📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه ای در جواب معاويه
1⃣پاسخ تهديدات نظامی معاويه
♦️پس از ياد خدا و درود! چنان که يادآور شدی، ما و شما هم دوست بوديم و هم خويشاوند، امّا ديروز ميان ما و شما بدان جهت جدايی افتاد که ما ايمان آورديم و شما کافر شديد، و امروز ما در اسلام استوار مانديم، و شما آزمايش شديد. اسلام آورندگان شما با ناخوشنودی، آن هم زمانی به اسلام روی آوردند که بزرگان عرب تسليم رسول خدا شدند، ودر گروه او قرار گرفتند. در نامهات نوشتی که من طلحه و زبير را کشته ، و عايشه را تبعيد کردهام، و در کوفه و بصره منزل گزيدهام، اين امور ربطی به تو ندارد، و لازم نيست از تو عذر بخواهم. و نوشتی که با گروهی از مهاجران و انصار به نبرد من میآيی، هجرت از روزی که برادرت يزيد در فتح مکه اسير شد پايان يافت، پس اگر در ملاقات با من شتاب داری، دست نگهدار، زيرا اگر من به ديدار تو بيايم سزاوارتر است، که خدا مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گيرم، و اگر تو با من ديدار کنی چنان است که شاعر اَسَدی گفت: «تندباد تابستانی سخت میوزد و آنها را با سنگريزهها، و در ميان غبار و تختهسنگها، در هم میکوبند.»
2⃣ يادآوری سوابق نظامی در پيروزيها
♦️و در نزد من همان شمشيری است که در جنگ بدر بر پيکر جدّ و دايی و برادرت زدم. به خدا سوگند! میدانم تو مردی بیخرد و کوردل هستی! بهتر است درباره تو گفته شود از نردبانی بالا رفتهای که تو را به پرتگاه خطرناکی کشانده، و نه تنها سودی برای تو نداشته، که زيانبار است؛ زيرا تو غير گمشده خود را میجويی، و غير گلّه خود را میچرانی. مَنصَبی را میخواهی که سزاوار آن نبوده، و در شأن تو نيست. چقدر گفتار تو با کردارت فاصله دارد! چقدر به عموها و دايیهای کافرت شباهت داری! شقاوت و آرزوی باطل، آنها را به انکار نبوّت محمّد وا داشت، و چنان که میدانی در گورهای خود غلتيدند، نه برابر مرگ توانستند دفاع کنند، و نه آنگونه که سزاوار بود از حريمی حمايت، و نه در برابر زخم شمشيرها خود را حفظ کردند، که شمشيرها در ميدان جنگ فراوان، و سُستی در برابر آن شايسته نيست. تو درباره کشندگان عثمان فراوان حرف زدی، ابتدا چون ديگر مسلمانان با من بيعت کن، سپس درباره آنان از من داوری بطلب، که شما و مسلمانان را به پذيرفتن دستورات قرآن وا دارم. امّا آنچه را که تو میخواهی، چنان است که به هنگام گرفتن کودک از شير، او را بفريبند. سلام بر آنان که سزاوار سلامند.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه64
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به معاويه پس از جنگ نهروان
1⃣افشای علل گمراهی معاويه
♦️پس از ياد خدا و درود! معاويه! وقت آن رسيده است که از حقايق آشکار پند گيری. تو با ادّعاهای باطل همان راه پدرانت را میپيمايی، خود را در دروغ و فريب افکندی، و خود را به آنچه برتر از شأن تواست نسبت میدهی، و به چيزی دست دراز میکنی که از تو بازداشتهاند، و به تو نخواهد رسيد. اين همه را برای فرار کردن از حق*، و انکار آنچه را که از گوشت و خون تو لازمتر است، انجام میدهی، حقايقی که گوش تو آنها را شنيده و از آنها آگاهی داری. آيا پس از روشن شدن راه حق، جز گمراهی آشکار چيز ديگری يافت خواهد شد؟ و آيا پس از بيان حق، جز اشتباه کاری وجود خواهد داشت؟. از شبهه و حق پوشی بپرهيز. فتنهها ديرزمانی است که پردههای سياه خود را گسترانده، و ديدههايی را کور کرده است.
2⃣پاسخ به ادعاهای دروغين معاويه
♦️نامهای از تو به دست من رسيد که در سخنپردازی از هر جهت آراسته، امّا از صلح و دوستی نشانهای نداشت، و آکنده از افسانههايی بود که هيچ نشانی از دانش و بردباری در آن به چشم نمیخورد. در نوشتن اين نامه کسی را مانی که پای در گِل فرو رفته، و در بيغولهها سرگردان است، مقامی را میطلبی که از قدر و ارزش تو والاتر است، و هيچ عقابی را توان پرواز بر فراز آن نيست و چون ستاره دور دستِ عيّوق از تو دور است. پناه بر خدا که پس از من ولايت مسلمانان را بر عهده گيری، و سود و زيان آن را بپذيری، يا برای تو با يکی از مسلمانان پيمانی يا قراردادی را امضا کنم. از هماکنون خود را درياب، و چارهای بينديش، که اگر کوتاهی کنی، و برای در هم کوبيدنت بندگان خدا برخيزند، درهای نجات به روی تو بسته خواهد شد، و آنچه را که امروز از تو میپذيرند فردا نخواهند پذيرفت. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه65
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹 ﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به عبدالله بن عباس
🔹ضرورت واقع بينی
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود میشود که هرگز آن را از دست نخواهد داد، و برای چيزی اندوهناک است که هرگز به دست نخواهد آورد؛ پس بهترين چيز نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها، يا انتقام گرفتن نباشد، بلکه هدف تو خاموش کردن باطل، يا زنده کردن حق باشد، تنها به توشهای که از پيش فرستادی خشنود باش، و بر آنچه بهجای میگذاری حسرت خور، و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه66
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه
1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج
♦️پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور. در بامداد و شامگاه در يک مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان که پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان، و ناآگاه را آموزش ده، و با دانشمندان به گفتگو بپرداز. جز زبانت چيز ديگری پيامرسانت با مردم، و جز چهرهات دربانی وجود نداشته باشد، و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، گرچه در پايان حاجت او برآورده شود ديگر تو را نستايد. در مصرف اموال عمومی که در دست تو جمع شده است، انديشه کن، و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش، و به مستمندان و نيازمندانی که سخت به کمک مالی تو احتياج دارند برسان، و مازاد را نزد ما بفرست، تا در ميان مردم نيازمندی که در اين سامان هستند تقسيم گردد.
2⃣سفارش به رفع نيازهای حجاج
♦️به مردم مکه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايّام حج اجرت مسکن نگيرند، که خدای سبحان فرمود: «عاکف و بادی در مکه يکسانند.» عاکف، يعنی اهل مکه و بادی، يعنی زائرانی که از ديگر شهرها به حج میآيند. خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه67
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹 ﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت
🔹روش برخورد با دنيا
♦️پس از ياد خدا و درود! دنيای حرام چونان مار است، که پوستی نرم و زهری کشنده دارد؛ پس، از جاذبههای فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان کوتاهی در آن خواهی ماند، و اندوه آن را از سر بيرون کن، زيرا که يقين به جدايی، و دگرگونی حالات آن را داری، و آنگاه که با دنيا خو گرفتهای بيشتر بترس، زيرا که دنياپرست تا به خوشگذرانی اطمينان کرد، زود او را به تلخکامی کشاند، و هرگاه که به دنيا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه به وحشت دچار میگردد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه68
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به حارث همدانی
1⃣اخلاق كارگزاران حكومتی
♦️ به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار، و حقّی را که در زندگی گذشتگان بود تصديق کن، و از حوادث گذشته تاريخ، برای آينده عبرت گير، که حوادث روزگار با يکديگر همانند بوده، و پايان دنيا به آغازش میپيوندد، و همه آن رفتنی است. نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق سخنی بر زبان نياور؛ مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوی مرگ مکن جز آن که بدانی از نجات يافتگانی؛ از کاری که تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است، بپرهيز. از هر کار پنهانی که از آشکار شدنش شرم داری پرهيز کن، از هر کاری که از کننده آن پرسش کنند، نپذيرد يا عذرخواهی کند، دوری کن، آبروی خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده، و هر چه شنيدی را بازگو مکن، که نشانه دروغگويی است، و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است. خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش، و در حکومت مدارا کن تا آينده خوبی داشته باشی، نعمتهايی که خدا به تو بخشيده نيکو دار، و نعمتهايی که در اختيار داری تباه مکن، و چنان باش که خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشکارا بنگرد.
2⃣اوصاف مومنان
♦️و بدان، بهترينِ مؤمنان، آن بُوَد که جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم کند، چه آن را که پيش فرستی برای تو اندوخته گردد، و آنچه را که باقی گذاری سودش به ديگران میرسد. از دوستی با بیخردان و خلافکاران بپرهيز، زيرا هر کس را به دوستش میشناسند؛ و در شهرهای بزرگ سکونت کن زيرا مرکز اجتماع مسلمانان است، و از جاهايی که مردم آن از ياد خدا غافلند، و به يکديگر ستم روا میدارند، و بر اطاعت از خدا به يکديگر کمک نمیکنند، بپرهيز. در چيزی انديشه کن که ياریات دهد؛ از نشستن در گذرگاههای عمومی، و بازار، پرهيز کن که جای حاضر شدن شيطان و بر انگيخته شدن فتنههاست؛ و به افراد پايينتر از خود توجّه داشته باش، که راه شکرگزاری تو در برتری است. در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مکن، جز برای جهاد در راه خدا، و يا کاری که از انجام آن ناچاری. در همه کارهايت خدا را اطاعت کن، که اطاعت خدا از همه چيز برتر است.
3⃣روش به كارگيری نفس در خوبيها
♦️نفس خود را در وا داشتن به عبادت فريب ده، و با آن مدارا کن، و به زور و اکراه بر چيزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به کارش گير، جز در آنچه که بر تو واجب است، و بايد آن را در وقت خاصِّ خودش به جا آوری. بپرهيز از آن که مرگِ تو فرا رسد، در حالی که از پروردگارت گريزان، و در دنياپرستی غرق باشی. از همنشينی با فاسقان بپرهيز که شر به شر میپيوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهيز که لشکر بزرگ شيطان است. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه69
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به سهل بن حنيف انصاری فرماندار مدینه در سال ٣٧ هجری آنگاه که گروهی از مردم مدینه گریخته و به معاویه پیوستند
🔹روش برخورد با پديده فرار
♦️پس از ياد خدا و درود! به من خبر رسيده که گروهی از مردم مدينه به سوی معاويه گريختند، مبادا برای از دست دادن آنان، و قطع شدن کمک و ياریشان افسوس بخوری! که اين فرار برای گمراهیشان، و نجات تو از رنج آنان کافی است، آنان از حق و هدايت گريختند، و به سوی کوردلی و جهالت شتافتند. آنان دنياپرستانی هستند که به آن روی آوردند، و شتابان در پی آن روانند. عدالت را شناختند و ديدند و شنيدند و به خاطر سپردند، و دانستند که همه مردم در نزد ما، در حق يکسانند، پس به سوی انحصارطلبی گريختند، دور باشند از رحمت حق، و لعنت برآنان باد. سوگند به خدا! آنان از ستم نگريختند، و به عدالت نپيوستند، همانا آرزومنديم تا در اين جريان، خدا سختیها را بر ما آسان، و مشکلات را هموار فرمايد. انشاءالله، با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه70
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹 ﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به منذر بن جارودی عبدی، که در فرمانداری خود، خیانتی مرتکب شده بود.
🔹سرزنش از خيانت اقتصادی
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا، شايستگی پدرت مرا نسبت به تو خوشبين، و گمان کردم همانند پدرت میباشی*، و راه او را میروی. ناگهان به من خبر دادند، که در هواپرستی چيزی فروگذار نکرده، و توشهای برای آخرت خود باقی نگذاشتهای، دنيای خود را با تباه کردن آخرت آبادان میکنی، و برای پيوستن با خويشاوندانت از دين خدا بريدهای. اگر آنچه به من گزارش رسيده، درست باشد، شتر خانهات، و بند کفش تو، از تو با ارزشتر است، و کسی که همانند تو باشد، نه لياقت پاسداری از مرزهای کشور را دارد، و نه میتواند کاری را به انجام رساند، يا ارزش او بالا رود، يا شريک در امانت باشد يا از خيانتی دور ماند پس، چون اين نامه به دست تو رسد، نزد من بيا. انشاءالله. (مُنذر کسی است که اميرمؤمنان درباره او فرمود: آدم متکبّری است، به دو جانب خود مینگرد، و در دو جامه که بر تن دارد میخرامد، و پيوسته بر بند کفش خود میدمد که گردی بر آن ننشيند).
📜 #نهج_البلاغه، #نامه71
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹 ﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به عبدالله بن عباس
🔹انسان و مقدرات الهی
♦️پس از ياد خدا و درود! تو از أجَل خود پيشی نخواهی گرفت، و آنچه که روزی تو نيست به تو نخواهد رسيد، و بدان که روزگار دو روز است: روزی به سود، و روزی به زيان تو؛ و همانا دنيا خانه دگرگونیهاست، و آنچه که به سود تو (و از آنِ تو) است هرچند ناتوان باشی خود را به تو خواهد رساند، و آنچه که به زيان تو است هرچند توانا باشی دفع آن نخواهی کرد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه72
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به معاويه
🔹افشای سيمای دروغين معاويه
♦️پس از ياد خدا و درود! من با پاسخهای پياپی به نامههايت، و شنيدن مطالب نوشتههايت، رأی خود را سُست، و زيرکی خود را به خطا نسبت میدهم؛ و همانا تو که مدام خواستههايی از من داری و نامههای فراوان مینويسی، به کسی مانی که به خواب سنگينی فرو رفته، و خوابهای دروغينش او را تکذيب میکند؛ يا چون سرگردانی هستی که ايستادن طولانی بر او دشوار میباشد، و نمیداند. آيا آينده به سود او يا به زيانش خواهد بود؟ گرچه تو آن کس نيستی، امّا به تو شباهت دارد. به خدا سوگند! اگر پرهيز از خونريزی در مهلت تعيين شده نبود، ضربه کوبندهای دريافت میکردی که استخوان را خُرد، و گوشت را بريزاند، معاويه! بدان که شيطان نمیگذارد تا به نيکوترين کارَت* بپردازی و اندرزی که به سود تو است، بشنوی. (درود بر آنان که سزاوار درودند.)
📜 #نهج_البلاغه، #نامه73
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه پيمان ميان ربيعه و يمن
🔹مبانی صلح و سازش مسلمين
♦️اين پيماننامهای است که مردم «يمن» و «ربيعه» آن را پذيرفتهاند، چه آنان که در شهر حضور دارند چه آنان که در بيابان زندگی میکنند. آنان پيرو قرآنند، و به کتاب خدا دعوت میکنند، و به انجام دستورات آن فرمان میدهند، و هرکس که آنان را به کتاب خدا بخواند پاسخ میدهند، نه برابر آن مزدی خواهند، و نه به جای آن چيز ديگری بپذيرند، و در برابر کسی که خلاف اين پيمان خواهد، يا آن را واگذارد، ايستادگی خواهند کرد. گروهی گروه ديگر را ياری میدهند، همه متّحد بوده و به خاطر سرزنشِ سرزنش کنندهای، يا خشمِ خشمناکی، يا خوار کردن بعضی، يا دشنام دادن قومی، اين پيمان را نمیشکنند. بر اين پيمان، حاضران و آنها که غايبند، دانايان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند، و عهد و پيمان الهی نيز بر آنان واجب گرديده است که «همانا از پيمان خدا پرسش خواهد شد» و علی بن ابيطالب آن را نوشت.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه74
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜