eitaa logo
بابا‌ابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
268 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
854 ویدیو
6 فایل
《﷽》 ایجاد⇦²⁰•‌‌⁴•¹⁴⁰¹ از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچ کس بجز تـو نسنجیده‌ام تـورا:)♥️! #بابا_ابوترابم صلواتی بلند برای ظهور و سلامتی امام زمان(عج)ختم کنید {اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ان شاءالله} یاعالی‌بحق‌علی‌عجل‌لولیک‌الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
باید از دیده ی زینب به جهان کرد نگاه تا که بر دار سرافرازی میثم را دید . سبز شد خاطره ی کرب و بلا در ذهنش هر که بر گنبد او سرخی پرچم را دید . چون که مظلوم ترین چهره ی تاریخ علی ست آخرین شاهد دیوار و در و میخ علی ست . روز و شب بر لب خود آیه ی لبخندی داشت در فراوانی غم ها دل خرسندی داشت . عرش از روز ازل خانه ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت . از در قلعه بپرسید خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت
شرط توحید حقیقی ست ارادت به علی علیه‌السلام :)))💚
مادرم در شُرف مرگ فقط گفت : علی پدرم موقع مردن به لبش پندی داشت … . که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم ! طالب فرزند ابوطالب باش😍♥️ . به نجف رفت و نگاهی به فراسو انداخت دست در موی پریشان شده ی او انداخت . تا که از راه رسید از در و دیوار شنید : پادشاه است گدایی که به او رو انداخت . این حرم یا همه را کرب و بلایی کرد و یا به یاد حرم ضامن آهو انداخت . سخت مبهوتم از آیین رجزخوانی او تشنه ام تشنه ی چینی که به ابرو انداخت
عالم و آدم از آن هیمنه بر خود لرزید رزم او سخت جهان را به تکاپو انداخت . خیبر از ترس بلافاصله از هم پاشید حرز یا فاطمه اش را که به بازو انداخت😍💚 . ذوالفقار آمد و در سینه نفس ها شد حبس باد را هیبتش از هی هی و هو هو انداخت . جز علی کیست که این گونه سرآمد باشد روح قرآن شود و جان محمد باشد . بشنو از نی که در این باب حکایت باقی ست تا خدا هست و علی هست ، ولایت باقی ست . هرچه رفتم به نجف شوق من افزون تر شد تا دم مرگ هم این شور زیارت باقی ست(ان شاءالله🤲🏼🥺💛✨) . جن و انسان و ملک زائر کویش هستند تا ابد در حرمش عرض ارادت باقی ست . سال ها از تو فقط دم زده ام اما باز بر زبان لحظه ی توصیف تو لکنت باقی ست . چارده قرن سرودند و سرودیم ولی شرح غم های تو تا روز قیامت باقی ست
باز در خلوت خود شام غریبان دارم من به بخشندگی و لطف تو ایمان دارم . دل زهرایی مولا وطن فاطمه بود همه ی دلخوشی اش داشتن فاطمه بود . روح دریایی او را متلاطم می کرد زخم هایی که به روی بدن فاطمه بود . یاس خود را متمایل به کبودی می دید یاس ، همرنگ عقیق یمن فاطمه بود . مرتضی بار امانت نتوانست کشید مصطفی منتظر آمدن فاطمه بود . بی وضو دست به این شعر نباید بزنند قلم و دفتر من سینه زن فاطمه بود . بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر از محبان حسین و حسن فاطمه بود . تا ابد چشم به راه پسرش می مانم ” عجّل الله تعالی فرجه می خوانم “
بیت به بیتش مصراع به مصراع و کلمه به کلمش ارزش خوندن و وقت گذاشتن داره👌😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍💛💛💛💛💛💛♥️♥️♥️♥️♥️♥️💚💚💚💚
شعر کاملش طولانیه من بخش هاییش رو گذاشتم.. 👌