eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
354 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
16 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا بیا به خاطر باران ظهور کن  ما را از این هوای سراسیمه دور کن  وقتی برای بدرقه عشق می روی  از کوچه های خسته ما هم عبور کن  افسرده از هجوم هوس های عالمیم  آقا دل شکسته ما را مرور کن  آقا بیا به حرمت مفهوم انتظار  اشعار ساده ما را مرور کن  کی میشود شبی که تو از راه می رسی  این باغ  های شب زده را غرق نور کن  یا صاحب الزمان قدمت خیر العجل  یعنی که ای تمام عدالت ظهور کن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
🔰 در تاریخ کمتر دوره‌ای اتّفاق افتاده که بشر به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشد 🔻 سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج): 🔹 شاید در تاریخ بشر کمتر دوره‌ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری در همه جای عالم جامعه‌ی بشری به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند؛ چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز میکنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان؛ احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی. کمتر دوره‌ای در تاریخ این همه احساس نیاز به این حقیقت والا انسان سراغ دارد. 🔹 امروز بعد از آنی که بشریّت مکاتب گوناگون و نحله‌های فکری گوناگون و مسلکهای گوناگون را تجربه کرده از کمونیسم تا دموکراسی غربی تا لیبرال ‌دموکراسیِ رایج در دنیا با این همه ادّعایی که اینها دارند، بشر بعد از اینکه اینها را تجربه کرده احساس آسایش نمیکند. بشر با این همه پیشرفتهای علمیِ حیرت‌آور که بکلّی وضع زندگی را در جهان تغییر داده، احساس خوشبختی نمیکند. بشریّت دچار فقر است، دچار بیماری است، دچار فحشا و گناه است، دچار بی‌عدالتی است، دچار نابرابری است، دچار شکاف طبقاتی بسیار وسیع است. 🔺 بشر دچار سوءاستفاده‌ی قدرتها است از علم؛ قدرتها از علم سوءاستفاده میکنند؛ از کشفیّات طبیعت سوءاستفاده میکنند؛ از توانایی‌های استخراج‌ شده‌ی از طبیعت سوءاستفاده میکنند؛ بشر با اینها مواجه است. اینها موجب شده است که انسانها احساس خستگی کنند در همه جای دنیا؛ احساس نیاز به یک دست نجات‌بخش کنند. ۹۹/۱/۲۱
دعای روز جمعه 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم 🌿ِ اَلْحَمْدُ للهِِ الاَْوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشآءِ وَ الاِْحيآءِ،. ستايش خداي را كه آغاز هستي است پيش از آفرينش و حيات‏بخشي، 🌿وَ الاْخِرِ بَعْدَ فَنآءِ الاَْشْيآءِ، و پايان هستي است پس از نابودي هرچيز، 🌹الْعَليمِ الَّذي لايَنْسي مَنْ ذَكَرَهُ، وَلايَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ، دانایی كه‏ از ياد مبرد آن را كه يادش كند و كم نگذارد از آنكه شكرش را به جاي آورد 🌿وَلايَخيبُ مَنْ دَعاهُ، وَلا يَقْطَعُ رَجآءَ مَنْ رَجاهُ، و نااميد نسازد آن را كه خواندش و قطع نكند اميد آن‏كه‏ به او اميد بست. 🌹 اَللَّـهُمَّ اِنّي اُشْهِدُكَ وَ كَفي بِكَ شَهيداً، وَ اُشْهِدُ جَميعَ  مَلائِكَتِكَ، بار خدايا!تو را گواه ميگيرم و تو براي گواهي كافي هستي و گواه ميگيرم همه فرشتگانت را 🌿وَ سُكّانَ سَمواتِكَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ، وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ اَنْبِيآئِكَ وَ رُسُلِكَ، و ساكنان‏ آسمانهايت و نگهبانان عرشت و رسولان و پيامبراني كه برانگيخت را 🌹وَاَنْشَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِكَ، اَنّي اَشْهَدُ اَنَّكَ اَنْتَ اللهُ لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، و انواع مخلوقات كه آفريدي (همه و همه را گواه ميگيرم)بر اينكه باور دارم كه همانا تويي خدا،شايسته پرستشي جز تو نيست.  🌿وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَ لا عَديلَ، وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِكَ وَ لا تَبْديلَ، يگانه‏ اي؛شريكي نداري و بي همتايي و تخلف و تبديلي در گفتارت نيست  🌹وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ، و اينكه محمّد-كه خدا بر او و خاندان او درود فرستد بنده و فرستاده توست.  🌿اَدّي ما حَمَّلْتَهُ اِلَي العِبادِ، وَجاهَدَ فِي اللهِ عَزَّوَجَلَّ حَقَّ الْجِهادِ، رسالتي را كه بر عهده اش نهاده بودي به بندگانت ادا كرد و در راه خدا به حق كوشيد  🌹وَ اَنَّهُ بَشَّرَ بِما هُوَ حَقٌّ مِنَ الثَّوابِ، وَ اَنْذَرَ بِما هُوَ صِدْقٌ مِنَ الْعِقابِ، و به پاداشي كه حق است مژده داد و از عذابي كه راست است بيم داد، 🌿اَللَّـهُمَّ ثَبِّتْني عَلي دينِكَ ما اَحْيَيْتَني، وَ لا تُزِغْ قَلْبي بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَني، خدايا!تا زنده ام مرا بر دين خود ثابت بدار و دلم را پس از آنكه به نور هدايت روشن نمودي گمراه مكن 🌹وَ هَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ، و از نزد خود رحمتي بر من ببخش چرا كه،تنها تو بسیار بخشاينده‏ اي، 🌿صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَعَلي آلِ مُحَمَّد، وَ اجْعَلْني مِنْ اَتْباعِهِ وَ شيعَتِهِ، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا از پيروان و شيعيان او قرار ده 🌹وَ احْشُرْني في زُمْرَتِهِ، وَوَفِّقْني لاَِدآءِ فَرْضِ الْجُمُعاتِ و در گروه او محشورم گردان،و بر انجام واجبات جمعه‏ ها 🌿وَ ما اَوْجَبْتَ عَلَيَّ فيها مِنَ الطّاعاتِ و طاعاتي كه در آن روز بر من لازم نمودي توفيقم ده، 🌹وَقَسَمتَ لاَِهْلِها مِنَ الْعَطآءِ في يَوْمِ الْجَزآءِ، و عطايي كه در رستاخيز براي اهل جمعه قرار داده اي نصيبم گردان،  🌿اِنَّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ. همانا تويي قدرتمند حكيم. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🌸ای عمر بن ابی سلمه دوست دارم در جهاد کنارم باشی 💢أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی قَدْ وَلَّیْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ الزُّرَقِیَّ عَلَى الْبَحْرَیْنِ، وَنَزَعْتُ یَدَکَ بِلاَ ذَمّ لَکَ، وَلاَ تَثْرِیب عَلَیْکَ; فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَیَةَ، وَأَدَّیْتَ الاَْمَانَةَ، فَأَقْبِلْ غَیْرَ ظَنِین، وَلاَ مَلُوم، وَلاَ مُتَّهَم، وَلاَ مَأْثُوم، فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِیرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِی، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّینِ، إِنْ شَاءَ اللهُ. ✍اما بعد (از حمد و ثناى الهى) 💢 من نعمان بن عجلان زُرَقى را به فرماندارى بحرين منصوب کردم 💢 و تو را از آنجا برگرفتم بى آنکه تو را مذمت کنم و يا ملامتى بر تو باشد، 💢 چرا که تو زمامدارى و مأموريت خود را به نيکويى انجام دادى 💢و حق امانت را ادا نمودى، 👈بنابراين به سوى ما بيا بى آنکه مورد سوء ظن يا ملامت باشى 💢 و نه متهم و نه گناهکار. ✍من تصميم گرفتم به سوى ستمگران اهل شام (و براى مبارزه با معاويه و هوادارانش) حرکت کنم 💢 و دوست دارم تو با من باشى، 💢👈زيرا تو از کسانى هستى که من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنها استعانت مى جويم. ان شاء الله. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
مناجات خمس عشر دعای اول: «مناجاة التّائِبينَ» راز و نياز توبه كنندگان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اِلـهي اَلْبَسَتْنِي الْخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتي، خدايا!گناهان بر من لباس خواري پوشانده، وَجَلَّلَنِي التَّباعُدُ مِنْكَ لِباسَ مَسْكَنَتي، و دوري از تو جامه درماندگي بر تنم پيچيده، وَاَماتَ قَلْبي عَظيمُ جِنايَتي، فَاَحْيِهِ بِتَوْبَة مِنْكَ و بزرگي جنايتم دلم را ميرانده،پس آن را با توبه به درگاهت زنده كن، يا اَمَلي وَبُغْيَتي، وَيا سُؤْلي وَمُنْيَتي، اي آرزو و مرادم و ای خواسته و اميدم، فَوَ عِزَّتِكَ ما اَجِدُ لِذُنوُبي سِواكَ غافِراً، به عزّتت سوگند براي گناهانم آمرزنده اي جز تو نمي يابم، وَلا اَري لِكَسْري غَيْرَكَ جابِراً، و براي دلشكستگي ام جبران كننده اي جز تو نمي بينم، وَقَدْ خَضَعْتُ بِالاِْنابَةِ اِلَيْكَ، وَعَنَوْتُ بِالاِْسْتِكانَةِ لَدَيْكَ، و به پيشگاهت با توبه و انابه فروتني نمودم،و با ذلّت و خواري،به درگاهت تسليم شدم، فَاِنْ طَرَدْتَني مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ اَلوُذُ، اگر مرا از درگاهت براني به كه روي آورم؟ وَاِنْ رَدَدْتَني عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ اَعُوذُ، و اگر از آستانت بازگرداني به كه پناه برم؟ فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتي وَافْتِضاحي، در اين حال پس بسیار افسوس از شرمندگي و رسوايي ام، وَوا لَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلي وَاجْتِراحي، و بسیار دريغ از زشتي كردار و فراهم آوردن گناهانم، اَسْئَلُكَ يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبيرِ، وَيا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ، اي آمرزنده گناهان بزرگ،و اي جبران كننده استخوان شكسته،از تو درخواست مي كنم اَنْ تَهَبَ لي مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَيَّ فاضِحاتِ السَّرآئِرِ، که گناهان تباه كننده ام را بر من ببخشايي،و پنهان كاريهاي رسواكننده ام را بر من بپوشاني، وَلا تُخْلِني في مَشْهَدِ الْقِيامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَغَفْرِكَ، و مرا در عرصه قيامت از نسيم گذشت و آمرزشت بي بهره مگذاري، وَلاتُعْرِني مِنْ جَميلِ صَفْحِكَ وَسَتْرِكَ، و از پوشش زيباي چشمپوشي ات عريان و بي پوشش رها نسازي، اِلـهي ظَلِّلْ عَلي ذُنُوبي غَمامَ رَحْمَتِكَ، خدايا سايه رحمتت را بر گناهانم بينداز، وَاَرْسِلْ عَلي عُيُوبي سَحابَ رَاْفَتِكَ، و ابر مهرباني ات را به سوي عيب هايم گسيل كن، اِلـهي هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الاْبِقُ اِلاّ اِلي مَوْلاهُ، خدايا آيا برده فراري جز به جانب مولايش باز مي گردد؟ اَمْ هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ، يا آیا كسي به او از خشم مولايش جز مولايش پناه مي دهد؟ اِلـهي اِنْ كانَ النَّدَمُ عَلَي الذَّنْبِ تَوْبَةً فَاِنّي وَعِزَّتِكَ مِنَ النّادِمينَ، خدايا اگر پشيماني از گناه توبه است، پس به عزّتت سوگند كه من از پشيمانانم، وَاِنْ كانَ الاِْسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطيـئَةِ حِطَّةً فَاِنّي لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ، لَكَ الْعُتْبي حَتّي تَرْضي و اگر آمرزش طلبي از خطاكاري سبب فرو ريختن خطاها از پرونده است،من از آمرزش خواهانم،و البته حق رضايت با توست تا راضي شوي، اِلـهي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ تُبْ عَلَيَّ، خدايا با قدرتت بر من توبه ام را بپذير، وَبِحِلْمِكَ عَنّيِ اعْفُ عَنّي، وَبِعِلْمِكَ بي اِرْفَقْ بي، و با بردباری ات نسبت به من از من درگذر، و با آگاهي ات از حال من با من مدارا فرما، اِلـهي اَنْتَ الَّذي فَتَحْتَ لِعِبادِكَ باباً اِلي عَفْوِكَ، سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ خدايا تويي كه به روي بندگانت دري به سوي بخششت گشودي و آن را توبه ناميدي فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَي اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً، و خود فرمودي:«بازگرديد به جانب خدا،بازگشتي خالصانه»، فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، پس عذر كسيكه از ورود به اين در پس از گشوده شدنش غفلت ورزد چه مي تواند باشد؟ اِلـهي اِنْ كانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ، فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ، خدايا اگر نافرماني و گناه از بنده ات زشت است، پس گذشت از جانب تو زيباست، اِلـهي ما اَنـَا بِاَوَّلِ مَنْ عَصاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ، خدايا من نخستين،كسي نيستم كه تو را نافرماني كرده و حضرتت توبه پذيرش شدي، و خود را در معرض احسانت قرار داده و تو مرا مورد احسانش قرار دادي، يا مُجيبَ الْمُضْطَرِّ، يا كاشِفَ الضُّرِّ، اي پاسخگوي درماندگان،اي برطرف كننده ضرر و زيان، يا عَظيمَ الْبِرِّ، يا عَليماً بِما فِي السِّرِّ،يا جَميلَ السِّتْرِ، اي بزرگ ترین نيكي،اي داناي نهان،اي زيبای پرده پوش اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ اِلَيْكَ، وَتَوَسَّلْتُ بِجَنانِكَ وَتَرَحُّمِكَ لَدَيْكَ، به جود و كرمت به سوي تو شفاعت مي جويم، و به فضل و رحمت نزدت توسّل مي كنم فَاسْتَجِبْ دُعآئي، وَلا تُخَيِّبْ فيكَ
رَجآئي، دعايم را اجابت كن،اميدم را به خود نااميد مساز، وَتَقَبَّلْ تَوْبَتي، وَكَفِّرْ خَطيـئَتي بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. و توبه ام را بپذير،و با احسان و مهرت خطاهايم را نادیده گير، اي مهربانترين مهربانان. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🅾از فرمان من تخطی مکن ✍بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَکَ، وَعَصَیْتَ إِمَامَکَ: أَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَخُیُولُهُمْ، وَأُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ، فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِکَ، فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَاناً، وَلَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَاناً، فَلاَ تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّکَ، وَلاَ تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ، فَتَکُونَ مِنَ الاَْخْسَرِینَ أَعْمَالاً. أَلاَ وَإِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ وَقِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَةِ هَذَا الْفَیْءِ سَوَاءٌ: یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ، وَیَصْدُرُونَ عَنْهُ. ✍گزارشى از تو به من رسيده است که درست باشد و اين کار را انجام داده باشى، پروردگارت را به خشم آورده و امامت را عصيان کرده اى. ✍به من گزارش داده اند، تو مسلمانان را که با نيزه ها و اسب هايشان (در جنگ با دشمن) به دست آمده و خون هايشان در اين راه ريخته شده در ميان گروهى از باديه نشينان قبيله ات که تو را به رياست خود برگزيده اند تقسيم مى کنى. 💢 سوگند به کسى که دانه را (در زير خاک) شکافت و روح انسانى را آفريد، گزارشى که به من رسيده درست باشد، تو در نزد من منزلت پستى خواهى داشت 💢و ارزش و مقدارت در پيشگاه من سبک خواهد شد، 💢👈بنابراين پروردگارت را سبک مشمار و $دنيايت را با نابودى دينت سامان مده که چنين کنى از زيانکارترين افراد خواهى بود. 💢 آگاه باش! حق مسلمانانى که نزد تو هستند با آنهايى که نزد منند در تقسيم بيت المال يکسان است. و ورود وخروج همگى بر آن بايد به نظر من باشد. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🌾 شرح و تفسیر: 🍁همه مسلمین در بیت المال یکسانند مصقلة بن هبیره شیبانى یکى از کارگزاران و فرمانداران امام(علیه السلام) بر بخش مهمى از فارس بود که شامل چندین شهر و آبادى مى شد. بنى ناجیه گروهى از نصارا بودند که مسلمان شده و جمعى هم بر آیین خود باقى مانده بودند و یا از اسلام باز گشته بودند. بعد از شکست خوردن اصحاب جمل در بصره تمام مردم آن منطقه با على(علیه السلام) بیعت کردند به جز بنى ناجیه که بر علیه امام(علیه السلام)لشکرکشى کردند; امام(علیه السلام) معقل بن قیس را فرستاد و او آنها را شکست داد و گروهى را به اسارت در آورد. هنگامى که این اسیران را به سوى کوفه مى بردند، چون به منطقه اردشیر خُرّه رسیدند که مصقله فرماندار آنجا بود مصقله آنها را که پانصد نفر بودند در برابر پرداخت غرامتى معادل پانصد هزار درهم گرفت و آزاد کرد او این اموال را از بیت المال پرداخت به این نیت که بعداً آن را به بیت المال برگرداند; ولى در این کار تعلّل مىورزید. او پس از مدّتى خدمت امام(علیه السلام) به کوفه آمده مبلغى را پرداخت و انتظار داشت امام(علیه السلام)بقیه را به او ببخشد; ولى حضرت موافقت نکرد، زیرا ممکن بود بدعتى شود و بخشش هاى عثمان را از حقوق بیت المال در اذهان تداعى کند. سرانجام چون از عدالت امام(علیه السلام) بیمناک بود فرار کرد و به معاویه پیوست. نامه مورد بحث نیز نشان مى دهد که او عملاً پیرو مکتب عثمان بود و قبل از داستان اسیران بنى ناجیه نیز اموال بیت المال را در میان بستگانش تقسیم مى کرد و هنگامى که این خبر به امام(علیه السلام) رسید، امام(علیه السلام) نامه مورد بحث را براى وى نوشت. این نامه به سه نکته پر اهمّیّت اشاره مى کند: نخست اینکه: نشان مى دهد که امام(علیه السلام) خبرى را که به او رسیده بود صد در صد تصدیق نفرمود و جانب احتیاط را رعایت کرد که مبادا شخص بى گناهى متهم گردد. آن گاه خبرِ رسیده را به طور واضح و مشروح بیان کرده، به یقین اگر مصقله چنین کارى را انجام داده باشد بسیار کار خلافى مرتکب شده، زیرا دست آورد خون مجاهدان و شهیدان را براى ریاست خود بر قومش هزینه کرده است. سپس امام(علیه السلام) قضاوت محتاطانه اى درباره او مى کند که مبادا گزارشگران اشتباهى کرده باشند. امام(علیه السلام) او را تهدید به مجازات خشنى نمى کند و لیکن به توبیخ معنوى مى پردازد که از مجازات خشونت آمیز ظاهرى دردناک تر است. در ادامه سخن، امام(علیه السلام) او را نصیحت مى کند; نصیحتى پر معنا و آشکار. بدیهى است هیچ انسان عاقل و با ایمانى نباید حق خویشاوندان را بر حق خداوند مقدم دارد و با معصیت پروردگار، آنها را نوازش دهد و هیچ فرد خردمندى نباید سرمایه دین را که سبب نجات آخرت است با متاع ناپایدار و بى مقدار دنیا معاوضه کند. از آنجا که مصقله شاید گمان مى کرد با دادن بخشى از بیت المال به بستگانش وظیفه صله رحم را انجام مى دهد، امام(علیه السلام) تعبیر به «أَخْسَرِینَ أَعْمَالاً» را براى او انتخاب کرد که گویا اشاره است به آیه «(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاَْخْسَرینَ أَعْمالاً * الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً); بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین افراد به جهت عمل چه کسانى هستند، همان کسانى که سعى و تلاششان در زندگى دنیا گُم (و نابود) شده; در حالى که، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند». آن گاه امام(علیه السلام) در بخش پایانى این نامه به نکته مهمى از دستورات اسلام درباره حقوق مردم اشاره می کند می فرماید بیت المال همچون نهر عظیمى است که خداوند آن را جارى ساخته و همگان در آن یکسانند. هر کسى از طریق آبشخور به این نهر مى رسد و بهره خود را بر مى گیرد و از آن خارج مى شود. لذا این امور با نظر من و طبق برنامه من باید انجام گیرد، نه اینکه نمایندگانم خودسرانه هرگونه که مایل باشند بیت المال را تقسیم کنند. این نکته شایان توجّه است که اموال بیت المال در اینجا اشاره به زکات و مانند آن نیست که اختصاص به گروه هاى هشت گانه دارد نه همه، بلکه اشاره به خراج هایى است که از سرزمین هایى فتح شده مى گرفتند به این صورت که بر تمام زمین هاى آنها به نسبت عادلانه اى خراج و مالیات مى بستند و همه مسلمانان در آن یکسان بودند، زیرا با نیروى عموم فتح شده بود و فرقى میان غنى و فقیر و عرب و عجم در آن نبود به خلاف زکات که مخصوص نیازمندان و مستمندان و گروه هاى معین دیگر بود و از آنجا که بیشترین رقمى که در بیت المال وارد مى شد اموال خراجى بود از آن تعبیر به اموال بیت المال مى شد. البته مناطق مختلف از نظر میزان خراج و مالیات اسلامى یکسان نبودند; در بعضى از مناطق زمین هاى کشاورزى و باغات فراوان بود و در بعضى از مناطق کمتر و ناچیز بودند. از این رو امام(علیه السلام) مى فرماید: به فرض که خراج آن منطقه را میان همه مردم
تقسیم کرده باشى باز هم کار درستى انجام نداده اى، زیرا خراج متعلّق به همه مسلمین است چه آنها که نزد تواند و چه آنها که نزد ما هستند. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 مصقله بعد از دریافت نامه امام(علیه السلام) پاسخى براى آن حضرت نوشت و خود را تبرئه کرد. پاسخ او چنین بود: «نامه امیرمؤمنان (علیه السلام) به من رسید لازم است تحقیق فرمایند اگر آنچه گزارش شده است حق است، مرا مجازات کنند و سپس معزول دارند و تمام بردگان من آزاد شوند و گناهان ربیعه و مُضَر بر من باشد اگر دینار و درهمى و یا کمتر از آن را از زمانى که فرماندارى این منطقه به من واگذار شد تا زمانى که نامه امیرمؤمنان(علیه السلام) به من رسید، خیانت کرده باشم و شما مى دانید که اگر مرا از این سِمت عزل فرمایید، براى من آسان تر از این است که متهم شوم» از بعضى روایات استفاده مى شود که پس از شهادت امیرمؤمنان على(علیه السلام)، معاویه مصقله را براى فرماندارى طبرستان (مازندران فعلى) انتخاب کرد; ولى پیش از آنکه آنجا را در اختیار بگیرد کشته شد و هرگز از آن سفر باز نگشت و داستان او به صورت ضرب المثل درآمد. هرگاه کسى نمى خواست کارى را انجام دهد مى گفت: بگذار تا مصقله از طبرستان برگردد.
🔅وَتَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَلاَ أَلَذَّ مَغَبَّةً 🔹خشم را فرو خور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم ، و پایانی گواراتر از آن ندیده ام. 📚 ۳۱ http://eitaa.co/joinchat/1114374154C3a90a19db7