eitaa logo
نهضت نهج البلاغه خوانی آ.غ
462 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
114 ویدیو
6 فایل
نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی آ.غ ارتباط با خادمان کانال @jafarii_k ... @azzahraa آثار مهدوی @Asaremahdavi_arfae @mahdavi_arfae @mahdavi_tebyan ‌نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی @nahjolbalagheiha استفاده از مطالب کانال، فقط با ذکر منبع جایز است
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۷) 📚 انتشارات عهدمانا برک گفت : « اگر بخواهیم علی و معاویه را بکشیم ، نباید از خون عمرو عاص نیز بگذریم ؛ زیرا ممکن است آن پیر حیله گر زمام امور را به دست بگیرد و خود را خلیفه بنامد. » عبدالله گفت : « عمروعاص کوچک تر از آن است که بخواهد چنین ادعایی کند. » عمرو در تأیید سخنان برک گفت : « او را دست کم نگیر عبدالله ، عمروعاص در تمام مصر و شامات صاحب قدرت است. بهتر است او را نیز از سر راه امت برداریم. » عبدالله عمامه اش را روی سرش جابه جا کرد و گفت : « بسیار خوب ، عمروعاص را نیز از سر راه خود می برداریم . » عمرو پرسید : « حالا چگونه و چه وقت باید اقدام کنیم ؟ » عبدالله گفت : « من فکر آن را کرده ام ! من مأمور قتل علی می شوم ، زیرا کشتن او سخت تر و پرمخاطره تر است. » ، با انگشت به عمرو اشاره کرد و ادامه داد : « تو باید معاویه را بکشی. » به برک نگاه کرد ، اما قبل از اینکه به سخنش ادامه دهد ، برک گفت : « و لابد من هم بايد عمروعاص را بکشم. » عبدالله گفت : « بله ، عمروعاص هم برای تو » برک گفت : « ولی من ترجیح می دهم به سراغ معاویه بروم . من قبلاً به شام رفته ام و آن جا را می شناسم. مصر دور است و توان سفر به آنجا را ندارم. عمروعاص باشد برای عمرو که از من جوان تر است و سفر را نیز دوست دارد. » عمرو گفت : « برای من فرقی نمی کند . من به سراغ عمروعاص می روم، که می دانم کافرتر از علی و معاویه است. » آنگاه رو به عبدالله کرد و پرسید : « آیا زمان معین برای این کار در نظر گرفته ای ؟ » . عبدالله پاسخ داد : « بله . رفتن از مکه به سوی کوفه و شام و مصر ، زمان بر است ؛ بنابراین ، نوزدهم ماه مبارک رمضان را لحظهٔ موعود قرار می دهیم ، هنگام نماز مغرب. » برک گفت : « اما شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ، لیلة القدر است. مگر فراموش کرده اید که چه شبی است ؟ عبدالله پوزخندی زد و گفت : « اتفاقاً عمداً شب قدر را انتخاب کردم که در این شب همهٔ ملائکه بر روی زمین هستند و شاهد و ناظر بر اعمال ما . باید در این شب برترین و عبادات و اعمال را انجام دهیم ؛ و چه عملی بهتر از ریختن خون دشمنان خدا ؟» عمرو گفت : « حالا که می خواهید این کار در شب قدر انجام شود ، بهتر است زمان آن هنگام نماز صبح باشد». عبدالله گفت : « این پیمان اولیه است ؛ پیمان اصلی را فردا در کنار خانهٔ خدا می بندیم. » عبدالله بن ملجم ، در کوفه غریبه نبود . دوستانش او را به زهد و تقوا می شناختند . مردی عابد و دائم الذکر بود . با اینکه بعد از جنگ نهروان ، کوفه را ترک کرده بود ، اما از اینکه به عنوان دشمن علی ، به شهری که مقرّ حکومت علی بود ، وارد می شد واهمه ای نداشت. علتش را مرحب بن قیس ، دوستی که عبدالله در منزل او ساکن شده بود ، از او پرسید. ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۶ بخش ۱ عزت در عین نداری.mp3
2.98M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ عزّت در عینِ نداری 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 عزّت در عینِ نداری 💠 فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا   🔹 در حکمت ۶۶ امیرالمؤمنین (علیه‌ السلام) می‌فرمایند: " از دست رفتن حاجت، بهتر است از اینکه آن حاجت را از نااهل درخواست کنی. " 🔰 درباره اصل درخواست حاجت از مردم ، یا حاجت مردم را برآورده کردن، در نهج‌ البلاغه یک منطقی هست، که خدمت شما تقدیم می کنم. 1⃣ مطلب اول، دو اصل اساسی و بنیادین درباره مسأله حاجت خواستن از مردم است و حاجت برآورده کردن از مردم؛ مولا علی (علیه‌السلام) در اصل اول، حفظ عزّت و آبروی مؤمن را، مهم ترین مطلب می‌دانند؛ 🔻لذا در نامه به فرزند خودشان، در نامه ۳۱ نهج‌ البلاغه اینگونه می‌نویسند که : « نفْس خود را از هرگونه پستی بازدار، هرچند تو ذا به اهدافت برساند؛ زیرا نمی توانی به اندازه آبرویی که از دست دادی، بهایی به دست آوری؛ بردهٔ دیگران نباش، که خدا تو را آزاده آفریده است. آن خوبی یا خیری که جز با شر به دست نیاید، اصلاً نیکی نیست و آن راحتی و آسایشی که با سختی های فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود. (بعد در ادامه می‌فرمایند:) اگر توانستی بین تو و خدا صاحب نعمتی قرار نگیرد، چنین باش؛ زیرا تو روزیِ خود را دریافت می‌ کنی و سهم خود را برمی‌داری و مقدار اندکی که از طرف خدای سبحان به دست می آوری، بزرگ تر و گرامی تر از مال فراوانی است که از دست بندگان دریافت می‌داری؛ اگرچه همه از طرف خداست. (باز هم در ادامه می‌نویسند:) نگهداری آنچه که در دست داری، پیش من بهتر است از آنکه چیزی از دیگران بخواهی و تلخی ناامیدی از دست مردم، بهتر از درخواست کردن از مردم است. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۶ تا نامه ۲۵.mp3
4.69M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۶ تا نامه ۲۵ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از نامه ۲۶ تا نامه ۲۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به برخی از مأموران مالیات که در سال٣٦ هجری برای فرمانداری اصفهان مخنف بن سلیم فرستاده شد. 1⃣ اخلاق كارگزاران مالياتی 🔻او را به ترس از خدا در اسرار پنهانی و اعمال مخفی سفارش می كنم، آنجا كه هيچ گواهی غير از او و نماينده ای جز خدا نيست و سفارش می كنم كه مبادا در ظاهر خدا را اطاعت و در خلوت نافرمانی كند و اينكه آشكار و پنهانش و گفتار و كردارش در تضاد نباشد، امانت الهی را اداء و عبادت را خالصانه انجام دهد و به او سفارش می كنم با مردم تندخو نباشد و به آنها دروغ نگويد و با مردم به جهت اينكه بر آنها حكومت دارد بی اعتنایی نكند، چه اينكه مردم برادران دينی و ياری دهندگان در استخراج حقوق الهی اند. بدان برای تو در اين زكاتی كه جمع می كنی سهمی معيّن و حقی روشن است و شريكانی از مستمندان و ضعيفان داری همانگونه كه ما حق تو را می دهيم تو هم بايد نسبت به حقوق آنان وفادار باشی، اگر چنين نكنی در روز رستاخيز بيش از همه دشمن داری و وای بر كسی كه در پيشگاه خدا فقرا و مساكين و درخواست كنندگان و آنان كه از حقشان محرومند و بدهكاران و ورشكستگان و در راه ماندگان دشمن او باشند و از او شكايت كنند. 2⃣ امانتداری 🔻كسی كه امانت الهی را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده كند و خود و دين خود را پاك نسازد، درهای خواری را در دنيا به روی خود گشوده و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود و همانا بزرگترين خيانت، خيانت به ملت و رسواترين دغلكاری، دغلبازی با امامان است، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به مأمور جمع آوری ماليات در سال٣٦ هجری 1⃣ اخلاق اجتماعی كارگزاران اقتصادی 🔻با ترس از خدایی كه يكتاست و همتایی ندارد حركت كن، در سر راه هيچ مسلمانی را نترسان يا با زور از زمين او نگذر و افزون تر از حقوق الهی از او مگير، هرگاه به آبادی رسيدی در كنار آب فرود آی و وارد خانه كسی مشو، سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حركت كن، تا در ميانشان قرارگيری به آنها سلام كن و در سلام و تعارف و مهربانی كوتاهی نكن. سپس می گویی: «ای بندگان خدا مرا ولی خدا و جانشين او به سوی شما فرستاده تا حقّ خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقی است كه به نماينده او بپردازيد؟» اگر كسی گفت: نه ديگر به او مراجعه نكن و اگر كسی پاسخ داد: آری همراهش برو، بدون آنكه او را بترسانی يا تهديد كنی يا به كار مشكلی وادار سازی، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار و اگر دارای گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدی مانند اشخاص سلطه گر و سختگير رفتار نكن، حيوانی را رم مده و هراسان مكن و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقيمانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است و از تو درخواست گزينش دوباره دارد همراهی كن، پس حيوانات را درهم كن و به دو دسته تقسيم نما همانند آغاز كار، تا حقّ خدا را از آن برگيری و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير و به فردی كه اطمينان نداری و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست مسپار. تا آن را به پيشوای مسلمين رسانده در ميان آنها تقسيم گردد. 2⃣ حمايت از حقوق حيوانات ♦️در رساندن حيوانات آن را به دست چوپانی كه خيرخواه و مهربان، امين و حافظ، كه نه سختگير باشد و نه ستمكار، نه تند براند و نه حيوانات را خسته كند، بسپار. سپس آنچه از بيت المال جمع آوری شد برای ما بفرست تا در نيازهایی كه خدا اجازه فرمود مصرف كنيم، هرگاه حيوانات را به دست فردی امين سپردی، به او سفارش كن تا (بين شتر و نوزادش جدایی نيفكند و شير آن را ندوشد تا به بچه اش زيانی وارد نشود، در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت كند و مراعات حال شتر خسته يا زخمی را كه سواری دادن برای او سخت است بنمايد، آنها را در سر راه به درون آب ببريد و از جاده هایی كه دو طرف آن علفزار است به جاده بی علف نكشاند و هر چندگاه شتران را مهلت دهد تا استراحت كنند و هرگاه به آب و علفزار رسيد، فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند) تا آنگاه كه به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سرحال، نه خسته و كوفته، كه آنها را بر اساس رهنمود قرآن و سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تقسيم نماييم، عمل به دستورات ياد شده مايه بزرگی پاداش و هدايت تو خواهد شد، ان شاءالله. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۸) 📚 انتشارات عهدمانا آن روز عصر ، همسر مرحب مشغول تهیهٔ غذای افطار بود. عبدالله و مرحب در اتاقی نشسته بودند . مرحب گفت : « من نگران تو هستم عبدالله ، به شهری وارد شدی که با ضرب شمشیر یاران علی مجبور به ترک آن شدی ، آزادانه در شهر تردّد می کنی و از عاقبت کار خود نمی ترسی ؟ البته نمی دانم به چه قصد و نیتی آمده ای ؛ نیتت هر چه باشد در خانهٔ من به رویت باز است و خوشحالم که میزبان دوست دیرینه ای چون تو هستم ؛ اما توصیه می کنم از تردد در شهر بپرهیزی. ممکن است یاران علی آسیبی به تو برسانند . هر چه باشد ، تو بیعتت با علی را شکسته ای و بر او خروج کرده ای . دوست ندارم آسیبی به تو برسد عبدالله. » عبدالله لبهای خشکش را گشود و گفت : « در عجبم که تو هنوز علی را نشناخته ای ؛ علی با همهٔ خصومتی که با او دارم ، مردی است که من به مروّت و مردانگی اش اعتراف می کنم . آن روزها که شاهد بودی ما در کوفه علیه او شعار می دادیم و مردم را بر او می شوراندیم ، اما او راه مدارا در پیش گرفت و حتی حقوق ما را از بیت المال قطع نکرد . در حالیکه خلیفهٔ پیشین ، عثمان ، هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه می کرد ؛ یادت نیست با ابوذر غفاری چه کرد ؟ امروز اگر عثمان به جای علی خلیفه بود ، من جرأت نمی کردم از ترس مأمورانش از چند فرسخی کوفه عبور کنم. علی خلیفه ای نیست که بر دشمنان خود بشورد ، مگر در میدان جنگ. پس نگران نباش مرحب ، اگر بیم داری که مرا در خانهٔ خود سکنی داده ای ، حاضرم به جای دیگری بروم و تو و خانواده ات را مشوّش نکنم. » مرحب سرش را تکان داد و گفت : « نه نه ! من بیمی از بابت خود ندارم ؛ نگران تو بودم . و آنچه دربارهٔ علی گفتی کاملاً درست است . پدرم که در زمان رسول الله در قید حیات بود ، از مدارای پیامبر با کفّار و بت پرستان حکایتها می گفت . پیداست که سیرهٔ علی در برخورد با مخالفانش ، همان سیرهٔ نبی اکرم است. اما به من بگو عبدالله ، تو که علی را چنین توصیف می کنی ، چرا از بیعت او خروج کردی ؟ گمان نمی کنی در واقعهٔ صفین حق با علی بوده است ؟ » ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۶ بخش ۲ عزت در عین نداری.mp3
3.28M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 2⃣ ⭕️ عزّت در عینِ نداری 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 عزّت در عین نداری 2⃣ اصل دوم، ادبِ برآوردن حاجات مردم است؛ 🔻مولا علی (علیه‌ السلام) در حکمت ۱۰۱ نهج‌ البلاغه می‌فرمایند: برآوردن حاجات مردم، به آن مسیر درست خودش قرار نمی گیرد، مگر اینکه سه شرط رعایت شود: 🔸 ۱. شرط اول این است که تو کاری که در حقّ مردم کردی کوچک بشماری، تا خدا خودش این کار را بزرگ کند. 🔸۲. شرط دوم این است که تو کار نیکت در حق مردم را مخفی کنی تا خدا آن را آشکار کند، یا خود آن کار به موقع آشکار بشود. 🔸۳. و سوم اینکه در برآوردن حاجات مردم شتاب کنی، تا گوارا و دلچسب باشد. 🔻بعد از این دو اصل، حضرت در نامه ۳۱ به مولا امام حسن (علیه‌ السلام) می‌نویسند: " خضوع در مقابل اغنیا در زمان حاجت و نیاز، بسیار کار زشتی است. " 🔻دربارهٔ بحث حاجت خواستن و درخواست از دیگران، دو راهبرد در نهج‌ البلاغه مطرح شده است: ✳️ 1. یکی سبک کردن حاجات است؛ یعنی انسان به گونه ای زندگی کند که اصلاً نیازی به درخواست و کمک دیگران نداشته باشد؛ 🔻حضرت در خطبه ۱۹۳، معروف به خطبه متّقین، درباره پرهیزکاران می‌فرماید: «حاجاتُهُم خَفیفَة » ؛ " اصلاً آنها حاجت هایشان خیلی سبک است. " ✳️ 2. نکته دیگر یا راهبرد دیگر این است که حالا اگر حاجتی داشتی و واقعاً در تنگنا قرار گرفتی، حاجت خودت و حتی شکایت از اوضاع سخت زندگی ات را به مؤمن ببر؛ 🔻در حکمت ۴۳۷ حضرت می‌فرمایند: " شکایت به مؤمن، در واقع شکایت به خداست" ؛ (اما یک آسیب هم اینجا هست که در ادامه همین حکمت ۴۳۷ است و آن اینکه انسان شکایت خودش را به دشمن خدا ببرد، از مسائل مالی، معیشتی، مشکلات زندگی، به غیر موحّد و غیر مؤمن شکایت کند) ؛ حضرت در حکمت ۴۳۷ می‌فرمایند: "شکایت به کافر بردن، در واقع شکایت از دست خداست. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۴ تا نامه ۲۰.mp3
4.06M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۴ تا نامه ۲۰ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه نامه ۲۴ تا نامه ۲۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : پس از بازگشت از جنگ صفین این وصيت نامه اقتصادی را در ٢٠ جمادی الاول سال ٣٧ هجری نوشت. 1⃣ وصيت اقتصادی نسبت به اموال شخصی 🔻 اين دستوری است كه بنده خدا علی بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش درآورد و آسوده اش گرداند.(قسمتی از اين نامه است) همانا سرپرستی اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد و از آن انفاق كند، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گيرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران علی خواهند داشت، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزديك شدن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بزرگ داشت حرمت او و احترام پيوند خويشاوندی پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم آورم. 2⃣ ضرورت حفظ اموال 🔻و با كسی كه اين اموال در دست اوست شرط می كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه اين سرزمين يكپارچه زير درختان خرما بگونه ای قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدی من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله می باشند پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد و اگر فرزندانش بميرد مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته و آزادی خويش را باز يابد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری 🔹پندهای جاودانه 🔻سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم برای من نزديك شدن به خدا و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند، مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم. 🔹سفارش به آخرت گرایی 🔻پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تأسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : دیگری به زياد بن ابيه در سال ٣٦ هجری 🔹سفارش به ميانه روی 🔻ای زياد! از اسراف بپرهيز و ميانه روی را برگزين، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار و زيادی را برای روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی كه از متكبران باشی؟ و آيا طمع داری ثواب انفاق كنندگان را دريابی در حالی كه در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم می كنی؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به زياد بن ابيه 🔹هشدار از خيانت به بيت المال 🔻همانا من براستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردی، كم يا زياد چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانی و خوار و سرگردان شوی! با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۹) 📚 انتشارات عهدمانا عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت : « اگر حق با علی نبود ، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ معاویه نمی رفتیم . اختلاف ما با علی پس از واقعهٔ حکمیّت بود ؛ علی نباید تن به حکمیت می داد ، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد. » مرحب پرسید : « فکر نمیکنی تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفهٔ مسلمین کمی دور از عقل باشد ؟ و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی ، سکوت می کردید تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند ؟ » عبدالله پاسخ داد : « نه ! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم. » مرحب پرسید : « و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید ؟ در حالیکه معاویه یکّه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را از حدود حکومت علی خارج ساخته است. » عبدالله احساس کرد اگر بحث ادامه یابد ، ممکن است نیت پنهان او فاش شود ، بنابراین پس از لحظه ای سکوت گفت : « تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد . فعلاً قصد مبارزه با علی را نداریم . من به کوفه آمده ام تا مدتی در این جا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم. » آن شب ، شب نوزدهم ماه رمضان ، عبدالله سحری اش را که خورد ، اسبش را زین کرد ، لباس سفر پوشید ، غلاف شمشیر را به کمر بست و در حالیکه خود را در لباس و عمامهٔ سیاهی پوشانده بود ، راهی مسجد جامع شد. تیغهٔ شمشیرش را تیز کرد و آن را به زهری کُشنده آغشته کرد. امیدوار بود که دوستانش برک و عمرو در چنین شبی به مراد خود رسیده باشند . نافع بن اشعث ، دوست قدیمی عبدالله مقابل در مسجد با دیدن او ایستاد و با کنایه پرسید: تو اینجا چه میکنی عبدالله؟ نکند تو هم از توّابین شده ای؟؟ ↩️ ادامه دارد... @nahjolblage_urmi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۶۷ بخش ۱ حیا مذموم.mp3
2.29M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 1⃣ ⭕️ حیاء مذموم 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 حیاء مذموم 💠 « لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ »   🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۶۷ نهج البلاغه می فرمایند : " از بخشش اندك شرم و حیا مکن، زیرا محروم كردن یا محروم شدن از آن اندک تر یا كمتر است. ✅ موضوع این حکمت حیاء منفی و مذموم است که انسان را محروم می کند. 🔰 در نهج البلاغه شریف، مصادیقی برای حیاء مذموم داریم ؛ 1⃣ یکی آنجایی است که انسان در مقابل سؤالی قرار می گیرد ، پاسخ آن را بلد نیست اما حیا می کند که بگوید نمی دانم. 2⃣ و دیگری آنجا که انسان چیزی را که نمی داند خجالت می کشد برود یاد بگیرد؛ 🔻 در حکمت ۸۲ این دو مصداق را اینگونه بیان می کند که احدی از شما خجالت نکشد وقتی از او چیزی سؤال کردند که نمی دانست ، بگوید نمی دانم و احدی خجالت نکشد وقتی چیزی را نمی داند که برود بیاموزد . 3⃣ مصداق دیگر حیاء منفی آنجایی است که اتّفاقاً انسان از روی خجالت به کسی که درخواستی کرده می بخشد. 🔻 مولا دربارهٔ " سخا " و " سخاوت " در حکمت ۵۳ می فرماید : " سخاوت آن چیزی است که قبل از درخواست فقیر و سائل پرداخت کنید و الّا آنچه که با درخواست سائل پرداخت می کنید ، یا از روی خجالت و شرم است یا بخاطر ترس از مذمّت شدن. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۱۹ نامه ۱۷.mp3
3.75M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۱۹ تا نامه ۱۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄