eitaa logo
لشکر فرشتگان( زنان شهیده)
1.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
9.7هزار ویدیو
50 فایل
لشکری از فرشتگان که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند؛ تماشاچی نبودند و قدم در میدان عمل نهادند و در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدند ارتباط با ادمین: @sarbazaneaghaa کانال خبری صامدون به این کانال انتقال یافت 👇 https://eitaa.com/samedunkhabar
مشاهده در ایتا
دانلود
طیبه واعظی دهنوی در سال 1337 در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد طیبه واعظی در 7 سالگی خواندن قرآن را در خانه پدر آموخت و در سال 1350 طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج کرد و این ازدواج سبب دگرگونی مسیر زندگی وی شد. این شهید انقلاب با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتابهای مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون شهید جعفریان همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود وی یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد. به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال 1354 به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در 30 فرودین 1356 پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه واعظی را دستگیر کرد و به دست هایش دستبند زد، گفته بود: مرا بکشید ولی چادرم را برندارید. طیبه واعظی، ابراهیم جعفریان و پسرشان محمدمهدی را پس از چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل کردند و پس از یک ماه شکنجه ابراهیم و طیبه در سوم خرداد 56 به شهادت رسیدند. ساواک محمد مهدی جعفریان فرزند خردسال شهیدان طیبه واعظی و ابراهیم جعفریان را به پرورشگاهی سپرده بود که پس از دو سال پیگیریهای فراوان به آغوش خانواده بازگشت. پیکر این دو شهید انقلاب در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی خانواده از عروج این بانوی شهیده و همسرش با خبر شدند
دکتر افسانه حسنوند عموزاده از پزشکان استان به علت ابتلا به کرونا جان باخت و نام خویش را به عنوان اولین شهید مدافع سلامت ایلام جاودانه کرد. دکتر «افسانه حسنوند عموزاده» از پزشکان استان که در مراکز سلامت به مداوای بیماران کرونایی می‌پرداخت به علت ابتلا به این بیماری جان خود را از دست داد و به خیل همکاران شهیدش پیوست . روحش شاد ، یادش گرامی ، راهش پر رهرو باد🌹 @NahnoSamidun
سیده مریم امجدی یکی از دختران خرمشهری بود که در شهریور ۱۳۵۹ و در هجوم ارتش عراق به خاک ایران ۱۷ سال داشت. او در جریان جنگ پا به پای مردان سرزمینش با یک اسلحه ژ ۳ دو خشابه و یک کلت رو در روی دشمن ایستاد. امجدی که دوران نوجوانی و جوانی‌اش مصادف با روز‌های جنگ بوده، پس از انقلاب ضمن تحصیل در دبیرستان به عضویت حزب جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و بسیج ‏مستضعفان خرمشهر درآمده و دوره‌های امدادگری و فنون نظامی را آموزش می‌بیند. با شروع تهاجم عراق به خرمشهر، او در مشاغل ‏مختلف از جمله امدادرسانی در بیمارستان دکتر مصدق، نگهداری از انبار مهمات مسجد جامع خرمشهر خدمت می‌کند و در این مدت‏ گاهی نیز به خط مقدم جبهه می‌رود. همچنین در دوران جنگ خانواده وی هم به نوعی درگیر مسائل جنگ بوده‌اند؛ برادرش در جبهه حضور داشته و پدر وی هم که درگیر با مسائل جنگ و پشت جبهه بوده در اثر یک انفجار جان خود را از دست می‌دهد. مریم امجدی زنجانی، رزمنده‌ای دلیر و شجاع بود که در سن 17 سالگی تنها زن مسلح و خدمه توپ 106 به حساب می‌آمد پس از سال ها تحمل مشكلات جسماني ناشي از مجروحيت در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، صبح چهارشنبه 6 مهر 1390 در بخش ICU بيمارستان بقيه الله الاعظم (عج) دار فاني را وداع گفت @NahnoSamidun
🔴درباره شهیده‌ی نو عروس ۱۷شهریور چه میدانید؟ محبوبه اول شهید شد،بعد همسر شهید و بعددختر شهید شد.شهادت در دودمان آشتیانی با محبوبه شروع شد. 🔹شهیده محبوبه دانش آشتیانی متولد۱۳۴۰/۱۱/۲ در تهران بود که با آغاز حرکت‌های انقلابی علیه حکومت پهلوی به جمع انقلابیون پیوست. ودر روز 17 شهریورماه سال1357 در میدان شهدادر17 سالگی به شهادت رسید 🔹مردها به محبوبه گفته بودند:«شما برو اینجا نمان.» محبوبه به آنها جواب داده بود:«اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد. اگر کار غلطی است که شما هم نباید بروید.» جمله‌های بالا بخشی از آخرین لحظه‌های زندگی محبوبه است‌. همچنین نکته قابل توجه در خصوص شهید دانش‌آشتیانی این است که چند سال بعد نیز نامزد او (شهید حسن اجاره‌دار) و پدر بزرگوارش (شهید غلام رضا دانش) در حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند ‌. 🔹درباره ویژگی‌های اخلاقی محبوبه در کنار مبارزه و انقلابیگری، فعالیت علمی ممتازش، تسلط به معارف اسلامی، قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه‌سجادیه و تفاسیربود.نظم،مهربانی، صداقت، وفای به عهد، وقت‌شناسی، استقلال فکری و پیگیری مستمرکارها و ذهن خلاق از جمله ویژگی‌های او بود. ⏪درباره ماجرای ۱۷ شهریور آنچه که از روایت تاریح پنهان مانده فعالیت چشمگیر زنان در تظاهرات علیه شاه بوده است به طوریکه حتی بانوان زودتر از مردان به تظاهرات آمده و آنها را تشویق به مشارکت در راهپیمایی می‌کردند. @NahnoSamidun
🚩 گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتنِ خون شهید از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد (ع) و رنج چندین ساله‌ی زینب کبری (س) از این قبیل است. رنج بُردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. "امام خامنه‌ای ۷۶/۲/۱۷" @NahnoSamidun
«شهید زهره بنیانیان» در یک خانوادۀ مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی اوّلین فرزند خانواده بود. تا سن هفت سالگی در دامان مادری با تقوا و دیندار پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان منیژه گذراند. سال اول متوسطه را، در دبیرستان شاهدخت آذر و سال سوم را به اصرار خودش به دبیرستان بهشت آیین که یکی از بهترین مدارس وقت بود. رفت و در واقع آشنایی با الفبای مذهب را از همین دوران دبیرستان آغازکرد. در آغاز راه بود که برای حفظ حجاب اسلامی به مدت دو هفته از رفتن به کلاس محروم ماند و بعد با تعهد والدین اجازۀ ورود به کلاس را پیدا کرد. در عصری که بی بند و باری برای هر دختری امتیاز بود. وی حجاب را برگزید و آشنایی با کُتب شهید مطهری و شریعتی را از همین دوران آغازکرد. در جلسات مذهبی شرکت و از آنجا به سوی سیاست کشیده شد. تا این که تغییرات عمیق رفتاری او خانواده را نگران ساخت. بعضی از اعضای نزدیک فامیل که این رفتار برایشان قابل قبول نبود. کم کم به او مُهر جنون زدند. وقتی شکاف عمیقی را بین خود و خانواده احساس کرد. با سرعت از آنها فاصله گرفت. 1⃣👈ادامه
لشکر فرشتگان( زنان شهیده)
«شهید زهره بنیانیان» در یک خانوادۀ مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی اوّلین فرزند خانواده بود. ت
ابتدا در قالب حجاب و پوشش اسلامی و بعد با رعایت موازین شرعی و به جا آوردن عبادات از جمله نماز شب که خیلی ها با آن بیگانه بودند انس و الفت گرفت و مطالعۀ قرآن که گاهی آن قدر وقت او را می گرفت که اطرافیان، حتی مادر را به تعجب وا می داشت. از آنجایی که در مسیر انقلاب زندگی و آزمایش های الهی قدم بر می داشت. تقدیر برایش آزمایش سختی را در نظرگرفت و با یک ازدواج ناخواسته و نا به هنگام در کورۀ امتحان الهی قرار گرفت. اواخر سال تحصیلی 54 ـ 55 با این که سال تحصیلی را به پایان نبرده بود. عازم کشور آلمان شد. در حالی که در فرودگاه اشک می ریخت و تقاضای ماندن داشت؛ ولی این تصمیمی بود که خانواده برایش گرفته بودند و شاید مسیر سرنوشت اینطور برایش رقم خورده بود. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: «و چه بسا شما از چیزی کراهت دارید. در حالی که خیری در آن برای شما است.» بنا براین ناخواسته عازم سرزمینی شد که با او و هویت مذهبی اش بیگانه بود. در ایران خواهران و برادران کوچکش را از دیدن تلویزیون منع می کرد. و لی اکنون به جایی می رود که با فکر و ذهن و افکار مبارزه طلبانۀ او بسیار تضاد دارد. با این که می داند. این آرزوی بسیاری از دختران است. سفر به غرب، با همۀ امکانات زندگی رفاهی، آسایش، همسری ثروتمند. اما روح ناآرام او در پی این واژه ها نبود و اصلاً اقناع نمی شد. زیرا به چشمه حقیقتی متصل شده بود که آسایش را در پرتو مبارزه، فقر و ... لقاء الله می دید. نه چیز دیگر! هر دو هفته یک بار نامه هایش از آلمان برای مادر می رسید که حاکی از فشارهای روحی زیاد، ناهمگونی فرهنگ، ازدواجی ناموفق و اشک و آه و ناله بود. هر بار تقاضای کمک می کرد. تا اینکه تصمیم به یک حرکت نوین، یک آغازو یک انقلاب درونی گرفت. هنوز چند ماهی نگذشته بود که با دوستانش تماس گرفت وگفت: «از آنجا که راضی به این ازدواج نبودم. فتوای فسخ ازدواج توسط یکی از علماء صادر شد. پس از آن از طرف دوستان پیکی برایش فرستاده شد. پیک به او دستورالعمل رفتن به لبنان و پیوستن به مبارزین فلسطینی را داد و او اجرا کرد. سپس بعد از فلسطین عازم لبنان شد. در لبنان یک دوره آموزش نظامی دید و سپس در سال 1356 به ایران برگشت و دیگر نزد خانواده اش نرفت. در یکی از خانه هایی که پایگاهی برای عوامل انقلابی محسوب می شد. مستقر شد و در آنجا فعالیّت های خود را آغاز کرد. شرکت در جلسات مذهبی، سخنرانی، توزیع نوارها و کتب و اطلاعیه های امام در شهرهای اصفهان، قم، تهران و تشکیل کلاس های رزمی(تکواندو)از جمله فعّالیّت های مبارزاتی او بود 2⃣👈ادامه
لشکر فرشتگان( زنان شهیده)
ابتدا در قالب حجاب و پوشش اسلامی و بعد با رعایت موازین شرعی و به جا آوردن عبادات از جمله نماز شب که
سرانجام روزی همراه تنی چند از خواهران مبارز، توسط ساواک دستگیر شد. ولی با زیرکی خاصی، قبل از دستگیری تمام اطلاعیه ها را رد کرد و چون هیچ گونه مدرکی نداشتند. بعد از گذاشتن وثیقه آزاد شد. پس از آن با یکی از همرزمانش ازدواج کرد. مردی که همرنگ خودش بود و به خوبی او را درک می کرد. برای شروع یک زندگی جدید به خانه ای قدم گذاشت که با خانه پدری اختلاف اقتصادی و معیشتی فراوان داشت و همه زندگی جدید او یک اتاق قدیمی، یک چمدان کوچک لباس، یک فرش و چند پتو خلاصه می شد که در خانه پدرشوهرش بود. اما در عوض احساس آرامش می کرد و آن چیزی بود که مدت ها به دنبالش بود. مهرالسنۀ حضرت زهرا (سلام الله علیها) مَهریه اش بود و، وجه خرید عقد یک حلقه ساده بود. خطبه عقد که توسط یکی از آیات عظام وقت خوانده شد. حال با این اوصاف خوشبختی برای او به حد تمام روکرد. زیرا دنیایی که با تمام زر و زیورش به او رو آورده بود را کنار زده و خدا را با همۀ سادگی انتخاب کرده است.   عروج ملکوتی       «شهید زهره بنیانیان همچنان به مبارزات خودبرای پیش برد انقلاب ادامه می داد تا این که اردیبهشت 1358 از راه رسید و او در یک عملیات نظامی علیه گروهک های ضد انقلاب حضور پیدا کرد و در درگیری به شهادت رسید و این گونه بودکه پرونده پر تلاطم زندگی اش بسته شد.» 3⃣پایان
لشکر فرشتگان( زنان شهیده)
«شهید زهره بنیانیان» در یک خانوادۀ مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی اوّلین فرزند خانواده بود. ت
ستاره غروب کتابی ست ارزشمند که به زندگینامه این بانوی بزرگوار پرداخته است کتاب ستاره غروب را، نشر شاهد در پاییز سال ۱۳۹۲ در مورد شهید زهره بنیانیان، در ۱۱۸ صفحه به چاپ رسانده است. این شهیده در سال ۱۳۳۶ در اصفهان متولد شد و باوجودی که بسیار سفر کرد و پختگی را به کمال رساند، در خاک اصفهان نیز به شهادت رسید @NahnoSamidun
بیش از ۷ هزار در دوران دفاع مقدس در دوران دفاع مقدس بیش از ۷ هزار شهیده زن، ۵ هزار و ۷۳۵ جانباز، ۳ هزار و ۷۵ جانباز بالای ۲۵درصد، ۱۷۱ آزاده، تقدیم اسلام و انقلاب کرده‌ایم و حضور ۲ هزار و ۲۷۶ پزشک و ۲۲ هزار و ۸۰۷ امدادگر زن شاهد بزرگی بر نقش‌آفرینی ویژه زنان در پیروزی انقلاب و دفاع مقدس است @NahnoSamidun