قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۱۷ الی ۲۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ذکر این نکته
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۲۱ الی ۲۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
⚖ مجازات هم حسابى دارد!
گر چه این آیات، صریحاً داستان افک را دنبال نمى کند ولى تکمیلى براى محتواى آن محسوب مى شود، و هشدارى است به همه مؤمنان که نفوذ افکار و اعمال شیطانى، گاه به صورت تدریجى و کم رنگ است و اگر در همان گام هاى نخست کنترل نشود، وقتى انسان متوجه مى گردد، که کار از کار گذشته است.
بنابراین، هنگامى که نخستین وسوسه هاى اشاعه فحشاء، یا هر گناه دیگر آشکار مى شود، باید همان جا در مقابل آن ایستاد، تا آلودگى گسترش پیدا نکند.
در نخستین آیه، روى سخن را به مؤمنان کرده، مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید از گام هاى شیطان پیروى نکنید، و هر کس از گام هاى شیطان پیروى کند، به انحراف، گمراهى، فحشاء و منکر کشیده مى شود; چرا که شیطان دعوت به فحشاء و منکر مى کند (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ).(۱)
اگر شیطان را به معنى وسیع کلمه، یعنى هر موجود موذى و تبهکار و ویرانگر تفسیر کنیم، گستردگى این هشدار، در تمام ابعاد زندگى روشن مى شود.
هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان، یک مرتبه در آغوش فساد قرار نمى گیرد، بلکه گام به گام این راه را مى سپرد:
گام اول، معاشرت و دوستى با آلودگان است.
گام دوم، شرکت در مجلس آنها.
گام سوم، فکر گناه.
گام چهارم، ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات.
گام پنجم، انجام گناهان صغیره.
و بالاخره در گام هاى بعد گرفتار بدترین کبائر مى شود، درست به کسى مى ماند که زمام خویش به دست جنایتکارى سپرده، او را گام به گام به سوى پرتگاه مى برد، تا سقوط کند و نابود گردد، آرى، این است خطوات شیطان .(۲)
پس از آن، به یکى از مهمترین نعمت هاى بزرگش بر انسان ها در طریق هدایت اشاره کرده، چنین مى گوید: اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، احدى از شما هرگز پاک نمى شد، ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مى کند، و خدا شنوا و دانا است (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَد أَبَداً وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
بدون شک، فضل و رحمت الهى است که موجب نجات انسان ها از آلودگى ها، انحرافات و گناهان مى شود; چرا که از یک سو، موهبت عقل را داده، و از سوى دیگر، موهبت وجود پیامبر و احکامى که از طریق وحى نازل مى گردد، ولى از میان این مواهب، توفیقات خاص او و امدادهاى غیبیش که شامل حال انسان هاى آماده، مستعد و مستحق مى گردد، مهمترین عامل پاکى و تزکیه است.
جمله مَنْ یَشاء ـ چنان که بارها گفته ایم ـ به معنى اراده و مشیت بى دلیل نیست، بلکه تا مجاهده و تلاشى از ناحیه بندگان نباشد، هدایت و موهبتى از ناحیه خدا صورت نمى گیرد، آن کس که طالب این راه است، در آن گام مى نهد و جهاد مى کند، دستش را مى گیرد، از وسوسه شیاطین حفظش مى کند، و به سر منزل مقصود مى رساند.
و به تعبیر دیگر، فضل و رحمت الهى، گاه جنبه تشریعى دارد، و آن از طریق بعثت پیامبران، نزول کتب آسمانى، تشریع احکام و بشارت ها و انذارها است.
و گاه، جنبه تکوینى دارد و آن از طریق امدادهاى معنوى و الهى است، و آیات مورد بحث (به قرینه جمله مَنْ یَشاء ) بیشتر ناظر به قسمت دوم است.
ضمناً، باید توجه داشت: زکات و تزکیه در اصل، به معنى نمو یافتن و نمو دادن است، ولى در بسیارى از موارد، به معنى پاک شدن و پاک کردن به کار رفته، و این هر دو ممکن است به یک ریشه باز گردد; زیرا تا پاکى از موانع و مفاسد و رذائل نباشد، نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.
* * *
✍ پی نوشت:
۱ ـ جمله وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ در حقیقت محذوفى دارد (جزاى شرط) و تقدیر چنین است: وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ اِرْتَکَبَ الْفَحْشاءَ وَ الْمُنْکَرَ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِهِما (روح المعانى، جلد ۱۸، صفحه ۱۱۲، ذیل آیات مورد بحث). و باید توجه داشت جمله فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ نمى تواند جزاى شرط باشد.
۲ ـ در مورد فرق میان فحشاء و منکر در جلد ۱۱، صفحه ۳۷٠، ذیل آیه ۹٠ سوره نحل بحث کرده ایم.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۰ الی ۲۵ سوره مبارکه نور
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۹ 🔶 بخاطر ترک انفاق 🔸 بزرگترين حسرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۹
🔶 بخاطر ترک انفاق
🔸 بزرگترين حسرت:
↩️ "همين مضمون با تعبير گوياى ديگرى در حديثى از همان حضرت نقل شده است: كسى از محضر مبارك آن حضرت پرسيد: چه كسى از همه حسرتش در قيامت بيشتر است؟ امام(عليه السلام) فرمود: «مَنْ رَأَى مَالَهُ فِى مِيزَانِ غَيرِهِ وَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ النَّارَ وَ أَدْخَلَ وَارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ; كسى كه روز قيامت مال خود را در ميزان عمل ديگرى ببيند خداوند صاحب مال را به دوزخ بفرستد و وارثش را به بهشت». كسى پرسيد: چگونه چنين چيزى ممكن است؟ امام(عليه السلام) فرمود: همان گونه كه يكى از برادران دينى براى من نقل كرده كه نزد كسى رفت كه در حال احتضار بود به او گفت كه اين صد هزار درهمى كه در اين صندوق است چه وضعى دارد؟ گفت: هرگز نه زكات آن را پرداخته ام و نه با آن صله رحم كرده ام؟ گفت: پس براى چه آن را اندوخته اى؟ گفت: براى ماليات حكومت و تقاضاهاى قبيله و ترس از فقر بر عيال و دگرگونى زمان. آن برادر دينى گفت كه هنوز از نزد او خارج نشده بودم كه جان به جان آفرين تسليم كرد. (و فرزندانش از آن مال براى كارهاى خير و اداى حقوق بهره گرفتند).[1]
همين معنا درباره امور معنوى مانند علم نيز جارى است كه عالمى از علوم خود استفاده نكند و بيچاره شود ولى ديگران با فراگرفتن علم از او اهل نجات گردند. همان گونه كه در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِى النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الْأَمَلِ; شديدترين پشيمانى دوزخيان و برترين حسرت آن ها براى كسى است كه ديگرى را به سوى خداوند دعوت نمود و او اجابت كرد و پذيرفت و بدين سبب اطاعت خدا را مى كند و خداوند او را وارد بهشت مى سازد ولى دعوت كننده را به دوزخ مى فرستد به دليل ترك علم خويش و پيروى از هواى نفس و آرزوهاى دور و دراز».[2]
ابن ابى الحديد داستان جالبى را از عمر بن عبدالعزيز نقل مى كند كه مردم درباره او مى گفتند: «سعيد بن شقى» (سعادتمند، فرزند شقاوتمند) و علتش آن بود كه پدرش عبدالعزيز اموال زيادى را از مصر و شام و مدينه از طريق نفوذ برادرش عبدالملك در حكومت و حكومتى كه عبدالعزيز خودش در مصر داشت و غير آن به ظلم جمع آورى كرده بود. سپس تمام آن را براى فرزندش عمر گذاشت. او اموال مزبور را در راه اطاعت خداوند سبحان و كارهاى خير مصرف مى كرد تا زمانى كه خلافت به او رسيد در آن زمان تمام اسناد مالكيتى را كه عبدالملك براى پدر او عبدالعزيز نوشته بود بيرون آورد و در حضور مردم همه آن ها را پاره كرد و گفت: اين ها اسنادى است كه به صورت نامشروع نوشته شده و من همه آن ها را به بيت المال بازگرداندم (تا همه مسلمين به خصوص نيازمندان از آن استفاده كنند)[3]. [4]
*
پی نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 100، ص 14، ح 68. در حكمت 416 نيز همين معنا باز با تعبير ديگرى آمده است.
[2]. كافى، ج 1، ص 44، ح 1.
[3]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 74.
[4]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا نيز هيچ مدرك ديگرى اضافه نمى كند و وعده مى دهد كه در پايان كتاب پس از بررسى، مدارك آن را بياورد ولى همان گونه كه قبلا نيز اشاره كرديم متأسفانه توفيق اين كار را پيدا نكرد."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌾احادیث مهدوی🌾
☀️ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
شما را بشارت باد به مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف، مردى قُرَشى از خاندان من، در روزگارى که مردم گرفتار اختلاف و تزلزل هستند، قیام مى کند و زمین را چنان که از جور و ستم پر شده، از عدل و داد آکنده مى سازد.
📚 کنزالعمال/ح38653
@Nahjolbalaghe2
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🌾 سه پاداشِ مریضی از زبان پیامبراکرم(ص)
🎥 استاد عالی
@Nahjolbalaghe2