هدایت شده از عمار نیوز ... 📢
⭕ یک فعال سیاسی نوسته، اگر رئیسی رئیس جمهور بود و افتضاح توزیع دینار از سوراخ به زائرین ایرانی رخ میداد، تصویر تک تک این سوراخها عکس یک روزنامههای اصلاحاتی بود!😐😏
@ammar_newsir
هدایت شده از عمار نیوز ... 📢
🔴نمایی از داخل مکانی که از سوراخ های دیوار آن به زائران ارز می دهند
قرار بود هسته ای ایران تعطیل بشود تا پاسپورت ایرانی عزت پیدا کند ، حالا نتیجه اش شده این...
@ammar_newsir
💙🍃
🍃🍁
📌محاسبات نجومی شنبه 🍃🌺
✴️ شنبه 👈 پنجم آبان ماه ۹۷
👈 ۲۷ اکتبر ۲۰۱۸ 👈 ۱۷ ماه صفر ۱۴۴۰
🌓 این شنبه قمر در برج جوزا واقع است.
✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است:
🔘 انجام امور هم
🔘 مسافرت
🔘 خرید و فروش
🔘 کشاورزی
🔘 امور خیریه
❤️ برای مباشرت در این شنبه شب دستور خاصی وارد نشده است.
⚫️ طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، میانه است.
🔴 خون دادن یا حجامت در این روز ماه قمری، موجب سلامت بدن، دفع ضعف بدن و رفع مشکل خون است.
⚪️ این شنبه برای نوره کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) روز مناسبی است.
👈بطور کلی نیمه دوم ماه (۱۵ روز دوم) چون جرم ماه در حال کوچک شدن است برای نوره کشیدن مناسب است.
👈اما از فواید نوره: موجب تقویت قوای جنسی میشود. همچنین غلبه ی سودا را نیز درمان می کند.
🔵 شنبه برای گرفتن ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👕 شنبه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن لباس نو روز مناسبی نیست . طبق روایات آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
✴️️ وقت استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
❇️️ ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون شاد🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔حلیة المتقین
🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر
📖 مفاتیح الجنان
🗒تقویم جامع رضوی
📗 بحارالانوار و...
نهج البلاغه
۲۲۹- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : كَفَي بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَي فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ
نهج البلاغه
و درود خدا بر او فرمود: آدمي را قناعت براي دولتمندي، و خوش خلقي براي فراواني نعمتها كافي است. و سوال شد از كلام خداوند " فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً " فرمودند:آن زندگي با قناعت است.
نهج البلاغه
Amir al-Mu'minin, peace be upon him, said : Contentment is as good as
estate, and goodness of moral character is as good as a blessing. Amir al-Mu'minin, peace be upon him, was asked about Allah's saying : (Whosoever
did good, whether male or female, and he be a believer , then) ; We will certainly make him live a life good and pure (and certainly We will give them
their return with the best of what they were doing), (Qur'an, 16:97)when he said : that means contentment.
شرح و تفسير حيات طيّبه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى به اهميت قناعت و حُسن خلق اشاره مى كند، مى فرمايد: «مُلك قناعت براى انسان كافى است و حُسن خلق به عنوان نعمت»; (كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً، وَبِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً).
سپس مرحوم سيد رضى مى افزايد: «از امام(عليه السلام)از تفسير آيه (فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً) سؤال كردند فرمود: «منظور از حيات طيبه قناعت است»; (وَسُئِلَ(عليه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ).
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم به زبان كنايه اشاره كرده است: نخست مُلك قناعت را براى انسان كافى مى داند، زيرا كسى كه به حد اقل زندگى قانع شود نه نيازى به خلق روزگار دارد و نه محتاج به حاجت بردن نزد اين و آن، آرامشى بر وجود او حكمفرماست و لذتى را كه او از زندگى توأم با قناعت خود مى برد هيچ سلطانى از مملكت وسيع و گسترده خود نخواهد برد و به گفته شاعر: مُلك آزادگى و گنج قناعت گنجى است *** كه به شمشير ميسر نشود سلطان را تعبير به «مُلك» (مملكت و كشور) اشاره به اهميت فوق العاده قناعت است كه گويى زندگى قانعانه معادل حكمرانى بر كشورى پهناور است.
همين معنا در ذيل گفتار حكيمانه ۵۷ به تعبير ديگرى گذشت، آنجا كه فرمود: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ; قناعت مالى است كه پايان نمى پذيرد» در خطبه قاصعه و موارد ديگر نيز كلامى از امام(عليه السلام)در فضيلت قناعت ذكر شده است.
در حديث پرمعنايى از امام صادق(عليه السلام) در كتاب كافى آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ الاَْنْبِيَاءَ بِمَكَارِمِ الاَْخْلاَقِ فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَمَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَلْيَسْأَلْهُ إِيَّاهَا; خداى متعال پيامبر خود را به فضايل اخلاقى اختصاص داده است.
كسى كه آن فضايل را داشته باشد خدا را به سبب آن شكر گويد و كسى كه نداشته باشد از پيشگاه خداوند متعال آن را تقاضا كند».
راوى مى گويد: از امام(عليه السلام) پرسيدم آن فضايل اخلاقى چيست؟ امام(عليه السلام)فرمود: «الْوَرَعُ وَالْقَنَاعَةُ وَالصَّبْرُ وَالشُّكْرُ وَالْحِلْمُ وَالْحَيَاءُ وَالسَّخَاءُ وَالشَّجَاعَةُ وَالْغَيْرَةُ وَالْبِرُّ وَصِدْقُ الْحَدِيثِ وَأَدَاءُ الاَْمَانَةِ; تقوا و قناعت و صبر و شكيبايى و شكر و بردبارى و حيا و سخاوت و شجاعت و غيرت و نيكوكارى و راستگويى و اداى امانت.
(كه مجموعا دوازده صفت برجسته مى شود)».
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «مَنْ قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِنْ أغْنَى النّاسِ; كسى كه به آنچه خدا به او روزى داده قانع باشد از غنى ترين مردم است».
سعدى گويا از همين احاديث بهره گرفته كه در گلستان خود از سائلى چنين نقل مى كند كه خطاب به گروهى از ثروتمندان چنين مى گفت: اى خداوندان نعمت! اگر شما را انصاف بودى و ما را قناعت رسم سؤال از جهان برخواستى.
اى قناعت توانگرم گردان *** كه براى تو هيچ نعمت نيست گنج صبر اختيار لقمان است *** هر كه را صبر نيست حكمت نيست در تفسير «قناعت» تعبيرات مختلفى در منابع لغت و تعبيرات بزرگان آمده كه تضادى با هم ندارند: بعضى قناعت را به معناى رضايت به آنچه خدا به انسان داده تفسير كرده اند و برخى به راضى بودن به كمتر از نيازها و عدّه اى به رضايت به حداقل زندگى و گاه گفته اند قناعت آن است كه انسان در برابر آنچه خدا به او داده است خشنود باشد و بيش از آن را طلب نكند و اين همان حقيقتى است كه بسيارى از بارهاى زندگى را از دوش انسان بر مى دارد.
اين سخن را به يك حديث قدسى كه مرحوم علامه مجلسى در جلد ۷۵ بحارالانوار آورده است پايان مى دهيم: خداوند به داود وحى فرستاد اى داود! من پنج چيز را در پنج چيز قرار دادم و مردم آن را در پنج چيز ديگر جستوجو مى كنند و به آن نمى رسند.
من علم را در گرسنگى (كم خوردن) و تلاش و كوشش قرار دادم و مردم آن را در شكمبارگى و راحتى مى طلبند و به آن نمى رسند.
من عزت را در طاعتم قرار دادم و آنها آن را در خدمت سلاطين جستوجو مى كنند و نمى يابند.
غنا و بى نيازى را در قناعت قرار دادم و آنها آن را در فزونى مال مى طلبند و نمى يابند.
رضايم را در مخالفت با نفس قرار دادم و آنها آن را در رضايت نفس جستوجو مى كنند و نمى يابند و راحتى و آسودگى را در بهشت قرار دادم و آنها آن را در دنيا مى طلبند و به آن نمى رسند.
شرح و تفسير حيات طيّبه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى به اهميت قناعت و حُسن خلق اشاره مى كند، مى فرمايد: «مُلك قناعت براى انسان كافى است و حُسن خلق به عنوان نعمت»; (كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً، وَبِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً).
سپس مرحوم سيد رضى مى افزايد: «از امام(عليه السلام)از تفسير آيه (فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً) سؤال كردند فرمود: «منظور از حيات طيبه قناعت است»; (وَسُئِلَ(عليه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ).
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم به زبان كنايه اشاره كرده است: نخست مُلك قناعت را براى انسان كافى مى داند، زيرا كسى كه به حد اقل زندگى قانع شود نه نيازى به خلق روزگار دارد و نه محتاج به حاجت بردن نزد اين و آن، آرامشى بر وجود او حكمفرماست و لذتى را كه او از زندگى توأم با قناعت خود مى برد هيچ سلطانى از مملكت وسيع و گسترده خود نخواهد برد و به گفته شاعر: مُلك آزادگى و گنج قناعت گنجى است *** كه به شمشير ميسر نشود سلطان را تعبير به «مُلك» (مملكت و كشور) اشاره به اهميت فوق العاده قناعت است كه گويى زندگى قانعانه معادل حكمرانى بر كشورى پهناور است.
همين معنا در ذيل گفتار حكيمانه ۵۷ به تعبير ديگرى گذشت، آنجا كه فرمود: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ; قناعت مالى است كه پايان نمى پذيرد» در خطبه قاصعه و موارد ديگر نيز كلامى از امام(عليه السلام)در فضيلت قناعت ذكر شده است.
در حديث پرمعنايى از امام صادق(عليه السلام) در كتاب كافى آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ الاَْنْبِيَاءَ بِمَكَارِمِ الاَْخْلاَقِ فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَمَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَلْيَسْأَلْهُ إِيَّاهَا; خداى متعال پيامبر خود را به فضايل اخلاقى اختصاص داده است.
كسى كه آن فضايل را داشته باشد خدا را به سبب آن شكر گويد و كسى كه نداشته باشد از پيشگاه خداوند متعال آن را تقاضا كند».
راوى مى گويد: از امام(عليه السلام) پرسيدم آن فضايل اخلاقى چيست؟ امام(عليه السلام)فرمود: «الْوَرَعُ وَالْقَنَاعَةُ وَالصَّبْرُ وَالشُّكْرُ وَالْحِلْمُ وَالْحَيَاءُ وَالسَّخَاءُ وَالشَّجَاعَةُ وَالْغَيْرَةُ وَالْبِرُّ وَصِدْقُ الْحَدِيثِ وَأَدَاءُ الاَْمَانَةِ; تقوا و قناعت و صبر و شكيبايى و شكر و بردبارى و حيا و سخاوت و شجاعت و غيرت و نيكوكارى و راستگويى و اداى امانت.
(كه مجموعا دوازده صفت برجسته مى شود)».
در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «مَنْ قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِنْ أغْنَى النّاسِ; كسى كه به آنچه خدا به او روزى داده قانع باشد از غنى ترين مردم است».
سعدى گويا از همين احاديث بهره گرفته كه در گلستان خود از سائلى چنين نقل مى كند كه خطاب به گروهى از ثروتمندان چنين مى گفت: اى خداوندان نعمت! اگر شما را انصاف بودى و ما را قناعت رسم سؤال از جهان برخواستى.
اى قناعت توانگرم گردان *** كه براى تو هيچ نعمت نيست گنج صبر اختيار لقمان است *** هر كه را صبر نيست حكمت نيست در تفسير «قناعت» تعبيرات مختلفى در منابع لغت و تعبيرات بزرگان آمده كه تضادى با هم ندارند: بعضى قناعت را به معناى رضايت به آنچه خدا به انسان داده تفسير كرده اند و برخى به راضى بودن به كمتر از نيازها و عدّه اى به رضايت به حداقل زندگى و گاه گفته اند قناعت آن است كه انسان در برابر آنچه خدا به او داده است خشنود باشد و بيش از آن را طلب نكند و اين همان حقيقتى است كه بسيارى از بارهاى زندگى را از دوش انسان بر مى دارد.
اين سخن را به يك حديث قدسى كه مرحوم علامه مجلسى در جلد ۷۵ بحارالانوار آورده است پايان مى دهيم: خداوند به داود وحى فرستاد اى داود! من پنج چيز را در پنج چيز قرار دادم و مردم آن را در پنج چيز ديگر جستوجو مى كنند و به آن نمى رسند.
من علم را در گرسنگى (كم خوردن) و تلاش و كوشش قرار دادم و مردم آن را در شكمبارگى و راحتى مى طلبند و به آن نمى رسند.
من عزت را در طاعتم قرار دادم و آنها آن را در خدمت سلاطين جستوجو مى كنند و نمى يابند.
غنا و بى نيازى را در قناعت قرار دادم و آنها آن را در فزونى مال مى طلبند و نمى يابند.
رضايم را در مخالفت با نفس قرار دادم و آنها آن را در رضايت نفس جستوجو مى كنند و نمى يابند و راحتى و آسودگى را در بهشت قرار دادم و آنها آن را در دنيا مى طلبند و به آن نمى رسند.
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#هـــرروز_مهماڹ_یڪ_شــــهید_باشیم
✍ روشِ جالبِ شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل
#دشمن_شناسی
#شهید_بابایی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💙🍃
🍃🍁
📌 محاسبات نجومی یکشنبه🍃🌺
✴️ یکشنبه 👈 ششم آبان ماه ۹۷
👈 ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸ 👈 ۱۸ ماه صفر ۱۴۴۰
🌓 این یکشنبه قمر در برج جوزا واقع است.
✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است:
🔘 آغاز نمودن کارها و سنگ بنا گذاشتن
🔘 جابجایی منزل
🔘 شروع تحصیل علم
🔘 امور مهم
🔘 امور کشاورزی
🔘 سفر با صدقه
❤ مباشرت در این یکشنبه شب ، امید است حافظ قرآن شود و راضی به قسمت خدا باشد.
⚫️ طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، رنج و اندوه آورد.
🔴 خون دادن یا حجامت در این روز، از ماه قمری ، موجب ایمنی از هفتاد بیماری و قوت گرفتن بدن است.
⚪️ این یکشنبه برای نوره کشیدن (رفع موهای بدن با نوره یا همان پودر بهداشتی ) روز مناسبی است.
👈بطور کلی نیمه دوم ماه (۱۵ روز دوم ) چون جرم ماه در حال کوچک شدن است برای نوره کشیدن مناسب است.
👈اما از فواید نوره: بطور کلی نوره کشیدن موجب تقویت بدن می گردد.
🔵 یکشنبه برای گرفتن ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕 یکشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن لباس نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهراسلام الله علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون شاد🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔حلیة المتقین
🗓 مجموعه تقویم های نجومی معتبر
📖 مفاتیح الجنان
🗒تقویم جامع رضوی
📗 بحارالانوار و...
نهج البلاغه
۲۳۰- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَي وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ
نهج البلاغه
و درود خدا بر او فرمود: با آن كس كه روزي به او روي آورده شراكت كنيد، كه او توانگري را سزاوارتر، و روي آمدن روزگار خوش را شايسته تر است.
نهج البلاغه
Amir al-Mu'minin, peace be upon him, said : Be a sharer with him has an
abundant livelihood because he is more probable to get more fiches and likely to
secure an increase of the share therein.
شرح و تفسير با چنين كسى شريك شويد امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به يكى از طرق تحصيل غنا اشاره كرده مى فرمايد: «با كسى كه روزى به او روى آورده شريك شويد كه براى بى نياز شدن مؤثرتر و جهت روى آوردن بهره مندى مناسب تر است»; (شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى، وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ).
بعضى از مفسران، اين كلام حكيمانه را بر حقيقت داشتن بخت و اقبال حمل كرده و گفته اند: چيز مرموزى به نام بخت و اقبال وجود دارد كه در بعضى هست و در برخى نيست.
آنها كه داراى بخت خوب و شانس و طالع اند به هر كجا روى آورند با موفقيت روبرو مى شوند، درها به رويشان گشوده و گره ها باز مى شود و مشكلات حل مى گردد و موانع برطرف مى شود.
گويى زندگى را نوعى بخت آزمايى پنداشته اند كه عده اى بدون هيچ دليل منطقى پيروزى هاى مهمى پيدا مى كنند و عده اى باز بدون هيچ دليلى محروم مى شوند.
همان گونه كه در بعضى از شروح نهج البلاغه آمده كه بعضى گفته اند: بخت به منزله مردى نابينا و گنگ و كر است كه در برابر او مقدارى جواهرات و سنگ ريزه باشد و او با هر دو دستش بى حساب آنها را به سوى حاضران پرت كند، گروهى بى دليل جواهرات را به چنگ مى آورند و گروه ديگرى سنگ ريزه ها را.
در حالى كه اين سخن صحيح به نظر نمى رسد.
درست است گاهى پاره اى از تصادف ها سبب پيشرفت بعضى از اشخاص نالايق و عقب ماندگى برخى از افراد لايق مى شود; ولى اينها را بايد استثنايى دانست.
اساس پيشرفت بر تلاش و كار و مديريت و نظم و تدبير است.
ممكن است بعضى عوامل موفقيت و پيروزى اشخاص بر ما روشن نباشد ولى به يقين آنها كه موفقيت بيشترى در امور اقتصادى، فرهنگى، سياسى و نظامى و مانند آن را پيدا مى كنند داراى امتيازاتى هستند كه ديگران ندارند; خواه اين امتيازات براى ما روشن شده باشد يا نه و اين كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: با كسانى كه روزى به سوى آنها روى آورده شريك شويد، ممكن است اشاره به همين عوامل موفقيت و بهره گرفتن از مديريت و لياقت هاى آنها باشد و به اين ترتيب مسئله اقبال و شانس از جنبه خرافى بيرون مى آيد و به صورت مستدل و منطقى خودنمايى خواهد كرد.
مرحوم كمره اى در ادامه بحث منهاج البراعة در ذيل اين كلام حكيمانه، اين گفتار امام(عليه السلام) را اشاره به استفاده كردن از يك اصل اقتصادى مهم مى داند كه ممالك پيشرفته از آن بهره مى برند، وى مى گويد: آنها اساس كار اقتصادى خود را بر تأسيس شركت ها و تعاون در فعاليت هاى اقتصادى گذارده اند.
سپس مى افزايد: يك دست به يقين كوتاه است و هر انسانى آمادگى براى بخشى از فعاليت هاى ثمربخش دارد; اما هنگامى كه گروهى دست به دست هم بدهند و استعدادها و تخصص هاى خود را بسيج كنند، عوامل تأثيرگذار بيشتر مى شود و سود بيشتر خواهند برد.
البته آنچه مرحوم كمره اى گفته صحيح است; ولى كلام امام(عليه السلام) ناظر به اصل شركت نيست، بلكه امام(عليه السلام) مى فرمايد: با آنهايى كه در زندگى اقتصادى خود موفقيت بيشترى پيدا كرده اند شركت كنيد و از عوامل موفقيت آنها بهره مند شويد.
از آنچه گفته شد پاسخ بعضى از سخنان مرحوم «مغنيه» كه در شرح نهج البلاغه اش آورده روشن مى شود و نيازى به ذكر آن نيست.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «لا تُخالِطُوا وَلا تُعامِلُوا إلاّ مَنْ نَشَأَ فِي الْخَيْرِ; دوستى و معامله نكنيد مگر با كسانى كه در خير و نيكى پرورش يافته اند».
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi