eitaa logo
آموزش مداحی | مدرسه نجوا 🔹حسین نظری فاضل🔹
147 دنبال‌کننده
128 عکس
88 ویدیو
9 فایل
✅ اینجا مداحی یاد میگیری اما ریشه ای و اصولی ✅ ✳️آموزش مداحی با محوریت دعا خوانی و مناجات✳️ ✔️آموزش میدیم📚 ✔️پشتیبانی میکنیم✌️ ✔️مسابقه برگزار می‌کنیم 🎯🤩 💯ویژه #بزرگسالان #جوانان و #نوجوانان پشتیبانی کانال و ثبت نام دوره ها @najva110128
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر دوستان نجوائی🌺 ان شاءالله از این پس در کانال طبق این برنامه👆محتوا بارگذاری خواهد شد که هم شما برنامه ریزی کنید و هم نظم و انسجام بیشتری داشته باشیم برای خدمتگذاری. 🔹با ما همراه باشید 🔹 https://eitaa.com/najva_madreseh/586
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺نمونه رباعی های مناجاتی👇 یارب زکرم حال دعا بخش مرا وز حال دعا جرم وخطا بخش مرا تا امشب اگر مرا نیا مرزیدی امشب به علی مرتضی بخش مرا ... یا رب مددی که بی پناهیم همه ای بحر کرم غرق گناهیم همه ای باعث روسفیدی روسیه ان بر ما نظری که روسیاهیم همه ... عمری به گناه پا فشردم یا رب بار دل خود به دوش بردم یارب تو ناز مرا کشیدی و من غافل سیلی زهوای نفس خوردم یا رب ... گر برانی ور بخوانی زین درم غیر از این نیست جای دیگرم خانه ات را حلقه بر در می زنم گرد بام خانه ات پر می زنم ... رفتار تو با من ای خداوند کریم آن است که بوده با مسیحا و کلیم گویی که ندیده ای گناهی از من از بس که رحیمی و غفوری و حلیم ...
🔹وَلالِشَيْء مِنْ عَمَلِيَ الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ🔹 ✅داستان و حکایت(رؤیای صادقه)👈یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین... مرحوم دولابی نقل میكنه: می گفت:تو محله ی ما یه جوانی بود، این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود، اما یه عادت داشت ،یه كاری می كرد ملكه اش شده بود، از مادرش داشت، 🍃🌺 میگه: مادر بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم، گفته بود:باید این كارو بكنی. چیكار كنم؟ گفت:هرجا رفتی دیدی یه 🚩پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری ادب كنی جلو 🚩پرچم به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،عادتش شده بود، هر جایی می رفت می دید یه🚩 پرچم یا حسین زدند دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:✋السلام علیك یا اباعبدالله. میرزا اسماعیل دولابی میگه: این جوان از دنیا رفت، میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید ⛺ خیمه ای وسط بیابونه، نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو. \"ببین هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی\" میگه:تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین، به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید، گفتند:چرا؟گفت:من عادت دارم،هر جا ببینم بگند یا حسین،منم دستم رو روی سینه ام می ذارم، دستش رو گذاشت روی سینه اش، تا گفت:السلام علیك یا اباعبدالله، دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد، اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت: 🍃🌺 بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند، مرحوم دولابی میگفت:حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد. 😔\"آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشت ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده\" یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟ میگه:جوان شروع گرد گریه كردن 🍃🌺 \"همین گریه های شماست كه فرمود:آتیش جهنم رو یه قطره اش خاموش میكنه،اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برو توی كامل الزیارات بخون\" میگه:حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت ،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب ،میگه:ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین
🔹وَلَا لِقَبَائِحِی سَاتِراً🔹 ✅روایت اول 👈در تفسیر منهج الصادقین روایت شده است: « چون روز قیامت شود، بنده را به محضر حق حاضر کنند. فرمان رسد: قبّه ای بزنید و بنده‌ام را در آن قرار دهید. بعد از آن خدای تعالی به وی خطاب کند: ای بندۀ من، نعمتم را سرمایۀ معصیت نمودی و چندان که نعمت بر تو افزودم تو بر گناه و عصیان بیشتر افزودی. بنده سر خجالت به پیش اندازد. خطاب رسد: بندۀ من، سر بردار که همان ساعت که معصیت کردی من تو را آمرزیدم و قلم عفو بر گناهانت کشیدم. پس بندۀ دیگری را حاضر کنند و به او هم عتاب و سرزنش کنند، و او از شرمساریِ خود به گریه آید. حق تعالی می‌فرماید: ای بندۀ من، آن روز که گناه می‌کردی و می‌خندیدی تو را شرمسار نساختم، امروز که گناه نمی کنی و گریه و زاری داری چگونه تو را عذاب کنم و رسوایت سازم؟ تو را آمرزیدم و اجازۀ رفتن به بهشت دادم!!
🔹هَيْهاتَ ما ذلِكَ الظَّنُ بِكَ، وَلاَالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ🔹 همه اين امور از بندهنوازي تو بس دور است،هرگز گمان ما به تو اين نيست و نه از فضل تو چنين گويند از اداب مهمانی این است که مهمان حتی اگر شده ،باکمی نمک پذیرایی شود .الان هم ماه مبارک رمضان است .ضیافة الله است.مهمانی خداست.خداوند،رسولگرامیش را فرستاده و همه ی بنده گان را به این مهمانی دعوت کرده است. سفره های پذیرایی گسترده و غذاهای گوناگون درون سفره چیده شده است؛منتها غذا ،غذای جسم نیست ،غذای روح است . غذای این میهمانی امرزش گناهان است.عفو خطاها است.محبت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا است.یا الله!نکند از کنار این سفره،پذیرایی نشده بلندمان کنی !محبت امیرالمومنین(ع)وحضرت زهرا(س)را در دل ما بیشتر و بیشتر نکنی!نکند گناهان ما را نیامرزی!... مگر نه این است که خودت در دین خویش پذیرایی از مهمان را حتی اگر شده با کمی نمک جزءاداب قرار دادی؟ما هم که مهمان ناخوانده نیستیم؛ بلکه به دعوت خودت امده ایم. چطور دست خالی از کنار سفره ات برخیزیم ؟چطور بگوییم از کنار سفره کریم، گرسنه برخواسته ایم؟چطور بگوییم مهمانی خدا تمام شده و گناهان ماامرزیده نشده است؟هیهات ما هکذا الظن بک.... دوستان خویشتن اماده ی دیدار کنیم دل غفلت زده را روشن وبیدار کنیم رمضان امده خوب است به درگاه خدا اشک ریزان به گناهان خود اقرار کنیم پیک حق دعوتمان کرده سر سفره دوست خود مهیای به مهمانی دادارکنیم باید این ماه که شیطان به غل و زنجیر است توشه ای بهر سفرکردن خود بار کنیم دوستان تا که دهان و دل و جان پاک شود نام زیبای گل فاطمه تکرار کنیم کی شود اشک بریزیم به پای سخنش روضه او خواند و ما دیده گهر بار کنیم کی شود راه کند باز به زوار حسین کربلا ز اب فراتش همه افطار کنیم کی شود همره یاران به روی خاک بقیع گریه بر فاطمه و سینه و مسمار کنیم
اگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارم اگر مرغ گرفتارم تو را دارم چه غم دارم اگر آلوده و پستم و گر خالي بود دستم دگر سنگين بود بارم تو را دارم چه غم دارم هم از لطفت بود هستم هم از جام تو سر مستم هم از شوق تو سر شارم تو را دارم چه غم دارم کيم من عبد شرمنده سيه روي و سر افکنده که با اين جرم بسيارم تو را دارم چه غم دارم تهي از برگ و از بارم ميان لاله ها خارم نباشد کس خريدارم تو را دارم چه غم دارم سيه رويم سيه بختم ببين پرونده سختم ببين اشکي که مي بارم تو را دارم چه غم دارم ***
خدایا من دلی بیمار دارم به جانم آتشی تکرار دارم خدایا آمدم بر درگهِ تو تو میدانی غمِ بسیار دارم چه خوش اقبال بودم من خدایا که با تو وعده ی دیدار دارم پناهم ده تو را جانِ حسینت من امشب با تو خیلی کار دارم دلم قرص است دائم در کنارم که مثلِ تو گلی بی خار دار دارم به دامِ نفسِ اماره اسیرم سرا پا سوءِ در رفتار دارم تو گر این بنده را از در برانی چه امیدی من از اغیار دارم چه خوشبختم که من مثل تو مولا خدای خالق و قهار دارم ز درگاهت مرانی این گدا را که حُبِ حیدر کرار دارم به حق و آبروی او ببخشا که امشب دیده‌ای خونبار دارم پناهم گشته سلطان خراسان ز لطفش دیده‌ای بیدار دارم! هستی محرابی 🔺نکته: با توجه به انتهای شعر که متصل میشود به وجود نازنین امام رضا علیه السلام میتوانید با گریز به روضه به حضرت و سپس کربلا (مثلاً ظهر یابن شبیب از لسان امام رضا) به فیض روضه خوانی برسید.
کن نظری بنده آلوده ام ای خدا ای خدا خسته شدم دور ز تو بوده ام ای خدا ای خدا گردنِ کج رو زدم امشب ببین آمدم اِلهَنا یاکریم 4 * با دلِ غمدیده صدا می‌زنم ای خدا ای خدا آنکه به خود ظلم نموده منم ای خدا ای خدا آبرویم را نبر بارِ مرا هم بخر اِلهَنا یاکریم 4 * باگنَُهم سوختم و ساختم سیدی سیدی هرچه تو دادی همه را باختم سیدی سیدی آمده ام سربه زیر دستِ مرا هم بگیر اِلهَنا یاکریم 4 * آمده ام عقده زِ دل وا کنم ربنا ربنا لطف تورا خوب تماشا کنم ربنا ربنا سائلِ پُشتِ درم فاطمه شد مادرم اِلهَنا یاکریم 4 * از غضبِ خویش امانم بده یا کریم یاکریم رویِ علی را تو نشانم بده یا کریم یاکریم پر بکشم تا علی نعره زنم یا علی یا علی ویاعلی 4 * تاکه به لب نامِ حسین می‌برم ای خدا ای خدا می‌پرد این دل به هوایِ حرم ای خدا ای خدا خونِ خدا السلام کرب وبلا السلام حبینا یا حسین 4 * می‌رسد از خیمه زنی بی پناه واویلا واویلا دیدن یارش وسط قتلگاه واویلا واویلا گریه کنِ هرشبم سینه زنِ زینبم غریبِ مادر حسین 4 * بی سروپایی دل زهرا شکست واویلا واویلا چکمه بپا بر روی سینه نشست واویلا واویلا فاطمه در اضطراب تنگی جا شد عذاب وای بُنُیَّ حسین 4 * خوب که بر سینه شه جاگرفت واویلا واویلا موی به هم ریخته اش را گرفت واویلا واویلا تاکه جدا شد سرش خورد زمین مادرش وای بُنُیَّ حسین 4
آموزش مداحی | مدرسه نجوا 🔹حسین نظری فاضل🔹
#مناجات_با_خدا_مناجات خدایا من دلی بیمار دارم به جانم آتشی تکرار دارم خدایا آمدم بر درگهِ تو تو می
#زمزمه ما گره گشا داریم ؛ دافع البلا داریم هر کسی کسی دارد ؛ ما امام رضا داریم ما امام رضا داریم سر تا به قدم دردیم ؛ رو به این حرم کردیم پشت پنجره فولاد ؛ ما دارالشفا داریم ما امام رضا داریم با همه تهی دستی ؛ شادیم که از هستی بر دامن لطف تو ؛ دست التجا داریم ما امام رضا داریم تو دست عطا داری ؛ این همه گدا داری ما دست تهی داریم ؛ ما فقط تو را داریم ما امام رضا داریم از درت مران ما را ؛ جان مادرت زهرا غیر کوی تو مولا ؛ ما مگر کجا داریم ما امام رضا داریم روح و جان حج اینجاست ؛ ثامن‌الحجج اینجاست با صفا تر از مروه ؛ مروه و صفا داریم ما امام رضا داریم حجّ فقرایی تو ؛ یار ضعفایی تو اغنیا کجا دارند ؛ ثروتی که ما داریم                ما امام رضا داریم هر چند گرفتاریم ؛ کی گفته که بی یاریم ما حضرت معصومه ؛ ما امام رضا داریم ما امام رضا داریم ما عاصی و شرمنده ؛ تو رئوف و بخشنده هم خوف از آن داریم ؛ هم به این رجا داریم                ما امام رضا داریم گر چه غرق عصیانیم ؛ در پناه سلطانیم چه واهمه ای دیگر ؛ از روز جزا داریم                ما امام رضا داریم رحمی به دل ما کن ؛ راه بسته را وا کن از تو خواستیم هر وقت ؛ میل کربلا داریم ما امام رضا داریم ** ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت غلام و نوکرت مران از در مرا به جان مادرت علی موسی الرضا .... ... غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم تو خوبی من بدم به این در آمدم به جان فاطمه مکن مولا ردم علی موسی الرضا علی موسی الرضا ... ** شنیدم پنجره فولاد رضا برات کربلا میده  شنیدم پنجره فولاد رضا مریضا رو شفا میده شنیدم که ضامن آهو شدی امام رضا میشه ضامن منم شما بشی پیش خدا  میشه یک روزی بیاد که خادم حرم بشم خادم حرم باشم پیش شه کرم باشم شنیدم هرکی بره زیارت امام رضا برا دیدنش میاد سه جا غریب الغربا برا بار اولی سر پل صراط میاد دومی وقتیه که نامه ی تو برات میاد بار سوم که میخاد آقا به دادت برسه وقتی که ملک میاد تا به حسابت برسه **
اگر از این در خانه برانی‌ام چه کنم؟ مرا نخواهی و از خود ندانی‌ام چه‌کنم؟ گناه ظائقه‌ام‌ را ببین عوض کرده اسیر شهوت و نفس جوانی‌ام چه‌کنم؟ ندیدن تو شبیه شبی غم انگیراست دچار این‌شب سرد و خزانی‌ام چه‌کنم؟ بگیر دست مرا تا ز پا نیفتادم نیازمند تو و مهربانی‌ام - چه کنم منم شبیه تو هرشب به روضه آمده‌ام که‌ مبتلا به‌غم روضه‌خوانی‌ام چه کنم؟ مرا ببخش نمردم برای داغ "حسین" پراز خجالت ازاین سخت‌جانی‌ام!چه‌کنم؟ میان این‌همه عاشق که زائرت شده اند اگر مرا به زیارت نخوانی‌ام چه کنم؟