eitaa logo
نحن ابناءالمهدی❥❥
158 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
78 فایل
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷امروز عصر چه دعایی کنم 🌼بهتر از این که مهر تایید 🌷استجابت بر دعاها 🌼و آرزوهاتون زده شود 🌷عاقبت تون بخیر 🌼عافیت تون همیشگی 🌷وزندگیتون پراز سلامتی و برکت باشه 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-مارا به محبت علی بخشیدند:)!!
ماه من علی 1.mp3
6.75M
°•🌱 ○° ماھِ من علۍ روشناییِ راھ من علۍ 🥀 🎼 🪔 🎤
سلام و احترام.اعضای محترم کانال، ینفر از دوستانم کرونا گرفته😔 واسه سلامتیش دعا کنید🤲 التماس دعا😔✋
مداحی_آنلاین_ای_ملائک_آقامو_کشتن_کریمی.mp3
6.23M
🌴ای ملائک آقامو کشتن 🌴وا مصیبت آقامو کشتن 🎤محمود_کریمی (ع)
حیدر حیدر 1.mp3
3.94M
حیدر حیدر اول و آخر حیدر...🏴 حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر...🏴 ...😭 🎤: کربلایی‌محمود‌کریمی
میگرن و سر درد : 1_نصف قاشق پودر سیاه دانه و سه تیکه میخک را خوب بکوبید و در یک لیوان شیر بجوشانید. بعد آن را با یک قاشق عسل مخلوط کنید و یه فنجان آن را در هنگام سر درد و میگرن بنوشید 2_صد گرم اسطوخودوس را در یک لیتر آب جوشانده صاف کنید و بعد از ولرم شدن با دویست و پنجاه گرم عسل مخلوط کرده در سه نوبت میل نمایید. 3_اگر درد در ناحیه پشت سر است، بیست گرم پودر سیاه دانه را با هشتاد گرم عسل مخلوط کرده و هر روز صبح ناشتا یک قاشق غذاخوری میل کنید 4_برای درمان میگرن پنجاه گرم گل بنفشه را در یک لیتر آب جوشانده صاف کنید و با عسل مخلوط نموده و روزی دو الی چهار فنجان میل نمایید. 5_هشت گرم گل مرزنجوش را در یک لیتر آب دم نموده و صاف کنید. دم کرده را با عسل مخلوط نموده و میل کنید. میگرن و بی خوابی را از بین میبرد. 6_مغز بادام را به همراه عسل در مخلوط کن بریزید تا به صورت شیره یک دست شود سپس میل کنید. 🍯🍯🍯🍯🍯
"بی اشتهایی کودکان" ✅پس از هروعده غذایی دادن یک قاشق غذاخوری عسل طبیعی به کودک موجب حداکثر جذب،چاقی وافزایش اشتهای کودک میشود (که میتوان بصورت شربت باآبلیموی تازه باشد)🌹 🍯🍯🍯🍯🍯 https://eitaa.com/joinchat/817823843C829f7fa14f ✅پیشنهاد عضویت👆👆😍
4_5843520885603960210.mp3
8.38M
🌙 °〖 سیل‌گناه برد مـــــرا...‌ 〗• 🎤حاج محمود کریمی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من حیدری ام ... 🍃🖤 ‌┄┄┅┅┅❅❁❁❁❅┅┅┅┄ ‌‌ نصرتی ‌‌   (\(\    („• ֊ •„)  ┏━. 🌷🌹━┓ @nahno_abnaol_mahdi313 ┗━ 🌹❤️ 🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیدر‌حیدر‌ # حسین نصرتی ‌‌   (\(\    („• ֊ •„)  ┏━. 🌷🌹━┓ @nahno_abnaol_mahdi313 ┗━ 🌹❤️ 🌷━━━┛
🥀 🇮🇷 خیلی زود به فکر ازدواج افتاده بودی از همان زمانی که دیپلم گرفتی عید فطر بود و شما مشهد بودید یکی از دوستانت عقد کرده بود و تو هم به فکر افتاده بودی😄 . باذوق عکس دوستت را از توی گوشی موبایل به مامان فاطمه نشان دادی و گفتی : ببین این عکس دوستم با خانم شه تو تنبلی چرا برای من زن نمیگیری؟؟؟🤔😁 _ خودتو جمع و جور کن این حرفا چیه؟ گفته بودی پس چرا دایی هام زود ازدواج کردن؟؟؟🙃 . بنده خدا جوابی نداشت بدهد راست گفته بودید دایی هایت ۱۹ سالگی و ۲۰ سالگی ازدواج کرده بودند دایی بزرگ که مثلاً سنش خیلی بالا رفته بود و ازدواجش دیر شده بود زمان ازدواجش ۲۲ ساله بود، از همان روز زمزمه ازدواج کردنت بلند شد😍😶 . خیلی وقتا خجالت می‌کشیدی مستقیم مطرح کنید پیامک میفرستادی:✉️ . یکی ژیلا یکی مژگان پسندد یکی کوکب یکی مرجان پسندد من از بس سر به زیر و سر به راهم پسندم هر که را مامان پسندد😁 مادر هم جدی نمی‌گرفت و برایت شکلک می فرستاد😊😅 اما جدی گرفته بودی با مهدیه خلوت میکردی و میگفتی با مامان صحبت کند و راضیش کن ☺️ مادرم راضی نمیشد تو کم سن و سال بود و باید پخته تر می شدی😊 🌷 🍃قسمتی از کتاب یک روز پس از حیرانی روایت داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری.‌🍃 # حسین نصرتی ‌‌   (\(\    („• ֊ •„)  ┏━. 🌷🌹━┓ @nahno_abnaol_mahdi313 ┗━ 🌹❤️ 🌷━━━┛
يَا مَنْ عُصِےَ فَغَفَرَ بعدهربار پشیمانے، مرادرآغوش ڪشیدی (: # حسین نصرتی ‌‌   (\(\    („• ֊ •„)  ┏━. 🌷🌹━┓ @nahno_abnaol_mahdi313 ┗━ 🌹❤️ 🌷━━━┛
آره‌رفیق‌توی‌جوشن‌ڪبیر'میخونیم یاڪریم‌الصفح... یعنۍخدایه‌جوریی‌میبخشھ ڪه‌انگار هیچ‌خطایی‌مرتڪب‌نشدیمツ # حسین نصرتی ‌‌   (\(\    („• ֊ •„)  ┏━. 🌷🌹━┓ @nahno_abnaol_mahdi313 ┗━ 🌹❤️ 🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینک شما و وحشٺِ دنیا بــــــــــــــۍ علــــــــــــــــــۍ!!
بسیار کلنجار رفت.... با مرغابے ها بعد با هر کدام میپرسیدند:چرا!؟ آرام.... درگوشے میگفت: دلتنگِ فاطمه ام:)!! ‌