eitaa logo
نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
782 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
41 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بر آن هستیم که روزانه(در حد 10 دقیقه) باهم مقداری نهج البلاغه را بخوانیم و حکمتهای آن توسط استاد مهدوی ارفع بوسیله خود نهج البلاغه شرح داده می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۰) 📚 انتشارات عهدمانا نافع ادامه داد : « لباس سفر به تن داری ؛ تازه از راه رسیده ای یا عازم سفری ؟ » عبدالله بی آنکه پاسخش را بدهد ، به طرف شبستان مسجد به راه افتاد. هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بود که نافع کتف او را چسبید. عبدالله به ناچار ایستاد . بدون اینکه برگردد و به نافع نگاه کند ، گفت : « تو از من چه می خواهی نافع ؟ چرا دست از من برنمی داری ؟ » نافع کنارش ایستاد و گفت : « بگو با چه قصدی به کوفه آمده ای ؟ اینجا چه می خواهی ؟ می خواهی در نماز به علی اقتدا کنی ؟ » عبدالله بر خود مسلّط شد و به نرمی می گفت : « به قصد و نیت خیری به کوفه آمدم ، به زودی خواهی فهمید نافع ... » سپس با پیمودن چند گام بلند به اندرون مسجد رفت . بدون اینکه سرش را بلند کند ، در انتهای مسجد چهار زانو نشست و در حالیکه غلاف شمشیرش را زیر عبایش پنهان کرده بود ، سرش را روی سینه اش خم کرد و مشغول گفتن ذکر شد و تا زمانی که صدای همهمه ای شنید ، سرش را بلند نکرد. وقتی به اطراف نگاه کرد ، علی را در جمع نمازگزاران دید . سرش را دوباره به زیر انداخت تا نگاهش در نگاه علی تلاقی نکند ، تا نمازگزاران به نماز بایستند ، تا آرامش و سکوت فضای مسجد را پر کند ، تا صدای تکبیر علی برخیزد ، تا علی حمد و سوره را بخواند و به رکوع برود و آن وقت او از جا برخیزد و به طرف محراب یورش ببرد و با ضربت شمشیر زهرآلود ، علی را به قتل برساند . علی در سجده بود و جز او ، همهٔ نمازگزاران صدای محکم پاهای عبدالله را شنیدند . کسی انگار می دوید ؛ کسی که نعرهٔ بلندی کشید و پیش از آنکه علی سرش را از سجده بردارد ، او را در محراب نقش زمین کرد. آنهایی که سر از سجده برداشتند ؛ دیدند که مردی با شمشیر خون آلود به طرف در خروجی مسجد می دوید . فریاد نافع ، اولین فریادی بود که برخاست : «بگیرید این حرام زاده را ! بگیرید !» چند نفری به طرف او یورش بردند و پیش از اینکه از در خارج شود ، به چنگش آوردند . صدای تکبیر و واویلا از محراب بلند شده بود. از جایی که علی ، غرق در خون هنوز زیر لب سبحان ربي الأعلى و بحمده می گفت. ↩️ ادامه دارد...
🔵 نشانه کمال عقل 💠 چون عقل كامل گردد، سخن اندك شود. 📒 ، حکمت ۷۱
شرح حکمت ۶۷ بخش ۲ حیا مذموم(1).mp3
2.21M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ حیاء مذموم 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 حیاء مذموم 🔰 همه این مصادیق در یک چیز مشترکند و آن اینکه انسانی که حیای بی جا دارد، از یک توفیقی، از یک ثوابی، از یک اجری، خودش را محروم می کند؛ 🔻 لذا در حکمت ۲۱ فرمودند: «قُرِنَتِ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ » ؛ " اصلاً خجالت بی‌جا، با محرومیت همنشین هستند." 🔴 اما راه خروج از این حیاء مذموم و ناپسند چیست؟ 1⃣ توجه به اینکه هر کار خوبی اگر برای خدا باشد، نتیجه اش بسیار بسیار بزرگ است، ولو خود کار کوچک است؛ 🔻 مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۲۳۲ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: « مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ » ؛ " اگر انسان با دستی کوتاه و ناتوان چیزی اعطا کند، از دستی بزرگ (یعنی دست خداوند متعال) به او اعطا خواهد شد. " 2⃣ یا اعتقاد و باور به اینکه، هر چه در راه خدا ما اعطا می کنیم، به چندین برابر جبران خواهد شد، جایگزین خواهد شد؛ 🔻 در حکمت ۱۳۸ می‌فرماید: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ » ؛ "کسی که یقین بکند جای آن چیزی که داده است، پر می‌شود، حتماً در عطا و بخشش به دیگران، جود خواهد داشت، دستش باز خواهد شد." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
💢 | دلایل صلح امام حسن(ع) 🔹 به مناسبت سالروز صلح امام حسن علیه السلام، دلایل این صلح تاریخی را در کلام رهبر معظم انقلاب مرور می‌کنیم. 🖼 طراح: محمد پورخان
💢 حماسه ۱۳ آبان ماهیت توطئه‌گر آمریکا را در چشم جهانیان به نمایش گذاشت ✅ آیت الله محمدی لائینی، نماینده ولی فقیه در مازندران: 🔹 تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نشان داد که سفارتخانه های آمریکا مرکز توطئه و جاسوسی این کشور علیه سایر کشورها است. 🔹 امروز انقلاب اسلامی پس از 43 سال از عمر جاودانه خود در مسیر عزت و اقتدار قرار دارد.
💢 آیین نکوداشت مقام علمی و معنوی علامه حسن زاده آملی برگزار می شود 🔹 آیین نکوداشت مقام علمی و معنوی علامه حسن زاده آملی از سوی موسسه علمی تربیتی آوای توحید، بیت و جمعی از شاگردان علامه برگزار می شود. 🔹 در این مراسم آیت الله حسن رمضانی و حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدان پناه از شاگردان برجسته علامه حسن زاده آملی سخنرانی خواهند کرد. 🔹 آیین نکوداشت مقام علمی و معنوی علامه حسن زاده آملی روز پنج شنبه 13 آبان بعد از نماز مغرب عشاء در حسینیه امام خمینی(ره) دفتر رهبر معظم انقلاب در قم برگزار خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۱) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش ادامهٔ داستان را نخواند . فکر کرد آیا چنین مرگی حقّ معاویه و عمروعاص نبود ؟! آنها چگونه از مرگ جستند ، در حالیکه علی با مرگ آرام گرفت . قلبی در سینهٔ مردی از تپش افتاد که خسته بود از نافرمانی و نامهربانی امّتش و به ستوه آمده بود و می گفت : « خدایا ! من این مردم را از پند و تذکّرهایم خسته کرده ام. آنها نیز مرا خسته نموده اند . آنها از من به ستوه آمده و من از آنان به تنگ آمده ام . دل شکسته ام . به جای آنان افراد بهتری به من مرحمت فرما و به جای من بدتر از هر کس را بر آنان مسلط کن. » کشیش نهج البلاغه را برداشت . دیده بود که علی وصیت نامه ای دارد. دلش می خواست بداند علی پس از به خون درغلتیدن چه وصیتی داشته است . کتاب را ورق زد . نامه ی ۴۷ ، وصیت نامهٔ او به پسرانش حسن و حسین. شما را به ترس از خدا سفارش می کنم . به دنیاپرستی روی نیاورید ، گرچه دنیا به سراغ شما آید . بر آنچه در دنیا از دست می دهید اندوهناک مباشید . همیشه حق را بگویید و برای پاداش الهی عمل کنید و دشمن ستمگران و یاور ستم دیدگان باشید . شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه به آنها می رسد ، به ترس از خدا ، نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش میکنم ؛ زیرا من از جدّ شما ، پیامبر اسلام شنیدم که فرمود : « اصلاح امور مردم ، از نماز و روزهٔ یک سال شما برتر است. » خدا را ، خدا را ! دربارهٔ یتیمان سفارشتان میکنم . مبادا آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد . خدا را ، خدا را ! دربارهٔ همسایگان ! حقوق آنان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست که همواره همه را به خوش رفتاری با همسایگان سفارش می کرد ؛ تا آنجا که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد کرد . خدا را ، خدا را ! دربارهٔ قرآن ! مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند . خدا را ، خدا را ! دربارهٔ نماز ، چرا که نماز ستون دین شماست. خدا را ، خدا را ! دربارهٔ خانه ی خدا ! تا هستید آن را خالی مگذارید ؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود ، مهلت داده نمی شوید . خدا را ، خدا را ! دربارهٔ جهاد با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا ! بر شما باد به پیوستن و وحدت با یکدیگر و بخشش از تقصیرهای هم . مبادا از هم روی گردانید و پیوند دوستی را از بین ببرید . امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بدهای شما بر شما مسلّط می گردند و آنگاه هر چه خدا را بخوانید ، جواب نخواهد داد . ای یاران من ! مبادا پس از من دست به کشتار مخالفان بزنید و بگویید علی کشته شده است . بدانید جز کشندهٔ من ، کس دیگری نباید قصاص شود . اگر از ضربت او مردم ، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اعضای بدنش را نبرید که من از رسول خدا شنیدم که فرمود : « بپرهیزید از بریدن اعضای بدن ؛ هر چند سگ هار باشد. » ↩️ ادامه دارد...
🔴 لجاجت و سستی اراده 💠 لجاجت تدبير را سست می كند. 📒 ، حکمت ۱۷۹
شرح حکمت ۶۸ بخش ۱ رهاورد عفت و شکرگزاری.mp3
3.45M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ ره آورد عفت و شکرگزاری 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹ره آورد عفّت و شکرگزاری 💠 الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى 🔰 در حکمت ۶۸ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند : " عفت و پاكدامنی، یعنی تن به ذلّت و خواری ندادن، زینت فقر است و شکرگزاری زینت غنا و ثروتمندی" 🔻عین این عبارت، در حکمت ۳۴۰ هم تکرار شده است. مسأله، مسأله مدیریت فقر و مدیریت غناست. اسلام از ما می‌خواهد در هر شرایطی زیباترین رفتار را از خودمان تجلّی بدهیم، حتی در مورد فقر؛ لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نقطه مقابل در نامه ۳۱ می‌فرمایند : «ما أقبَحَ الخُضوعَ عِندَ الحاجَةِ وَالجَفاءَ عِندَ الغِنى»  "چقدر زشت است انسان وقتی نیاز دارد، در مقابل دیگران خضوع کند؛ وقتی که توانمند و بی نیاز شد، جفا کند." 🔻مسأله زیبایی فقر و زشتی فقر، شکرگزاری غنا و ناسپاسی غنا، موضوع اصلی حکمت ۶۸ است، که عرض کردم، عیناً در حکمت ۳۴۰ هم تکرار شده است. 🔻 مولا علی (علیه السلام) در زیبایی این مسأله، در حکمت ۴۰۶ می‌فرمایند : "چقدر زیباست تواضع اغنیاء برای فقرا، به نیت طلب آنچه که از ثواب، نزد خداست و از آن زیباتر این است که فقیر، عفت به خرج دهد نسبت به ثروتمندان، به برکت توکل بر خداوند متعال. " 🔻مولا علی (علیه السلام) در راستای این زینت، در حکمت ۳۷۲، فقیری که به خاطر فقر آخرتش را به دنیا نمی فروشد، یکی از چهار رکن استواری دین و دنیا معرفی کرده اند و دلیل اینکه انسان فقیر مؤمن، زینت عفاف را برای فقر خودش حفظ می‌کند، این است که باور کرده است اساساً کسی که خدا را دارد، فقر ندارد؛ 🔻 در خطبه ۱۰۹ امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) می‌فرمایند : «اللهُ غِنَى كُلِّ فَقِيرٍ » "خداوند متعال، مایه بی نیازی و ثروتمندی هر فقیری است." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
⭕️ مجموعه | چرا مرگ بر آمریکا؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۲) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش پس از اینکه با پروفسور صحبت کرد ، گوشی را گذاشت و همان جا کنار میز تلفن ایستاد . ایرینا پرسید : « چه شده میخائیل ؟ چرا رنگت پریده است ؟ » کشیش که انگار نای ایستادن نداشت ، دستهایش را به میز تکیه داد و کمرش را قوز کرد . ایرینا با نگرانی بیشتر سؤالاتش را تکرار کرد و افزود : « پروفسور چی گفت ؟ چه کارت داشت ؟ » کشیش روی صندلی نشست و بدون اینکه به چهرهٔ نگران ایرینا نگاه کند گفت : « قرص فشارم را بیاور ، حالم خوب نیست. » ایرینا قرص را گذاشت بین لبهای او و لیوان آب را به دستش داد. کشیش قرص را بلعید و آب را تا نیمه سرکشید . پشتش را به صندلی تکیه داد . ایرینا لیوان را از او گرفت و پرسید : به من بگو چه شده میخائیل ؟ چرا حرف نمی زنی ؟ » کشیش گفت : « سارقان به منزلمان در مسکو دستبرد زده اند . » ایرینا گفت : « یا حضرت مریم ! » کشیش گفت : « البته به خیر گذشته است ؛ آنها پیش از اینکه چیزی بدزدند ، دستگیر شده اند. » ایرینا پرسید : « کی این اتفاق افتاده است ؟ پروفسور از کجا باخبر شده؟ » کشیش گفت : « این چیزها مهم نیست ؛ مهم این است که آنها نتوانسته اند چیزی از خانه بیرون ببرند و پلیس دستگیرشان کرده . آنها احتمالاً به دنبال همین نسخه خطی قدیمی می گشتند . » ایرینا گفت : « ببین داری با خودت چه می کنی میخائیل... آن از سرقت کلیسا و کشته شدن مرد تاجیک ، این از آمدنمان به بیروت و حالا هم سرقت از منزل ! مگر این کتاب چه قدر می ارزد که ما باید این همه در معرض خطر باشیم ؟ » ↩️ ادامه دارد...
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۱۴) 🔵 ويژگیهای اهل بيت (علیهم السلام) 💠 ما از درخت سرسبز رسالتيم و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم، ما معدن های دانش و چشمه سارهای حکمت الهی هستيم. ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و کينه توزان ما در انتظار کيفر و لعنت خداوند به سر می برند. 📒 ، خطبه ۱۰۹ ، بند ۸
شرح حکمت ۶۸ بخش ۲ رهاورد عفت و شکرگزاری.mp3
3.27M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ ره آورد عفت و شکرگزاری 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹ره آورد عفّت و شکرگزاری 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ۹۱ نهج‌البلاغه، فلسفهٔ فقر و غنا را اینگونه بیان می کنند که : " خداوند در تقسیم ارزاق، عدالت را میزان قرار داد تا بندگانش را در غنا با شکر آزمایش کند و در فقر با صبر" 🔻لذا در حکمت ۲۲۸ می‌فرمایند: " هر کس در مقابل یک غنی و ثروتمند، فقط به خاطر ثروتش تواضع کند، دو سوم دینش را از دست داده است. " در نهج البلاغه شریف، برای زیبا ماندن فقیر در این شرایط، چند راهکار ارائه شده است : 1⃣ راهکار اول این است که انسان قناعت پیشه کند؛ در حکمت ۳۷۱ می‌خوانیم : « لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ » "هیچ گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست. " 2⃣ راهکار دوم این است که انسان، شغل و حرفه‌ای برای خودش دست و پا کند، ولو با زحمت، با کدّ یمین، رزقی به دست آورد، شرافت دارد که ثروتمند باشد و به فجور بگذراند و ناشکری کند؛ 🔻 در نامه ۳۱ خطاب به فرزندشان می‌نویسند: " داشتن حرفه ای همراه با عفّت در فقر و تنگدستی، بهتر از ثروتمندی همراه با فسق و فجور است. " 3⃣ راهکار بعدی، ترک آرزوهای دست نیافتنی و دور و دراز است؛ 🔻در حکمت ۲۱۱ می‌خوانیم: « أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى » ؛ "شریف ترین نوع بی نیازی ، ترک کردن آرزوهاست." 4⃣ و آخرین راهکاری که در نهج البلاغه، برای زیبا ماندن شخصیت انسان در فقر مطرح شده است، در حکمت ۳۴۲، یأس از آنچه در دست مردم است، در مقابل طمع؛ حضرت فرمود: « الْغِنَى الاَْكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ » " بزرگ ترین نوع غنا و ثروتمندی، مأیوس شدن است از چیزی که در دست مردم است. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
روضه خانگی - امام حسین(ع) - 809.mp3
8.36M
🎙کجا شایسته تو بوریا بود... 🔻روضه (ع) 👤 حجت الاسلام سید رضی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۳) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش گفت : « هر چه بود تمام شد ایرینا ، به خیر گذشت ، با دستگیر شدن سارقان ، دیگر خطری ما را تهدید نمی کند . حالا ما می توانیم برگردیم به مسکو.» ایرینا پرسید : « اگر آنها همدستان دیگری داشته باشند چه ؟ » کشیش پاسخ داد : « نه ! آنها فقط دو نفر بودند و حالا هم دستگیر شده اند و چون پیش از این مرتکب قتل شده اند ، باید تا ابد در زندان باشند . پس نگران نباش ، به زودی بر می گردیم سر خانه و زندگی مان.» ایرینا گفت : « خدا خودش به خیر گرداند این آخر عمری چه دل شوره هایی باید داشته باشیم. » کشیش نفس عمیقی کشید . ضربان قلبش آرام شده بود و از شدّت سرگیجه و سوزش زیرپوست ، کاسته می شد. فکر کرد خبری که پروفسور به او داده بود ، در واقع خبر بدی نبوده است ؛ چه بسا اگر این اتّفاق نمی افتاد ، معلوم نبود او و ایرینا چه سرنوشتی در پیش داشتند و تا کی باید دور از خانه ، در بیروت بمانند. حالا می توانستند بدون هیچ احساس خطری برگردند . کشیش با این فکرها آرامش خود را بازیافت . احساس کرد پس از یک ماه که فقط به خواندن کتاب گذشته بود ، دلش برای مسکو و برای کلیسا تنگ شده است . خریدها و سوقاتیها که یولا و کتابهایی که کشیش خریده بود ، توی چمدان و ساک دستی آنها جا نمیشد . سرگئی چمدانی مشکی رنگ خریده بود و دو ساعتی قبل از حرکتشان به طرف فرودگاه آمده بود تا سوقاتی ها را توی آن بریزد کشیش بقچهٔ کتاب قدیمی اش را داخل آن گذاشت و گفت : « این چمدان محکم تر و امن تر از ساک دستی و چمدان خودمان است. » ایرینا به سرگئی نگاه کرد و گفت : « می بینی سرگئی ؟ همهٔ فکر و ذکرش شده کتابهای قدیمی ! » بعد رو به کشیش گفت : « همین کتاب هاست که ما را به این روز انداخته ! » کشیش قبایش را تا کرد ، روی بقچهٔ کتاب قدیمی گذاشت و گفت : « ندیده بودم هیچ وقت از کتابهای من شکایتی کنی ایرینا ؛ چشمت خورده به پسر و عروست ، سر کتابهای من غُر می زنی ؟! » ↩️ ادامه دارد...