.
👈برخی
مردم کتاب رایگان نمیخوانند
چون رایگان است!
👈کتاب پولی هم نمیخوانند
چون گران است!
👈فقط حرف میزنند
چون مفت است!!😐😐😞😞
@nahnollhusseinyon
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 یاران وفادار
یکی از علمای بزرگ شیعه می گوید: من از هنگامی که خواندم یا شنیدم که امام حسین (ع) درشب عاشورا فرمود: من اصحابی بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم در این حرف دچار تردید شدم و نمی توانستم بپذیرم که این سخن از اباعبداللَّه (ع) باشد،
زیرا با خود می اندیشیدم که اصحاب آن حضرت خیلی هنر نکردند خوب امام حسین است و ریحانه پیغمبر و امام زمان و فرزند علی (ع) و زهرای اطهر است هر مسلمان عادی هم اگر امام حسین (ع) را در این وضع میدید او را یاری می کرد و آنها که یاری کردند بنابر این خیلی هم قهرمانی به خرج ندادند و آنها که یاری نکردند خیلی آدمهای پست و بدی بودند.
پس از مدتی که در این فکر بودم خداوند متعال انگار می خواست مرا از این غفلت و جهالت و اشتباه بیرون بیاورد لذا شبی در عالم رویا دیدم صحنه کربلاست. من هم در خدمت ابا عبداللَّه (ع) آماده ام خدمت حضرت رفتم سلام کردم گفتم: یابن رسول اللَّه من برای یاری شما آمده ام.
امام (ع) فرمود به موقع به تو دستور می دهم.
کم کم وقت نماز فرا رسید (همانطور که در کتب مقتل خوانده بودیم که سعید بن عبداللَّه حنفی و افراد دیگری آمدند خود را سپر ابا عبداللَّه قرار دادند تا ایشان نماز بخوانند) حضرت به من نیز فرمود: ما می خواهیم هم اکنون نماز بخوانیم تو در اینجا بایست تاوقتی که دشمن تیراندازی می کند مانع از رسیدن تیر دشمن بشوی.
گفتم: می ایستم، پس جلوی حضرت ایستادم. و حضرت مشغول نماز شدند، ناگهان دیدم یک تیر به سرعت به طرف حضرت می آید تا نزدیک من شد بی اختیار خود را خم کردم ناگاه تیر به بدن مقدّس ابا عبداللَّه (ع) اصابت کرد در عالم رویا گفتم: استغفراللَّه ربی واتوب الیه، عجب کار بدی شد دیگر نمی گذارم تکرار شود دفعه دوّم تیری آمد تا نزدیک من شد خم شدم باز به حضرت خورد! دفعه سوّم و چهارم هم به همین صورت خود را خم کردم و به آن جناب اصابت کرد.
ناگهان دیدم حضرت تبسمی نمود و فرمود: «ما رایت اصحاباً ابرُ و اوفی من اصحابی: اصحابی بهتر و با وفاتر از اصحاب خودم پیدا نکردم.»
فورا به خودم آمدم و فهمیدم این که آدم در میان خانه بنشیند و بگوید: «یالیتنا کنا معک فنفوز فوزا عظیما: ای کاش ما هم با تو بودیم و به این رستگار ی بزرگ نائل می شدیم» کار آسانی است و گرنه اگر پای عمل به میان آید آن وقت معلوم می شود که دیندار واقعی کیست! و کی مرد عمل است و چه کسی مرد حرف و زبان. ولی اصحاب اباعبد اللَّه امتحان خود را خوب پس دادند و ثابت کردند که در عزم و رزم خویش محکم و پایدار هستند.
📗 #گفتارهای_معنوی، ص 239 و 240
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
#قافله_عشق
@nahnollhusseinyon
⚫️ مرحوم الهی قمشه ای و شفای فرزند به مدد حضرت علی اصغر علیه السلام
🔶 مرحوم آقای الهی قمشهای، این نغمهی حسینی او یک منظومه است، نغمهی حسینی را ایشان برای همین پسرش حسین آقا -که حالاها مطرح است- گفته. خود مرحوم آقای الهی برای من شخصاً تعریف کرد این قضیّه را که این بچّه مریض بود و ایشان قطع امید کرده بودند از اینکه این بچّه که شیرخواره بوده، زنده بماند؛ نذر میکند که اگر این بچّه زنده بماند، ایشان یک منظومهای بگوید دربارهی امام حسین.
🔶 گفت مشغول فکر شدم، دیدم بچّهام داشت میمرد، بچّه در آن ساعتهای آخر بود و داشت از بین میرفت، میمرد؛ برای اینکه مادرش نبیند جان کندن بچّه را، به او گفتم برود بالای پشت بام؛ گفتم برو بالای پشت بام، سرت را برهنه کن، دعا کن، فلان کن؛ به این بهانه خواستم از بالای سر بچّه دورش کنم که جان کندن بچّه را نبیند امّا خودم این نذر به ذهنم رسید که اگر این بچّه خوب شد، من یک منظومهای بگویم دربارهی امام حسین؛ بعد شروع کردم فکر کردن که بله مثلاً از کجا شروع میکنم، چهجوری میگویم و ازاینقبیل، همینطور ذرّه ذرّه در ذهنم [میگفتم] که ناگهان رسیدم به علیاصغر و تشنگی علی اصغر؛
🔶 ناگهان به ذهنم آمد که این بچّه سه چهار روز است به دستور دکتر، نه آب خورده، نه شیر؛ دکتر گفته بوده آب و شیر برای این [بچّه] ضرر دارد، اگر بخورد میمیرد؛ گفتم با خودم این بچّه تشنه است، اینکه دارد میمیرد، بگذار من آب به او بدهم [بعد] بمیرد؛ دیگر حالا که دارد میمیرد، اقلّاً تشنه نمیرد؛ میگفت بلند شدم آب آوردم و با قاشق چایخوری ذرّه ذرّه آب ریختم لای لبهای این بچّه؛ دو سه بار که این کار را کردم، دیدم چشمهایش وا شد؛ بیشتر آب به او دادم، شروع کرد گریه کردن؛
🔶 رفتم دمِ راهپلّه، مادرش را صدا کردم گفتم که بیا بچّهات شیر میخواهد؛ گفت مادره فکر کرد بچّه مُرده، من با این زبان دارم میگویم که «بیا بچّهات را شیر بده»؛ آمد پایین دید نه، بچّه دارد گریه میکند و شیر میخواست، بنا کرد شیر دادن؛ گفت بچّه خوب شد! البتّه این داستان را ایشان در همان مقدّمهی نغمهی حسینی ذکر کرده؛ آنچه ایشان به من گفت و حالا نقل کردم با آنچه در مقدّمهی نغمهی حسینی است اندکی تفاوت دارد..
مقام معظم رهبری 96/3/20
@nahnollhusseinyon
💔💔💔💔💔💔
ای اهل حرم میرو علمدار نیاااااااامد😭😭
سقای حسین سید و سالار نیاااااامد😭😭
علمدار نیامد💔😭
علمدار نیامد💔😭😭😭
میکشی مرا💔💔
عباااااس😭😭😭
@nahnollhusseinyon
Mehdi Akbari - Alam agar .mp3
4.05M
🍃❤️نجوای عشق❤️🍃
💔علم🏴اگر از دست علمدار زمین نمیخورد😭
💔دگر کسی به زیر تازیانه ها نمیمرد😭😭
🎵حاج مهدی میرداماد
@nahnollhusseinyon
Mahmod Karimi Ab Be Kheyme Naresid_(www.new-song.ir).mp3
10.98M
🍃❤️نجوای عشق❤️🍃
💔آب به خیمه نرسید فدای سرت😭
💔حسین قامتش خمید فدای سرت😭
🎵حاج محمود کریمی
@nahnollhusseinyon
🔶🔸اهمیت تاسوعا
آيا حضرت ابوالفضل (ع)درروز تاسوعا به شهادت رسيد، اهمیت تاسوعا از چه جهت است⁉️
♻️ حضرت عباس(ع) مانند ديگر ياران امام حسين(ع) در روز عاشورا به شهادت رسيد. اهميت اين روز بدان جهت است که در آن روز حوادثی شکل گرفته.
✨ روز نهم محرّم تهديدهای سپاه «عمر سعد» جدّی تر و حالت تهاجمی آنان به سوی خيمه ها بيشتر می شد.
عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق دستوری که از «ابن زياد» دريافت کرده بود، آماده جنگ با امام شد. گروهی از سپاه کوفه به سوی خيمه گاه امام تاختند. امام کنار خيمه اش نشسته و به شمشير تکيه داده بود. (1)
♻️ امام صادق(ع)فرمود:
✨تاسوعا روزی است که حسين(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شاميان بر ضدّ آنان گرد آمدند. ابن زياد و عمر سعد نيز از فراهم آمدن همه سواران خوشحال شدند، آن روز، حسين (ع)و ياران او را ناتوان شمردند و يقين کردند که ديگر برای او ياوری نخواهد آمد و عراقيان نيز او را پشتيبانی نخواهند کرد.(2)
🔆 همچنین به دلیل عظمت شخصیت قمر بنی هاشم و اینکه حضرت عباس(ع) در این روز امان نامه دشمن را جواب رد دادند، روز تاسوعا با نام و یاد ایشان همراه شده است.
📚پی نوشت:
1ـ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 91 ـ 92.
2ـ مقتل الحسين، خوارزمی، ج 1، ص 182.
@nahnollhusseinyon
#عنایت_حضرت_ابوالفضل_ع
🔴دست و پايش را بستند و جنب ضريح خواباندند
💠جناب مستطاب فاضل ارجمند آقاى حاج اسماعيل انصارى زنجانى طى مرقومه اى در ليله فرحه الزهرا عليهاالسلام 1419 ق يكى از مشاهدات خود را چنين نقل مى كند.
كرامتى از حضرت اباالفضل العباس عليه السلام كه خود شاهد بودم در اينجا ذكر مى كنم :
⭕️در سال 1369 قمرى ، ماه صفر، با خانواده هفت نفرى به عتبات عاليات مشرف شديم و در روز اربعين به زيارت سيدالشهدا و حضرت اباالفضل العباس عليهماالسلام موفق گشتيم ، و لله الحمد و له المنه .
💠در يكى از شبها كه شب جمعه بود، يك دختر مريض را كه حالت جنون داشت ، عده اى از زنها كه دست او را گرفته و كنترل مى كردند از بغداد به حرم حضرت اباالفضل العباس عليه السلام آوردند دختر كه بسيار تنومند هم بود گاهى از كنترل زنها خارج شده ، سرو صدا به راه مى انداخت و حتى چادر و حجاب را از خود دور مى كرد.
⭕️بالاخره در بالاى سر حضرت دست و پايش را بستند نزد ضريح خوابانيدند و به عنوان توسل و دخيل به ضريح بستند، زوار و خدام و همراهان وى و كليه زوار جلو آمدند تا از تغيير وضعيت او آگاه شوند، كه دوباره ناراحت شد و تشنج او را گرفت .
💠اندكى بعد ديدند تشنج و ناراحتى هايش كاملا برطرف شده و در كنار ضريح حضرت اباالفضل العباس عليه السلام شفا پيدا كردهه است . مردم ريختند كه لباس هاى او را به عنوان تبرك ببرند، خدام حرم مانع شدند و او را به حجره نزديك حرم بردند. طبعا همراهان دختر، از اين كرامت حضور مسرور خوشحال شدند. رفع الله رايه العباس
@nahnollhusseinyon