید: هنگامى که در صور دمیده شود و قیامت برپا گردد نسب ها به درد نمى خورد و کسى از آن سؤال نمى کند». شبیه همین داستان در بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۸۱، از طاووس یمانى نقل شده است. تنها مسئله معاد و نجات یوم القیامة نیست که نسب ها در آن تأثیرى ندارد بلکه در گرو اعمال آدمى است، در دنیا نیز افرادى را مى شناسیم که از نسب هاى برجسته اى برخوردار بودند; اما بر اثر سستى و تنبلى عقب ماندند و راه به جایى نبردند و افرادى را سراغ داریم که از نظر نسب از یک خانواده به ظاهر پایین اجتماعى بودند; ولى لیاقت و کاردانى و تلاش و کوشش آنها را به مقامات بالا رساند. سعدى حال این دو گروه را در شعر خود به خوبى سروده است و مى گوید: وقتى افتاد فتنه اى در شام *** هرکس از گوشه اى فرا رفتند روستا زادگان دانشمند *** به وزیرى پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل *** به گدایى به روستا رفتند در اینجا این سؤال پیش مى آید که ما در روایات اسلامى درباره فضیلت سادات و فرزندان پیامبر مطالب زیادى داریم و در نامه مالک اشتر، على(علیه السلام) به او توصیه مى کند که فرماندهان لشکرش را از خانواده هاى اصیل برگزیند (ثُمَّ الْصِقْ بِذَوِى الاْحْسابِ ...) و در دستورات مربوط به انتخاب همسر نیز آمده است که همسران خود را از خانواده هاى اصیل برگزینید و اینها نشان مى دهد که نسب و اصالت خانوادگى نیز مؤثر است. پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مى شود و آن این که منظور امام از نسب، نسب هاى تشریفاتى دنیوى است که فلان کس شاهزاده است یا پدرانش از مالکان بزرگ و ثروتمندان معروف شهر بوده اند; و اما نسب هاى معنوى که بر اساس ارزش هاى والاى اخلاقى و انسانى بنا شده به یقین مؤثر و در
عین حال باز هم اصالت با عمل است و این گونه نسب ها نیز در درجات بعد قرار دارد. به همین دلیل افرادى از خانواده هاى اصیل بوده اند، همچون فرزند نوح و جعفر کذاب که بر اثر سوء عمل به اشقیا پیوستند و برعکس افرادى از خانواده هاى فاسد بودند که بر اثر حسن عمل در صف سعدا جاى گرفتند. در حدیثى در حالات «سعد بن عبدالملک» که از خاندان بنى امیه بود آمده است که نزد امام باقر(علیه السلام) آمد و همچون زنان مصیبت زده گریه و ناله مى کرد. امام(علیه السلام)فرمود: چرا گریه مى کنى؟ عرض کرد: چگونه نگریم در حالى که من از همان طایفه اى هستم که به عنوان شجره ملعونه در قرآن از آنها نام برده شده! امام(علیه السلام)فرمود: تو از آنها نیستى; گرچه از بنى امیه اى; ولى از ما اهل بیتى. آیا این آیه را نشنیدى که خداوند از زبان ابراهیم در قرآن فرموده: «(فَمَنْ تَبِعَنِى فَإِنَّهُ مِنِّى); آن کس که از من پیروى کند او از من (و از خانواده من) است». (از این رو سعد را به موجب اعمال نیکش سعد الخیر مى نامیدند). منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی شماره ۲۳ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
#حکمت شماره ۲۳ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از محبان
💎حدیث 💠 امیرالمومنین امام علی علیه السلام: غايَةُ الجُودِ أنْ تُعْطيَ مِن نَفسِكَ المَجهودَ نهايت بخشندگى، اين است كه دسترنجت را ببخشى. 📚 الإرشاد، ج 1 ص 299
هدایت شده از پونز
✅ امام على عليه السلام : وُصولُ الْمَرْءِ اِلى كُلِّ ما يَبْتَغيهِ مِنْ طيبِ عَيْشِهِ وَ اَمنِ سِرْبِهِ وَ سَعَةِ رِزْقِهِ بِحُسْنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلْقِهِ؛ انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست می‌يابد. 📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص92 ، ح1607 🆔 @ponezs
هدایت شده از مردان خدا 📿
این اسامی بهشتیان است، فهرستی که نام اولش، نام فاطمه زهرا(س) بود خاطرات همسر شهید سید نورخدا موسوی شبی، سید حال بدی داشت و من در کنار تخت او نشسته بودم و قرآن می خواندم، لحظه‌ای دلم غصه‌دار شد و از وضعیت خود و همسرم شاکی شدم و آنقدر گریه کردم که در کنار تخت همسرم به خواب رفتم. در خواب سید را بسیار خوشحال و شاداب دیدم که با لباسی سفید مرا نگاه می‌کند. صورت زیبایش خندان بود، از او پرسیدم که چه زمانی این عشق‌بازی به پایان می‌رسد و او خندید و گفت زمانی که دست تو را در دست عمه‌ام زینب (س) بگذارم. او در عالم رؤیا فهرستی به من نشان داد که اسامی‌ای در آن نوشته شده بود و اسم من در آن فهرست بود، او گفت که این اسامی بهشتیان است، فهرستی که نام اولش، نام فاطمه زهرا (س) بود. هنگامی که از خواب بیدار شدم خدا را به خاطر وجود برکت و نعمتی چون سیدنورخدا شکر کردم و برایم همین کافی بود که صدای نفس‌های مرد خانه‌ام و پدر فرزندانم را بشنوم و به هرم نفس‌هایش تکیه کنم. سیدنورخدا موسوی ۱۷ اسفندماه سال ۸۷ در منطقه لار استان سیستان و بلوچستان، مورد اصابت گلوله گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و به کما رفت. جانباز ۱۰۰ درصد لرستانی که به شهید زنده کشور مشهور بود ۱۰ سال در کما به‌سر می‌برد تا اینکه درشب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) آسمانی شد. شهادت ۱۶ آبان ۱۳۹۷ 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| تصاویری از شهید حاج ابراهیم همت در سنگر فرماندهی 💠 در حال هدایت عملیات از طریق بی‌سیم مخابرات 🆔 @Defa_Moqaddas
شماره ۲۴ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شرح و تفسیر حکمت ۲۴ نهج البلاغه روش یارى کردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى) 📗مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ. امام(علیه السلام) فرمود:از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است. 📙شرح و تفسیر کفّاره گناهان بزرگ امام(علیه السلام) در این سخن نورانى اش اشاره به بعضى از کفارات گناهان بزرگ مى کند; کفاره اى که مى تواند آن گناه را جبران نماید. مى فرماید: «از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است»; (مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ). 📔«ملهوف» معناى وسیعى دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره اى را شامل مى شود; خواه بیمار باشد یا گرفتار طلبکار و یا فقیر نادار و یا زندانى بى گناه. کسى که به کمک این گونه افراد بشتابد مى تواند عفو الهى را در برابر گناهانى که انجام داده به خود متوجه سازد. «مکروب» به هر شخص غمگین گفته مى شود; خواه غم او در مصیبت عزیزش باشد یا غم بیمارى یا فقر یا شکست در امر تجارت و یا هر غم دیگر. 📙«تنفیس» همان زدودن غم است. در جایى که ممکن است عامل غم برطرف شود زدودنش از این طریق خواهد بود; مانند زدودن فقر از طریق کمک مالى و آنجا که نمى توان عامل آن را برطرف کرد مى توان از طریق تسلى دادن، غم و اندوه را سبک نمود مانند کسى که عزیزش را از دست داده با تسلیت گفتن و دلدارى دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مى یابد یا برطرف مى شود. اینها همه مصداق تنفیس است. در یک جمله کمک هاى مردمى در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت فوق العاده اى دارد; هم موجب برکت در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم کفاره گناهان است. 📘در کتاب تمام نهج البلاغه این سخن حکمت آمیز با اضافاتی آمده است. مى فرماید: «مِنْ کَفّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ، وَمِنْ أَفْضَلِ الْمَکَارِمِ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ، إِقْرَاءُ الضُّیُوفِ، وَمِنْ أَفْضَلِ الْفَضَائِلِ اصْطِنَاعُ الصَّنَائِعِ، وَبَثُّ الْمَعْرُوفِ; از جمله کفارات گناهان بزرگ کمک به مظلوم و از برترین فضایل اخلاقى برطرف ساختن غم اندوهگین و پذیرایى از مهمانان و از افضل فضایل، نیکى کردن و نشر کارهاى پسندیده است». 📕در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند: «مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ ثَلاَثاً وَسَبْعِینَ کُرْبَةً وَاحِدَةً فِی الدُّنْیَا وَثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ کُرْبَةً عِنْدَ کُرَبِهِ الْعُظْمَى قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ النَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ; کسى که انسان باایمانى را یارى دهد خداوند متعال هفتاد و سه اندوه را از او زایل مى کند; یکى در دنیا و هفتاد و دو اندوه به هنگام اندوه بزرگ (در قیامت) در آنجا که همه مردم مشغول به خویشند». کفاره ـ چنان که از نامش پیداست ـ چیزى است که امر دیگرى را مى پوشاند. در روایات اسلامى امور زیادى به عنوان کفاره گناه ذکر شده است; از جمله: فقر، بیمارى، ترس از حاکم ظالم، خسارات مالى، غم و اندوه، ترس و وحشت، سجده هاى طولانى، انجام حج و عمره، زیارت قبور معصومان(علیهم السلام) مخصوصاً زیارت امام حسین(علیه السلام) و صلوات بر محمد و آل محمد. 📒این سخن را با کلامى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) پایان مى دهیم که مى فرماید: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما; کسى که توانایى ندارد کفاره اى براى گناهان خود فراهم سازد فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود مى کند». 📚منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی شماره ۲۴ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۲۴ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
اعلام مواضع نسبت به جنگ وقتی دشمن قدرت و امکانات فراهم می‏کند، و هر روز به شورشگری روی می‏آورد، یکی از راه‏های آماده سازی مردم، اعلام مواضع قاطعانه دربرابر دشمن است، تاملّت از مواضع نظامی رهبر آگاه باشند، و دشمن هم بفهمد که گوشمالی سختی خواهد خورد. لذا وقتی عدّه‏ ای سعی داشتند به نفع معاویه جَوسازی کنند، که: «چرا جنگ میان مسلمانان باید پدید آید؟» حضرت امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام فرمود: فَتَدَاکُّوا عَلَی تَدَاکَّ الْإِبِلِ الْهِیمِ یوْمَ وِرْدِهَا، وَقَدْ أَرْسَلَهَا رَاعِیهَا، وَخُلِعَتْ مَثَانیهَا، حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِی، أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَی. وَقَدْ قَلَّبْتُ هذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَظَهْرَهُ حَتَّی مَنَعَنِی النَّوْمَ. فَمَا وَجَدْتُنِی یسَعُنِی إِلَّا قِتَالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله؛ فَکَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَی مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ وَمَوْتَاتُ الدُّنْیا أَهْوَنَ عَلَی مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَةِ. (مردم همانند شتران تشنه‏ای که به آب نزدیک شده، و ساربان رهاشان کرده، و عقال «پای بند» از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به یکدیگر پهلو می‏زدند، فشار می‏آوردند، چنان که گمان کردم مرا خواهند کشت، یا بعضی به وسیله بعض دیگر می‏میرند و پایمال می‏گردند. پس از بیعت عمومی مردم، مسئله جنگ با معاویه را ارزیابی کردم، همه جهات آن را سنجیدم تا آن که مانع خواب من شد، دیدم چاره‏ای جز یکی از این دو راه ندارم. یا با آنان مبارزه کنم، و یا آن چه را که محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده، انکار نمایم، پس به این نتیجه رسیدم که، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کیفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنیا آسانتر از رها کردن آخرت است.) [1] . پی نوشت ها: [1] خطبه 54 نهج‏ البلاغه معجم‏ المفهرس محمد دشتی ۵۴ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
#حکمت شماره ۲۵ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97