📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
(قسمت-هفتم)
8⃣شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
🔹ششم سيمای بازرگانان و صاحبان صنايع
♦️سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير، و آنها را به نيکوکاری سفارش کن، بازرگانانی که در شهر ساکنند، يا آنان که همواره در سير و کوچ کردن می باشند، و بازرگانانی که با نيروی جسمانی کار می کنند، چرا که آنان منابع اصلی منفعت و پديد آورندگان وسايل زندگی و آسايش، و آورندگان وسايل زندگی از نقاط دور دست و دشوار می باشند، از بيابان ها و درياها، و دشت ها و کوهستان ها، جاهای سختی که مردم در آن اجتماع نمی کنند، يا برای رفتن به آنجاها شجاعت ندارند. بازرگانان، مردمی آرامند، و از ستيزه جويی آنان ترسی وجود نخواهد داشت، مردمی آشتی طلبند که فتنه انگيزی ندارند. در کار آنها بينديش! چه در شهری باشند که تو به سر می بری، يا در شهرهای ديگر، با توجّه به آنچه که تذکر دادم. اين را هم بدان که در ميان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخيل و احتکارکننده اند، که تنها با زورگويی به سود خود می انديشند، و کالا را به هر قيمتی که می خواهند می فروشند، که اين سودجويی و گران فروشی برای همه افراد جامعه زيانبار، و عيب بزرگی بر زمامدار است. پس، از احتکار کالا جلوگيری کن، که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از آن جلوگيری می کرد، بايد خريد و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازين عدالت انجام گيرد، با نرخ هايی که بر فروشنده و خريدار زيانی نرساند. کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کيفر ده، تا عبرت ديگران شود، امّا در کيفر او اسراف نکن.
📜 #نهج_البلاغه ، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
8⃣شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
(قسمت_هشتم)
🔹هفتم سيمای محرومان و مستضعفان
♦️سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، که هيچ چاره ای ندارند، [و عبارتند] از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران و دردمندان. همانا در اين طبقه محروم گروهی خويشتن داری کرده، و گروهی به گدايی دست نياز بر می دارند، پس برای خدا پاسدار حقّی باش که خداوند برای اين طبقه معّين فرموده است. بخشی از بيت المال، و بخشی از غلّه های زمين های غنيمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا برای دورترين مسلمانان همانند نزديک ترين آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعايت آن می باشی. مبادا سرمستی حکومت تو را از رسيدگی به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسئوليّت های کوچک تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش، و از آنان روی بر مگردان، به ويژه امور کسانی را از آنان بيشتر رسيدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آيند و ديگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند. برای اين گروه، از افراد مورد اطمينان خود که خداترس و فروتنند فردی را انتخاب کن، تا پيرامونشان تحقيق و مسايل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه ای عمل کن که در پيشگاه خدا عذری داشته باشی، زيرا اين گروه در ميان رعيّت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند، و حقِّ آنان را به گونه ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی، از يتيمان خردسال، و پيران سالخورده که راه چاره ای ندارند. و دست نياز بر نمی دارند، پيوسته دلجويی کن که مسئوليّتی سنگين بر دوش زمامداران است، اگر چه حق، تمامش سنگين است، امّا خدا آن را بر مردمی آسان می کند که آخرت را می طلبند، نفس را به شکيبايی وا می دارند، و به وعده های پروردگار اطمينان دارند. پس، بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نياز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسيدگی کنی، و در مجلس عمومی با آنان بنشين و در برابر خدايی که تو را آفريده فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بارها شنيدم که می فرمود: «ملّتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد.» پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن، و تنگ نظری و خودبزرگ بينی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشايد، و تو را پاداش اطاعت ببخشايد. آنچه به مردم می بخشی بر تو گوارا باشد، و اگر چيزی را از کسی باز می داری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
( قسمت-نهم )
9⃣ اخلاق اختصاصی رهبری
♦️بخشی از کارها به گونهای است که خود بايد انجام دهی، مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتی، در آنجا که مُنشيان تو از پاسخدادن به آنها درماندهاند و ديگر، برآوردن نياز مردم در همان روزی که به تو عرضه میدارند و يارانت در رفع نياز آنان ناتوانند؛ کار هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روزی، کاری مخصوص به خود دارد. نيکوترين وقتها و بهترين ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن، اگر چه همه وقتها را برای خداست، اگر نيّت درست و رعيّت در آسايش قرار داشته باشد. از کارهايی که به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ويژه پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزديک میکند بیعيب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی. هنگامی که نماز جماعت میخوانی، نه با طولانی کردن نماز، مردم را پراکنده ساز و نه آن که آن را تباه سازی، زيرا در ميان مردم، بيمار يا صاحبحاجتی وجود دارد. آنگاه که پيامبر مرا به يمن میفرستاد از او پرسيدم، با مردم چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: «در حدِّ توان ناتوانان نماز بگذار و بر مؤمنان مهربان باش». هيچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن رهبران، نمونهای از تنگنظری و کماطّلاعی در امور جامعه میباشد. نهان شدن از رعيّت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز میدارد، پس کار بزرگ، اندک، و کار اندک، بزرگ جلوه میکند، زيبا، زشت و زشت، زيبا مینمايد و باطل به لباس حق در آيد. همانا زمامدار، آنچه را که مردم از او پوشيده دارند نمیداند، و حق را نيز نشانهای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال يکی از آن دو نفر میباشی. يا خود را برای جانبازی در راه حق آماده کردهای که در اين حال، نسبت به حقّ واجبی که بايد بپردازی يا کار نيکی که بايد انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان میداری؟ و يا مردی بخيل و تنگنظری، که در اين صورت نيز مردم چون تو را بنگرند مأيوس شده از درخواست کردن باز مانند. با اينکه بسياری از نيازمندیهای مردم رنجی برای تو نخواهد داشت، که شکايت از ستم دارند يا خواستار عدالتند، يا در خريد و فروش خواهان انصافند.
0⃣1⃣اخلاق رهبری با خويشاوندان
♦️همانا زمامداران را خواص و نزديکانی است که خودخواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند. ريشه ستمکاريشان را با بريدن اسباب آن بخشکان، و به هيچکدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمينی را واگذار مکن، و به گونهای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زيان رساند، مانند آبياری مزارع، يا زراعت مشترک؛ که هزينههای آن را بر ديگران تحميل کنند، در آن صورت سودش برای آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت برای تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزديک يا دور، بپرداز، و در اين کار شکيبا باش، و اين شکيبايی را به حساب خدا بگذار، گر چه اجرای حق مشکلاتی برای نزديکانت فراهم آورد، تحمّل سنگينی آن را با ياد قيامت بر خود هموار ساز، زيرا تحمّل آن پسنديده است. و هرگاه رعيّت بر تو بدگمان گردد، عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با اينکار از بدگمانی نجاتشان ده، که اين کار رياضتی برای خودسازی تو، و مهربانی کردن نسبت به رعيّت است، و اين پوزشخواهی تو آنان را به حق وا میدارد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک شتر
(قسمت_دهم)
1⃣1⃣روش برخورد با دشمن
♦️هرگز پيشنهادِ صلح دشمن را که خشنودی خدا در آن است، رد مکن، که آسايش رزمندگان، و آرامش فکری تو، و امنيّت کشور در صلح تأمين میگردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی کردن، زيرا گاهی دشمن نزديک میشود، تا غافلگير کند، پس دورانديش باش، و حُسنظنّ خود را متّهم کن (به دشمن سوءظنّ داشته باش). حال اگر پيمانی بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادی، به عهد خويش وفادار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نيست، که همه مردم جهان با تمام اختلافاتی که در افکار و تمايلات دارند، در آن اتّفاق نظر دارند. تا آنجا که مشرکين، به عهد و پيمانی که در زمان جاهليت با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا که آينده ناگوار پيمانشکنی را آزمودند. پس هرگز پيمانشکن مباش، و در عهد خود خيانت مکن، و دشمن را فريب مده، زيرا کسی جز نادان بدکار، بر خدا گستاخی روا نمیدارد. خداوند عهد و پيمانی که با نام او شکل میگيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امنی برای پناهآورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روی بياورند. پس فساد، خيانت و فريب، در عهد و پيمان راه ندارد. مبادا قراردادی را امضاء کنی که در آن برای دَغَلکاری و فريب راههايی وجود دارد، و پس از محکمکاری و دقّت در قرارداد نامه، دست از بهانهجويی بردار، مبادا مشکلات پيمانی، که بر عهدهات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمانشکنی وا دارد، زيرا شکيبايی تو در مشکلات پيمانها، که اميد پيروزی در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمانشکنیای است که از کيفر آن میترسی، و در دنيا و آخرت نمیتوانی پاسخگوی آن باشی.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
(قسمت_یازدهم)
2⃣1⃣ هشدارها
🔹اوّل هشدار از ريختن خون ناحق
♦️از خونريزی بپرهيز، و از خون ناحق پروا کن، که هيچ چيز همانند خون ناحق کيفر الهی را نزديک و مجازات را بزرگ نمیکند و نابودی نعمتها را سرعت نمیبخشد و زوال حکومت را نزديک نمیگرداند و روز قيامت خدای سبحان قبل از رسيدگی اعمال بندگان، نسبت به خونهای ناحق ريخته شده داوری خواهد کرد، پس با ريختن خونی حرام، حکومت خود را تقويت مکن. زيرا خون ناحق، پايههای حکومت را سُست، و پَست میکند و بنياد آن را برکنده به ديگری منتقل میسازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پيشگاه خداوند، عذری در خون ناحق نخواهی داشت چرا که کيفر آن قصاص است و از آن گريزی نيست. اگر به خطا خون کسی را ريختی، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تندروی شد، - که گاه مشتی سبب کشتن کسی میگردد، چه رسد به بيش از آن مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول بازدارد!.
🔹دوّم هشدار از خودپسندی
♦️مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی! و به خوبیهای خود اطمينان کنی، و ستايش را دوست داشته باشی، که اينها همه از بهترين فرصتهای شيطان برای هجوم آوردن به توست، و کردار نيک نيکوکاران را نابود سازد.
🔹سوّم هشدار از منّتگذاری
♦️مبادا با خدمتهايی که انجام دادی بر مردم منّت گذاری، يا آنچه را انجام دادهای بزرگ بشماری، يا مردم را وعدهای داده، سپس خُلفوعده نمايی! منّتنهادن، پاداش نيکوکاری را از بين میبرد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا ومردم را بر میانگيزاند که خدای بزرگ فرمود: «دشمنی بزرگ نزد خدا آن که، بگوييد و عمل نکنيد.»
🔹چهارم هشدار از شتابزدگی
♦️مبادا هرگز در کاری که وقت آن فرا نرسيده شتاب کنی! يا در کاری که وقت آن رسيده سُستی ورزی، و يا در چيزی که (حقيقت آن) روشن نيست ستيزهجويی نمايی و يا در کارهای واضح و آشکار کوتاهی کنی! تلاش کن تا هرکاری را در جای خود، ودر زمان مخصوص به خود، انجام دهی.
🔹پنجم هشدار از امتيازخواهی
♦️مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوی هستی امتيازی خواهی! و از اموری که بر همه روشن است، غفلت کنی؛ زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولی، و به زودی پرده از کارها يکسو رود، و انتقام ستمديده را از تو باز میگيرند. باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختيار خودگير و با پرهيز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشيند و اختيار نفس در دست تو باشد. و تو بر نفس مسلّط نخواهی شد مگر با ياد فراوان قيامت، و بازگشت به سوی خدا. آنچه بر تو لازم است آن که حکومتهای دادگستر پيشين، سنّتهای با ارزش گذشتگان، روشهای پسنديده رفتگان و آثار پيامبر و واجباتی که در کتاب خداست، را همواره به ياد آوری، و از آنچه ما عمل کردهايم پيروی کنی، و برای پيروی از فرامين اين عهدنامهای که برای تو نوشتهام، و با آن حجّت را بر تو تمام کردهام، تلاش کن، زيرا اگر نفس سرکشی کرد و بر تو چيره شد عذری نزد من نداشته باشی. از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها، درخواست میکنم که به آنچه موجب خشنودی اوست، من و تو را موفّق فرمايد، که نزد او و خلق او، دارای عذری روشن باشيم، برخوردار از ستايش بندگان، يادگار نيک در شهرها، رسيدن به همه نعمتها و کرامتها بوده، و اينکه پايان عمرِ من و تو را به شهادت و رستگاری ختم فرمايد، که همانا ما به سوی او باز میگرديم. با درود به پيامبر اسلام و اهلبيت پاکيزه و پاک او، درودی فراوان و پيوسته. با درود"
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به طلحه و زبير
🔹پاسخ به ادعاهای سران جمل
♦️پس از ياد خدا و درود! شما میدانيد -گر چه پنهان میداريد- که من برای حکومت در پی مردم نرفته، تا آنان به سوی من آمدند، و من قول بيعت نداده تا آن که آنان با من بيعت کردند، و شما دو نفر از کسانی بوديد که مرا خواستند و بيعت کردند. همانا بيعت عموم مردم با من نه از روی ترس قدرتی مسلّط بود، و نه برای به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روی ميل و انتخاب بيعت کرديد تا دير نشده (از راهی که در پيش گرفتهايد) باز گرديد، و در پيشگاه خدا توبه کنيد. و اگر در دل با اکراه بيعت کرديد خود دانيد؛ زيرا اين شما بوديد که مرا در حکومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانی را پنهان داشتيد. به جانم سوگند! شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهانکاری نيستيد. اگر در آغاز بيعت کنار میرفتيد (و بيعت نمیکرديد) آسانتر بود که بيعت کنيد و سپس به بهانه سر باز زنيد. شما پنداشتهايد که من کشنده عثمان میباشم؛ بياييد تا از مردم مدينه کسی بين من و شما داوری کند، آنان که نه از من طرفداری کرده و نه به ياری شما برخاستهاند، سپس هر کدام به اندازه جُرمی که در آن حادثه داشته است، مسئوليّت آن را پذيرا باشد. ای دو پيرمرد! از آنچه در انديشه داريد باز گرديد، هماکنون بزرگترين مسئله شما، عار است، پيش از آن که عار و آتش خشمِ پروردگار، دامنگيرتان گردد. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه54
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به معاویه در سال٣٧ هجری پیش از نبرد صفین
🔹اندرز دادن به دشمن
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا خداوند سبحان دنيا را برای آخرت قرار داده، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود کدام يک نيکوکارتر است. ما را برای دنيا نيافريدهاند، و تنها برای دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو، و تو را با من آزمود، و يکی از ما را بر ديگری حجّت قرار داد. تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روی آوردی، و چيزی از من درخواست میکنی که دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان). تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را، و ايستادگان شما زمينگير شدگان را، بر ضدّ من تحريک کنند. معاويه! از خدا بترس، و با شيطانی که مهار تو را میکشد، مبارزه کن، و به سوی آخرت که راه من و تو است باز گرد، و بترس از خدا که به زودی با بلايی کوبنده ريشهات را برکند، و نسل تو را براندازد. همانا برای تو به خدا سوگند میخورم، سوگندی که بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يکجا گرد آورد، هم چنان بر سر راه تو خواهم ماند: «تا خدا ميان ما داوری کند و او بهترين داوران است.»
📜 #نهج_البلاغه، #نامه55
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به فرماندار سپاه شريح بن هانی که او را در سال ٣٦ هجری به سوی شام حرکت داد.
🔹اخلاق فرماندهی
♦️در هر صبح و شام از خدا بترس، و از فريبکاری دنيا بر نفس خويش بيمناک باش، و هيچگاه از دنيا ايمن مباش. بدان که اگر برای چيزهايی که دوست میداری، يا آنچه را که خوشايند تو نيست، خود را باز نداری، هوسها تو را به زيانهای فراوانی خواهند کشيد، سپس نفس خود را بازدار و از آن نگهبانی کن، و به هنگام خشم، بر نفس خويش شکننده و حاکم باش.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه56
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به مردم كوفه در سال ٣٦ هجری،هنگام حرکت از مدینه به سوی بصره.
🔹روش بسيج كردن مردم برای جهاد
♦️پس از ياد خدا و درود! من از جايگاه خود، مدينه بيرون آمدم، يا ستمکارم يا ستمديده، يا سرکشی کردم يا از فرمانم سر باز زدند. همانا من خدا را به ياد کسی میآورم که اين نامه به دست او رسد، تا به سوی من کوچ کند. اگر مرا نيکوکار يافت ياری کند، و اگر گناهکار بودم مرا به حق بازگرداند.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه57
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به شهرهای دور برای روشن ساختن حوادث صفين
🔹افشای حوادث جنگ صفين
♦️آغاز کار چنين بود که ما با مردم شام ديدار کرديم، که در ظاهر پروردگار ما يکی، و پيامبر ما يکی، و دعوت ما در اسلام يکی بود، و در ايمان به خدا و تصديق کردن پيامبرش، هيچ کدام از ما بر ديگری برتری نداشت، و با هم وحدت داشتيم جز در خون عثمان که ما از آن برکناريم. پس به آنان گفتيم: بياييد با خاموش ساختن آتش جنگ و آرام کردن مردم، به چارهجويی و درمان بپردازيم، تا کار مسلمانان استوار شود و به وحدت برسند، و ما برای اجرای عدالت نيرومند شويم. امّا شاميان پاسخ دادند: چارهای جز جنگ نداريم. پس (از پيشنهاد حقِّ ما) سر باز زدند، و جنگ در گرفت، و تداوم يافت، و آتش آن زبانه کشيد. پس آنگاه که دندان جنگ در ما و آنان فرو رفت، و چنگال آن سخت کارگر افتاد، به دعوت ما (صلح و گفتگو) گردن نهادند، و بر آنچه آنان را خوانديم، پاسخ دادند. ما هم به درخواست آنان پاسخ داديم، و آنچه را خواستند زود پذيرفتيم، تا حجّت را بر آنان تمام کنيم، و راه عذرخواهی را ببنديم. آنگاه آن که بر پيمان خود استوار ماند، از هلاکت نجات يافت، و آن کس که در لجاجت خود پا فشرد، خدا پرده ناآگاهی بر جان او کشيد، و بلای تيرهروزی گرد سرش گردانيد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه58
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به اسود بن قطبه فرمانده لشکر حلوان درجنوب شهر سرپل ذهاب امروزی
🔹مسووليتهای فرماندهی
♦️پس از ياد خدا و درود! اگر رأی و انديشه زمامدار دچارد گرگونی شود، او را از اجرای عدالت بسيار باز میدارد. پس بايد که کار مردم در آنچه حق است نزد تو يکسان باشد، زيرا در ستمکاری بهايی برای عدالت يافت نمیشود. از آنچه که همانند آن را بر ديگران نمیپسندی پرهيز کن، و نفس خود را در حالی که اميدوار به پاداش الهی بوده و از کيفر او هراسناکی، به انجام آنچه خداوند بر تو واجب گردانيده است، وادار ساز. و بدان که دنيا سرای آزمايش است، و دنياپرست ساعتی در آن نمیآسايد جز آن که در روز قيامت از آن افسوس میخورد، و هرگز چيزی تو را از حق بینياز نمیگرداند. و از جمله حقّی که بر توست آن که نفس خويش را نگهبان باشی، و به اندازه توان در امور رعيّت تلاش کنی، زيرا آنچه در اين راه نصيب تو میشود، برتر از آن نيروی بدنی است که از دست میدهی. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه59
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜