eitaa logo
نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
707 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
41 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بر آن هستیم که روزانه(در حد 10 دقیقه) باهم مقداری نهج البلاغه را بخوانیم و حکمتهای آن توسط استاد مهدوی ارفع بوسیله خود نهج البلاغه شرح داده می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله وقتی هوای شهر نفس گیر می شود با روضه ی حسین نفس تازه می کنم ◼️ فرا رسیدن ماه محرم و ایام شهادت سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران ایشان را خدمت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا و تمام شما تسلیت عرض می نماییم.
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۶) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش با صدایی پر از خش خش که از گلوی خشکش بیرون می زد پرسید : «تو این کتاب را از کجا آوردی؟» با فروپاشی شوروی مثل اینکه خاک ها شخم می خوردند، همهٔ آن کتاب های قدیمی از دل خاک بیرون می آمدند. این کتاب اما با همهٔ آنها فرق می کرد ؛ اوراق کاغذ پاپیروس مصری داد می زد که باستانی اند. با اینکه هنوز کلمه ای از نوشته ها را نخوانده بود، حسی به او می گفت این کتاب گنجی است که آشکار شده و معجزه ای آن را به دست او رسانده است. کاغذهای پاپیروس و اوراق پوست آهو ثابت می کرد که قدمت این نسخهٔ خطّی بیشتر از آن است که بشود تصوری از آن داشت. کشیش جانِ تازه ای گرفت، شروع کرد به ورق زدن اوراق. بوی کهنگی کتاب را استشمام می کرد ؛ کتابی که باید به هر شکل آن را به چنگ می آورد . کشیش سرش را بلند کرد ، خودش را از روی میز عقب کشید و به پشتی صندلی تکیه داد گفت : « ظاهراً این کتاب یک کتاب قدیمی است ؛ اما باید آن را با دقت ببینم و صفحاتی از آن را بخوانم تا معلوم شود موضوع آن چیست و چه ارزشی دارد. هنوز نویسندهٔ کتاب مشخص نیست. می دانید که بخشی از ارزش کتاب ، به نویسندهٔ آن بستگی دارد. من نمی توانم همهٔ اطلاعات لازم دربارهٔ این کتاب را الان به دست بیاورم . باید چند ساعتی روی آن کار کنم. الان هم غروب است و باید از کلیسا بروم. فردا عصر دربارهٔ کتاب با هم صحبت خواهیم کرد. اگر آن را مفید یافتم ، با قیمت خوبی از تو خواهم خرید. مطمئن باش پسرم. ↩️ ادامه دارد...
🔵 وظیفه سرمایه‌داران 💠 همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيری گرسنه نمی ماند جز به كاميابی توانگران و خداوند از آنان نسبت به گرسنگی گرسنگان خواهد پرسيد. 📒 ، حکمت ۳۲۸
شرح حکمت ۴۳ قسمت ۲.mp3
2.05M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (2) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) (خباب بن ارت) سوابق بسیار درخشانی در اسلام دارد؛ 🔸 اولاً : اولین نفر از نبتیان است که مسلمان شد. طبق روایتی منقول از امیرالمؤمنین (علیه السلام). 🔸 ثانیاً : ششمین یا دهمین یا یازدهمین یا حداکثر بیستمین کسی است که به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) ایمان آورد. 🔸 ثالثاً : سومین کسی است که اسلامِ خودش را اظهار کرد. قبل و بعد از هجرت فقیر بود. حتی تحت شکنجه مشرکان مکه هم حاضر به دست برداشتن از پیامبر و اسلام نشد؛ درحالیکه آن موقع سنّش بین بیست و سه تا بیست و پنج سال بود. در تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه السلام) نقل شده که او زیر غُل و زنجیر و شکنجه به پیامبر (صلوات الله علیه) و اهل بیت (علیهم السلام) متوسّل شد و به صورت معجزه آسایی نجات پیدا کرد. در صدر اسلام فعالیت های تبلیغی داشت؛ از جمله آموزش قرآن به سعید بن زید ؛ داماد عمر و همسر زید که دختر عمر بود. تاریخ نقل کرده که اساسا عمر با کوشش خباب بن ارت مسلمان شد. در تمام غزوات(جنگ هایی که پیامبر خودشان حضور داشتند) ، خباب بن ارت هم حضور داشت. نزدیک سی و دو روایت از پیامبر (صلوات الله علیه و آله) از طریق خباب بن ارت نقل شده، از جمله روایتی که سبقت امام علی (علیه السلام) را در ایمان اثبات می کند. 🔻او اولین کسی است که در کوفه با آجر خانه ساخت. عثمان یک روستا را به عنوان اقطاع به او بخشید اما خباب بن ارت هنگام مرگ نگران بود که نکند این مزد تمام زحماتش بوده که در دنیا گرفته. قبل از بعثت آهنگر بود و شمشیر ساز و تعمیرکار شمشیر بسیار ماهر و معروفی. 🔻 درباره مرگش اختلاف است؛ بعضی ها گفتند وقتی جنگ صفین اتفاق افتاد، خباب بن ارت بیمار بود لذا نتوانست در جنگ شرکت کند و وقتی حضرت در صفین بودند او در کوفه از دنیا رفت و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) وقتی برگشتند از کنار قبر او که عبور می کردند خارج از شهر کوفه، این جملات حکمت ۴۳ را در مورد او فرمودند. 🔻اما بعضی دیگر معتقدند او بیمار بود اما وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و یارانش از صفین برگشتد از دنیا رفت و خود حضرت بر او نماز خواند و او را به خاک سپرد. خَباب بن اَرت که در هفتاد و سه سالگی از دنیا رفت، اولین کسی بود که بیرون از کوفه و کنار دروازه دفن شد؛ در نقطه ای که بعدها به «نجف» موسوم شد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🚨تاریخ‌به افق کربلا 🏴روز اول محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانش چطور گذشت؟ ▪️امام حسین(ع) همراه با کاروانش به منزلگاه قصر بنی مقاتل رسید و ...
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۷) 📚 انتشارات عهدمانا مرد مطمئن بود که کشیش راست می گوید. او حق داشت دربارهٔ درستی قدمت و موضوع کتاب مطالعه کند ، امّا این چیزی نبود که او دلش می خواست بشود. گفت : « البته درست می گویید شما ، اما دلم می خواست همین امروز کار را تمام می کردیم ، چون من می ترسم. » کشیش گفت:حق با شماست پسرم و باید هم بترسيد . حالا که معلوم شده دو غریبه دنبالت هستند و قصد دارند کتاب را از چنگت درآورند ، بهتر است کتاب را با خودت نبری. من آن را جایی نمی برم ، همين جا پنهانش می کنم تا فردا عصر همین موقع که نظرم را به شما بگویم و روی آن قیمتی بگذارم. رستم به دنبال راه گریزی بود تا کار به فردا نکشد. کشیش گفت ، « نکند به من اطمینان ندارید؟ اگر این است ، کتاب را ببرید و فردا آن را برایم بیاورید. کشیش تیر خلاص را شلیک کرده بود : امکان نداشت مرد تاجیک کتاب را با خود ببرد. او می دانست باید کتاب را در کلیسا جا بگذارد . - کتاب را پیش شما می گذارم. فردا چه ساعتی بیایم ؟ کشیش با آرامش جواب داد :همین ساعت. کشیش که از جا برخاست ، او نیز بلند شد و ایستاد . کشیش گفت : « برای این که نگران آن دو غریبه ای که می گویی نباشی ، از در پشتی کلیسا خارجت میکنم. » سپس ورق های کتاب را در بقچه گذاشت ، آن را گره زد و با احتیاط داخل کشوی زیر میزش قرار داد و آن را قفل کرد و کلید آن را توی جیب قبایش انداخت. بازوی مرد را گرفت و گفت : « برویم پسرم .» رستم از در پشتی خارج شد. ↩️ ادامه دارد...
🔵 رفع غم و گرفتاری مردم 💠 از كفاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن و آرام كردن مصيبت ديدگان است. 📒 ، حکمت ۲۴
شرح حکمت ۴۳ قسمت ۳.m4a
3.66M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 3⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (3) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻اولین وصفی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تعریف و تمجید خباب بن ارت به کار بردند، این عبارت است که: «فَلَقَد اَسلَمَ راغِباً» ؛ " به تحقیق خباب بن ارت از جمله کسانی بود که با میل و رغبت درونی به اسلام گرایش پیدا کرد." می‌دانیم که ما دو نوع اسلام داریم: 🔸یکی اسلام کم ارزش بلکه بی ارزش که از ترس جان و مال یا برای رسیدن به چیزی از دنیا ابراز می‌شود؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره اسلام بنی امیه و معاویه، در نامه ۱۷ بند دوم می‌فرمایند: «لَمَّا اَدخَلَ اللهُ العَرَبَ فِی دِینِهِ اَفواجاً و اَسلَمَت لَهُ هٰذِهِ الأُمَّهُ طَوعاً وَ کَرهاً کُنتُم مِمَّن دَخَلَ فِی الدِّینِ إمَّا رَغبَةً وَ إمَّا رَهبَةً عَلَی حِینِ فَازَ أهلُ السَّبقِ بِسَبقِهِم» " وقتی خداوند متعال عرب را در دین خودش فوج فوج وارد کرد، این امّت یا از روی میل و رغبت درونی یا از سر بی میلی اسلام آوردند، در آن روزگار شما بنی امیه در دین اسلام داخل شدید یا از روی میل به دنیا، یا از ترس جان و مال تان. " 🔻همچنین در خطبه۱۹۲ بند ۸ می فرمایند: «وَ لَوْ كَانَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّجالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِي الِاسْتِكْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ» اگر انبیاء اینگونه بودند که اهل چنان نیرویی بودند که کسی نمی‌توانست با آنها مقابله کند و چنان عزّتی داشتند که کسی نمی‌توانست در آن نفوذ کند و اگر چنان پادشاهی و ملکی داشتند که گردن ها به سمتش کشیده می‌شد و مردان برای رسیدن به بهشت، کمربند ها را محکم می‌بستند، آن موقع ایمان آوردن مردم در مقابل انبیایی که شبیه پادشاهان قدرتمند و عزتمند و شوکت و جلالی داشته باشند، خیلی آسان تر می شد؛ در آن صورت مردم، یا از روی ترسی که نیروی قاهر انبیا بر آنها تحمیل می کرد ایمان می آوردند، یا از روی میل و رغبت به دنیایی که در ملک و پادشاهی انبیاء بود؛ {غرض اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند اینکه انبیاء معمولا در فقر و در ظاهری ضعیف و ساده ظهور می کردند، به خاطر این بود که افراد با رغبت و میل عقلانیت ایمان بیاورند و الّا اگر مثل پادشاهان بودند مردم هیچ وقت به اینها ایمان نمی آوردند بلکه یا از روی ترس ایمان می آوردند یا با میل و رغبت به مال و منالی که از طریق آنها می توانستند بدست آورند.} 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۸) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش در را بست و به داخل کلیسا بازگشت و با شتاب، شمع های روشن داخل محراب را خاموش کرد ، سپس کلید همهٔ لامپ ها را زد و به طرف در خروجی حرکت کرد. در کلیسا را که قفل کرد و به طرف ماشین شورلت سفیدش رفت ، متوجه دو جوان بور و بلند قدی شد که جلو آمدند. یکی از آنها پرسید : « ببخشید پدر ، مراسم دعا تمام شده است؟» کشیش به آن دو نگاه کرد ؛ هر دو حدود سی و پنج شش سال داشتند ، شلوار جین پوشیده بودند. هیچ شباهتی به مأموران امنیتی نداشتند ، گفت : « بله بچه ها ، مراسم دعا به پایان رسیده است ، گمان کنم دیر آمدید. جوانی که کاپشن پوشیده بود ، پرسید : « شما در بین مردم یک مرد تاجیک ندیدید ؟ » کشیش تبسّمی کرد و با خونسردی جواب داد : « کلیسا پر از افراد مؤمنی بود که برای مراسم سخنرانی و دعا آمده بودند. من هرگز چهره های تک تک آنها را به خاطر نمی سپارم.» همان جوان گفت : « ما دیدیم که او وارد کلیسا شد ، اما ندیدیم که از آن خارج شود.» کشیش با فلاشر سوییچ ، قفل در ماشین را باز کرد و گفت : « به هر حال من نمیدانم از چه کسی صحبت می کنید ، اما مطمئن هستم کسی داخل کلیسا نمانده است.» سپس پشت فرمان ماشین نشست ، از داخل آیینه دید که آنها به طرف کلیسا رفتند تا احتمالاً گشتی در اطراف آن بزنند. کشیش در آن لحظه نفس آرامی کشید ؛ نفسی که چند روز بعد با دیدن دوبارهٔ آنها مجبور شد در سینه اش حبس کند. ↩️ ادامه دارد...
🔵 عفو در هنگام قدرت 💠 سزاوارترين مردم به عفو كردن، تواناترين شان به هنگام كيفر دادن است. 📒 ، حکمت ۵۲
حکمت۴۳بخشچهارم1(2).m4a
1.47M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 4⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (4) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻اسلام نوع دیگر، اسلام خوب است که امیرالمؤمنین هم در حکمت ۲۳۷ آن را توصیف کردند و فرمودند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» " گروهی هستند که خدا را از روی شکر گذاری عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. " یعنی آزاد از ترس و آزاد از طمع. 🔻 و هم در خطبه ۹۱ می‌فرمایند: « {وَاللهُ} نَهَجَ سَبیلَ الرَّاغِبینَ إلَیهِ وَالطَّالِبینَ مَا لَدَیهِ » " خداوند راه کسانی که رغبت در خدا دارند و طالب آن چیزی هستند که نزد اوست از ثواب، باز کرده است." خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ چنین ایمانی است؛ لذا در خطبه۱۸۲ آمده است: « نُؤمِنُ بِه(الله) إیمانَ مَن لاذَ بِهِ راغِباً مُجتَهِداً » " به خدا ایمان می آوریم؛ آن ایمان کسی که پناهنده به خدا شده است از روی رغبت و با تلاش. " 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✨﷽✨ ✍️شمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور. ⚜️یادمان باشد، زیارت عاشورا که میخوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله» شامل حال ما هم بشود؟ مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم.. 💥جمله ای سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است!
فواید نـماز اول وقت: ①باعث طولانۍ شدن عمر می شود ②باعث نورانی‌شدن چهره‌ی انسان‌می‌شود ③باعث ثروتمند شدن انسان ها مۍ شود ④ باعث برآورده شدن دعا می شود ⑤باعث می‌شودکه انسان تشنه ازدنیا نرود ⑥باعث آسان جان دادن می شود ⑦باعث آسان شدن‌ سؤال نکیر و منکر ⑧ انسان را بهشتی می‌ڪند ⑨باعث شفاعٺ پیامبر(ص)برای وى می‌شود 📚منابع: ،بحارالانوار، ج۸۲ 🌺🥀🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در اولین شب جمعه ماه محرم؛ دل های عاشق و مشتاق زیارت رو روانه کربلای معلی خواهیم کرد. ثبت نام زیارت نیابتی عتبات عالیات از طریق: atabat.org/fa/forms/4 کمیته فرهنگی آموزشی اربعین ستاد بازسازی عتبات عالیات
☑ فرازهایی از زیارت عاشورا(1) 🔸السَّلامُ عَلیکَ یا اَبا عَبدِاللهِ 🔹سلامی که مخاطب آن، زنده و حاضر و ناظر است. 🔸️به انسان غایب که با ضمیر مخاطب حاضر سخن نمی گویند. ✅ پس اولین خشت باورمان این است که با مخاطبی حاضر و ناظر مواجهیم! 🔰 چرا سلام؟ سلام یعنی ادای احترام یعنی ابراز ارادت دل سپردن مهر ورزیدن دست دادن وصل شدن
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۹) 📚 انتشارات عهدمانا ایرینا آنتونوا ، همسرکشیش ، داشت فنجان قهوهٔ کشیش را هم می زد و زیرچشمی او را زیر نظر داشت که روی کاناپه نشسته بود. کشیش بلوز سرمه ای آستین کوتاه و پیژامهٔ آبی راه راه پوشیده بود . روزنامه جلویش باز بود ؛ اما مثل همیشه با دقت اخبار و مقالات را نمی خواند و حواسش شش دانگ به کتابی بود که امروز به طور معجزه آسایی به دست آورده بود. کافی بود فردا پروفسور آستروفسکی صحت و قدمت آن را تأیید کند و خودش هم فرصتی به دست آورد که آن را بخواند. یاد پروفسور که افتاد ، روزنامه را جمع کرد. گفت : « لطفا موبایلم را بدهید.» ایرینا گوشی را برداشت و آن را به کشیش داد که دستش به طرف او دراز شده بود . وقتی نشست ، پرسید : « به کجا می خواهی زنگ بزنی ؟ کشیش دکمهٔ منوی گوشی را فشرد و در حالی که دنبال شمارهٔ پروفسور میگشت گفت : آستروفسکی. صحبت هایش با پروفسور تمام شد. گوشی را روی میز گذاشت. از جا بلند شد و گفت : « بروم به کارم برسم . نمیدانم چرا امشب این قدر خوابم می آید. » ایرینا مقابلش ایستاد و گفت : « خوب یک ساعتی زودتر بخواب. » کشیش وارد اتاق شد، روی صندلی نشست و عینکش را به چشم زد. کتابی را که دو شب پیش مطالعهٔ آن را شروع کرد برداشت و غرق خواندن بود که صدایی شنید .سرش را که بلند کرد ، از تعجب خشکش زد . مقابلش جوانی با پیراهن سفید بلند ، مثل دشداشهٔ عرب ها ایستاده بود . محاسن بلند و بوری داشت و موهایش روی شانه هایش ریخته بود. جوان ، چشمان نافذ و زیبایی داشت. ↩️ ادامه دارد...
🔵 معیار صداقت و شجاعت و عفت 💠 ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستگويی او به ميزان جوانمردی اش و شجاعت او به قدر ننگی است كه احساس می كند و پاكدامنی او به اندازه غيرت اوست. 📒 ، حکمت ۴۷