باباابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
اینجا شب سوم محرم بود و داشتیم میرفتیم که بریم #حرم و از دم #بازار که رد شدیم و خودش یه #روضه بود...
دختر داشت میفهمید بابایی چیه
شبا لالایی چیه
خرابه چیه
بچه که خوابه چیه
اسیری چیه
دندونِ شیری چیه...😭😭😭💔💔💔
باباابوتُرابَم|نَجَفستآن:)💛🇵🇸
حقیقتا اونجاش که گفت أنا خادم للعَقیله یک فرح و شادیی در قلبم تزریق شد>>>>>🫀✨