دیروز از صبح تا بعد از ظهر کلاس داشتم، و اصلا وقت نشد ناهار درست حسابی بخورم. بعدشم رفتیم یسری وسیلهی خونه خریدیم تا غروب و اذان که زد رفتیم گلزار شهدا [پاتوق همیشگی] نماز اولمون رو تموم کرده بودیم که یه خانمه اومد کلی نازمون داد و برامون دعای خیر کرد و یه بسته داد دست همسرم و گفت: ‹مراسم یه شهیدی بود اینو دادن بهم، من شمارو دیدم خیلی ذوق کردم دلم نیومد ندم به شما› و من انقدر ذوق کرده بودم که اصا وایوای، خلاصه کلی قربون صدقمون رفت و بعدش خداحافظی کرد.
همهی اینارو نوشتم که به این برسم، شهدا همیشه منو تو موقعیتای مختلف سوپرایز کردن جدا از اینکه خیلی گشنم بود و خوراکیای تو پک خیلی خوشحالم کرده بود قضیه این بود که شهدا همیشهی همیشه حالمو خوب میکنن ::::›››
عاشق هوای امروز رشتم؛ علاوه بر اینکه میتونی بافت قشنگتو بپوشی، خورشید هم میتابه و نورش پر از انرژیه✨
انتگرال گرفتن خیلی باحاله بچه ها🤌🏻
این اولین چیزیه که تو دانشگاه ازش خوشم اومده
Walking in fall ;
عکسای چنلت حس زندگی میده=))))) بیشتر برامون عکس بزار =} 💘.
—————————
وایوای شما لطف داری😭😭🤌🏻❤️
مامانم کل دوران تحصیلیم بابت اینکه جلوی چشممو شلوغ میکردم و کلی وسایل میچیدم دعوام میکرد؛ میگفتن که اینا باعث میشه حواسم پرت بشه و نتونم درس بخونم. بگذریم که در تمام فصول تحصیلی جز شاگر برترا بودم ولی .. مامان نمیدونست که اینا بهم انگیزه میدن، هرچقدر بیشتر حواسم بهشون پرت میشد بیشتر حالم خوب میشد و راحت تر میتونستم درس بخونم.
حالا که وسایلای میزمو هنوز از جعبه ها بیرون نیاوردم، گفتم یسریشونو مثل همیشه بزارم جلوی چشمم حالم خوب بشه :>>☁️
بچه ها پاشید بیایـــد « بینهــایــت☁️✨»
↓ اینم بزنید کد معرف امتیازِ بیشتری بگیرید
[
1102240] → ‹بزنـید روش کپـی میشه›