پندهای مولا علی علیه السّلام
حضرت علي(ع) چقدر درآمد و ملك داشت؟ مصارف زندگي اش چه بود؟ در پاسخ به اين سوال شما (به صورت مختصر) ب
داستانهاي متعددي از ساده زيستي حضرت (در عين بينيازي و ثروت فراوان) در تاريخ نقل شده است. حتي حضرت زماني كه حكومت مسلمين را نيز به دست گرفت از اين شيوه دست برنداشت. به عنوان نمونه به اين داستان توجه بفرماييد:
سويد بن غفلة نيز ميگويد: در اواخر عمر اميرالمومنين علي (ع) و زمان حكومت و قدرت ايشان در كوفه بر وي وارد شدم در حالي كه جلوي آن حضرت ظرف شيري بود كه بوي ترشيدگي آن به مشام ميرسيد و در دست وي نان خشكيدهاي ديدم كه پوستههاي درشت جو بر سطح آن آشكار بود. حضرت آن نان را ميشكست و گاهي از زانوي خود براي شكستن آن كمك ميگرفت. فضه را ديدم كه ناظر بر كارهاي او بود. گفتم: اي فضه از خدا در مورد اين شيخ ترس نداريد؟ كاش آرد او را غربال ميكرديد. فضه در پاسخ گفت: ميترسم كه او ثواب ببرد و ما گناهكار شويم. از ما تعهد گرفته است كه تا با او هستيم آرد او را غربال نكنيم. علي(ع) به او فرمود: چه ميگويد؟ فضه پاسخ داد: از خودش بپرسيد. من آنچه را كه به فضه گفته بودم عرض كردم كه كاش آرد را غربال ميكردند. حضرت گريست و فرمود: پدر و مادرم فداي آن كسي(پيامبرخدا(ص)) كه سه روز پياپي از نان گندم سير نخورد تا از دنيا جدا شد و هرگز آرد خود را غربال نكرد.
همچنين در روايتي آمده است كه اميرالمومنين على(ع) با دسترنج خود يك هزار برده خريد و آزاد كرد.
خلاصه آنكه: منابع در آمد حضرت زمينها و باغ هاي كشاورزي بود كه حضرت با دست خود و در ايام خانهنشيني و غصب خلافت، ساخته بود. همچنين اموالي نيز به عنوان غنائم (كه از فتح امپراطوريهاي ايران و روم به دست ميآمد) به ايشان ميرسيد.
اكثر اموال فوق در راه خدا مصرف ميشد و خود حضرت زندگي بسيار سادهاي داشنتد. به گونهاي كه پس از گذشت قرنها، هنوز نيز ساده زيستي ايشان زبانزد بسياري از انسانهاي آزاده جهان است. رواياتى آمده كه پيامبر خدا(ص) و اميرالمومنين على(ع) كشاورزى مىكردند و باغ داشتند. به عنوان مثال ر.ك: حر عاملي، وسايلالشيعه، جلد 12 ، صفحه 22 حديث دوم، چهارم و پنجم از باب 9؛ حر عاملي، وسايلالشيعه، كتاب التجارة، ابواب مقدمات. در باب 10، حديث سوم آمده است: «ما فى الاعمال شىءٌ اَحبُّ الىاللّه من الزراعة و ما بَعَثَاللّهُ نبيّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادريس فانّه كان خيّاطاً« چيزى براى خدا محبوبتر از كشاورزى نيست و خداوند جز ادريس كه خياط بود، همه پيامبران را كشاورز مبعوث ساخته است
. وضع عمومي مسلماناني كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بودند به حدي خراب بود كه برخي حتي توان سير كردن شكم خويش را نداشتند از اين رو تمام توان پيامبر و غالب اموال ايشان و اميرالمومنين صرف تامين جزيي از زندگي اين عده ميشد.
پس از آن كه حضرت از مدينه به كوفه نقل مكان فرمود زمينها را در اختيار برخي گذاشت تا بر روي آنها كار كنند. سود حاصل از اين زمينها نيز خرج مستمندان و اموري از اين قبيل
می شد.
🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄
📚ثقفي كوفي، الغارات، ج1، ص87 و ج2،ص706
#من_نـهـج_البلاغہ_میخوانمـ
🚩 @nahjolbalaghekhani🚩
#مراسم_ازدواج_علے_عليه_السلام_در_مسجد
اين قداست ازدواج در جايي است که پيامبر (ص) فرمود : « مراسم عقد و ازدواج را آشکار کنيد و آن را در مسجدها برگزار نمائيد » . هنگامي که پيامبر (ص) به خواستگاري علي (ع) از دخترش فاطمه (س) پاسخ مثبت داد به مسجد آمد و به بلال حبشي فرمود : مهاجران و انصار را به مسجد فراخوان . بلال آنها را به مسجد فرا خواند همه آنها در مسجد اجتماع کردند پيامبر (ص) بر پله اول منبر قرار گرفت و پس از حمد و ثنا فرمود : اي مردم ! اکنون جبرئيل نزد من آمد و به من خبر داد که خداوند فرشتگاني را در بيت العمور آسمان جمع کرده و آنها را گواه گرفته که کنيزش فاطمه دختر رسول خدا را به ازدواج بنده اش علي بن ابي طالب در آورد و به من فرمان داده تا در زمين فاطمه را به ازدواج علي در آورم و شما را بر آن گواه بگيرم . سپس نشست و به علي (ع) فرمود : برخيز و خودت خطبه ازدواج را بخوان . علي (ع) پس از حمد و ثنا و درود بر پيامبر (ص) و سپاسگزاري از خدا در برابر نعمتهايش و.... فرمود : رسول خدا دخترش فاطمه را به ازدواج من در آورد و اين زره را مهراو قرار داد و من به اين ازدواج راضي شدم ، از او بپرسيد و گواهي دهيد . مسلمانان از رسول خدا (ص) پرسيدند : آيا فاطمه را همسر علي نمودي ؟ پيامبر(ص) فرمود : آري . گفتند : خداوند اين عقد را براي آنها مبارک کند و زندگي آنها را با رشته محبت پيوند دهد .
جالب اينکه طبق بعضي از روايات وليمه عروسي علي عليه السلام و حضرت زهرا (س) نيز در مسجد داده شد . وقتي که غذا آماده شد پيامبر (ص) دستور داد شخصي به پشت بام خانه اش برود و با صداي بلند بگويد : دعوت رسول خدا را اجابت کنيد مسجد را با پوست حيوانات حلال گوشت فرش کردند . بيش از چهار هزار نفر مرد وبسياري از زنان مدينه به مسجد آمدند و غذاي آماده آبگوشت بود ، دسته دسته مي آمدند و
می خوردند و مي رفتند .
🎁 @nahjolbalaghekhani🎁
🎈
🎉🎈
🎈🎉🎈
🎉🎈🎉🎈
🎈🎉🎈🎉🎈
🎉🎈🎉🎈🎉🎈
پندهای مولا علی علیه السّلام
سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»
در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و تعبیرات ناروایى نثار مى کردند و حتى گاه با شخص حضرت درگیر مى شدند; اما آن حضرت تحمل مى کرد و به حل مشکلاتشان مى پرداخت. داستان امام حسن مجتبى
(علیه السلام) و آن مرد شامى نیز معروف است.
در کتاب أسد الغابه در سرگذشت
«قیس بن عاصم» مردى که بزرگ قبیله خود و مورد احترام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) بود مى خوانیم: «او بسیار به حلم و بردبارى مشهور بود; از جمله این که «احنف بن قیس» صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من حلم را از «قیس بن عاصم» آموختم; روزى دیدم در کنار خانه اش نشسته و بر غلاف شمشیرش تکیه کرده بود و براى قومش سخن مى گفت. ناگهان مردى را دست بسته همراه با بدن مقتولى نزد او آورده گفتند: این مرد دست بسته فرزند برادر توست که فرزندت را کشته است. «احنف»
مى گوید: «قیس» کلام خود را قطع نکرد تا زمانى که تمام شد بعد رو به فرزند برادرش که قاتل بود کرد و گفت: اى پسر برادر! کار بسیار بدى کردى، خدا را عصیان نمودى، رحِمَت را قطع کردى و پسر عمویت را کشتى و در واقع تیر به پیکر خود زدى و از گروه یارانت کاستى. سپس فرزند دیگرى داشت به او گفت: بر خیز بازوهاى پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و یکصد شتر به عنوان دیه فرزند به مادرت بده چرا که او در این دیار غریب است.(31)
علما و بزرگان دین نیز این روش را از پیشوایان معصوم آموخته بودند; در حالات یکى از فقهاى بزرگ نجف نقل مى کنند: روزى شخصى نیازمند و خشمگین، نامه بسیار توهین آمیزى به او نوشته بود که من مى خواهم سرپناهى تهیه کنم و باید نصف قیمت آن را شما بپردازید. آن فقیه برجسته نامه توهین آمیز و هتاکانه را خواند بعد بى آنکه عکس العمل نامناسبى نشان بدهد به دوستان حاضرش فرمود: اگر ما نصف سرپناه او را تهیه کنیم، نصف دیگرش را چه کسى تهیه
مى کند.(32)
البته در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)
مى خوانیم: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً وَإذا لَمْ تَکُنْ حَلیماً فَتَحَلَّمْ; براى یارى انسان، حلم و بردبارى کافى است و اگر واقعا بردبار نیستى خود را به صورت بردباران در آور».(33)
در حدیث دیگرى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «جَمالُ الرَّجُلِ حِلْمُهُ; زیبایى انسان در حلم اوست».(34)
اشتباه نشود. حلم این نیست که انسان بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پیشه کند و بدى هایى را که به او شده به خاطر بسپارد تا به موقع خود انتقام گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان
(علیه السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإذا قَدَرَ انْتَقَمَ إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفى; کسى که به خاطر عجز و ناتوانى اقدام به کارى نکند و به هنگام توانایى انتقام گیرد حلیم و بردبار نیست. حلیم کسى است که به هنگام توانایى عفو کند».(35)
این سخن را با داستان دیگرى از حلم امیرمؤمنان(علیه السلام) پایان مى دهیم. بعد از جنگ جمل «صفیه» دختر «عبدالله خزاعى» رو به امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد و گفت: خدا زنانت را بى شوهر کند آن گونه که زنان ما را بى شوهر کردى، بچه هایت را یتیم کند آن گونه که فرزندان ما را یتیم کردى. جمعى برخاستند که به او حمله کنند. امیرمؤمنان فرمود: «دست از این زن بردارید» آنها دست نگه داشتند. کسانى که سخن آن زن را شنیده بودند از حلم على(علیه السلام) نسبت به او تعجب کردند.(36) در ذیل حکمت 206 شرح بیشترى در مورد مسئله «حلم» آمده است.(37)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
☀️ @nahjolbalaghekhani☀️
پندهای مولا علی علیه السّلام
در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و ت
📗(1). شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 602.
📗(2). کافى، ج 2، ص 113، ح 5.
📗(3). غررالحکم، ح 4248 .
📗(4). غررالحکم، ح 4252 .
📗(5). براى توضیح بیشتر به ذیل حکمت 182 و 71 و به جلد اول تفسیر موضوعى اخلاق در قرآن، ص 298 مراجعه شود.
📗(6). غررالحکم، ح 9096 .
📗(7). غررالحکم، ح 9106 .
📗(8). همان، ح 9116 .
📗(9). همان، ح 9109 .
📗(10). کافى، ج 1، ص 21 .
📗(11). همان، ج 2، ص 114 .
📗(12). بحارالانوار، ج 74، ص 278، ح 1.
📗(13). غررالحکم، ح 8561 .
📗(14). اصول کافى، ج 2، ص 123، ح 7.
📗(15). بحارالانوار، ج 74، ص 179.
📗(16). غررالحکم، ح 5132 .
📗(17). محجة البیضاء، ج 6، ص 222 .
📗(18). بحارالانوار، ج 72، ص 121 .
📗(19). همان، ج 75، ص 176.
📗(20). همان، ج 68، ص 385، ح 26.
📗(21). شرح نهج البلاغه مغنیه، ج 4، ص 351 .
📗(22). بحارالانوار، ج 75، ص 230 .
📗(23). کافى، ج 1، ص 18.
📗(24). مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 .
📗(25). بحارالانوار، ج 1، ص 94 .
📗(26). همان، ج 74، ص 166 .
📗(27). غررالحکم، ح 7760 .
📗(28). همان، ح 1702 .
📗(29). پیام امام امیر المؤمنین(علیه السلام) ، ج 8، ص 245.
📗(30). بحارالانوار، ج 75، ص 102، ح 2.
📗(31). أسد الغابه، ج 4، شرح حال «قیس بن عاصم».
📗(32). این رخداد مربوط به مرحوم آیة الله سید عبدالهادى شیرازى است.
📗(33). کافى، ج 2، ص 112.
📗(34). غررالحکم، ح 6392 .
📗(35). غررالحکم، ح 6437 .
📗(36). بحارالانوار، ج 40، ص 103. این روایت به طور مشروح ترى در ذیل نامه 14 در جلد نهم از همین کتاب آمده است.
(37). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: این گفتار حکیمانه ترکیبى از گوهرهاى گرانبهایى است که در کتب مختلف پخش شده و در روایت سید رضى یکجا آمده است از جمله آن کتب عیون الاخبار ابن قتیبه، عقد الفرید ابن عبد ربه، ربیع الابرار زمخشرى، ریاض الاخیار ابن قاسم، مطالب السؤول ابن طلحه شافعى، غررالحکم آمدى و سراج الملوک طرطوشى است و قابل توجه این که عبارات آنها در پاره اى از موارد با سید رضى متفاوت است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 178)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🌲 @nahjolbalaghekhani🌲
#ثروت_امیرالمؤمنین_علی_علیہ_السلام
امام صادق عليه السلام فرمودند:
حضرت علي عليه السلام روزي از کنار جمعي از قريش عبور ميکرد، آنها وقتي پيراهن کهنه و پاره آن حضرت را ديدند اظهار کردند که علي عليه السلام فقير و تهيدست است و بر اثر فقر پيراهن پاره پوشيده است، هنگامي که امام علي عليه السلام سخن آنها را شنيد به متصدي نخلستانهاي احداثي خود فرمود:
امسال خرماها را به فقرا نده بلکه خرماها را به بازرگانان بفروش و پول آنها را در همان انباري که خرماها را در آنجا جمع ميکردي بگذار.
متصدي طبق دستور علي عليه السلام رفتار نمود آنگاه جوالي پر از پول تهيه شد و آن را در انبار گذاشت.
سپس علي عليه السلام براي همانهايي که حضرتش را تهيدست ميپنداشتند، پيام فرستاد و آنها را دعوت کرد آنان به حضور علي عليه السلام آمدند، سپس امام براي پذيرائي خرما طلبيد متصدي براي آوردن خرما از انبار بالا هنگام پائين آمدن پايش به جوال خورد و جوال پاره شد و پولهاي زياد آن در زمين پخش گرديد.
آن افراد از روي تعجب گفتند: ما هذا يا ابالحسن؛ اي علي! اين پولهاي زياد چيست؟
آن حضرت در پاسخ آنها فرمود: هذا مال من لا مال له؛ اين مال کسي است که مال ندارد! سپس جلو چشم آنها، آن پولها را تقسيم کرده و براي مستمنداني که هر سال برايشان خرما ميفرستاد، فرستاد و به آنها نشان داد که ساده
زيستي علي عليه السلام به خاطر فقر آن حضرت نيست[1]
💦☀️💦☀️💦☀️💦☀️💦☀️💦☀️
📚[1] سفينة البحار، ج 2، ص 558. برگرفته از کتاب هزار و يک داستان از زندگاني امام علي به قلم محمد رضا رمزي اوحدي
#من_نـهـج_البلاغہ_میخوانمـ
🌙 @nahjolbalaghekhani🌙
#حڪمت ۲۲۳ #نـهــج_الـبـلاغـہ
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ.
#حياء_و_عيب_پوشى(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود
✍آن كس كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبيند.
🔮 @nahjolbalaghekhani🔮
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حڪمت ۲۲۳ #نـهــج_الـبـلاغـہ وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النّ
🌴 #بــرڪــات_حــيــا🌴
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره حيا اشاره كرده، مى فرمايد: «كسى كه حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد»; (مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ).
«حيا» همان گونه كه سابقا نيز اشاره كرده ايم حالتى نفسانى است كه سبب مى شود انسان در برابر زشتى ها حالت انقباض پيدا كرده و از آنها چشم بپوشاند. در واقع، حيا سپرى است در مقابل اعمال قبيح و منكرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانى آلوده هر كار زشتى مى شود و تير قبايح بر بدن او فرو مى نشيند. «حيا» گاهى سبب ترك گناه و زشتى ها نمى شود، بلكه سبب پوشاندن و مخفى ساختن آن مى گردد كه اين نيز در حدّ خود اثر مثبتى است. امام(عليه السلام) در گفتار حكيمانه بالا به هر دو اشاره مى كند; حيا را به لباس (زيبايى) تشبيه كرده كه بر تن انسان مؤمن است و اگر عيبى نيز داشته باشد به وسيله آن پوشيده مى شود و مردم آن را نمى بينند.
«حيا» بنا به روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده از ويژگى هاى انسان و داراى آثار بسيار زيادى در زندگى بشر است. در آن حديث خطاب به مفضل چنين مى فرمايد: «انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الاِْنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلُ قَدْرُهُ الْعَظِيمُ غَنَاؤُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلاَهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَلَمْ يُوَفَّ بِالْعِدَاتِ وَلَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَلَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَلَمْ يَتَنَكَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْء مِنَ الاَْشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ كَثِيراً مِنَ الاُْمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لاَ الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَلَمْ يَصِلْ ذَا رَحِم وَلَمْ يُؤَدِّ أَمَانَةً وَلَمْ يَعْفُ عَنْ فَاحِشَة أَ فَلاَ تَرَى كَيْفَ وُفِّيَ لِلاِْنْسَانِ جَمِيعُ الْخِلاَلِ الَّتِي فِيهَا صَلاَحُهُ وَتَمَامُ أَمْرِهِ; اى مفضل! نگاه كن به صفتى كه خداوند تنها به انسان ارزانى داشته و حيوانات از آن محرومند; صفتى كه مقامش والا و غنايش بزرگ است; يعنى حيا. اگر حيا نبود، انسان ها از مهمانشان درست پذيرايى
نمى كردند، به وعده هايشان وفا نمى نمودند، نيازهاى ديگران را برآورده نمى ساختند و به دنبال كارهاى خوب نبودند و از كارهاى زشت در هيچ چيز پرهيز نداشتند. به طورى كه بسيارى از كارهاى واجب نيز در پرتو حيا انجام مى شود; اگر حيا نبود، جمعى از مردم حق پدر و مادر را نيز ادا نمى كردند و صله رحم به جا نمى آورند و اداى امانت نمى نمودند و از هيچ كار زشتى پرهيز نداشتند. آيا نمى بينى خداوند چگونه براى انسان جميع صفاتى را كه در آن صلاح و كمالِ كار اوست به او ارزانى داشته است؟».(1)
از این حدیث شریف به خوبى استفاده مى شود که اثر حیا تنها پرهیز از زشتى ها و قبایح ـ آن گونه که بسیارى گمان مى برند ـ نیست بلکه آثار مثبت زیادى در انجام واجبات و رعایت آداب و اخلاق انسانى دارد.
به همین دلیل در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ لا حَیاءَ لَهُ فَلا إیمانَ لَهُ; آن کس که حیا ندارد ایمان ندارد».(2)
از امام امیرمؤمنان در غررالحکم آمده است، «مَنْ لا حَیاءَ لَهُ فَلا خَیْر فِیهِ; کسى که حیا ندارد هیچ خیرى در او نیست».(3)
البته آنچه گفته شد درباره حیاء پسندیده است. نوعى از حیاء مذموم آن است انسان از فرا گرفتن علم و دانش و پذیرفتن حقایق و انجام کارهاى نیک شرم داشته باشد و گاه به سبب آن از ترک مجالس گناه و پیشنهادهاى زشت افراد فاسد شرم مى کند و آلوده گناه مى شود.
#تفسیر_حڪمت_۲۲۳
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد... ✍
✨ @nahjolbalaghekhani✨