هدایت شده از قلی نیوز ♨️ 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☎️زنگ عبرت:
🔴 برام خیلی عجیبه که چطور یک مادر شهید تا اینقدر قدرت درک و تحلیل بالایی دارن!
♦️فیلم: سلحشور بعداز مداحی در کوچه، از مادر شهید درخواست دعای شهادت میکنه که حاج خانم جواب جالبی میدن
#ما_ملت_امام_حسینیم
@qlqlii
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2682191872C19bab58bda 🎈🌵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 چیکار کرد این بچه‼️ 🤦♂
🌸لینک دعوت به کانال 👇
https://eitaa.com/joinchat/2699624448Cccb5493e13
#نمکدون
@namakdoon
🌹یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بود و 300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف میکرد:
سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند.
تعدادی از زائران به من گفتند:
تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد،
آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند،
گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و
مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن
گوی سبقت را از غربیها.. ربوده اند...
همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی
به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند.
وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه میخورد.
وقتی به ما رسیدند گفتند:
کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟
من که توقع این سوال را نداشتم گفتم:
بله، چطور مگه؟
آنها با خوشحالی گفتند:
اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم.
من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند،
به آنها خوش آمد گفتم.
بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند
من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از
پرواز شروع کردم اصطلاحا به
امر به معروف و نهی از منکر،
(یعنی به درب میگفتم که دیوار بشنود)
میگفتم این مکانهای مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند
و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند،
اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود
با حالت ناراحتی و بیاعتنایی به من فهماند
که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست.
به نجف اشرف رسیدیم
من هم در زمانهای گوناگون میگفتم
که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی میکرد.
تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم
و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛
پدر آن دختر پیش من آمد و گفت:
حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است
که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما،
او فقط در درس و شغلش موفق شده
و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمیداند!
ما تصمیم گرفتیم
او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم
بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما
طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی
برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند،
چون آرزوی هر پدر و مادری
عاقبت بخیری فرزندش میباشد.
دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده
تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات
نمیداند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت میکنید، او به اتاق می آید دائم میگوید:
منظور حاج آقا فقط من هستم!
چون فقط در این کاروان منم که
سر و وضعم اینگونه است.
ما از شما میخواهیم که رعایت حال ما و
دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید.
گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را
برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت
علیهم السلام شکسته نشـود.
گفتگوی ما تمام شد،
و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم.
صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده
و دیدم خانمی
با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل
منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد.
وقتی دید من با تعجب او را نگاه میکنم گفت:
ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بیحجاب
چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم
اجازه دهید عبایتان را بشویم.
من که شوکه شده بودم گفتم:
اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت
امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید
هم پزشک؛ در شأن شما نیست که
عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم.
درحالیکه گریه میکرد از من خواهش کرد
که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه
کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود.
به او گفتم تا نگویی چه شده من نمیگذارم..
باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم
من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا
ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم.
حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند:
دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمیتواند به این مکان بیاید. حرفهایی که مدیر کاروان میزد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری میشد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی.
و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی،
طفل مریضی دارم میخواهم درمانش کنی.
او در حالیکه گریه میکرد می گفت:
حضرت طبیب همه عالم هستند...
ولی به من فرمودند دنبال من بیا...
بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و
وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه میدرخشید
و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود.
حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن.
(خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه میکرد، سؤال کرد:
حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟)
من که بغض گلویم
را گرفته بود گفتم:
بله، ولی این سؤالها را نپرس...
ایـنها روضههای سوزناکی است
که جگر انسان را کباب میکند.
اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره
پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭
گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید
و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید
و سیراب کنید.
خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق
گریه میکرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست
آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان،
با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ میدهند؟!
حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که
حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!!
و بلند بلند گریه می کرد...
به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران میگفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست...
بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد.
بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم،
روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکسها و نوشتههایی
بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود.
آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند.
با خوشرویی از من پذیرایی کرد و گفت:
باور نمیکنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم،
امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم
اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول
درد و مرض اطفال را تشخیص میدهم
و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمیفرستم
و با اولین نسخه مریضها خوب میشوند،
فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام
📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕
علیرضا ثبتی گجوان
🌺🌸
🍎 @namakdoon 🍉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 مداحی زیبا
🥀 امان از دل زینب 🖤
🍎 @namakdoon 🍉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 مداحی دلنشین و قدیمی
🥀 خداوندا علمدارم نیامد 🖤
🍎 @namakdoon 🍉
هدایت شده از قلی نیوز ♨️ 💯
🔴رابطه فروشگاه زنجیرهای افق کوروش و محرم ⬛️⬛️
♦️چند روز از محرم میگذره و فروشگاههای این مجموعه،
هیچ نشانه و پرچم🏴 عزای امام حسین(ع ) رو بیرون و یا داخل فروشگاه نزدند
♦️پریشب خیلی مؤدبانه از فروشنده (فروشگاه افق ڪوروش) علت را جویا شدم؟!
پاسخ داد :ما از تهران دستور نداریم.
امشب هم از یه شعبه دیگه پرس و جو کردم ؛
باز هم همین دلیل رو آورد !
گفتم: حداقل این ریسه های سفید و قرمز🚩🚩🚩🚩 رو از پیاده رو جمع ڪنید ...
بازم متاسفانه پاسخ داد:
همه بنرها و ظواهر ما طبق دستوره
♦️گفتم: اگه از هزینه خودت، اینجا یک پارچه مشکی نصب کنی چی؟
باز گفت: هیچ چیزی بجز دستورات، نباید نصب شه.
گفت: من فقط تونستم رادیو افق کوروش رو که باید یکسره توی فروشگاه پخش شه رو خاموش کنم بخاطر موسیقیاش، که شاید به همین خاطر هم جریمه بشم.
❓وظیفه ما چیـــه؟
رابطه ما با ڪسی ڪه در عزای عزیز فاطـــمه (س) شریڪ نمیشه چطور باید باشه؟
درضمن
☝️ جهت اطلاع وپیگری واقدام لازم از طرف عاشقان اباعبدالله
فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش سازمانی فرقه ای با هدف ترویج فرقه ضاله باستان گرایی
با عدم خرید از این سازمان فرقه ای ، به ترویج این فرقه ضاله کمک نکنیم
🌍نشر حداکثری#
# نه به خرید از فروشگاههای افق کوروش #
آتش به اختياران انقلابی🇮🇷
@qlqlii
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2682191872C19bab58bda 🎈🌵
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+قوانین مدرسه😍
اقا پسرا و دختر خانوماس گل کانال🌹
آغاز سال تحصیلی جدید رو به شما تبریک میگیم و براتون ارزوی موفقیت داریم😉
این کلیپ رو دانش آموزای عزیز حتما ببینن☺️🍃
@namakdoon |🧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه های بهداشتی به دانش آموزان عزیز🧼🧴🚰🦠
مادرها و پدرها هم حتما ببینن و این نکات رو به فرزند دلبندشون یادآوری کنن☺️😉
سال تحصیلی جدید مبارک🎒✏️
@namakdoon |🧂
💢#دانش_آموز عزیز⁉️💢
⚠️چند لحظه لطفا⚠️👇🏻
سلام دوست خوبم👋🏻
حالا که به بازگشایی مدارس نزدیک شدیم🎒
و به لوازم التحریر نیاز داریم📙🖇
خوبه که از #نوشت_افزار_ایرانی استفاده کنیم😍✏️
تا هم رونق اقتصادی در کشور ایجاد بشه🧮
و هم از طرح های متنوع و جذاب این محصولات استفاده کنیم📒
و همچنین با شخصیت های ایرانی آشنا بشیم😍✌🏻
میخوام بهت یه جایی رو معرفی کنم که جمع تولید کننده های ایرانی جَمعه😉
#ایران_نوشت✏️
کافیه وارد سایت ایران نوشت بشید👇🏻
https://irannevesht.ir/
و روی قسمت فروشگاه های محلی کلیک کنید
تا ادرس نزدیک ترین فروشگاه نوشت افزار ایرانی به خونتون رو پیدا کنید✅
و یا به صورت اینترنتی سفارش بدین🛒📦
موفق باشی🥰🧡
@namakdoon |🧂