eitaa logo
نهج البلاغه 📜
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
591 ویدیو
27 فایل
📍مطالعه ترتیبی کتاب ارزشمند نهج البلاغة 🖇به همراه شرح مختصر ارتباط با ادمین 👇 Yazahra256 کپی آزاد به شرط: _ 5صلوات جهت تعجیل در امر فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم : از حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
🌹سهم : از حکمت ۱۲۳ تا ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك شمرد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست، كه مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش كند و زبان را از زياده گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد و سنّت پيامبر (صلی الله علیه وآله) او را كفايت كرده، بدعتی در دين خدا نمی گذارد. (برخی حكمت ۱۲۳ و ۱۲۲ را از پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده اند) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : غيرت زن كفرآور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : اسلام را چنان می شناسانم كه پيش از من كسی آنگونه معرفی نكرده باشد. اسلام، همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستين و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسؤوليتها و انجام مسؤوليتها، همان عمل كردن به احكام دين است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در شگفتم از بخيل، به سوی فقری می شتابد كه از آن گريزان است و سرمايه ای را از دست می دهد كه در جستجوی آن است، در دنيا چون تهيدستان زندگی می كند، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه می شود. و در شگفتم از متكبّری كه ديروز نطفه ای بی ارزش و فردا مُرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را می نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را می بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار می كند در حالیكه پيدايش آغازين را می نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنی را آباد می كند اما جايگاه هميشگی را از ياد برده است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : آن كس كه در عمل كوتاهی كند، دچار اندوه گردد و آن را كه از مال و جانش بهره ای در راه خدا نباشد خدا را به او نيازی نيست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان می كند كه با برگ درختان خواهد كرد، آغازش می سوزاند و پايانش می روياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : بزرگی پروردگار نزد تو، پديده ها را در چشمت كوچك می نماياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 〰〰〰〰〰〰〰〰 @nahjamira
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 4⃣1⃣ ✅ .... از زن‌ها شنیدم پایگاه آماده‌باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی‌دهند. پدرم در خانه از تظاهرات ضد شاه حرف می‌‌زد و اینکه در اغلب شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر می‌دهند؛ اما روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرام خود مشغول بودند. یک ماه از آخرین باری که صمد را دیده بودم، می‌گذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانه‌ی ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانه‌های روستایی، درِ حیاط ما هم جز شب‌ها، همیشه باز بود. شنیدم یک نفر از پشت در صدا می‌زند: «یااللّه...یااللّه...» صمد بود. برای اولین بار از شنیدن صدایش حال دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد. برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوال‌پرسی تعارفش کرد بیاید تو. صمد تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش می‌گیرد. انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه‌هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می‌کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه‌آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج‌آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن‌قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق‌های تودرتویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب‌کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. 🔰ادامه دارد....🔰 @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢↶ زیارت امام حسن علیه‌السلام در روز دوشنبـه 【اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاحَبیبَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاصِراطَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِیُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقآئِمُ الْأَمینُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأْویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِی الْمَهْدِیُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ】 🌸🍃سلام بر تو ای فرزند پیامبر پروردگار جهانیان سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا سلام بر تو ای حبیب خدا سلام بر تو ای برگزیده خاص خدا سلام بر تو ای امین وحی خدا سلام بر تو ای حجت خدا سلام بر تو ای نور خدا سلام بر تو ای راه مستقیم خدا سلام بر تو ای بیان کننده حکم خدا سلام بر تو ای یاور دین خدا سلام بر تو ای آقای پاک و منزه از هر عیب سلام بر تو ای نیکوکردار وفادار سلام بر توای قیام کننده و امین سلام بر تو ای دانای به تأویل قرآن سلام بر تو ای راهنمای راه یافته سلام بر تو ای پاکیزه منزه سلام بر تو ای پرهیزکار پاکدامن سلام بر تو ای حق سزاوار بدان سلام بر تو ای شهید راست گفتار سلام بر تو ای ابا محمد حسن بن علی و رحمت خدا و برکات او ✧✾════✾✰✾════✾✧ 💢↶ زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز دوشنبـه 【اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَقَمْتَ الصَّلوة َوَ آتَیْتَ الزَّکوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللهِ مُخْلِصاً وَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ فَعَلَیْکَ السَّلامُ مِنّی ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ عَلی آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ اَنَا یا مَوْلایَ مَوْلیً لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ لَعَنَ اللهِ اَعْدآئَکُمْ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَی اللهِ تَعالی مِنْهُمْ یا مَوْلایَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا مَوْلایَ یا اَبا عَبْدِاللهِ هذا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُما وَ بِاسْمِکُما وَ اَنَا فیهِ ضَیْفُکُما فَاَضیفانی وَ اَحسِنا ضِیافَتی فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما وَ اَنَا فیهِ مِنْ جِوارِکُما فَاَجیرانی فَاِنَّکُما مَأْمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَالْإِجارَةِ فَصَلَّی اللهِ عَلَیْکُما وَ آلِکُمَا الطَّیِّبینَ】 🌸🍃سلام بر تو ای فرزند رسول خدا سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان سلام بر تو ای فرزند بانوی زنان جهانیان گواهی دهم که تو براستی نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف کردی و نهی کردی از منکر و کارهای زشت و خدای را از روی اخلاص پرستش کردی و در راه خدا آنطور که باید جهاد کردی تا یقین به سراغت آمد پس بر تو باد سلام من تا من زنده‌ام و شب و روز برپا است و بر خاندان پاکیزه و پاکت باد و من ای مولایم دوستدار تو و خاندانت هستم در صلحم با هر کس که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است ایمان دارم به راز پنهان و به امر آشکار شما و ظاهر و باطن شما خدا لعنت کند دشمنانتان را از اولین و آخرین و من بیزاری می‌جویم به سوی خدای تعالی از ایشان ای مولای من ای ابا محمد و ای مولای من ای ابا عبدالله امروز روز دوشنبه است و این روز شما است و به نام شما است و من در این روز مهمان شمایم پس مرا بنوازید و نیکو مهمان نوازی کنید که چه خوب مهمان نوازانید شما برای مهمان و من در این روز در پناه شمایم پس مرا پناه دهید که همانا شما به مهمان نوازی و پناه دادن مأمورید درود خدا بر شما و بر خاندان پاکتان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سهم : از حکمت ۱۳۰ تا ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (وقتي از جنگ صفين برگشت به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد.) و فرمود: ای ساكنان خانه های وحشت زا، و محله های خالی و گورهای تاريك، ای خفتگان در خاك، ای غريبان، ای تنهاشدگان، ای وحشت زدگان، شما پيش از ما رفتيد و ما در پی شما روانيم، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان! ديگران در آن سكونت گزيدند، و اما زنانتان! با ديگران ازدواج كردند، و اما اموال شما! در ميان ديگران تقسيم شد. اين خبری است كه ما داريم، حال شما چه خبر داريد؟ (رو كرد به اصحاب خود و فرمود:) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند كه:« بهترين توشه، تقوا است ». ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (شنيد مردی دنيا را نكوهش می كند) فرمود: ١. توبيخ نكوهش كننده دنيا : ای نكوهش كننده دنيا، كه خود به غرور دنيا مغروری و با باطلهای آن فريب خوردی، فريفته دنيایی و آن را نكوهش می كنی؟ آيا تو در دنيا جرمی مرتكب شدی؟ يا دنيا به تو جرم كرده است؟ كی دنيا تو را سرگردان نمود؟ و در چه زمانی تو را فريب داد؟ آيا با گورهای پدرانت كه پوسيده اند؟ يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده ای؟ و آنان را پرستاری نموده در بسترشان خوابانده ای؟ درخواست شفای آنان را كرده، و از طبيبان داروی آنها را تقاضا كرده ای؟ در آن صبحگاهان كه داروی تو به حال آنان سودی نداشت، و گريه تو فايده ای نكرد، و ترس تو آنان را فايده ای نداشت، و آنچه می خواستی به دست نياوردی، و با نيروی خود نتوانستی مرگ را از آنان دور كني. دنيا برای تو حال آنان را مثال زد، و با گورهايشان، گور تو را به رخ كشيد. ٢.خوبيها و زیبایی های دنيا : همانا دنيا سرای راستی برای راست گويان، و خانه تندرستی برای دنياشناسان و خانه بی نيازی برای توشه گيران، و خانه پند، برای پندآموزان است، دنيا سجده گاه دوستان خدا، جای نماز فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه كسی دنيا را نكوهش می كند؟ كه جدا شدنش را اعلان داشته، و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودی خود و اهلش خبر داده است، پس با بلای خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانی خود آنان را به شادمانی رساند. شامگاه به سلامت گذشت، و بامداد با مصيبتی جانكاه بازگشت، تا مشتاق كند، و تهديد نمايد و بترساند و هشدار دهد. پس مردمی در بامداد با پشيمانی دنيا را نكوهش كنند، و مردمی ديگر در روز قيامت آن را می ستايند، دنيا حقائق را به يادشان آورد، يادآور آن شدند، از رويدادها برايشان حكايت كرد، او را تصديق نمودند، و اندرزشان داد، پند پذيرفتند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خدا را فرشته ای است كه هر روز بانگ می زند: بزاييد برای مردن، و فراهم آوريد برای نابود شدن، و بسازيد برای ويران گشتن. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 〰〰〰〰〰〰〰〰 @nahjamira
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم : از حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 〰〰〰〰〰〰〰〰 @nahjamira
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
🌓 اولین خورشید گرفتگی قرن ♦️ امروز نیمی از ساکنین کره‌ی زمین شاهد خورشید گرفتگی هستند این پدیده در ایران نیز قابل مشاهده است. ♦️ خورشید گرفتگی از ساعت۱۳:۰۳ در ایران وارد میشود و در ساعت ۱۶:۲۸ از جنوب شرقی ایران خارج می‌شود. ♦️بهترین نقطه‌ی رصد این خورشید گرفتگی در شمال شرقی ایران یعنی در خراسان شمالی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 5⃣1⃣ ✅ .... چمدان پر از لباس و پارچه بود. لا‌به‌لای لباس‌ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. لباس‌ها هم با سلیقه‌ی تمام تا شده بود.   خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» ایمان که به دنبالمان آمده بود، به در می‌کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم بکنیم.» خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!» خجالت می‌کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می‌کند من هم به او عکس داده‌ام.» ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته‌اید؟! باز کنید ببینم.» با خدیجه سعی کردیم عکس را بکنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی‌شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»  ایمان، چنان به در می‌کوبید که در می‌خواست از جا بکند. دیدیم چاره‌ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی‌توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب‌هایی که گوشه‌ی اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است، اول با نگاه اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. صمد برای قدم چی آورده بود؟!» زیر لب و آهسته به خدیجه گفتم: «به جان خودم اگر لو بدهی، من می‌دانم و تو.» خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. 🔰ادامه دارد....🔰 @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا