eitaa logo
ما نهج‌البلاغه می‌خوانیم
57 دنبال‌کننده
224 عکس
56 ویدیو
29 فایل
احیاء خطبه ها و حکمت های گرانبهای حضرت علی علیه السلام ارتباط با ادمین: @sarbazgmnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
1_937706683.mp3
3.45M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : خطبه درباره تقوا 1⃣ پرهيزكاری و عمل 🔻همانا ترس از خدا كليد هر در بسته و ذخيره رستاخيز و مايه آزادگی از هرگونه بردگی و عامل نجات از هرگونه هلاكت است. در پرتو پرهيزكاری، تلاشگران پيروز، پرواكنندگان از گناه رستگار و به هر آرزویی می توان رسيد. مردم! عمل كنيد كه عمل نيكو به سوی خدا بالا می رود و توبه سودمند است و دعا به اجابت می رسد و آرامش برقرار و قلمهای فرشتگان در جريان است، به اعمال نيكو بشتابيد پيش از آنكه عمرتان پايان پذيرد، يا بيماری مانع شود و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد. 2⃣ ضرورت ياد مرگ 🔻 مرگ نابودكننده لذتها، تيره كننده خواهشهای نفسانی و دوركننده اهداف شماست، مرگ ديداركننده ای دوست نداشتنی، هماوردی شكست ناپذير و كينه توزی است كه بازخواست نمی شود، دامهای خود را هم اكنون بر دست و پای شما آويخته و سختی هايش شما را فرا گرفته و تيرهای خود را به سوی شما پرتاب كرده است. قهرش بزرگ و دشمنی او پياپی و تيرش خطا نمی كند. چه زود است كه سايه های مرگ و شدت دردهای آن و تيرگيهای لحظه جان كندن و بيهوشی سكرات مرگ و ناراحتی و خارج شدن روح از بدن و تاريكی چشم پوشيدن از دنيا و تلخی خاطره ها شما را فرا گيرد. پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد و گفتگوهايتان را خاموش و جمعيت شما را پراكنده و نشانه های شما را نابود و خانه های شما را خالی و ميراث خواران شما را برانگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند، آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعی نمی رسانند، يا نزديكان غمزده ای كه نمی توانند جلوی مرگ را بگيرند، يا سرزنش كنندگانی كه گريه و زاری نمی كنند. 3⃣ سفارش به نيكوكاری 🔻بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگی و آماده شدن و جمع آوری زاد و توشه آخرت در دوران زندگی دنيا، دنيا شما را مغرور نسازد، چنانكه گذشتگان شما و امّتهای پيشين را در قرون سپری شده مغرور ساخت، آنان كه دنيا را دوشيدند، به غفلت زدگی در دنيا گرفتار آمدند، فرصتها را از دست دادند و تازه های آن را فرسوده ساختند، سرانجام خانه هايشان گورستان و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد، آن را كه نزديكشان را نمی شناسند و به گريه كنندگان خود توجهی ندارند و نه دعوتی را پاسخ می گويند. مردم! از دنيای حرام بپرهيزيد كه حيله گر و فريبنده و نيرنگباز است، بخشنده ای بازپس گيرنده و پوشنده ای برهنه كننده است، آسايش دنيا بی دوام و سختی هايش بی پايان و بلاهايش دائمی است. 4⃣ دنيا و زاهدان 🔻 زاهدان گروهی از مردم دنيايند كه دنياپرست نمی باشند، پس در دنيا زندگی می كنند اما آلودگی دنياپرستان را ندارند، در دنيا با آگاهی و بصيرت عمل می كنند و در ترك زشتی ها از همه پيشی می گيرند، بدنهايشان به گونه ای در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند، اهل دنيا را می نگرند كه مرگ بدنها را بزرگ می شمارند، اما آنها مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می دانند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : وصف روز بیعت مردم با امام (علیه السلام) 🔹ويژگيهای بيعت مردم با امام 🔻دست مرا برای بيعت می گشوديد و من می بستم، شما آن را به سوی خود می كشيديد و من آن را می گرفتم، سپس چونان شتران تشنه كه به طرف آبشخور هجوم می آوردند بر من هجوم آورديد، تا آنكه بند كفشم پاره شد و عبا از دوشم افتاد و افراد ناتوان پايمال گرديدند. آن چنان مردم در بيعت با من خشنود بودند كه خردسالان شادمان و پيران برای بيعت كردن لرزان به راه افتادند، بيماران بر دوش خويشان سوار و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : در توصیف سلمان فارسی که قبل از پیدایش فتنه ها در گذشت. 🔹ويژگيهای سلمان فارسی 🔻خدا او را در آنچه آزمایش کرد پاداش خير دهد كه كجی ها را راست و بيماریها را درمان، سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را به پا داشت و فتنه ها را پشت سر گذاشت، با دامن پاك و عيبی اندك درگذشت، به نيكی های دنيا رسيده و از بديهای آن رهایی يافت، وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد و چنانكه بايد از كيفر الهی می ترسيد، خود رفت و مردم را پراكنده برجای گذاشت كه نه گمراه راه خويش شناخت و نه هدايت شده به يقين رسيد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📣 : يكی از دعاهای امام(علیه السلام) 🔻خدايا! تو با دوستانت از همه انس گيرنده تری و برطرف كننده نيازهای توكل كنندگانی؛ بر اسرار پنهانشان آگاه و به آنچه در دل دارند آشنایی و از ديدگاههای آنان باخبر و رازشان نزد تو آشكار و دلهايشان در حسرت ديدار تو داغدار است. اگر تنهایی و غربت به وحشتشان اندازد ياد تو آرامشان می كند، اگر مصيبتها بر آنان فرود آيد، به تو پناه می برند و روی به درگاه تو د
ارند، زيرا می دانند كه سررشته كارها به دست توست و همه كارها از خواست تو نشات می گيرد. خدايا! اگر برای خواستن درمانده شوم يا راه پرسيدن را ندانم، تو مرا به اصلاح كارم راهنمایی فرما و جانم را به آن چه مايه رستگاری من است هدايت كن، كه چنين كاری از راهنمایی های تو به دور و از كفايتهای تو ناشناخته نيست. خدايا مرا با بخشش خود بپذير و با عدل خويش با من رفتار مكن. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
1_939251181.mp3
3.91M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۲۳۰ تا خطبه ۲۲۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هشتاد و پنجم ❇️ پایان پیروزمندانه جنگ جمل 🔸گذشت از مجازات شکست‌خوردگان 🔻[ جنگ به پایان رسید: ] خداوند گروهی از آنان را کشت و گروهی هم فرار کردند و به شهرهای خود گریختند و در پایان، همان چیزی را تقاضا کردند که من از قبل آرزو داشتم؛ یعنی دست برداشتن از جنگ. من نیز پذیرفتم و شمشیر را از آنان برداشتم. سپس همگان را عفو کردم و در مورد آنان حق و سنت را به کار بستم. 🔻[ و دستور دادم: ] اسیران را نکشید، افراد مجروح کشته نشوند، فراریان را تعقیب نکنید، هر که سلاح خود را بر زمین گذاشت، در امان است و هر کس به خانه‌اش رفت و درِ آن را بست، در امان است. توجه داشته باشید کسانی را که در حال فرار هستند تعقیب نکنید و افراد زخمی را نکشید و وارد خانه‌های مردم نشوید! ❇️ اجازه عمومی برای دفن کشتگان 🔻[ ابتدا دستور کلی دادم: ] هرکس دوست دارد کشتگان خویش را دفن کند، مجاز است که دفن کند. [ و درباره شهدای سپاه خود به طور ویژه دستور دادم: ] کشته های ما را با همان لباسی دفن کنید که در آن به قتل رسیده‌اند، که آنان با مقام شهادت محشور می‌شوند و من خود شاهد بر وفاداری ایشان خواهم بود. ❇️ تجلیل از یاران باوفا و فداکار [ برای قدردانی از اصحابم، به آنان گفتم: ] 🔻شما یاران حق و برادران ایمانی و دینی من هستید. در روز جنگ همچون سپر محافظ، دور کننده ضربت‌هایید و در خلوت‌ها محرم اسرار من هستید. با کمک شما، پشت کنندگان به حق را درهم می‌کوبم و به راه می‌آورم و دوستانی را که به ما روی آورده‌اند امیدوار می‌کنم. پس با خیرخواهی خالصانه و سالم از هرگونه فریب و دورویی و تردید، مرا یاری کنید. به خدا سوگند، من به مردم از خودشان سزاوارترم. ❇️ بشارتی بزرگ به دوستداران اهل بیت در طول تاریخ 🔻[ یکی از یارانم با حسرت آرزو کرد: دوست داشتم برادرم نیز در این صحنه‌ها حاضر بود و این پیروزی بزرگ را می‌دید. از وی پرسیدم: آیا دل برادرت با ما بود؟ گفت: آری. به وی بشارت دادم: ] آری، او هم در این جنگ با ما بود. بلکه باید بگویم افراد زیادی در این جنگ با ما شریک خواهند بود که هنوز به دنیا نیامده اند و در پشت پدران و رحم مادران هستند؛ ولی با ما هم‌عقیده و هم‌آرمان‌اند. آنان به زودی متولد می‌شوند و دین و ایمان به یاری آنان تقویت می‌شود. 📚منابع: ۱. الجمل، ص۳۹۸ ۲. تاریخ طبری، ج۳ ص۵۴۵ ۳. نعمانی، الغیبة، ص۳۰۷ ۴. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۸ ۵. نهج البلاغه، کلام ۱۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
💔 درد دلهای امیرالمؤمنین در نهج البلاغه (۱۳) 🔴 علل عقب ماندگی مردم کوفه به خدا سوگند، شما بد وسيله ای برای افروختن آتش جنگ هستيد؛ شما را فريب می دهند امّا فريب دادن نمی دانيد، سرزمين شما را پياپی می گيرند و شما پروا نداريد. چشم دشمن، برای حمله شما خواب ندارد، ولی شما در غفلت به سر می بريد. @nahjlblagheiha 📜 ، خطبه ۳۴ لینک کانال نهج البلاغه 👆👆👆👆👆
1_940875892.mp3
3.31M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نكوهش دنيا 1️⃣ دنياشناسی 🔻دنيا خانه ای است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، دارای تحولات گوناگون و دورانهای رنگارنگ، زندگی در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهای بلا هستند كه با تيرهايش آنها را می كوبد و با مرگ آنها را نابود می كند. 2️⃣ عبرت گرفتن از دنيا 🔻ای بندگان خدا! بدانيد شما و آنان كه در اين دنيا زندگی می كنيد بر همان راهی می رويد كه گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه هايشان آبادتر و آثارشان از شما بيشتر بود، كه ناگهان صدايشان خاموش و وزش بادها در سرزمینشان ساكت و اجسادشان پوسيده و سرزمينشان خالی و آثارشان ناپديد شد. قصرهای بلند و محكم و بساط عيش و بالشهای نرم را به سنگ ها و آجرها و قبرهای به هم چسبيده تبديل كردند، گورهایی كه بنای آن بر خرابی و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادی وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند، نه در جایی كه وطن گرفتند انس می گيرند و نه با همسايگان ارتباطی دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك و در كنار هم جای دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالیکه فرسودگی آنها را درهم كوبيده و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهی را خواهيد رفت كه آنان رفته اند و در گرو خانه هایی قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما به سر آيد و مردگان از قبرها برخيزند؟ (در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش می شود و به سوی خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز می گردد و هر دروغی را كه می بافتند برای آنان سودی نخواهد داشت.) ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 🔹یاری خواستن از خدا در مشکلات اقتصادی 🔻خدايا آبرويم را با بی نيازی نگهدار و با تنگدستی شخصيت مرا لكه دار مفرما، كه از روزی خواران تو روزی خواهم و از بدکاران مهر و محبت طلب کنم. مرا در ستودن آن كس كه به من عطایی فرمود موفق فرما و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما، در صورتيكه در پشت پرده اختيار هر بخشش و دريغی در دست تو است و تو بر همه چيز توانایی. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد. 1⃣ پرهيز از ستمكاری 🔻سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود و در خاك زمان طولانی اقامت می كند. 2⃣ عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی) 🔻 بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم ای عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سم يا قی كرده آن مخلوط کرده اند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فنا
پذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟! به خدا پناه می بريم از خفتن عقل و زشتی لغزشها و از او ياری می جوييم. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
1_941395562.mp3
4.91M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هشتاد و ششم ❇️ پس از پیروزی در جنگ جمل 🔸سخنی با کشتگان لشکر جمل 🔻[ پس از پایان جنگ، به همراه عمار و تنی چند از یارانم در میدان جنگ قدم می‌زدم و از کنار کشته‌های لشکر جمل عبور می‌کردم. تعداد زیادی از قریش در میان کشته‌ها بودند، خطاب به آنها گفتم: ] گویی عضوی از بدن خود را بریده‌ام! به خدا سوگند، کشته شدن شما بر من گران و ناگوار است. من قبلا به شما هشدار دادم و شما را از تیزی شمشیر‌ها برحذر داشتم؛ ولی شما جوان بودید و جاهلانه گام برداشتید و به چنین روزی گرفتار شدید. وای از مرگ بد! به خداوند پناه می‌بریم از کشته شدن ناپسند. 🔻[ درباره تعدادی از کشتگان جنگ جمل به یارانم توضیحاتی دادم. وقتی به جنازه طلحه رسیدم، به آنان گفتم: ] ابومحمد در این مکان، غریب افتاده است. به خدا سوگند، خوش نداشتم قریش را زیر تابش ستارگان، کشته و افتاده ببینم. برای خون‌خواهی یارانم، بر فرزندان "عبدمناف" دست یافتم؛ ولی سرکردگان "بنی جمح" از دستم گریختند. آنان برای کاری گردن برافراشتند که در شأنشان نبود و پیش از رسیدن به آن سرکوب شدند. 🔻[ سپس خطاب به طلحه گفتم:] ای طلحه، من آنچه خدایم وعده فرموده بود، حق یافتم. آیا تو هم آنچه خدایت وعده داده بود، راست یافتی؟! آری، به خدا سوگند، تو با رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه بودی، شاهد بودی و شنیدی و دیدی؛ اما شیطان تو را از راه به در کرد و بر تو مسلط شد و در نهایت تو را روانه جهنم ساخت. 🔻همینطور بر سر تعدادی دیگر از کشتگان جنگ جمل رفتیم و توضیحاتی را در مورد آنها به یارانم دادم. ❇️ گفت‌وگو با قاتل زبیر 🔻[ قاتل زبیر به همراه سر و شمشیر زبیر نزد من آمد و انتظار پاداش داشت. به او گفتم: ] به خدا سوگند، پسر صفیه ضعیف و ترسو نبود و فرومایه هم نبود؛ اما امروز به چنین روزی افتاد و بد مرگی نصیبش شد. 🔻[ و شمشیر زبیر را در دست گرفتم و با حسرت گفتم: ] این شمشیری است که چه بسیار غبار‌های غم از رخسار رسول خدا صلی الله علیه و آله زدوده بود. [ و به سر زبیر نگاه کردم و خطاب به او گفتم: ] تو افتخار همنشینی با رسول خدا صلی الله علیه و آله را داشتی و از نزدیکان ایشان بودی؛ ولی افسوس که شیطان بر تو مسلط شد و تو را به چنین روز و جایگاهی انداخت. 🔻[ و سپس رو به حاضران در مجلس کردم و گفتم: ] به خدا سوگند، زبیر از طلحه به من نزدیک‌تر بود و همواره در شمار ما اهل بیت بود، تا آنکه پسرش بزرگ شد و میان ما فاصله انداخت. 📚منابع: ۱. الجمل، ص۳۹۱ ۲. نهج البلاغه، کلام ۲۱۹ ۳. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۳ ۴. الکامل، ج۳، ص۲۴۴ ۵. مروج الذهب، ج۲، ص۴۰۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
🔵 راهِ درمانِ روان 💠 همانا اين دلها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دلها سخنان زيبای حكمت آميز را بجوييد. 📒 ، حکمت ۹۱
🔴 غیبت کردن تلاشِ عاجزان ! ⚠️ غیبت کردن و پشت سر دیگران حرف زدن تلاش افراد ناتوان است. 📒 ، حکمت ۴۶۱
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۳ تا خطبه ۲۲۲ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : به هنگام تلاوت آیه ٦ سوره انفطار « ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است». فرمود: 1⃣ هشدار از غرور زدگيها 🔻برهان گناهكار نادرست ترين برهان ها است و عذرش از توجيه هر فريب خورده ای بی اساس تر و خوشحالی او از عدم آگاهی است. ای انسان! چه چيز تو را بر گناه جرأت داده؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقمند كرده است؟ آيا بيماری تو را درمانی نيست؟ و خواب زدگی تو بيداری ندارد؟ چرا آنگونه كه به ديگران رحم می كنی به خود رحم نمی كنی؟ چه بسا كسی را در آفتاب سوزان می بينی بر او سايه می افكنی يا بيماری را می نگری كه سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشك می ريزی، چه چيز تو را بر بيماری خود بی تفاوت كرده؟ و بر مصيبتهای خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ در حالیکه هيچ چيز برای تو عزيزتر از جانت نيست. چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است؟ كه در گناه غوطه ور و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟ 2⃣ چگونه بودن 🔻 پس سستی دل را با استقامت درمان كن و خواب زدگی چشمانت را با بيداری برطرف كن و اطاعت خدا را بپذير و با ياد خدا انس گير و ياد آر كه تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو دارد و تو را به عفو خويش می خواند و با كرم خويش می پوشاند، در حالیكه تو از خدا بريده و به غير خدا توجه داری. پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا و چه ناتوان و بی مقداری تو كه بر عصيان او جرأت داری، در حالیكه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده و در گستره رحمت او آرميده ای، نه بخشش خود را از تو گرفته و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدنی، بی احسان خدا زنده نبودی، يا در نعمت های او غرق بودی، يا از گناهان تو پرده پوشی شد و يا بلا و مصيبتی را از تو دور ساخته است، پس چه فكر می كنی اگر او را اطاعت كنی؟ بخدا سوگند، اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانایی و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو یکی از آن دو بودی) تو نخستين كسی بودی كه خود را محكوم می كردی بر زشتی اخلاق و نادرستی كردار. 3⃣ دنياشناسی 🔻 به حق می گويم كه دنيا تو را نفريفته است، كه تو خود فريفته دنيایی، دنيا عبرت ها را برای تو آشكار كرده و تو را به تساوی دعوت كرد، دنيا با دردهایی كه در جسم تو می گذارد و با كاهشی كه در توانایی تو ايجاد می كند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد و يا مغرورت سازد. چه بسا نصيحت كننده ای از سوی دنيا را متّهم کردی و راستگویی را دروغگو پنداشتی، اگر دنيا را از روی شهرهای ويران شده و خانه های درهم فرو ريخته بشناسی، آن را يادآوری دلسوز و اندرزدهنده ای گويا می يابی كه چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنيا چه خوب خانه ای است برای آن كس كه آن را جاودانه نپندارد و خوب محلی است برای آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند، سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت كسانی هستند كه امروز از آن می گريزند. 4⃣ انسان و رستاخيز 🔻آنگاه كه زمين سخت بلرزد و نشانه های هولناك قيامت تحقق پذيرد و پيروان هر دينی به آن ملحق شوند و هر پرستش كننده به معبود خود و هر اطاعت كننده ای به فرمانده خود رسد، نه چشمی بر خلاف عدالت و برابری در هوا گشوده و نه قدمی برخلاف حق آهسته در زمين نهاده می شود در آن روز چه دليل هایی كه باطل می گردد و عذرهایی كه پذيرفته نمی شود. پس در جستجوی عذری باشيد كه پذيرفته شود و دليلی بجوييد كه استوار باشد و از دنيای فانی برای آخرت جاويدان توشه بردار و برای سفر آخرت وسایل لازم را آماده كن و چشم به برق نجات بدوز و بار سفر بربند. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۳ تا خطبه ۲۲۲ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : هنگام تلاوت آیات ٣٦و ٣٧ سوره نور « و صبح و شام در آن خانه ها تسبیح می گویند، مردانی که تجارت و معامله ای آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند» .فرمود: 1⃣ ارزش ياد خدا 🔻همانا خدای سبحان و بزرگ ياد خود را روشنی بخش دلها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوایی بشنود و چشم پس از كم نوری بنگرد و انسان پس از دشمنی رام گردد، خداوند كه نعمتهای او گرانقدر است، در دورانهای مختلف روزگار و در دوران جدایی از رسالت (تا آمدن پيامبری پس از پيامبر ديگر) بندگانی داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه می كرد و در درون عقلشان با آنان سخن می گفت. كه چراغ هدايت را با نور بيداری در گوشها و ديده ها و دلها برمی افروختند، روزهای خدایی را به ياد می آوردند و مردم را از جلال و بزرگی خدا می ترساندند، آنان نشانه های روشن خدا در بيابانهايند، آن را كه راه ميانه در پيش گرفت می ستودند و به رستگاری بشارت می دادند و آن را كه به
جانب چپ يا راست كشانده می شد، روش او را زشت می شمردند و از نابودی هشدار می دادند، همچنان چراغ تاريكيها و راهنمای پرتگاهها بودند. 2⃣ صفات یاد کنندگان خدا (اهل ذکر) 🔻همانا مردمی است كه ذکر خدا را به جای دنيا برگزيدند، كه هيچ تجارتی يا خريد و فروشی آنها را از ياد خدا باز نمی دارد، با ياد خدا روزگار می گذرانند و غافلان را با هشدارهای خود از كيفرهای الهی می ترسانند. به عدالت فرمان می دهند و خود عدالت گسترند، از بديها نهی می كنند و خود از آنها پرهيز دارند. با اينكه در دنيا زندگی می كنند گويا آن را رها كرده به آخرت پيوسته اند، سرای ديگر را مشاهده كرده گويا از مسائل پنهان برزخيان و مدت طولانی اقامتشان آگاهی دارند و گويا قيامت وعده های خود را برای آنان تحقق بخشيده است، آنان پرده ها ( پرده های آن جهان ) را برای مردم دنيا برداشته اند، می بينند آنچه را كه مردم نمی نگرند و می شنوند آنچه را كه مردم نمی شنوند، اگر اهل ذكر را در انديشه خود آوری و مقامات ستوده آنان و مجالس آشكارشان را بنگری، می بينی كه آنان نامه های اعمال خود را گشوده و برای حسابرسی آماده اند كه همه را جبران كردند. اعمال كوچك و بزرگی كه به آنان فرمان داده شدند و كوتاهی كردند يا اعمالی كه از آن نهی شده و مرتكب گرديدند. بار سنگين گناهان خويش را بر دوش نهاده و در برداشتن آن ناتوان شدند، گريه در گلويشان شكسته و با ناله و فرياد می گريند و با يكديگر گفتگو دارند، در پيشگاه پروردگار خويش به پشيمانی اعتراف دارند. آنها نشانه های هدايت و چراغهای روشنگر تاريكيها می باشند، فرشتگان آنان را در ميان گرفته و آرامش بر آنها می بارند، درهای آسمان برويشان گشوده و مقام ارزشمندی برای آنان آماده كرده اند، مقامی كه خداوند با نظر رحمت به آن می نگرد و از تلاش آنها راضی و منزلت آنها را می ستايد، دست به دعا برمی دارند و آمرزش الهی می طلبند، در گرو نيازمندی فضل خدا و اسيران بزرگی اويند، غم و اندوه طولانی دلهايشان را مجروح و گريه های پيایی چشمهايشان را آزرده است، دست آنان به طرف تمام درهای اميدواری خدا دراز است، از كسی درخواست می كنند كه بخشش او را كاستی و درخواست كنندگان او را نوميدی نيست. پس اكنون به خاطر خودت حساب خويش را بررسی كن زيرا ديگران حسابرسی غير از تو دارند. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
1_941659536.mp3
4.31M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲۲۳ تا خطبه ۲۲۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هشتاد و هفتم ✳️ رفتار با اسیران و تقسیم غنائم جنگی 🔹عفو عمومی و کریمانه 🔻[ دو تن از فرزندان عثمان اسیر شده بودند. آنان را نزد من آوردند و با توجه به نقش آنان در جنگ جمل، برخی یاران از من خواستند که آن‌ دو را اعدام کنم؛ ولی من در پاسخ آنان گفتم: ] درخواست ناشایستی به زبان آوردید! من که به همه مردم امان داده‌ام، چگونه به قتل این دو فرمان دهم؟! 🔻[ فرزندان عثمان را از مرگ دور نگه داشتم؛ اما به آنان تذکر دادم: ] از راه غلط خویش برگردید و مسیر گمراهی را ادامه ندهید. به هر جا که می‌خواهید بروید و اگر دوست دارید، نزد من اقامت کنید که من به شما نیکی خواهم کرد و حق خویشاوندی را به جا خواهم آورد! ✳️ خبر غيبی از حكومت چهار فرمانروای فاسد، از پسران مروان 🔻[ مروان‌بن‌حکم یکی دیگر از اسیران بود. وی را نیز عفو کردم. او اعلام آمادگی کرد که با من دوباره بیعت کند؛ ولی من از پذیرش بیعت او خودداری کردم و گفتم: ] مگر او پس از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟! مرا به بیعت او نیازی نیست. دست او دست یهودی است که بیعت شکن و نیرنگ‌باز است. اگر آشکارا با دست خود بیعت کند، به یقین در نهان، بیعت خود را می‌شکند! آگاه باشید! او در آینده حکومت کوتاه‌مدتی خواهد داشت؛ مانند فرصت کوتاه سگی که با زبانش بینی خود را پاک کند. او پدر چهار فرمانرواست و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونینی خواهند داشت. 🔻[ گروهی از جوانان قریش که در لشکر جمل حضور داشتند، برای ملاقات با من، عبدالله‌ابن‌عباس را واسطه قرار دادند. آنها تقاضای عفو و بیعت مجدد با من را داشتند. به آنها گفتم: ] ای جماعت قریش، به‌راستی چرا با من جنگیدید؟ آیا در حکومت، عادلانه رفتار نکردم یا در تقسیم بیت المال تبعیض قائل شدم و مساوات را رعایت نکردم یا اینکه امتیازات خاصی برای خودم در نظر گرفتم؟ آیا رابطه من با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ضعیف و دور بود یا اینکه در اسلام کم زحمت کشیده بودم؟! 🔻[ آنان گفتند: ما همانند برادران یوسف هستیم. ما را ببخش و برای ما استغفار کن. به آنان گفتم: ] از شما گذشتم؛ اما به خدا سوگند، در میان شما کسی هست که برای من مهم نیست با دستش بیعت کند یا با پشتش! زیرا او به یقین بیعت خود را خواهد شکست! (مقصود حضرت، مروان بود) ✳️ مشکل تقسیم غنائم جنگی 🔻[ هنگام تقسیم غنائم مشکلی پدید آمد. جمعی از لشکریان من قصد داشتند زنان و فرزندان و اموال کشتگان لشکر جمل را به غنیمت گیرند و استدلالشان این بود که وقتی ریختن خون آنها حلال شد، به طریق أولی گرفتن اموال و بردگی زنان و فرزندانشان مجاز خواهد بود؛ ولی من در پاسخ به آنها گفتم: ] 🔻هیچ راهی برای غنیمت‌گرفتن این زنان و فرزندان نیست. آنان در سرزمین اسلام بوده‌اند و مسلمان هستند. ما فقط با کسانی جنگ کردیم که به جنگ با ما اقدام کردند و بر ما ستم روا داشتند؛ ولی اموال ایشان به فرزندان و خویشاوندان آن‌ها که حق دارند، به ارث می‌رسد. 🔻به اسارت بردن این زنان و کودکان که در قلمرو اسلام بوده‌اند و مسلمان هستند، برای شما حلال نیست. بلی، امکانات و اموالی که برای جنگ و مقابله با شما به میدان آورده‌اند، برای شما حلال است و می‌توانید به غنیمت بگیرید؛ ولی اموالی که در خانه‌ها باقی مانده و درهای آن خانه‌ها نیز بسته بوده و دشمن از آن‌ها استفاده نکرده است، متعلق به اهل آن خانه‌هاست و شما بهره ای از آن‌ها ندارید. 🔻اسیر گرفتن اهل توحید جایز نیست و نباید اموال آن‌ها را نیز غنیمت برد، مگر آن مقداری که برای جنگ، از آن استفاده کرده باشند. پس بر آنچه نمی دانید پافشاری نکنید و به فرمان هایی که به شما داده می شود، ملتزم باشید. 🔻[ برخی از لشکریانم بر خواسته خود اصرار می ورزیدند و من برای اینکه آنها را متوجه اشتباهشان کنم، گفتم: ] پس اول بر سر عایشه قرعه کشی کنید تا قرعه به اسم هر کس درآمد، او را به کنیزی ببرد! [ آنها متوجه خطای خود شدند و استغفار کردند. ] 📚منابع: ۱. الجمل، ص۳۸۲ ۲. نهج البلاغه، کلام ۷۳ ۳. أعلام الوری، ص۱۷۲ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۵۰ ۵. دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۹۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
1_942865397.mp3
6.85M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه۲۲۳ تا خطبه ۲۲۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
🔴 جايگاه واجبات و مستحبّات 🔹 عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمی گرداند، اگر به واجبات زيان رساند. 📒 ، حکمت ۳۹
1_943842522.mp3
4.15M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۲۲۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۱ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : (پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد؟» ، فرمود:) {قسمت اول} 1⃣ هشدار از غفلت زدگی ها 🔻شگفتا چه مقصد بسيار دوری و چه زيارت كنندگان بيخبری و چه كار دشوار و مرگباری، پنداشتند كه جای مردگان خالی است، آنها كه سخت مايه عبرتند و از دور با ياد گذشتگان فخر می فروشند، آيا به گورهای پدران خويش می نازند؟ و يا به تعداد فراوانی كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادی هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشی قرار دهند. اما بدانها با ديده های كم سو نگريستند و با كوته بينی در امواج نادانی فرو رفته اند، اگر حال آنان را از ورای خانه های ويران و سرزمينهای خالی از زندگان می پرسيدند، هرآينه می گفتند: آنان با گمراهی در زمين فرو خفتند و شما ناآگاهانه دنباله روی آنان شديد بر روی كاسه های سر آنها راه می رويد و بر روی جسدهايشان زراعت می كنيد؟ و آنچه به جا گذاشته اند می خوريد و در خانه های ويران آنها مسكن گرفتيد و روزگاری كه ميان آنها و شماست بر شما زاری می كند، آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند. 2⃣ شرح حالات رفتگان 🔻 آنها دارای عزّتی پايدار و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاكم يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به درون برزخ پيمودند و زمين آنها را در خود گرفت و از گوشت بدن های آنان خورد و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بی جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك و نه از زلزله ها ترسناك و نه از فريادهای سخت هراسناكند، غائب شدگانی كه كسی انتظار آنان را نمی كشد و حاضرانی كه حضور نمی يابند، اجتماعی داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش گشت يا ديارشان ساكت شد، برای درازی زمان و دوری مكان نيست، بلكه جام مرگ نوشيدند، گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند. همسايگانی كه با يكديگر انس نمی گيرند، دوستانی كه به ديدار يكديگر نمی روند، پيوندهای شناسایی در ميانشان پوسيده و اسباب برادری قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند و نه برای روز شامگاهی، شب يا روزی كه به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه می ترسيدند يافتند و نشانه های آن را بزرگ تر از آن چه می پنداشتند مشاهده كردند و برای رسيدن به بهشت يا جهنّم تا قرارگاه اصلی شان مهلت داده شدند و جهانی از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر می خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز می شد. حال اگر آثارشان نابود شد و اخبارشان فراموش، اما چشمهای عبرت بين، آنها را می نگرد و گوش جان اخبارشان را می شنود، كه با زبان ديگری با ما حرف می زنند و می گويند:.. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۱ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 :(پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، « افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» ، فرمود: ) {قسمت دوم} 3⃣ هشدار از پيام مردگان! 🔻چهره های زيبا پژمرده، بدنهای نازپرورده پوسيده شد و بر اندام خود لباس كهنگی پوشانده ايم و تنگی قبر ما را در فشار گرفته وحشت و ترس را از يكديگر به ارث برده ايم. خانه های خاموش قبر بر ما فرو ريخته و زيبایی های اندام ما را نابود و نشانه های چهره های ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه های وحشت زا طولانی شده، نه از مشكلات رهایی يافته و نه از تنگی قبر گشايشی فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتی می نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جای سرمه پر از خاك گرديده و زبانهایی كه با سرعت و فصاحت سخن می گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداری به خاموشی گراييده و در تمام اعضای بدن پوسيدگی تازه ای آشكار شده و آنها را زشت گردانيد و راه آفت زدگی بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليم شده نه دستی برای دفاع و نه قلبی برای زاری دارند و آنان را مي بينی كه دلهای خسته از اندوه و چشمهای پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگونی ايجاد نمی شود و سختی های آنان برطرف نمی گردد. 4⃣ عبرت از گذشتگان 🔻 آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهای لذيذ و رنگين زندگی كردند و در آ
غوش نعمتها پرورانده شدند به كام خويش فرو برد، آنان كه می خواستند با شادی غمها را از دل بیرون كنند و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفای عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا می خنديدند و در سايه خوشگذرانی غفلت زا، بی خبر بودند كه روزگار با خارهای مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانایی شان را گرفت، مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت و غم واندوهی كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت و غصّه های پنهانی كه خيال آن را نمی كردند در جانشان راه يافت، در حالیكه با سلامتی انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان پديد آمد و هراسناك به اطبا، كه دستور دادند گرمی را با سردی و سردی را با گرمی درمان كنند روی آوردند كه بی نتيجه بود زيرا داروی سردی، گرمی را علاج نكرد و آنچه برای گرمی به كار بردند، سردی را بيشتر ساخت و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماری را فزونی داد، تا آنجا كه درمان كننده خسته و پرستار سرگردان و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند و درباره همان خبر حزن آوری كه از او پنهان می داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند. 5⃣ سختی های لحظه مرگ 🔻 يكی می گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگری در آرزوی شفا يافتن بود و سوّمی خاندانش را به شكيبایی در مرگش دعوت می كرد و گذشتگان رابه ياد می آورد، در آن حال كه در آستانه مرگ و ترك دنيا و جدایی با دوستان بود كه ناگهان اندوهی سخت به او روی آورد، فهم و دركش را گرفت زبانش به خشكی گراييد، چه مطالب مهمی را می بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند و چه سخنان دردناكی را از شخص بزرگی كه احترامش را نگه می داشت، يا فرد خردسالی كه به او ترحّم می كرد، می شنید و خود را به کری می زد. همانا مرگ سختی هایی دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدنی است و برتر از آن است كه عقلهای اهل دنيا آن را درك كند. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۲۲۱.mp3
5.45M
🔵 قرآن شفا دهنده دردهاست... 💠 بدانید که در قرآن علم آینده و حدیث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. 📒 ، خطبه ۱۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هشتاد و هشتم ✳️ میهمانی در منزل دوستان 🔸در خانهٔ احنف 🔻[ احنف‌بن‌قیس غذایی تدارک دیده بود. من و همراهانم را به منزلش دعوت کرد. به همراه یارانم وارد منزل او شدم. احنف با دیدن چهره اصحابم متحیر شد و پرسید: ای امیر‌المومنین، چه بلایی بر سر یاران تو آمده است که به چنین حال و وضعی افتاده‌اند؟ آیا از کمبود غذاست یا از نگرانی‌ها و سختی‌های جنگ چنین حالی پیدا کرده‌اند؟ به وی پاسخ دادم: ] 🔻چنین نیست احنف. خداوند سبحان دوست دارد جماعتی که در این دنیا بندگی او را می کنند، همانند بندگانی باشند که قبل از مشاهده قیامت به آن علم و آگاهی پیدا کرده‌اند و به یقین می‌دانند که آن روز نزدیک است و نهایت کوشش را به کار گیرند! آنان وقتی صبح قیامت را تصور می‌کنند که روز عرضه شدن اعمال به پیشگاه خداوند است، به یاد می‌آورند که شعله بزرگی از آتش جهنم بیرون می‌آید! 🔻همه مردم نزد خداوند متعال، یکجا گرد هم می‌آیند. در آنجا کتابی در برابر دیدگان همه مردم و شاهدان اعمال قرار دارد که تمام زشتی‌های گناهان در آن آشکار است. در این حال، نزدیک لست که جان‌هایشان ذوب و همچون سیلاب روان شود یا دل‌‌هایشان با بال‌های ترس و هراس به پرواز درآید! آن‌ها خود را در پیشگاه خداوند، تنها می‌بینند و همانند دیگ جوشانی به جوش‌و‌خروش در‌می‌آیند و عقل از سر آن‌ها می‌پرد! آن‌ها ناله و فریاد می‌زنند، مانند کسی که در قعر تاریکی‌ها سرگردان مانده است! از ترس آنچه فهمیده و بر آن آگاهی یافته‌اند، درد و رنج می‌کشند و زندگی خود را در این حال سپری می‌کنند: جسمشان لاغر و خشکیده، دل‌هایشان اندوهگین، چهره هایشان دگرگون، لب‌هایشان خشکیده و شکم هایشان خالی است. 🔻آنان را می بینی که مدهوش از وحشت مشاهدات شب هنگام هستند! از شدت غرق در خوف و خشوع، گویی همانند مشک‌های پوسیده‌اند. در پنهان و آشکار، اعمال خود را برای خدا خالص کرده‌اند و دل‌هایشان از ترس آن روز آرام نمی‌گیرد؛ بلکه همانند نگهبانان بارگاه سلاطین، پیوسته مراقب و هراسان‌اند. 🔻اگر آنها را در نیمه‌های شب، هنگامی که چشم‌های مردم به خواب رفته و صداها آرام گرفته و پرندگان در لانه‌هایشان از جنب‌و‌جوش افتاده‌اند ببینی، خواهی دید که ترس از روز قیامت و وعده عذاب الهی خواب را از چشمانشان ربوده؛ همان‌گونه که خدای متعال فرموده است: " أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ؛ آیا اهل شهرها ایمن شدند از فراگرفتن عذاب ما آنها را شب هنگام که در خواب‌اند؟" 🔻ای احنف، شاید اگر خوب به چهره آنها بنگری، در عین دیدن تازگی و نورانیت، دردی نهان در پس آن احساس کنی. این خانه‌ای که تو را به خود سرگرم کرده است، با نقش‌هایی که در سقف‌هایش زده و پرده‌هایی که بر درهای آن آویخته‌ای، در معرض طوفان و بلاها قرار دارد و به سوی خرابی می‌رود. این خانه، خانه ابدی و باقی تو نیست. برای تو خانه‌ای را امید دارم که خداوند متعال آن را از لؤلؤ سفید آفریده است. در آن، چشمه‌های فراوان جاری کرده، درختان بسیار پرورانده، میوه‌های رسیدهٔ آن سایه بر زمین انداخته، حوریان جوان را در آن خانه به خدمت گمارده و دوستان و اهل طاعتش را در آن مستقر کرده است... 🔸در خانهٔ علاء‌بن‌زیاد 🔻[ به عیادت علاء رفتم. منزل بزرگی داشت. به وی تذکر دادم: ] با این خانهٔ وسیع در دنیا چه می‌کنی، وقتی در آخرت به آن نیازمندتری؟ آری، اگر بخواهی، می‌توانی با همین خانه به آخرت برسی. اگر در این خانه وسیع میهمانان را پذیرایی کنی و با خویشاوندان با نیکوکاری رفتار نمایی و حقوقی که بر گردن توست به صاحبان حق برسانی، آنگاه با همین خانه وسیع به آخرت نیز می‌توانی دست یابی. 🔻[ علاء از برادرش، عاصم، شکایت کرد که زندگی را رها کرده و دست از دنیا شسته و به عبادت پرداخته است. برادرش را خواستم و به وی گفتم: ] ای دشمن جان خویش! این شیطان است که تو را سرگشته و سرگردان کرده است. آیا به همسر و فرزندان طرح نمی‌کنی؟ آیا چنین پنداری که خداوند نعمت‌های پاکیزه‌اش را حلال کرده است، اما دوست ندارد تا از آن‌ها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچک‌تر از آنی که این‌گونه با تو رفتار کند. 🔻[ عاصم پاسخ داد: ای امیرالمومنین، پس چرا تو خود با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر می‌بری؟ به وی توضیح دادم: ] وای بر تو! من مانند تو نیستم. خداوند بر پیشوایان حق و عادل واجب فرموده است که خود را با مردم ضعیف و ناتوان همسان کنند تا فقر و نداری، نیازمندان تنگ‌دست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند. 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۹۷ ۲. نهج البلاغه، کلام ۲۰۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
9 🇮🇷🌸 🍀 💠 ✅ موضوع: شاخص‌های نامزد اصلح برای ریاست جمهوری 🍃🌻🍃 🌺 امام خمینی رحمةالله عليه: همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسل‌های آینده. ۱۴۰۰ ثامن قم