May 11
بعد از حدود ۱ سال تعطیلی دوباره میخوایم شروع کنیم با توکل به خدا و توسل به شهدا و ائمه اطهار
حکمت 296
شخصی را ديد كه چنان بر ضدّ دشمنش می كوشيد كه به خود زيان می رسانيد، حضرت فرمود: تو مانند كسی هستی كه نيزه در بدن خود فرو برد، تا ديگری را كه در كنار اوست بكشد!.
حکمت 298
كسی كه در دشمنی زياده روی كند گناهكار، و آن كس كه در دشمنی كوتاهی كند ستمكار است، و هر كس كه بی دليل دشمنی كند نمی تواند با تقوا باشد.
نامه 2_45
آگاه باش! هر پيروی را امامی است که از او پيروی میکند و از نور دانشش روشنی میگيرد. آگاه باش! امام شما از دنيای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد که شما توانايی چنين کاری را نداريد، امّا با پرهيزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا ياری دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنيای شما طلا و نقرهای نيندوخته، و از غنيمتهای آن چيزی ذخيره نکردهام؛ بر دو جامه کهنهام جامهای نيفزودم، و از زمين دنيا حتّی يک وجب در اختيار نگرفتم و دنيای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است!. آری! از آنچه آسمان بر آن سايه افکنده، فَدَک[1] در دست ما بود که مردمی بر آن بُخل ورزيده، و مردمی ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست. مرا با فَدَک و غيرفَدَک چه کار؟ در حالیکه جايگاه فردای آدمی گور است، که در تاريکی آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان میگردد، گودالی که هرچه بر وسعت آن بيفزايند، و دستهای گورکن فراخش نمايد، سنگ و کلوخ آن را پرکرده، و خاک انباشته رخنههايش را مسدود کند. من نفس خود را با پرهيزکاری میپرورانم، تا در روزقيامت که هراسناکترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاههای آن ثابتقدم باشد. من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک، و از مغز گندم، و بافتههای ابريشم، برای خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات که هوای نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذيذ برگزينم، در حالی که در حجاز يا يمامه[2] کسی باشد که به قرص نانی نرسد، و يا هرگز شکمی سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شکمهايی که از گرسنگی به پُشت چسبيده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم که شاعر گفت: اين درد تو را بس که شب را با شکم سير بخوابی و در اطراف تو شکمهايی گرسنه و به پشت چسبيده باشند.[3] آيا به همين رضايت دهم که مرا اميرالمؤمنين(علیه السلام)خوانند و در تلخیهای روزگار با مردم شريک نباشم و در سختیهای زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفريده نشدهام که غذاهای لذيذ و پاکيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پرواری که تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده که شغلش چريدن و پرکردن شکم بوده، و از آينده خود بیخبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند؟ آيا مرا به بازی گرفتهاند؟ آيا ريسمان گمراهی در دست گيرم و يا در راه سرگردانی قدم بگذارم؟. گويا میشنوم که شخصی از شما میگويد: «اگر غذای فرزند ابيطالب همين است، پس سُستی او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشيد! درختان بيابانی، چوبشان سختتر، و درختان کناره جويبار پوستشان نازکتر است. درختان بيابانی که با باران سيراب میشوند آتش چوبشان شعلهورتر و پر دوامتر است. من و رسول خدا چونان روشنايی يک چراغ و آرنج به يک بازو پيوستهايم. به خدا سوگند! اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يکديگر بدهند، از آن روی برنتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پيکار همه میشتابم، و تلاش میکنم که زمين را از اين شخص مسخ شده (معاويه) و اين جسم کجانديش، پاک سازم تا گِل و کلوخ از ميان دانهها جدا گردد.
خطبه 204
آماده حرکت شويد، خدا شما را بيامرزد که بانگ کوچ را سر داديد. وابستگی به زندگیِ دنيا را کم کنيد و با زاد و توشه نيکو به سوی آخرت باز گرديد، که پيشاپيشِ شما، گردنه ای سخت و دشوار، و منزل گاه هايی ترسناک وجود دارد، که بايد در آنجاها فرود آييد و توقّف کنيد. آگاه باشيد! که فاصله نگاه های مرگ بر شما کوتاه، و گويا چنگال هايش را در جان شما فرو برده است. کارهای دشوار دنيا، مرگ را از يادتان برده، و بلاهایِ طاقت فرسا، آن را از شما پنهان داشته است، پس، پيوندهای خود را با دنيا قطع کنيد، و از پرهيزکاری کمک بگيريد. (قسمتی از اين سخن، در خطبه های پيش با کمی تفاوت نقل شد.)
حکمت 299
گناهی که بعد از آن، فرصت دو رکعت نماز و درخواست عفو و بخشش از خدا داشته باشم، مرا نگران نمی سازد.