شرح حکمت ۷۳ ادب معلمی.mp3
2.89M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت73
⭕️ ادب معلّمی
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔵 ارزش عقل
💠 خدا عقل را به انسانی نداد، جز آنكه روزی او را با كمك عقل نجات بخشيد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۰۷
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🖊 #آیت_الله_جاودان:
برای دفع افکار آزار دهنده:
1-با وضو باشید
2_قرآن زیاد بخوانید
3_ذکر لا اله الا الله را زیاد بگویید
@erfaneeslami
🔅👇🔅👇🔅
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
علامه حسن بن یوسف حلی (رحمت الله علیه) (ت ۷۲۶ ق)
نقل شده است که: او هر هفته روزهای پنجشنبه، از حله به کربلا ، به برای زیارت امام حسین (علیه السلام) می شتافت. در یکی از هفته ها که به تنهایی در حال حرکت بود، شخصی همراه وی به راه افتاد و با یکدیگر مشغول صحبت شدند. در ضمن صحبت برای علامه معلوم شد که آن
شخص، مرد فاضلی است و تبحر خاصی در علوم دارد.
از این رو، او مشکلاتی را که در علوم مختلف برایش پیش آمده بود، از آن شخص پرسید و او به همه پاسخ گفت تا این که بحث در یک #مسأله_فقهی واقع شد و آن شخص فتوایی داد که علامه منکر آن شد و و گفت: دلیل و حدیثی بر طبق این فتوا نداریم. آن شخص گفت: #شیخ_طوسی در کتاب تهذيب، در فلان صفحه و فلان سطر، حدیثی را در این باره ذکر کرده است.
علامه در حیرت شد که راستی این شخص کیست!
از او پرسید: آیا در این زمان که غیبت کبرا است، می توان #حضرت_صاحب_الأمر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دید؟
در این هنگام، عصا از دست علامه افتاد و آن شخص خم شد و عصا را از زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و فرمود: چگونه نمی توان دید و حال آن که دست او هم اکنون در دست تو است!
علامه بی اختیار خود را در مقابل پای آن حضرت انداخت و بیهوش شد! وقتی به هوش آمد کسی را ندید.
و آنگاه پس از بازگشت به حله به کتاب #تهذيب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطر که آن حضرت فرموده بود پیدا کرد و به خط خود ، در حاشیه آن نوشت :"این حدیثی است که حضرت صاحب الامر(علیه السلام) به آن خبر داد.
📚قصص العماء ص359 ، کرامات الاولیاء ص 42 _47
@erfaneeslami
🔅👇🔅👇🔅
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
🌹سهم #روز_صد_ودوم: خطبه ۲۲۱ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه221 : (پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد؟» ، فرمود:)
1⃣ هشدار از غفلت زدگی ها
🔻شگفتا چه مقصد بسيار دوری و چه زيارت كنندگان بيخبری و چه كار دشوار و مرگباری، پنداشتند كه جای مردگان خالی است، آنها كه سخت مايه عبرتند و از دور با ياد گذشتگان فخر می فروشند، آيا به گورهای پدران خويش می نازند؟ و يا به تعداد فراوانی كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادی هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشی قرار دهند. اما بدانها با ديده های كم سو نگريستند و با كوته بينی در امواج نادانی فرو رفته اند، اگر حال آنان را از ورای خانه های ويران و سرزمينهای خالی از زندگان می پرسيدند، هرآينه می گفتند: آنان با گمراهی در زمين فرو خفتند و شما ناآگاهانه دنباله روی آنان شديد بر روی كاسه های سر آنها راه می رويد و بر روی جسدهايشان زراعت می كنيد؟ و آنچه به جا گذاشته اند می خوريد و در خانه های ويران آنها مسكن گرفتيد و روزگاری كه ميان آنها و شماست بر شما زاری می كند، آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند.
2⃣ شرح حالات رفتگان
🔻 آنها دارای عزّتی پايدار و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاكم يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به درون برزخ پيمودند و زمين آنها را در خود گرفت و از گوشت بدن های آنان خورد و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بی جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك و نه از زلزله ها ترسناك و نه از فريادهای سخت هراسناكند، غائب شدگانی كه كسی انتظار آنان را نمی كشد و حاضرانی كه حضور نمی يابند، اجتماعی داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش گشت يا ديارشان ساكت شد، برای درازی زمان و دوری مكان نيست، بلكه جام مرگ نوشيدند، گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند. همسايگانی كه با يكديگر انس نمی گيرند، دوستانی كه به ديدار يكديگر نمی روند، پيوندهای شناسایی در ميانشان پوسيده و اسباب برادری قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند و نه برای روز شامگاهی، شب يا روزی كه به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه می ترسيدند يافتند و نشانه های آن را بزرگ تر از آن چه می پنداشتند مشاهده كردند و برای رسيدن به بهشت يا جهنّم تا قرارگاه اصلی شان مهلت داده شدند و جهانی از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر می خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز می شد. حال اگر آثارشان نابود شد و اخبارشان فراموش، اما چشمهای عبرت بين، آنها را می نگرد و گوش جان اخبارشان را می شنود، كه با زبان ديگری با ما حرف می زنند و می گويند:..
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_ودوم: خطبه ۲۲۱ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه221 :(پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» ، فرمود: )
3⃣ هشدار از پيام مردگان
🔻چهره های زيبا پژمرده، بدنهای نازپرورده پوسيده شد و بر اندام خود لباس كهنگی پوشانده ايم و تنگی قبر ما را در فشار گرفته وحشت و ترس را از يكديگر به ارث برده ايم. خانه های خاموش قبر بر ما فرو ريخته و زيبایی های اندام ما را نابود و نشانه های چهره های ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه های وحشت زا طولانی شده، نه از مشكلات رهایی يافته و نه از تنگی قبر گشايشی فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتی می نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جای سرمه پر از خاك گرديده و زبانهایی كه با سرعت و فصاحت سخن می گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداری به خاموشی گراييده و در تمام اعضای بدن پوسيدگی تازه ای آشكار شده و آنها را زشت گردانيد و راه آفت زدگی بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليم شده نه دستی برای دفاع و نه قلبی برای زاری دارند و آنان را مي بينی كه دلهای خسته از اندوه و چشمهای پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگونی ايجاد نمی شود و سختی های آنان برطرف نمی گردد.
4⃣ عبرت از گذشتگان
🔻 آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهای لذيذ و رنگين زندگی كردند و در آغوش نعمتها پرورانده شدند به كام خويش فرو برد، آنان كه می خواستند با شادی غمها را از دل بیرون كنند و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفای عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا می خنديدند و در سايه خوشگذرانی غفلت زا، بی خبر بودند كه روزگار با خارهای مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانایی شان را گرفت، مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت و غم واندوهی كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت و غصّه های پنهانی كه خيال آن را نمی كردند در جانشان راه يافت، در حالیكه با سلامتی انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان پديد آمد و هراسناك به اطبا، كه دستور دادند گرمی را با سردی و سردی را با گرمی درمان كنند روی آوردند كه بی نتيجه بود زيرا داروی سردی، گرمی را علاج نكرد و آنچه برای گرمی به كار بردند، سردی را بيشتر ساخت و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماری را فزونی داد، تا آنجا كه درمان كننده خسته و پرستار سرگردان و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند و درباره همان خبر حزن آوری كه از او پنهان می داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
5⃣ سختی های لحظه مرگ
🔻 يكی می گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگری در آرزوی شفا يافتن بود و سوّمی خاندانش را به شكيبایی در مرگش دعوت می كرد و گذشتگان رابه ياد می آورد، در آن حال كه در آستانه مرگ و ترك دنيا و جدایی با دوستان بود كه ناگهان اندوهی سخت به او روی آورد، فهم و دركش را گرفت زبانش به خشكی گراييد، چه مطالب مهمی را می بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند و چه سخنان دردناكی را از شخص بزرگی كه احترامش را نگه می داشت، يا فرد خردسالی كه به او ترحّم می كرد، می شنید و خود را به کری می زد. همانا مرگ سختی هایی دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدنی است و برتر از آن است كه عقلهای اهل دنيا آن را درك كند.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(78).mp3
12.47M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷 سهم روز صد و دوم : خطبه ۲۲۱
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم خطبه ۲۲۱.mp3
3.26M
🔊 گزارش موضوعات مهم خطبه ۲۲۱
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
4⃣(قسمت چهارم) زد و خورد در حال مستی
🔻 در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن حضرت گزارش رسید که چهار نفر در حال مستی در زد و خورد یکدیگر را مجروح نموده اند. امام (علیه السلام) دستور داد آنان را توقیف نموده تا پس از هشیاری به وضعشان رسیدگی کند ، دو نفر از آنان در بازداشتگاه جان سپردند. اولیای مقتولین نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده و خواستار قصاص از زندگان شدند.
🔻حضرت (علیه السلام) به آنان فرمود : شما از کجا می دانید که این دو نفرِ زنده مانده ایشان را کشته اند؟ شاید خودشان یکدیگر را مجروح نموده و مرده اند ،
گفتند : ما نمی دانیم ، شما خودتان با استفاده از دانش خدادادی تان بین آنان حکم کنید.
🔻 امام (علیه السلام) فرمود : دیه آن دو مقتول به عهدهٔ هر چهار قبیله طرف دعوا است و بعد از کسر خونبهای زخمهای دو نفر زخمی ، باقیمانده پول به اولیای آن دو مقتول رد می گردد.
✍ شیخ مفید پس از نقل این خبر توضیح دادند :
این حکمی که آن حضرت (علیه السلام) درباره آنان فرموده تنها حکمی است که برای رسیدن به واقع تصور می شود ؛ زیرا گواهی نیست تا بدان وسیله قاتل از مقتول جدا شود. و نیز گواهی نیست تا ثابت کند قتل عمدی بوده و این حکم در مورد قتل خطا و اشتباه در قاتل است ؛ زیرا خونبهای کشتگان را بر هر چهار قبیله قرار داده و دیه زخمهای مجروحین را از آن کم کرده است و مقصود آن حضرت از اینکه فرموده : دیه آن دو مقتول بر قبایل چهارگانه است این است که دیه هر دو با هم ، وگرنه دیه هر کدام از آنها بر سه قبیله دیگر است غیر ازقبیله خودش.
↩️ ادامه دارد...
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت74
🔹ضرورت یاد مرگ
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۷۴ میفرمایند: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ » ؛
" نفس کشیدن انسان در واقع، نزدیک شدن قدم به قدم به اجل و مرگ است. "
🔻 در ماجرای أجل، نکات جالبی در نهجالبلاغه است که یکی از مهم ترین آنها، مخفی بودن اجل است؛ آنچه که مهم است، این است که انسان بالاخره یک أمَد و زمان مشخصی از علم خدا برای سفر از دنیا و مرگ دارد. پنهان بودن این زمان مرگ، عاملی میشود برای اینکه انسان هر لحظه را، آن لحظهٔ پایانی بداند و با تمام توان و توجه و اخلاص و طهارت، کار بکند و تلاش بکند که پاک از دنیا برود و توشه خودش را ببرد؛
🔻 لذا حضرت علی(علیهالسلام) در خطبه ۱۴۹ نهجالبلاغه میفرماید:
« أَيُّهَا النَّاسُ كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ» ؛
" ای مردم! هر انسانی از مرگی که از آن میترسد و فرار میکند، بالاخره آن را ملاقات خواهد کرد؛ به خاطر اینکه اجل، سرآمد زندگی است و نفس انسان را تعقیب میکند. "
🔻 همچنین مولا علی (علیهالسلام) ، در نامه ۷۲ این حقیقت را بیان میکنند که ما نمیتوانیم از اجل خودمان جلو بزنیم؛ آنچنان که در قرآن کریم خدا فرمود:
« لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ » ؛
" لحظه ای نمیشود أجل را جلو یا عقب انداخت."
🔻 در نامه ۷۲ میفرماید: «فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ »؛
" تو نمیتوانی جلو بزنی از اجل و زمان مرگی که خدا معیّن کرده است. "
🔻و در حکمت ۳۰۶ فلسفه این اجل را، و اینکه اجل پنهان است، در سه کلمه اینگونه بیان میفرمایند:
«كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً » ؛
" برای نگهداری انسان از گناه و لغزش، همین اجل کافیست. "(یعنی اگر کسی فقط به اینکه اجلی دارد و از دنیا زمانی خواهد رفت و اینکه آن زمان هیچ مشخص نیست برای انسان توجه کند، هر لحظه خودش را نگه میدارد از گناه و معصیت.)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۷۴ ضرورت یاد مرگ.mp3
3.96M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت74
⭕️ ضرورت یاد مرگ
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔵 زینت فقر و غنا
💠 پاكدامنی زيور تهيدستی و شكرگزاری زيور بی نيازی (ثروتمندی ) است.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۳۴۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞عذرخواهی خداوند در آخرت، از فقرای صبور
📱 instagram.com/almazaheri
🌐 aparat.com/alzahra_isbn
#صوت
🆔 @almazaheri