💞﷽💞
لطفا حتما تا آخر بخوانید 👇
✍ خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
🔰 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.😔
♻️روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🌹فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🔻بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🔻 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🔸 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.😭
📢 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🔴خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
❗️ خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
♨️ آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
✅این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
📝 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
💟 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
♥️ حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ، ص ۱۲
☘🌺🌺🌺🌺🌺☘
💞﷽💞
#سیره_شهدا
#پنجشنبه_ها
#به_یاد_شهدا
همسر شهید مطهری میگفت: ۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بیوضو نبود، و همیشه تاکید میکرد که با وضو باشید...
استاد مطهری در نامهای به فرزندش نوشت: حتیالامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (ص) ، چون موجب برکت عمر و موفقیت میشه...
🌷خاطرهای از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری
📚 منبع: کتاب جلوههای معلمی استاد مطهری
🌷🌷@namazeavalevahgt
☘🌺🌺🌺🌺🌺☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞﷽💞
🎥آیا سجده بر #کاغذ_صحیح است؟
پاسخ استاد وحیدپور☝️
☘🌺🌺🌺🌺🌺☘
💞﷽💞
🔴👈 تعبیر عجیب ‼️
❤️ نماز برای #حضور_قلب است. اصلاً حضور قلب یعنی چه؟ این مسأله حضور قلب ، خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد، یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضرغایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟
شما در اول نماز #دلتان را حاضر غائب می کنید و او حاضر می شود. دلتان هم می خواهد حاضر باشد تا می گویید الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده، شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است وقتی که ما نماز می خوانیم و می گوییم الحمدلله رب العالمین داریم به دل خودمان تفهیم می کنیم، به روح خودمان #تلقین می کنیم، اما وقتی السلام علیکم و رحمه الله و برکاته گفتیم می بینیم این جسم ما، یعنی زبان ما، اعضا و جوارح ما، مشغول درس دادن به دل ما بوده است و شاگرد کلاس، این دل بوده است
اما متأسفانه در اینجا وضع به گونه ای بوده که ما درس را داده ایم، شاگرد اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده است و ما درس را هدر داده ایم.
[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 69 ]
☘🌺🌺🌺🌺🌺☘
💞﷽💞
🔴بـاز هــم بـپـرس!
زنى به خدمت حضرت زهرا (س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه میكند. مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: «هر چه میخواهى بپرس». آن زن سؤالات خود را مطرح كرد تا به ده سؤال رسيد و حضرت زهرا (س) با رویى گشاده جواب میداد. آن زن از زيادى پرسشها شرمنده شد و گفت: شما را بيش از اين زحمت نمیدهم. حضرت فاطمه عليهاسلام فرمود: «باز هم بپرس».
سپس حضرت براى تقويت روحيه آن زن چنين فرمود: «اگر به كسى كارى را واگذار كنند مثلاً از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند، آيا او با توجه به آن پاداش، احساس خستگى مى كند؟»
زن جواب داد: نه. حضرت فرمود: «من در مقابل هر پرسشى كه جواب مى گويم، از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت میكنم و هرگز ملول و خسته نمیشوم. از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى شوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشتهاند، از خداى خود پاداش
مى گيرند».
📚منابع:
محجة البيضاء ج1، ص30
بحار الانوار ج2، ص3
🌷🌷@namazeavalevahgt
☘🌺🌺🌺🌺🌺☘