💠🔹از سخنان امام عليه السّلام است كه دربارۀ بيعت فرموده. خطبه در يك نگاه امام عليه السّلام در اين خطبه به چند نكته اشاره مىفرمايد: نخست اين كه: بيعت با من يك امر اتفاقى و بدون فكر و انديشه، از سوى مردم نبوده است، و بنابر اين كسى حقّ تخلّف از آن را ندارد چون بيعت عام است. ديگر مىفرمايد: من شما را براى به ثمر رساندن اهداف الهى مىخواهم، ولى شما مرا براى تأمين منافع دنيوى خود مىخواهيد. سوّم اين كه: از همۀ مردم مىخواهد او را براى گرفتن حق مظلومان از ظالمان يارى دهند، و تصميم قاطع خود را بر اين امر بيان مىكند. لم تكن بيعتكم إيّاي فلتة، و ليس أمري و أمركم واحدا. إنّي أريدكم للّه و أنتم تريدونني لأنفسكم. أيّها النّاس، أعينوني على أنفسكم، و ايم اللّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودنّ الظّالم بخزامته، حتّى أورده منهل الحقّ و إن كان كارها. ترجمه بيعت شما (مردم) با من بىمطالعه و ناگهانى نبود، و وضع من و شما يكسان نيست، من شما را براى خدا مىخواهم و شما مرا براى خويشتن، اى مردم! مرا براى اصلاح خودتان يارى دهيد (تا بتوانم عيوب شما را بر طرف سازم) به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالمش مىستانم و افسار ظالم را مىكشم تا او را به آبشخور حق وارد سازم هر چند از اين كار ناخشنود باشد! شرح و تفسير داد مظلوم را از ظالم مىستانم
#خطبه_136
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام كوتاه و بسيار پرمعنا اشاره به نكتهاى مىكند كه غالباً مردم از آن غ
💠🔹ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغۀ خود در شرح اين كلام نورانى داستانى از «حسن بصرى» و «عبدالله بن اهتم» نقل مىكند، مىگويد: حسن به هنگامى كه عبدالله بيمار شده بود و آخرين ساعات عمر خود را طى مىكرد به عيادت او رفت. نگاه كرد ديد عبداللّٰه پيوسته چشمش را به صندوقى دوخته كه در گوشهاى از اتاق قرار داشت، سپس رو به حسن بصرى كرد و گفت: در اين صندوق صد هزار (درهم) است كه نه زكات آن داده شده و نه صلۀ رحم با آن انجام گرديده است. حسن گفت: مادرت به عزايت بنشيند براى چه چيز آن را ذخيره كردهاى؟ گفت: براى ترس از حوادث زمان و مخالفت برادران و ظلم سلطان. (آرى براى تأمين زندگى آينده در موارد سخت اندوختهام) اين را گفت و بعد از مدت كوتاهى از دنيا رفت
#حکمت_192
🔶 @Nahj_Et
هیچ بنده ایی قادر به شکر خدا نیست...
〰〰〰 #سخن_بزرگان 〰〰〰
همین بیانی که عرض کردم، بیان یکی از ائمه است که میفرمود: هیچ بندهای قادر به شکر خدا نیست چون هرچه را بخواهد شکر کند، برای همان شکر شکری میخواهد. انسان همین قدرت شکر بر نعمت شکر را ندارد تا چه رسد به نعمت نفس کشیدن( به قول سعدی )
#استاد_مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص195 📚
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه اشاره به تسخير دلها كرده مىفرمايد: «هر كس حق كسى را ادا كند كه او حقش را ادا نمىكند وى را بردۀ خود ساخته است!»؛ (مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَّدَهُ) . اين سخن در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است كه دستور مىدهد در برابر بدىها نيكى كنيد تا دشمنان شما در برابر شما نرم شوند و دوست گردند. «اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا اَلَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدٰاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» ؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است گويى دوستى گرم و صميمى است». شبيه اين معنا همان چيزى است كه در حكمت 158 نيز گذشت كه مىفرمايد: «وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ ؛ شر افراد را از طريق بخشش به آنان برطرف كن» و نيز شبيه حديث ديگرى كه از آن حضرت در غررالحكم نقل شده كه فرمود: «مَنْ بَذَلَ مالَهُ اسْتَعْبَدَ ؛ كسى كه مال خود را به ديگران ببخشد آنها را در حلقۀ بندگى خود درآورده است» و حديث ديگرى كه در غرر الحكم آمده و به صورت ضربالمثلى در ميان همۀ مردم مشهور است: «اَلْإِنْسانُ عَبْدُ الْإحْسانِ ؛ انسان بندۀ احسان است».
#حکمت_164
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود خبر مسرتبخشى از آيندۀ اهل بيت و پيروان مكتب آنها مىدهد و مىفرمايد: «دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مىآورد و همچون شترى است كه دوشندۀ شير را گاز مىگيرد تا شير را براى فرزندش نگهدارى كند. سپس امام آيۀ 5 سورۀ «قصص» را تلاوت فرمود: ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم»؛ (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ: « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوٰارِثِينَ ») . «شِماس» (بر وزن كتاب) معناى مصدرى دارد و در اصل به معناى سركشى و چموشى حيوان است، سپس در مورد انسانهاى سركش و عصيانگر نيز به كار رفته است و شَماس (بر وزن تماس) معناى وصفى آن است و به حيوان سركش و انسان عصيانگر گفته مىشود. «عطف» (بر وزن فتح) به معناى تمايل پيدا كردن يا مايل ساختن به چيزى است.
#حکمت_209
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود خبر مسرتبخشى از آيندۀ اهل بيت و پيروان مكتب آنها مىد
💠🔹اين واژه گاهى به صورت متعدى به كار مىرود كه به معنى مايل ساختن است و زمانى با «إلى» متعدى مىشود كه به معنى مايل شدن به چيزى است و هنگامى با «على» متعدى مىشود كه به معنى بازگشت به چيزى است و گاه با «عن» كه به معنى انصراف از چيزى است. «ضروس» از مادّۀ «ضَرْس» (بر وزن ترس) به معناى دندان گذاردن بر چيزى و فشار دادن است و «ضروس» به شتر كج خلقى مىگويند كه افراد را گاز مىگيرد. مفهوم جمله اين است: همانگونه كه شتر شيرده از دوشيدن شير خود ممانعت مىكند مبادا گرفتار كمبود شير براى بچهاش گردد و افرادى را كه به سراغ دوشيدن شير مىروند گاز مىگيرد همچنين در آينده دنيا به سوى ما باز مىگردد و به قدرت پروردگار، مخالفان ما سركوب مىشوند و حكومت به دست صالحان مىافتد، همانگونه كه قرآن مجيد وعده داده است
#حکمت_209
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه اشاره به تسخير دلها كرده مىفرمايد: «هر كس حق كسى را ادا ك
💠🔹روايات فراوانى با تعبيرات مختلف از اميرمؤمنان على عليه السلام در غرر الحكم به همين مضمون ديده مىشود؛ از جمله: «الإحْسانُ يَسْتَرِقُّ الْإنْسانُ ؛ احسان، انسانها را بنده مىسازد». و «بِالْإحْسانِ تَمْلِكُ الْقُلُوبُ ؛ به وسيلۀ احسان دلها در تسخير انسان در مىآيند». و «مَا اسْتَعْبَدَ الْكِرامُ مِثْلُ الْإكْرامِ ؛ افراد با شخصيت را چيزى همانند اكرام و احترام، به بندگى و خضوع، نكشانده است». آنچه در بالا آمد در صورتى است كه جملۀ «عبّده» با تشديد خوانده شود همان گونه كه در نسخۀ ابن ابىالحديد و غرر الحكم آمده است و مرحوم كمرهاى نيز در شرح نهج البلاغۀ خود آن را كاملاً تأييد كرده است؛ ولى در بسيارى از نسخ «عَبَدَهُ» بدون تشديد آمده و مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغۀ خود مىگويد: «چون خط سيد رضى در اختيار مرحوم ابن ميثم بوده و آن بدون تشديد است اين نسخه را بايد ترجيح داد» و معناى جمله مطابق آن اين مىشود كه «هر كس حق افرادى را ادا كند كه از اداى حق خوددارى مىكنند گويى او را پرستش كرده و بردۀ اوست»
#حکمت_164
🔶 @Nahj_Et
💠🔹اين كار در نخستين بار ممكن است بسيار مشكل باشد ولى هرچه تكرار شود آسانتر مىگردد تا زمانى كه انسان به آن عادت مىكند و تبديل به حالت و سپس تبديل به ملكه مىشود. البته تمام صفات فضيله را مىتوان از اين راه به دست آورد؛ مثلاً علماى اخلاق دربارۀ افراد جبان و ترسو مىگويند: خود را در ميدانهاى ترسناك وارد كند و شجاعت را بر خويش تحميل نمايد. پس از مدتى عادت مىكند و ملكۀ شجاعت در او پيدا مىشود. جملۀ «قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ» نيز دليل بر اين كليت و عموميت است و در واقع امام عليه السلام آن را به عنوان درسى فراگير در مسير تحصيل فضايل تعليم داده است و اين همان چيزى است كه نه تنها علماى اخلاق، بلكه روانشناسان نيز بر آن اصرار دارند و آن را يكى از طرق رفع نقايص روانى مىشمارند. راه ديگر براى تحصيل اين صفت مهم اخلاقى، مطالعۀ حالات علما و پيشوايان بزرگ مخصوصاً رسول اكرم و ائمۀ معصومين عليهم السلام است كه آنها چقدر در برابر افراد جسور حليم و بردبار بودهاند
#حکمت_207
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به يك نكتۀ روانى اشاره مىكند كه در زندگى انسان، سرنوشتساز است، مىفرمايد: «هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد علاقۀ به آن كم مىشود»؛ (وَ قال عليه السلام: إِذَا كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ) . به گفتۀ مرحوم «كمرهاى» در منهاج البراعة اين گفتار حكيمانه از يك اصل روانى معروف سرچشمه مىگيرد كه مىگويد: «الإنْسانُ حَريصٌ عَلىٰ ما مُنِعَ؛ انسان نسبت به چيزى كه براى او ممنوع شده حرص فراوان دارد». دليل آن هم روشن است؛ چيزى كه در دسترس انسان باشد و هر زمان بخواهد به آن برسد، نه براى ذخيره كردن آن دست و پا مىزند، نه به علّت از دست دادنش اضطراب دارد و اى بسا با بىاعتنايى به آن نگاه كند و حتى گاه از آن سير و ملول شود؛ ولى به عكس، چيزى كه در دسترس او نيست يا به زحمت پيدا مىشود به آن علاقه نشان مىدهد و گاه اصرار دارد بيش از مقدار حاجت خود از آن ذخيره كند. به همين دليل هنگامى كه چيزى از مواد غذايى كم مىشود، مردم به فروشگاهها هجوم مىبرند و هر كس چند برابر نيازش خريدارى مىكند و بر اثر آن، نوعى قحطى مصنوعى حاصل مىگردد. در اينگونه موارد اگر مديران جامعه فروشگاههايى را - هرچند بهطور موقت - پر از مواد مذكور كنند هجوم براى خريدن فرو مىنشيند و مردم تنها به مقدار حاجت روزانه از آن تهيه مىكنند و بازار، كساد مىشود.
#حکمت_245
🔶 @Nahj_Et