حکمت ۵۶ نهج البلاغه 📚
الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ; وَالْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ.
امام(عليه السلام) فرمود: بى نيازى در غربت وطن است و نيازمندى در وطن غربت!
شرح و تفسير
دامنه غنا و فقر امام در اين كلام پربارش اشاره به آثار غنا و فقر مى كند و مى فرمايد: «بى نيازى در غربت وطن است و نيازمندى در وطن غربت»; (الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ; وَالْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ). وطن جايى است كه انسان در آنجا متولد شده و چشم به روى خويشاوندان و بستگان و نزديكان گشوده و مورد علاقه آنها قرار گرفته و در هر گوشه و كنار، آشنايى دارد و غربت جايى است كه انسان نه آشنايى دارد و نه دوست مهربانى و نه يار و مددكارى. امام مى فرمايد: شخص غنى هر جا برود به موجب غنايش پيوندهاى محبت را با اين و آن برقرار مى سازد و به سبب بذل و بخشش ياران و مددكارانى پيدا مى كند; ولى شخص فقير حتى در وطن خويش دوستان و بستگان را از دست مى دهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مى آيد. پيام امام در اين سخن اين است كه مؤمنان بايد بكوشند و بى نياز شوند و به هنگام غنا و بى نيازى از مال و ثروت خويش براى جلب و جذب قلوب و كمك به نيازمندان استفاده كنند، از عواقب فقر بترسند، چرا كه فقر مايه ذلت و گاه مطابق بعضى از روايات سبب كفر مى شود. البته اين فقر با فقرى كه در روايات از آن تعريف شده تفاوت آشكارى دارد; فقر ممدوح به معناى «ساده زيستن» و يا «فقر الى الله» است. در اين باره در ذيل حكمت سوم شرح بيشترى داشتيم.
#حکمت شماره ۵۶ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
حکمت ۵۷ نهج البلاغه - سرمايه بى پايان:
امام(علیه السلام) در این گفتار کوتاه و حکمت آمیز به اهمیت قناعت اشاره کرده مى فرماید: «قناعت مالى است که هرگز تمام نمى شود»; (الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ).
شرح و تفسیر :
در تعریف قناعت مى توان گفت: حالتى است که انسان با داشتن آن به حد اقل ضروریات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى که فکر و وقت انسان را پیوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى کند نمى رود.
داشتن این روحیه به منزله ثروت پایان ناپذیر است، چرا که انسان را از تمام ثروت هاى دنیا بى نیاز مى سازد; همواره سربلند زندگى مى کند و با عزت و آبرو ادامه حیات مى دهد. دست نیاز به سوى دیگران دراز نمى کند و عمر خود را در مسیر تشریفات و تجملات بر باد نمى دهد.
در گفتار حکیمانه 44 که قبلاً گذشت امام(علیه السلام) در فضیلت قناعت پیشگان فرمود: «طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ; خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد».
در خطبه 192 نیز امام در میان اوصاف انبیا این وصف برجسته را شمرده بود: «مَعَ قَنَاعَة تَمْلاَُ الْقُلُوبَ وَالْعُیُونَ غِنًى; آنها داراى قناعتى بودند که دل ها و چشم ها را پر از بى نیازى مى کرد».
در بحارالانوار نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلاَّ بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا; من در جستجوى توانگرى برآمدم ولى آن را جز در قناعت نیافتم (زیرا حرص، غالب توانگران را راحت نمى گذارد) بنابراین قناعت پیشه کنید تا غنى شوید».(1)
قابل توجه این که این گفتار حکیمانه از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است همان گونه که سیّد رضى مى گوید: «وَقَدْ رُوِىَ هذا الْکَلامُ عَنِ النَّبِىُ(صلى الله علیه وآله)».
این حدیث را «متقى هندى» در کتاب کنز العمال که از منابع معروف اهل سنت است آورده است.(2)
این نکته نیز حائز اهمیت است که سرچشمه بسیارى از نارضایى هاى مردم و شکایت آنها از وضع زندگى کمبودها و فقر نیست، بلکه گاه مى بینیم همه چیز دارند اما باز ناله و فریاد مى کنند. عامل اصلى آن عدم قناعت و توقعات بى حد و حساب است و اگر همگى به مقدار نیاز قانع باشند آرامش بى مانندى در جامعه حاکم مى شود و بسیارى از پرونده هاى جنایى و تجاوز بر اموال برچیده خواهد شد و کرامت انسانى و پاکى دامان از گناه فراهم مى شود.
ابن ابى الحدید در اینجا گفتار زیبایى از «بقراط» (سقراط) نقل مى کند که مردى او را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بیابان دید. به او گفت: اگر در خدمت پادشاه بودى نیاز به خوردن این نداشتى. سقراط گفت: اگر تو نیز این گونه غذا مى خوردى نیازمند نوکرى پادشاه نبودى.
شاعر مى گوید:
گنج آزادگى و گنج قناعت گنجى است *** که به شمشیر میسر نشود سلطان را .
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 66، ص 399، ح 91.
(2). کنز العمال، ج 3، ص 389، ح 7080
📚آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ۵۷ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از مردان خدا 📿
هدایت شده از نسیم معنوی | عبدالرضا نظری
🏴 رهبر انقلاب، صبح فردا نماز را بر پیکر آیتالله هاشمی شاهرودی اقامه میکنند
👈 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی صبح فردا (چهارشنبه) با حضور در مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی شاهرودی در مصلای امام خمینی(ره) تهران، نماز را بر پیکر ایشان اقامه میکنند.
⏲ شروع این مراسم از ساعت ۸ صبح خواهد بود.
@barardr313
null
امام عليه السّلام (در زيان گفتار بى انديشه) فرموده است :
1-زبان (مانند حيوان) درنده اى است كه اگر بخود واگزار شود (بى انديشه و راهنمائى عقل هر چه بخواهد بگويد گوينده را) مى گزد (سبب تباهى او ميشود).
حکمت شماره ۵۸ نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ.
توانگرى و شهوت ها (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: ثروت، ريشه شهوت هاست.
شرح و تفسیر
ريشه اصلى شهوات:
امام(علیه السلام) در این کلام کوتاه و پرمایه اشاره به نکته اى درباره رابطه ثروت با شهوت کرده مى فرماید: «مال و ثروت ماده اصلى همه شهوات است»; (الْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ).
بدیهى است که منظور از شهوت در اینجا هرگونه علاقه مفرط نفسانى و هوس آلود است. اعم از این که مربوط به شهوت جنسى باشد یا مقام یا تشریفات و زرق و برق دنیا و یا انتقام جویى و امثال آن.
این نکته نیز روشن است که براى رسیدن به خواسته هاى نفسانى و هوا و هوس ها مال نقش اصلى را بازى مى کند و هر قدر فزونى یابد خطر افتادن در شهوات بیشتر است.
اضافه بر این ثروت مایه غرور است و غرور ریشه اصلى بسیارى از گناهان، به علاوه مال هر چه بیشتر شود انسان را به خود مشغول تر مى سازد و طبعاً از یاد خدا و اطاعت حق باز مى دارد. روى این جهات سه گانه مى توان به عمق کلام امام پى برد.
بدیهى است آنچه امام در این گفتار حکیمانه فرموده هشدارى است به غالب مردم که در فزونى مال نکوشند، زیرا خطرات زیادى را به دنبال دارد اما چنان نیست که هر ثروتمندى هواپرست و شهوت پرست باشد. این حکم کلى مانند احکام دیگرى نظیر آن استثنائاتى دارد. گروه زیادى راه قارون را پیمودند و اموالشان مایه غرور و کفرشان شد، جمع اندکى نیز از مال براى رسیدن به مهم ترین طاعات الهى بهره گرفتند.
این معنا در آیات مربوط به قارون آمده است: «(وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللهُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَیْکَ وَلاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الاَْرْضِ إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ); در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده (به بندگان خدا) نیکى کن وهرگز در جستجوى فساد در زمین مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد».(1)
بر همین اساس است که در بسیارى از آیات قرآن از مال نکوهش شده و در بعضى از آیات از آن مدح و ستایش به عمل آمده و به عنوان خیر (نیکى) از آن یاد شده است.
در آیه 180 سوره «بقره» در مورد وصیت مى فرماید: «(اِنْ تَرَکَ خَیراً ...); کسى که اموالى از خود به یادگار گذاشته است...». و در آیه 8 سوره «عادیات» در مذمت بعضى از طغیانگران مى فرماید: «(وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ); اموال را بسیار دوست دارند».
در روایات اسلامى نیز آثار این مذمت و مدح درباره اموال فراوان دیده مى شود که آوردن آنها ما را از شرح این کلام دور مى کند.
تنها به ذکر این روایات پرمعنا که از ابن عباس نقل شده و قاعدتاً آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امیرمؤمنان على(علیه السلام) شنیده است قناعت مى کنیم. او مى گوید: «إنَّ أوَّلَ دِرْهَم وَدینار ضُرِبا فِی الاْرْضِ ... أنْ یُحِبُّوکُما; نخستین درهم و دینارى که سکه آن در زمین زده شد شیطان نگاهى به آنها افکند هنگامى که آن را دید آنها را برگرفت و روى چشم خود گذارد سپس به سینه خود چسبانید آن گاه فریاد شادى کشید بار دیگر آن را به سینه خود چسبانید سپس خطاب به آنها گفت: شما نور چشمان من و میوه دل من هستید هرگاه بنى آدم شما را دوست دارند من به آن قانعم، هر چند بتى را پرستش نکنند (چه بتى بالاتر از شما) براى من همین بس که فرزندان آدم به شما عشق بورزند».(2)
کوتاه سخن آنکه مال ابزارى است مشترک مانند انرژى اتم که هم مى توان از آن بمب ویرانگر ساخت و هم به وسیله آن نیروى برق تولید کرد که دنیا را روشن سازد و کارخانه ها را به حرکت درآورد، هر چند این نیرو هنگامى که به دست ناصالحان بیفتد غالباً در جنبه هاى ویرانگر به کار گرفته مى شود.
پی نوشت:
(1). قصص، آیه 77.
(2). بحارالانوار، ج 70، ص 137، ح 3
آیت الله العظمی مکارم شیرازی
#حکمت شماره ۵۸ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از پویش #نه_به_تلگرام
#علت_نابودی_ملت_ها
🎲نامه آن حضرت (ع) به سرداران سپاه هنگامى كه به خلافت رسيد:
اما بعد. آنان كه پيش از شما بودند هلاك شدند، زيرا مردم را از حقشان محروم نمودند تا آن را با دادن رشوه به دست آوردند. مردم را به راه باطل كشانيدند و مردم هم از پى ايشان رفتند.
#نامه 79
#نهج البلاغه
#امیرالمومنین
🌸کانال نهج البلاغه🌼
📚eitaa.com/joinchat/3291611148Cb419943308
هدایت شده از کاروان انقلاب
آیتالله #هاشمی_شاهرودی
کسی که با پذیرش مسئولیت های سنگین ، در خط ولایت و رهبری ثابت قدم و استوار بود و یار رهبر ماند بدون اینکه زاویه ای بگیرد یا سردسته منحرفان و فتنه گران شود.
شادی روح پاکش فاتحه با صلوات 🍀
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
حکمت ۵۹ نهج البلاغه:
ارزش نصیحت و نصیحت کننده
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ.
ارزش تذكّر دادن اشتباهات (اخلاق اجتماعى):
و درود خدا بر او، فرمود: آن كه تو را هشدار دهد، چون كسى است كه تو را مژده دهد.
📚شرح و تفسیر:
امام(عليه السلام) با هشدارى بجا در اين سخن كوتاه و گرانمايه به اهميت هشدارهاى بجا و سودمند پرداخته مى فرمايد: «كسى كه تو را (از امورى كه خطرناك است) بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد (به امورى كه مايه سرور و خوشحالى است)»; (مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ).
در مصادر نهج البلاغه در ذيل اين حديث شريف افزون بر ذكر مدارك، نكته قابل ملاحظه اى آمده كه مى گويد: تحذير شناساندن انسان به چيزى است كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مى فرمايد چنين كسى مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت.
تحذير به معناى ترساندن و هشدار دادن در برابر خطرات قطعى يا احتمالى است و تبشير به معناى بشارت دادن در برابر پيروزى هاست. از آنجا كه پرهيز از خطرات خود يك پيروزى بزرگ است امام مى فرمايد: كسى كه تو را از خطر و ضرر قطعى يا احتمالى برحذر مى دارد مانند كسى است كه تو را بشارت دهد به امورى كه مايه خوشحالى توست. بنابراين، دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست، بلكه گاه مى شود برحذر داشتن و هشدار دادن به خطرها اثرات مهم ترى از بشارت ها دارد، زيرا بشارت دهنده بسيار مى شود كه به كارهاى نيك انجام شده و پيروزى ها بشارت مى دهد، بشارتى كه تغييرى در سرنوشت نخواهد داشت; ولى تحذيركننده هميشه پيش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد. پيام اين گفتار حكيمانه مولا اين است كه هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشويد، بلكه آن را به منزله يك بشارت براى خود تلقى كنيد.
در حديثى در كتاب شريف كافى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه به يكى از ياران خود فرمود: «اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ; (1) از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن».
(1). کافى، ج2، ص 638، ح 2.
#حکمت شماره ۵۹ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از کاروان انقلاب
⚠️ مدیران در قیامت دست بسته محشور میشوند
رهبرانقلاب، صبح امروز در ابتدای درس خارج فقه: [رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست داشته باشد [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را در روز قیامت وقتی که میآورند، دست او را به گردنش بستهاند؛ اگر او آدم خوب و درستکار بود و تقصیر و گناهی متوجّه او نبود، رها میکنند او را. امّا اگر آدم بدکار و بدعملی بوده است، اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند.
۱۳۹۷/۰۹/۲۷
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
حکمت ۶۰ نهج البلاغه: اهمیت کنترل زبان
وَ قَالَ (علیه السلام): اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ.
و آن حضرت فرمود: زبان درنده اى است، كه اگر آزادش گذارند بگزد.
ترجمه و شرح :
خطرات زبان:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به خطرات زبان اشاره كرده مى فرمايد: «زبان درنده اى است كه اگر رهايش كنى به تو آسيب مى رساند و تو را مى دَرَد»; (اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ).
شك نيست كه يكى از بزرگترين افتخارات انسان نطق و بيان است كه به وسيله زبان انجام مى گيرد و به واسطه آن بر تمام جانداران ترجيح دارد به همين دليل خدا در سوره «الرحمن» كه سوره شرح نعمت هاى الهى است بعد از آفرينش انسان به نعمت نطق و بيان اشاره مى كند و مى فرمايد: (الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ) و قسمت عمده علوم و دانش ها از طريق زبان از نسلى به نسل بعد منتقل شده و دامنه تمدن انسان را گسترش داده است و اگر زبان نبود انسان همچون حيوانى بود.
نعمت ها هر چه بزرگ تر باشد چنانچه از آن به طرز بدى استفاده شود خطراتش عظيم تر است. هيچ عضوى از اعضاى انسان به اندازه زبان بى قيدوبند خطرناك نيست به طورى كه گاه مى شود يك جمله آتش جنگى را مى افروزد و سبب ريختن خون ها و هتك نواميس و از بين رفتن آرامش و امنيت جامعه مى گردد، لذا در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه خداوند زبان را عذابى مى كند كه هيچ يك از اعضاى بدن را با آن عذاب نمى كند. زبان عرضه مى دارد اى پروردگار تو مرا مجازاتى كردى كه هيچ چيز را با آن مجازات نكردى خداوند به او مى فرمايد: «خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الاْرْضِ وَمَغارِبَها، فَسَفَكَ بِها الدَّمُ الْحَرامُ وَانْتَهَبَ بِهَا الْمالُ الْحَرامُ وَانْتَهَكَ بِهَا الْفَرجُ الْحَرامُ، وَعِزَّتى وَجَلالى لاَُعَذَّبَنَّكَ بِعَذاب لا أُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنْ جَوارِحِكَ; سخنى از تو خارج شد و به شرق و غرب زمين رسيد و به سبب آن خون بيگناهان ريخته شد و اموال مردم غارت گرديد و نواميس مردم بر باد رفت به عزت و جلالم سوگند تو را مجازاتى مى كنم كه هيچ يك از اعضا را با آن مجازات نخواهم كرد».(1)
قبلاً نیز گفته ایم که قسمت مهمى از گناهان کبیره و خطرناک (حدود سى گناه) با زبان انجام مى شود. زبانى خالى از قید و بند و بدون مانع و قانع در حالى که این زبان مى تواند بهترین وسیله خیر و سعادت باشد.
به همین دلیل در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که ابوذر(رحمه الله) مى گفت: «یا مُبْتَغِی الْعِلْمِ إنَّ هذا اللِّسانَ مِفْتاحُ خَیْر وَمِفْتاحُ شَر فَاخْتِمْ عَلى لِسانِکَ کَما تَخْتِمُ عَلى ذَهَبِکَ وَوَرَقِکَ; اى طالب علم این زبان کلید خیر و شر است، بنابراین بر زبانت قفل و بند نه همان گونه که بر درهم و دینارت قفل و بند مى نهى»(2). (3)
*****
(1). کافى، ج 2، ص 115، ح 16.
(2). همان، ص 114، ح 10.
#حکمت شماره ۶۰ 🌴
ترجمه و شرح آیت الله العظمی مکارم شیرازی
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
حکمت ۶۱ نهج البلاغه: در توصیف زنان
وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ، حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ.
و فرمود (ع): زن كژدمى است كه گزيدنش شيرين است.
گزيدن شيرين!
امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگى هاى متضاد زنان اشاره كرده مى فرمايد: «زن عقربى است كه نيش زدن او شيرين است»; (ألْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّبْسَةِ).
شارحان نهج البلاغه هم در تفسير اين جمله اختلاف فراوان دارند و هم در اين كه آيا نسخه اصلى لَسبه است يا لِبسه (بر وزن حسبه). در نسخه محمد عبده لِبسه آمده كه به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراين نسخه، تفسير جمله بالا چنين است: زن گرچه همچون عقرب گزنده است; اما معاشرت با او داراى فوايد و بركات و آثار مثبتى است كه آن را جبران مى كند و به دليل اين آثار معاشرت با او مطلوب است. همان گونه كه قرآن مجيد هم به آن اشاره كرده مى فرمايد: «(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا); از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از جنس شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد» و در جايى ديگر مى فرمايد: «(هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ); زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زينت هم هستيد و هر دو سبب حفظ يكديگر)».
ولى در غالب نسخه هاى ديگر مانند نسخه مورد بحث ما «لَبسه» آمده است كه به معنى نيش زدن است. در اين كه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيش هاى او نوش هاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيش هاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مى كند. با توجه به اين كه آنچه در مورد عقرب مناسب مى رسد نيش است نه معاشرت كردن، اين تفسير از تفسير عبده مناسب تر است.
در اينجا تفسير سومى است كه مرحوم كمره اى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مى گويد: منظور از اين كلام حكمت آميز اين است كه به همه مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود كه از زنان آلوده بپرهيزند، زيرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نيش شيرينى دارند; ولى هرگز نبايد فريب ظاهر زيباى آنها را خورد و در دام سم كشنده آنها افتاد. اين تفسير نيز مناسب به نظر نمى رسد، زيرا لحن جمله حكمت آميز بالا برحذر داشتن نيست، بلكه تحمل كردن و مدارا نمودن است كه با همسران مشروع سازگار است. بنابراين همان تفسير دوم بهترين تفسيرها براى اين جمله حكيمانه است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبير درباره همه زنان صادق است يا درباره گروهى از آنها؟ به يقين منظور همه زنان نيستند، زيرا بسيارى از آنان داراى چنان ايمان و تربيت و اخلاقى هستند كه هرگز همسرانشان از آنها نيشى احساس نمى كنند، بنابراين منظور اين است كه در طبيعت زن اگر تربيت كافى نداشته باشد و از ايمان و معرفت، روح او سيراب نشود حالت گزندگى به خود مى گيرد و اين سخن حكيمانه براى همسران اين گونه زنان اين پيام را دارد كه به دليل فوايد وجودى آنان نيش هاى آنها را تحمل كنند. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «يكى از حقوق زن بر مرد اين است كه اگر كار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد»; (وَاِنْ جَهِلَت غَفَرَ لَها)(1).
پی نوشت:
(1). کافى، ج 5، ص 510.
#حکمت شماره ۶۱ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از آقامحمودرضا
🔴 بسم رب الشهدا والصدیقین
🌷 ستوان سوم حمیدرضا اسدی از ماموران انتظامی در درگیری بامداد امروز با اشرار مسلح در بردسیر کرمان به خیل عظیم شهدای مدافع وطن پیوست.
▪️هنیألک الشهادة.