#فهرست_کتب_رمان👇👇👇👇👇
#رمان
#دشتبان
#در_جستجوی_خواهر
#ریشه_ها
#رنج_مقدس
#فرمانروای_مه
#شکاف
#شبیخون_به_خفاش
#پرتاب
#من_او
#کمی_دیرتر
#حافظ_هفت
#ماه_بندان
#فریاد_درتاکستان
#بوی_خاک.
#تاب_طناب_دار
#پنجره_چوبی
#در_جستجوی_ثریا
#سال_های_بنفش
#مفتون_و_فیروزه
#فرنگیس
#فرشته_ای_در_برهوت
#رویای_یک_دیدار.
#دشت_های_سوزان.
#کرشمه_ی_خسروانی.
#هدیه_ولنتاین
#سو_من_سه
#وقتی_کوه_گم_شد.
#ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند
#زقاق۵۶
#تولد_در_لس_آنجلس
#یوما
#چشم_روشنی
#فریب
#باغ_مارشال
#گریه_های_مسیح
#قایق_راندن_به_اقیانوس
#گل_سنگ
#سامانچی_قیزی
#تالار_پذیرایی_پایتخت
#دعبل_و_زلفا
#آرزوهای_دست_ساز
#نیمه_پنهان_مکران
#هزار_و_سیصد_و_پنجاه_و_هفت
#هات
#زنی_در_جزیره_گمنام
#لبخند_مسیح
#ولادت
#ناخدا_رحمت
#خاطرات_سفیر
#زنان_عنکبوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
#آسمان_شیشه_ای_نیست
#ای_کاش_گل_سرخ_نبود
#خاطرات_احمد_احمد
#لحظه_های_انقلاب
#پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
#وقت_بودن
#رنج_مقدس2
#زغال_سرخ
#نفوذ_در_موساد
#کشتی_بان_دوست
#مرد_رویاها
#پسری_از_گوانتانامو
#ماروپله
#بفرمایید_بهشت
#عشق_و_دیگر_هیچ
#نامیرا
#مهاجر_سرزمین_آفتاب
#پنجره_های_در_به_در
#موسای_عیسی
#من_نه_ما
#خال_سیاه_عربی
#وقتی_دلی
#ماه_بندان
#سیاه_صورت
📚خاطرات سفیر:
📙 #خاطرات_سفیر
✍نویسنده: #نیلوفر_شادمهری
📖انتشارات: #سوره_مهر
🌀معرفی:
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند…؛ این کتاب را خانم ها👱♀ با لذت بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند در جامعه پر شور و پر شعور باشد….
داخل و خارج هم ندارد….
همراه دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه…🏢
📝خلاصه:
دختری ایرانی👧 و باهوش که برای دکترا، بورس فرانسه می شود و در خوابگاه، جریاناتِ زیادی برایش اتفاق می افتد. در دانشگاه و خوابگاه، افراد به عنوان یک ایرانی مسلمان، انتظارات زیادی دارند و او را خود ایران و اسلام می دانند که باید به سوالاتشان و تمام اعمال و رفتار مسلمانان و ایرانیان پاسخ دهد! که البته او به خوبی این سوالات را پاسخ می دهد و روشنگری می کند 😊و تعصب بی جا هم نشان نمی دهد و افرادی را با خود همراه می کند و عده ای را به اسلام علاقمند می کند.
جمله حضرت آقا:❤️
کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم هایتان بخوانند. این کتاب توسط سرکار خانم نیلوفر شادمهری نوشته شده و شامل خاطرات دوران تحصیل ایشان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه است.
🍀برگی از کتاب:
“هروه” دستش رو آورد جلو که دست بدهد. دکلمه ام رو شروع کردم: 😥ببخشید… خیلی عذر می خوام! من مسلمونم، و با آقایون نمی تونم دست بدم🤝. اصلا قصدم بی احترامی نیست. این یه دستور دینیه؛ من نمی تونم تغییرش بدم؛ باز هم ازتون عذر می خوام. هروه دستش رو یهو کشید عقب و گفت: اوه… که این طور، متوجه شدم.
📚 @namaktab_ir
🔅namaktab.ir
💠Namaktab.blog.ir
#رمان
#جوان