📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی
(شرح نهج البلاغه)آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
2⃣2⃣ (قسمت بیست و دوم) پیش بینی آیندهٔ جامعهٔ اسلامی (خطبه ۱۴۷)
💠 ۴. رونق داشتن قرآن با تفسیر دنیاطلبانه
🔻وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ؛
اگر قرآن را از آنچه بر آن نازل شده است ، عوض کردند ، تغییر دادند ، بر طبق میلها و خواهشها و خواسته ها و هوسها درآوردند ، دلهای مردم را با قرآن به دست آوردند ، همه را خوشحال کردند به وسیلهٔ قرآن ، همه را راضی کردند به وسیلهٔ قرآن ، هر قداره بندی هم خوشحال بود که اهل قرآن است ، هر فاسق جاهل نادانی هم خوشوقت بود که مستوجب شفاعت قرآن است ، وقتی قرآن را این جوری بیان کردند ، این از همهٔ متاعها در اجتماع رایج تر خواهد بود ؛ عیناً همان وضعی که در طول تاریخ دیده اید و دیده ایم ، خوانده اید و خوانده ایم .
🔻مثلاً خطيب سلیمان بن عبدالملک می رفت بالای منبر و درباره ی قرآن ، دربارهٔ دین ، دربارهٔ توحید ، دربارهٔ نبوّت ، آنچه می خواست می گفت ؛ هر چه دلش می خواست. آن چنان می گفت که از مجموع این حرفها هيكل جناب سلیمان بن عبدالملک در می آمد ؛ هر چه می گفت ، جوری می گفت که چهرهٔ سلیمان بن عبدالملک مثلاً منوّر و موجه و پسندیده بشود ؛ این جوری بیان می کرد . در همان زمان امام سجاد ( صلوات الله علیه ) هم قرآن می خواند ، اما این قرآن را چند نفر می شنیدند ؟ یک وقتی حدیثش را خواندم ؛ بر طبق یک حدیث سه نفر ، بر طبق یک حدیث پنج نفر ، بر طبق یک حدیث هفت نفر ؛ می گوییم اواسط دورانشان بود ، شدند هفتاد نفر ؛ نه ، اصلاً شدند هفتصد یا هفت هزار نفر . در عالم پنج میلیونی اسلام ، هفت هزار نفر قرآن واقعی را می شنیدند ، اما میلیون ها انسان، قرآن بدلی را . نه اینکه الفاظش عوض شده ؛ نه ، الفاظ یکی بود [ اما ] معنا دو جور بود. الفاظ و آیات اختلافی پیدا نکرده بود ؛ بیانها ، تفسیرها ، توجیه ها ، مسأله هایی که از قرآن درمی آمد ، دو جور بود .
🔹متاع قرآن صحیح ، متاع بی رونقی بود اما متاع قرآن باطل ، متاع رایج و پر رونقی بود .
↩️ ادامه دارد...
همسر شهید نواب صفوی :
بعد از افطار به آقا گفتم :
دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک!
فقط لبخندی زد!
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم!
سحر برخاست، آبی نوشید!
گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد!
بعد از نماز صبح هم گفتم!
بعد از نماز ظهر هم گفتم!
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم!
اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود :
امشب افطارى نداریم؟
گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست!
آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟!
خندیدم و گفتم :
صد البته که هست؛
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا!
هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند!
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در!
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا
همه آمدند!
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند!
من هم گفتم: بله آب در لولهها به اندازه کافی هست!
رفتم و آوردم!
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند!
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم :
برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند!
الحمدلله آب در لولهها هست فراوان!
مرحوم نواب چیزی نگفت!
یوسف رفت در را باز کرد،
وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است!
گفتم: اینها چیه؟!
گفت: همسایه بغلی بود؛
ظاهراً امشب افطاری داشتهاند،
و به علتی مهمانی آنان بههم خورده است!
آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار!
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
ميل کردند و رفتند.
آقا به من فرمود :
یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چهقدر سر و صدا کردی؟!
وقتی هم نعمت رسید چهقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست!
بعد فرمود: مشکل خیلیها همین است؛
نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان!
وقتِ نداشتن داد میزنند!
وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند!
آیت الله شب زنده دار: - «وَ أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»
کثرت دعا و تضرع و طلب استغفار و تلاوت قرآن باید وجهه غالب کار سالکان الی الله در ایام مهم وحساس باشد. از دعا به درگاه الهی نباید خسته شد،زیرا دعا بهترین ابزار برای إبراز عبودیت به درگاه الهی است.
مرحوم والد میفرمود: ما که بچه بودیم؛ پدر ما -که اهل علم نبوده- و شغلش عطاری بود. ایشان به حدی اهل دعا بودند که وقتی ما همراه با ایشان دست هایمان را به دعا بلند می کردیم،خسته می شدیم و او همچنان ادامه می دادند. اُنس و لذتِ مناجات، خستگی انسان را از بین می برد.
استغفار هم، طلب آمرزش برای ذنوب، تقصیرات، کجرویها و امثال اینها را شامل می شود و هم این که غُفران، مقامی است که اهل بهشت آن را از خدای متعال طلب می کنند.
شخصی به محضر امام هادی سلامالله علیه، نامهای نوشت واز ایشان دستورالعمل اختصاصی طلب نمود،حضرت فرمودند: ملازم استغفار باش.
یکی دیگر از نکاتی که امام رضا علیه السلام در کنار دعا و استغفار فرمودند: تلاوت قرآن است.
ان شالله به واسطه دعا و استغفار و تلاوت قرآن، نفس انسان جلاء و مصفّا می شود و زنگارها از دل ها شسته و برطرف خواهند شد. #اخلاق
🔴 پرهیز از خشم و انتقام
💠 چون خشم گيرم، كی آن را فرونشانم؟ در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم؟ كه به من بگويند: « اگر صبر كنی بهتر است. » ، يا آنگاه كه قدرت انتقام دارم؟ كه به من بگويند: « اگر عفو كنی خوب است. »
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۱۹۴
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۰۸ بخش ۱۲ مدیریت قلب.mp3
3.65M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت108 2⃣1⃣
⭕️ مدیریت قلب
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت108 ( 12 )
🔹 مدیریت قلب
🔰 یکی دیگر از حالاتی که قلب پیدا می کند و اگر خوب مدیریت نشود و افراط و تفریط در آن پیدا بشود، قلب را فاسد میکند و مضرّ برای حال انسان هست،خشنودی در مقابل ناخشنودی و خشم و غضب و نارضایتی است .
🔻انسان ها یک معنایی از رضایت از زندگی، هر کدام در ذهن دارند که ممکن است درست باشد ، ممکن غلط باشد ، ممکن است ضعیف باشد ، ممکن است قوی باشد .
🔸۱. یک وقت انسان راضی است به آنچه که خداوند متعال برایش تقدیر کرده ؛ این بهترین نوع رضایت از خداست .
🔻 لذا مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۴ فرمود
« نِعْمَ الْقَرینُ الرِّضی » ؛ بهترین همنشین آن رضایت از تقدیر و قضای الهی است.
🔸۲. اما یک وقتی انسان به خودش ، استعداد خودش ، شهرتش ، مالش ، مقامش ، جمالش ، نسَبش ، امکاناتش ، راضی می شود و خشنود می شود به حدی که به تعبیر عموم و عوام از خود راضی می شود . یک چنین کسی ، اولاً مردم از دورش پراکنده می شوند ، چون این رفتار خیلی رفتار شبیه به متکبّران است.
🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۶ فرمودند : «مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیه» ؛ " کسی که از خود راضی باشد ، دشمنان و خشم گیرندگان بر او زیاد می شوند."
🔻پس رضایت در این حکمت به این معنی است که انسان به داشته های خودش ، به دلبستگی هایش از دنیا، آنچنان سرمست و خشنود بشود که دیگر حق یادش برود ، طاعت یادش برود.
🔻جملهٔ حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۱۰۸ این است : " اگر به خشنودی دست یابد ، خویشتن داری را از یاد بَرَد. " حالا دیگر از حدّ اعتدال خارج می شود؛ خدا به او یک مالی داده ، یک ماشینی داده ، صدای نوار ترانه اش زیاد می کند ، باند چند میلیونی در آن کار می گذارد ، توی خیابان گاز می دهد ، همه را آلوده به گناه می کند ، آزار می دهد. یا مالی به او می دهد، شروع می کند به فخر فروشی کردن ، یا مال خدا به او می دهد ، شروع می کند به عیّاشی کردن و گناه کردن . انسان وقتی که به رضایت از آنچه که دارد رسید ، اگر در مسیر خدا و عقلانیت حرکت نکند، کارش به جایی می رسد که تقوا و خویشتن داری و ورع و دوری از حرام و گناه را فراموش می کند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی
(شرح نهج البلاغه)آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
3⃣2⃣ (قسمت بیست و سوم) پیش بینی آیندهٔ جامعهٔ اسلامی (خطبه ۱۴۷)
💠 ۵ . تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف
🔻 و لَا فِی الْبلَاد شَیْءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ؛
در شهرها و مناطق اسلامی هیچ چیز ناشناخته تر از معروف و نیکی نیست ،
🔻و لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْكَرِ ؛
و هیچ چیز شناخته شده تر از منکر نیست .
هر کلمه ای از این کلمه ها توضیحات فراوانی می خواهد، اما لزومی ندارد که توضیح بدهم ، باید روی جملات فکر کنید ؛ اگر فکر کنید ، خودتان معنایش را می فهمید ؛ خودتان نمونه های فراوانش را پیدا می کنید .
💠 ۶. رها شدن قرآن توسط حاملان آن
🔻فقَدْ نَبَذَ الْكِتَابَ حَمَلَتُهُ ؛
حاملان کتاب ، آنهایی که بار قرآن روی دوش آنها بود و مسؤولیت بیان قرآن بر عهدهٔ آنها بود ، کتاب را انداختند ، حاملان قرآن ، قرآن را دور انداختند ،
🔻 و تَناساهُ حَفَظَتُهُ ؛
حافظان قرآن ، پاسداران قرآن ، قرآن را به فراموشی سپردند . اشکال کار اینجا است ؛ اگر حاملان و حافظان قرآن ، قرآن را از یاد نمی بردند ، به یاد آوردن مردم آسان بود ، اما وقتی که گنجینه دار این گنج ، گنج را فراموش بکند ، یادش برود که چنین گنجی در اختیارش هست ، از آن گنج نه او استفاده خواهد کرد و نه دیگران . اگر او یادش نرفت ، گنج را خرج می کند ، همه استفاده می کنند ؛ چه بخواهند ، چه نخواهند ؛ چه بدانند ، چه ندانند . اگر در آستینش درهم و دینار بود ، آن را خرج خواهد کرد ، مردم [ هم ] از آن استفاده خواهند برد.
↩️ ادامه دارد...
🔴 نتیجه مدیریت نکردن ترس
💠 آنکس که ازهر چیزی ترسید ، همواره در حال عقب نشینی است و آنکس در تردید و دودلی باشد ، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث روزگار گردد و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد ، هر دو جهان را از کف خواهد داد.
📒 #نهج_البلاغه، بخشی از حکمت ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۰۸ بخش ۱۳ مدیریت قلب.mp3
2.65M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت108 3⃣1⃣
⭕️ مدیریت قلب
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت108 ( 13 )
🔹 مدیریت قلب
🔰 یکی دیگر از حالات قلب که اگر به موقع مدیریت نشود، آسیب می رساند حالت ترس است.
🔻مولا علی (علیه السلام) ، در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه شریف در این باره اینگونه می فرمایند : " و اگر ترس آن را فرا گیرد ، پرهیز کردن آن را مشغول سازد. "
یعنی انسانی که از چیزی ترسید ، اگر این ترس واقعی نباشد یا خودش را در این ترس بازسازی و مدیریت نکند ، آنقدر به احتیاط و فرار از واقعیت ها مبتلا می شود که همه فرصت ها را از دست می دهد.
🔻در همین رابطه مولا علی (علیه السلام) ، در آخرین سطور حکمت ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند:
" آنکس که از هر چیزی ترسید ، همواره در حال عقب نشینی است و آنکس در تردید و دودلی باشد ، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث روزگار گردد و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد ، هر دو جهان را از کف خواهد داد. "
🔻 یعنی انسانی که می ترسد و این ترس را مدیریت نمی کند ، کم کم از حق فاصله می گیرد، از فرصت ها عقب نشینی می کند ، از آن جایگاهی که بوده ؛ از نظر فکری ، اخلاقی ، اجتماعی ، علمی ، اقتصادی و غیره ،
عقب می نشیند، عقب می نشیند ، تا کم کم نسبت به
اصل آن فرصت ها دچار تردید و دودلی می شود .
چنین کسی شیطان بر او سلطه پیدا می کند و او را تسلیم حوادث می کند . وقتی تسلیم حوادث شد ، دیگر دنیا و آخرت خودش را تباه خواهد کرد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی
(شرح نهج البلاغه)آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
3⃣2⃣ (قسمت بیست و سوم) پیش بینی آیندهٔ جامعهٔ اسلامی (خطبه ۱۴۷)
💠 ۷. رانده شدن قرآن و اهل قرآن از جامعه
🔻 فَالْکِتَابُ يَوْمَئِذ وَأَهْلُهُ طَرِيدَانِ ؛
ای جان من به قربان این سخن حق ! قرآن و اهل قرآن دو موجودی هستند که هر دو به یک سرنوشت دچار شده اند ؛ هر دو دور شده اند ، هر دو نفی بلد شده اند ، هر دو از آغوش گرم اجتماع رانده شده اند ؛ هم خود قرآن ، هم حاملان واقعی قرآن .قرآن و اهل قرآن در آن روز هر دو نفی بلد شده اند ؛ هر دو رانده شده اند ،
🔻وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ ؛
هر دو رفیقند در یک راه ؛
🔻لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ ؛
هیچ پناه دهنده ای آنها را پناه نمی دهد ؛ نه قرآن را و نه اهل قرآن را ،
🔻فَالْکتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِک الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ ؛
قرآن و اهل قرآن در آن زمان در میان مردم هستند اما در میان مردم نیستند ؛ مثل نبودن است . متن قرآن ، آهنگ قرآن ، سخن از قرآن ـ اهل واقعی قرآن بین مردم هستند اما مجال استفادهٔ از آنها نیست ، راه مردم به سوی آنها بسته است .
🔻لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَى ؛
علتش را می خواهی ؟ علتش خیلی طبیعی است ، چون گمراهی با هدایت جمع نمی شود ،
🔻 وَ إِنِ اجْتَمَعَا ؛
حتی با همدیگر و در کنار یکدگر هم باشند ، آبشان به یک جوی نمی رود .
🔹 اگر چنانچه بخواهید سخن مولا را بفهمید ، همین اندازه هم بس است ، بلکه همین اندازه زیاد هم هست ؛ این همه دستور ، این همه سخن حق ، این همه مطالب توأم با فکر ، این همه حرفهایی که با نیازهای انسان برابراست . این خطبهٔ صد و چهل و هفتم است.
↩️ ادامه دارد...
🔵 درمان غفلت زدگی
💠 پس به هوش باش ای شنونده و از خواب غفلت بيدار شو و از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر تو رسيده انديشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد و با کسی که رهنمودهای پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به کار نمی بندد و به جانب ديگری تمايل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسنديده رها کن.
📒 #نهج_البلاغه، خطبه ۱۵۳ ، بند ۲
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 901.mp3
11.63M
🎙بر روی نیزه نیز تو را دوست دارمت...
🔻روضه #حضرت_زینب(س)
👤 حجتالاسلام سید #محمدحسین_تقوی
28.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گروه جهادی سربازان ولایت
مدرسه علمیه مسجدجامع نکا
پایگاه آیتین ره
شرح حکمت ۱۰۸ بخش ۱۴ مدیریت قلب.mp3
2.98M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت108 4⃣1⃣
⭕️ مدیریت قلب
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت108 ( 14 )
🔹 مدیریت قلب
⚜ امیرالمؤمنین (عليهالسلام) در ادامه حکمت ۱۰۸ نهجالبلاغه میفرمایند:
"و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی میشود."
🔻 یعنی قلب انسان اینگونه است که اگر در گشایش ها یعنی آسایش بعد از سختی، نجات بعد از درگیری و گرفتاری، او را مدیریت نکنی کلاً یادش میرود که همین ساعتی پیش، همین سال پیش، همین مدت قبل، چگونه در گرفتاری ها غرق بود و فریاد میزد.
🔻در قرآن کریم خداوند متعال، گنهکارانی که به غفلت مبتلا هستند را تشبیه میکنند به سواران کشتی که مادامی که سوار کشتی هستند، مشغول خوش گذرانی و لهو و لعب و گناه و معصیت اند، ناگهان امواج سهمگین و طوفان خیلی قوی، به کشتی آنها حمله میکند؛ آنها که مرگ را هر لحظه جلوی چشمشان میبینند، میترسند و از ته دل به خدا عرض میکنند که:
« لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ » ؛
" خدایا اگر این بار ما را نجات بدهی فقط از این طوفان، ما حتماً از بندگان سپاسگزار میشویم. "
اما به محض اینکه طوفان برطرف میشود و پایشان سالم به ساحل میرسد، دوباره عین روز اول به معصیت و لهو و لعب مشغول میشوند.
🔻 غفلت زدگی، یکی از بدترین آفت های قلب است. مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۵۳ اینگونه میفرمایند: " پس به هوش باش ای شنونده و از خواب غفلت بیدار شو و از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پیغمبر به تو رسیده است، اندیشه کن که ناچار به انجام آن میباشی و راه فراری وجود ندارد. با کسی که رهنمودهای پیامبر را به کار نمیبندد و به جانب دیگری تمایل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسندیده رها کن. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی
(شرح نهج البلاغه)آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
4⃣2⃣ (قسمت بیست و چهارم) معرفی جهتگیری حکومت اهل بیت علیهم السلام ( خطبه شقشققیّه/خطبه۳)
🔻 یکی از درخشان ترین جملات این خطبه مهم امیرالمؤمنین ، همین جملات است که دنبالهٔ بخش آخر از خطبه شقشقیه است. [ و من ] معتقدم به عنوان یک معرّف کامل از جهت گیری حکومت اهل بیت و به تعبیری حکومت علوی و [حکومت ] اسلامی، می توان این جملات را در ذهن نقش داد و [ نشان داد ] مردمانی که در طول تاریخ در راه ایجاد حکومت حقّ اسلامی ، فداکاری و مجاهدت کرده اند ، در راه چه هدف بزرگ و ارزشمندی مجاهدت و فداکاری کرده اند ؟ و اگر افرادی مثل امیرالمؤمنین زمام قدرت را به دست گرفته اند ، روی چه انگیزه ای این کار را انجام داده اند ؟ و اگر کسانی حکومت علوی را در طول تاریخ تشیّع به عنوان یک شعار معرفی کرده اند ، در زیر این شعار چه هدف بزرگی را مورد نظر داشتهاند؟ این جملات به ما می فهماند که امیرالمؤمنین و این جریانی که با نام علی در تاریخ اسلام به وجود آمده است - یعنی جریان تشیّع - اگر نفی رقبای علی را کرده است ، در حقیقت نفی چه چیزی را کرده و اگر اثبات کرده حکومت علی را و اگر پای این سخن تا پای جان ایستاده است ، چه چیزی را در حقیقت اثبات می کرده و سنگ چه هدفی را بهینه می زده است.
💠 مبارزهٔ امیرالمؤمنین با دشمنان بر سر اهداف
🔻 غالباً این تصوّر غلط وجود دارد که در تاریخ تشیّع و در معارف شیعه دو صف در مقابل هم معرفی شده اند که یک جریان حق و صف حق و جریان دیگر جریان باطل و صف باطل است و تصور می کنند اینجا جنگ میان این دو صف ، جنگ میان شخصها و افرادی است که با امیرالمؤمنین بر سر مقام خلافت منازعه کردند ؛ در حالیکه این جملات وقتی جهت گیری حکومت و تلاش علی را برای ما معین می کند ، در حقیقت به ما می فهماند که مبارزه میان اشخاص نیست ، مبارزه میان هدفها است ؛ مبارزه و مصادمه میان راه ها است .
🔻 آن کسی که در زمان امام صادق (علیه السلام) زندگی می کند ، اگر شیعه است ، معنای شیعه بودنش این است که با آن جریان و با آن راهی که با امیرالمؤمنین شروع شده است ، زندگی خود را مخلوط بکند و از آن جریان و راهی که به وسیلهٔ رقبای امیرالمؤمنین آغاز شده است خود را جدا و متمایز کند .
🔻 تشیّع دشمن سنّتی و تاریخی ندارد ؛ آن کسانی که به عنوان دشمنان تاریخی تشیّع معرفی می شوند ، از این جهت دشمن تشیّعند که راه تشیّع را بریده اند. از این جهت ملعون و مطرود دستگاه تشیّعند که مخالف با هدفهای تشیع زندگی کرده اند .
🔻رهبر عظیم الشأن شیعه [ یعنی ] امیرالمؤمنین و همهٔ پیروان و دنباله روان راهش با شخص کاری ندارند ؛ دنبال یک راهی هستند ، دنبال یک هدفی دارند راه پیمایی می کنند ؛ هر که در آن راه هست با آنها است ، هر که بر آن راه و علیه آن راه حرکت می کند و تلاش می کند دشمن آنها است... به هر صورت آن که علیه راه خدا راه می رود ، شیطان است .
↩️ ادامه دارد...
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۲۳)
🔵 علی مع القرآن و القرآن مع علی
💠 به خدا سوگند ، اگر از آن (حکمیّت) سر باز می زدم مسؤول پیامدهای آن نبودم و خدا گناه آن را در پرونده من نمی افزود. به خدا سوگند، اگر هم حکميّت را می پذيرفتم به اين کار سزاوار پيروی بودم، زيرا قرآن با من است، از آن هنگام که يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۱۲۲ ، بند ۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۰۸ بخش ۱۵ مدیریت قلب.mp3
2.81M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت108 5⃣1⃣
⭕️ مدیریت قلب
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت108 ( 15 )
🔹 مدیریت قلب
🔰 در ادامه حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه ، حضرت می فرمایند : " و اگر به گشایشی برسد، غفلت زدگی او را تباه می کند. "
🔻می دانیم که انسان ها گاهی وقتها در شدت ، گاهی وقت ها در فرج اند ، گاهی وقت ها در رخاء اند ، گاهی وقتها در آسایش و گشایش اند ، گاهی وقت ها در فقر و غنا هستند .حالات مختلف برای انسان پیش می آید که هر کدام امتحانی است.
🔻هر حالتی بر قلب انسان یک عارضه ای دارد ، مثلاً وقتی گشایشی برایش ایجاد می شود ، بعد از یک ترس ، یک نگرانی ، یک مشکل ، خوب به قلبش هم یک نوع شادی القاء می شود .
🔻حضرت می فرمایند اگر این شادی را مدیریت نکند، به غفلت زدگی مبتلا می شود . خداوند در قرآن کریم پیرامون این واقعیت مثالی می زند به سواران کشتی که پر از گناه و عیش و نوش و لهو و لعب حرکت می کنند برای تفریح . در وسط مسیر در دریا طوفان می شود و موج های سهمگین کشتی آنها را مورد خطر قرار می دهد. آنهایی که به وحشت می افتند و دستشان هم از همه جا کوتاه است، تازه یاد خدا می کنند و از ته دل فریاد می زنند : " خدایا اگر از این طوفان ما را نجات بدهی ، « لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ » ؛ قطعاً ما را شکرگزار خواهی دید. " خدا آنها را نجات می دهد ، اما به محض اینکه پایشان به ساحل می رسد، دوباره همان گناهان و غفلت ها آغاز می شود .
🔻غفلت زدگی از آفت های بسیار بسیار خطرناکی است که اکثر انسان ها کم و زیاد به آن مبتلا هستند. خواندن حکمت ۱۰۸ ، تأمل در حکمت ۱۰۸ ،حفظ کردن حکمت ۱۰۸ و ان شاالله پیاده کردن حکمت ۱۰۸ در
زندگی ، می تواند مانع خوبی برای غفلت زدگی باشد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 منشور حکومت علوی
(شرح نهج البلاغه)آیت الله خامنه ای
📚 انتشارات انقلاب اسلامی
5⃣2⃣ (قسمت بیست و پنجم) احساس نیاز ملت مسلمان به حکومت علوی
🔻 بعد از آنکه خشم ملت مسلمان در مقابل بیدادگری های حاکم زمان آن چنان متمرکز شد و به صورت مشت گره کرده ای درآمد که اولین حاکم کشی در تاریخ اسلام به وقوع پیوست ، مسلمانان قرآن خوان و به قرآن احترام گذار خلیفه را در حالیکه قرآن می خواند کشتند و این کار را به قصد قربت کردند ، ناگهان تمام جامعهٔ اسلامی - چه آن کسانی که در نزدیک بودند و چه آن مردمی که در راه های دور و شهرهای دوردست زندگی می کردند ـ احساس کردند که باید شتر خلافت را در خانهٔ امیرالمؤمنین ، علی بن ابی طالب خوابانید ؛ این کالبد تشنه ، این بدن ضعیف شدهٔ بی حال ناگهان احساس کرد که به چه عنصری ، به چه رهبری ، به چه انسان بزرگی محتاج است .
🔻وقتی آگاهی مردم ، رشد و شعور اجتماعی و اسلامی ملت مسلمان به درجهٔ مطلوب برسد ، رهبرش را می شناسد ؛ اگر با شخص نشناسد ، با شخصیت می شناسد .
🔻ناگهان همهٔ جامعهٔ اسلامی احساس کردند که علی می خواهند ؛ احساس کردند که آن ارادهٔ قاطع را لازم دارند ؛ احساس کردند که آن دل قوی و بزرگ و آن روح استوار برای ادارهٔ جامعهٔ آنها ضروری است ؛ لذا می گوید : « فَمَا رَاعَنِی » ، ناگهان دیدم مردم ریختند اطراف خانهٔ من ، امیرالمؤمنین در مقابل تقاضای عمومی ملت مسلمان قرار می گیرد و خلافت را می پذیرد ؛
🔻آقا چرا خلافت را پذیرفتید ؟ بعد از ۲۵ سال جفا به شما ، بعد از آنکه آن کسانی که نمی توانستند این صفحه را با خط خوش بنویسند ، با خط ناخوش خود مغشوشش کردند، چرا نرفتید مجدداً مثل یکی از آحاد رعیت زندگی کنید ، بگذارید طلحه و زبیر و عبدالله عمر و دیگران و دیگران زمام حکومت و خلافت را به دست بگیرند و شما به آنها کمک کنید ؟ مولای ما امیرالمؤمنین ( صلوات الله وسلامه عليه ) جواب می دهد به این سؤال و در این جواب جهت گیری حکومت خود و فلسفهٔ اساسی تلاش بسیار پررنج خود را بیان می کند .
↩️ ادامه دارد...