┏━━━🍃🇮🇷🍃━━━┓
ـ🌱﷽
🇮🇷 #انقلاب اسلامی #ایران
انقلاب اسلامی ایران، زمینهساز #ظهور حکومت مهدوی است. چراکه ریشۀ حرکت ولایی در محوریت ولایت فقیه، در مسیر حاکمیت دین الهی است؛ یعنی رهایی از جزئیبینیها و منافع شخصی، همچنین قراردادن تمام خواستها و انتخابها بر محور #دین ولایی.
چنین حرکتی ریشه در عمق #فطرتِ حقمحور انسانها دارد و همگان را به سوی وحدت و همدلی میکشاند. لذا لازم است برای تحقق آرمانهای والای آن، همۀ امکانات و نیروها با همدیگر یکرنگ شوند و از هر نوع #تفرقه بپرهیزند.
#انقلاب
#بیانات_استاد_میرزایی
@ketabezendagi
┗━━━🍃🇮🇷🍃━━━┛
#نهج_البلاغه
#آغاز_خطبه۲۲۲
ارزش ياد خدا
(و من كلام له (عليه السلام) قاله عند تلاوته «يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»:)
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ. وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي [الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ] الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ، يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ. مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ، وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْكَ الشُّبُهَاتِ.
(به هنگام تلاوت آيه 37 سوره نور، «و صبح و شام در آن خانه ها تسبيح مى گويند، مردانى كه نه تجارت و نه معامله اى آنها را از ياد خدا و بر پا داشتن ياد خدا غافل نمى كند»، فرمود):
همانا خداى سبحان و بزرگ، ياد خود را روشنى بخش دل ها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوايى بشنود، و چشم پس از كم نورى بنگرد، و انسان پس از دشمنى رام گردد.
خداوند كه نعمت هاى او گران قدر است، در دوران هاى مختلف روزگار، و در دوران جدايى از رسالت «تا آمدن پيامبرى پس از پيامبرى ديگر» بندگانى داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه مى كرد، و در درون عقلشان با آنان سخن مى گفت. آنان چراغ هدايت را با نور بيدارى در گوش ها و ديده ها و دل ها بر مى افروختند، روزهاى خدايى را به ياد مى آورند و مردم را از جلال و بزرگى خدا مى ترساندند. آنان نشانه هاى روشن خدا در بيابان هايند، آن را كه راه ميانه در پيش گرفت مى ستودند، و به رستگارى بشارت مى دادند، و روش آن را كه به جانب چپ يا راست كشانده مى شد، زشت مى شمردند، و از نابودى هشدار مى دادند، همچنان چراغ تاريكى ها، و راهنماى پرتگاه ها بودند.
#خطبه۲۲۲
.
#خطبه۲۲۲ در يك نگاه:
در اين خطبه چند بخش مهم وجود دارد:
در بخش اوّل پيش از هر چيزى امام به بيان اهميّت ذكر خدا و آثار آن بر روح وجان آدمى مى پردازد و با تعبيرات مؤثّرى آن را شرح مى دهد.
در بخش دوم به حاملان اذكار در هر عصر و زمان و برنامه هاى او اشاره مى كند كه چگونه بندگان خدا را از انحراف رهايى مى بخشند و چراغهاى پر فروغى بر سر راه آنها مى نهند.
در بخش سوم سخن از صفات آنهاست و از بى اعتنايى آنان به زرق و برق دنيا، پرهيز از گناه، طرفدارى از عدالت و امر به معروف و نهى از منكر.
در بخش چهارم حال آنها را در قيامت به هنگام انتشار نامه هاى اعمال و آماده شدن بندگان براى حساب شرح مى دهد و از عاقبت محمود و نتايج بسيار گرانبهاى اعمال آنها سخن مى گويد.
در پنجمين بخش به مخاطبان خود دستور مى دهد كه به حساب خويش برسند و خودشان داور اعمالشان باشند.
#مناجات_خمس_عشره
#آغاز_مناجات_چهارم
#مناجات_الراجین
مناجات امیدواران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ، وَ إِذا أَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ، وَ إِذا أَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَأَدْناهُ، وَ إِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلىٰ ذَنْبِهِ وَغَطَّاهُ، وَ إِذا تَوَكَّلَ عَلَيْهِ أَحْسَبَهُ وَكَفاهُ.
ای آنکه هرگاه بندهای از او بخواهد عطایش کند و هرگاه چیزی را که نزد اوست آرزو کند، به آرزویش برساند و زمانی که به او روی آورد، مقرّب و نزدیکش سازد و گاهی که تظاهر به گناه کند، گناهش را پردهپوشی نماید و آنگاه که بر او توکل نماید، او را بس باشد و کفایت کند.
#مناجات_چهارم
#استاد_قرائتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سوره نساء آیه ۱۵۵
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا «155»
و به خاطر پيمان شكنى، و كفر آنان به آيات خدا و كشتن پيامبران به ناحقّ، و گفتن اين سخن كه بر دلهاى ما پرده افتاده است (آنان را عقوبت كرديم) بلكه خداوند بر دلهاى آنان به خاطر كفرشان مهر زد و جز اندكى، ايمان نمىآورند.
نکته ها
بنىاسرائيل زمان پيامبر صلى الله عليه و آله انبيا را نكشته بودند، ولى پدران و اجداد آنان مرتكب چنين جنايتى شده بودند. امّا بدان جهت كه فرزندان به كار اجداد خود راضى بودند، جنايات به آنان نيز نسبت داده شده است. «1»
پیام ها
1- پيمان شكنى، گناهى در رديف كفر، بلكه زمينه ساز آن است. «نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ»
2- ناسپاسى نعمت تا جايى است كه آزاد شدگان به دست انبيا، قاتل انبيا مىشوند. «قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
3- انسان با كفر ولجاجت، زمينهى سقوط خود را فراهم مىكند. طَبَعَ ... بِكُفْرِهِمْ
4- ايمان آوردن افراد اندك در برابر كفر اكثر مردم، دليل بر آن است كه انسان، قدرت انتخاب و تصميم دارد. پس دوستان، محيط و نظام فاسد، نبايد ارادهى انسان را در راه حقّ عوض كنند. «فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
«1». تفسير قمّى، ج 1، ص 157.
#استاد_قرائتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سوره نساء آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً «156»
و به خاطر كفرشان وسخنانشان كه تهمت بزرگى به مريم زدند وگناه عظيمى مرتكب شدند، (قهر ما آنان را فراگرفت.)
نکته ها
تهمت به حضرت مريم، در آيهى 27 سورهى مريم نيز مطرح شده است.
نسبت زنا به حضرت مريم، در واقع نسبت زنازادگى به حضرت عيسى و ناشايستگى او براى هدايت و رهبرى هم بود و همين تهمت، دليل كفرشان به عيسى عليه السلام بود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل
عيسى عليه السلام هستى. گروهى نسبت ناروا به مادر عيسى دادند. گروهى هم او را خدا پنداشتند. «1»
شايد از آن جهت به تهمت، بهتان گفته مىشود كه افراد پاكدامن، با شنيدن آن نسبتها، بهتشان مىزند.
بهتان عظيم، عذاب عظيم دارد. در سورهى نور، آيه 23 آمده است: آنان كه به زنان پاكدامن نسبت ناروا مىدهند، عذاب عظيم دارند.
پیام ها
1- بهتان، در رديف كفر قرار دارد. بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ ... بُهْتاناً
2- در جامعهى فاسد، گاهى به پاكترين افراد، زشتترين نسبتها را مىدهند. «قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً «157»
و (عذاب ولعنت ما آنان را فرا گرفت، به خاطر) سخنى كه (مغرورانه) مىگفتند: «ما عيسى بن مريم، فرستادهى خدا را كشتيم» در حالى كه آنانعيسى را نه كشتند و نه به دار آويختند، بلكه كار بر آنان مشتبه شد (و كسى شبيه به او را كشتند) و كسانى كه دربارهى عيسى اختلاف كردند خود در شك بودند و جز پيروى از گمان، هيچ يك به گفتهى خود علم نداشتند و به يقين او را نكشتهاند.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «158»
بلكه خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند عزيز و حكيم است.
«1». دّرالمنثور، ج 2 ص 238.
نکته ها
امام صادق عليه السلام درباره جملهى «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ» فرمودند: غيبت حضرت قائم عليه السلام نيز همين طور است، همانا امّت آن را به خاطر طولانى شدن انكار مىكنند، برخى مىگويند: قائم متولّد نشده است، برخى مىگويند: متولّد شده ومرده است، وبرخى ديگر مىگويند: يازدهمين ما عقيم بوده و ... «1»
عوامل و نشانههاى مشتبه شدن امر و به دار آويختن شخصى ديگر به جاى حضرت عيسى به اين صورت بود:
1. مأموران دستگير كننده، رومى وغريب بودند وعيسى عليه السلام را نمىشناختند. (احتمالًا كسى كه بناى خيانت داشت و با گرفتن پول، عيسى را به مخالفان معرّفى كرد، خود گرفتار گشت.) «2»
2. اقدام براى دستگيرى عيسى، شبانه بود.
3. شخص دستگير شده، از خداوند شكايت كرد. كه اين شكايت با مقام نبوّت سازگار نيست.
4. همه انجيلهاى مسيحيان كه فدا شدن عيسى وبه دارآويختن او را با آب وتاب نقل كردهاند، سالها پس از عيسى نوشته شده وامكان خطا در آنها بسيار است.
5. گروههايى از مسيحيان مسأله صليب را قبول ندارند و در اناجيل هم تناقضاتى است كه موضوع را مبهم مىكند.
پیام ها
1- گاهى سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به پيامبركشى افتخار مىكند. «إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ»
2- در برابر ادّعاهاى باطل، صراحت لازم است. «ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ»
3- عيسى عليه السلام هم تولّدش، هم رفتنش از اين جهان بطور غيرطبيعى بود. عروج كرد تا ذخيرهاى براى آينده باشد. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
4- معراج، براى غير از پيامبر اسلام هم بوده است. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
«1». الغيبة طوسى، ص 170.
«2». تفسير فرقان.
5- عيسى، مهمان خداست. «رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ»
6- در آسمانها امكان زيستن انسان وجود دارد. «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ»
7- ارادهى الهى همه توطئهها را خنثى مىكند. «كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً»