eitaa logo
نماز محبوبم 💐
2.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2هزار ویدیو
28 فایل
💐 اللهمّ بارِک لِمولانا صاحب الزمان علیه‌السلام و اجعَل صَلاتَنا بِه مَقبولَه 🤲🏻 کانال‌های دیگه‌‌مون: https://eitaa.com/chekaraa https://eitaa.com/maghtal جهت تبادل و بیان نظرات 👈🏻 @M_taeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕🔭 من "ورونیکا" هستم از آلمان شرقی. از مسیحیت (پروتستان) به دین اسلام مشرَّف شدم. ☺️♥️ بعد از اینکه مسلمان شدم، نامم را گذاشتم. جوانی‌ام در حالی گذشت که ظاهرا مسیحی بودم، ولی حتی در مورد خدا و دینم چیزی نمی‌دانستم. 💔 خواست خدا بود تا حقیقت را در لابه‌لای زندگی کمونیست‌ها پیدا کنم و با  اسلام آشنا شوم. 📁ما در ظاهر و در شناسنامه مسیحی بودیم؛ اما در عمل، پدر و مادرم ما را با آشنا نکرده بودند و به‌عنوان یک مسیحی، هیچ چیزی از خدا نمی‌دانستم. تنها اسم خدا را شنیده بودم🚶‍♂ به ما گفته بودند که شما یک جسمی دارید که وقتی مردید  زیر خاک می‌رود و تمام می‌شود😐 ما را با این طرز تفکر تربیت کرده بودند. حتی در کتاب‌های مدرسه چیزی از خدا نوشته نشده بود تا ذهن ما با خدا آشنا شود. ⛪️ فقط گاهی در ایام جشن ، به می‌رفتیم و چندان مقید نبودیم که عبادت کنیم. ⚡️از نوجوانی، همیشه این سوال در ذهنم بود که وقتی ما می‌خوابیم، چطور در خواب نفس می‌کشیم و دوباره بیدارمی‌شویم؟ ‌دستم را روی قلبم می‌گذاشتم و کنجکاو بودم که آیا وقت خواب باز قلبم می‌زند؟ اگر کسی نباشد تا مراقبش باشد، چطور از خواب بیدار می‌شوم و نمی‌میرم؟؟ اینها برای من سوال بود. خیلی استرس و فشار داشتم و گاهی قلبم شدید درد می‌گرفت... در دانشگاه، علوم آزمایشگاهی خواندم و در آزمایشگاه هم مشغول به کار شدم 🔬⚗ همچنان سوالات بی‌پاسخ در ذهنم بود و همین موجب شده بود به دنبال جوابی برایشان باشم. ادامه 👇
✔️ این را هم بگویم در جامعه کمونیستی، اصلا به اعتقاد ندارند. 🛤 تا این‌که روزی ما را فرستادند به اردویی اجباری در قبرستان یهودی‌ها. آنجا هر کسی برای خودش یک سمتی رفت... من هم تنها سر قبری رفتم ایستادم🚶‍♀⚰ اینکه من نیز روزی در خاک برای همیشه دفن خواهم شد، مرا به تفکری عمیق برد... آیا واقعا نیستی و نابودی ابدی در انتظارم بود⁉️ 😢 آنجا اتفاق عجیبی برایم افتاد که بعدها مسلمان شدنم را برایم معنا کرد. هیچ امیدی نداشتم. ایستاده بودم و به قبرها نگاه می‌کردم؛ یک مرتبه کمرم درد شدیدی گرفت و با خودم گفتم: «ازاین جسم خسته شدم من این جسم را  نمی‌خواهم.» الان که فکر می‌کنم برای خودم هم عجیب است که این حرف را زدم  زیرا در کمونیست همه چیز انسان، جسم اوست که بعد از مرگ نابود می‌شود و روح اصلا معنایی ندارد؛ ولی من گویا چیزی جدای از جسم بودم ⬜️   بعد از آن مثل این‌که از درونم صدایی آمد به من گفت این جسم دشمن شما نیست؛ این جسم دوست شماست... مثل بچه‌های کوچک گریه‌ام گرفت :( در آلمان، معمولا بزرگسالان گریه نمی‌کنند؛ ولی من یک احساس خاصی پیدا کرده بودم و دوست داشتم فقط گریه کنم😭😭 البته خوشحال هم بودم؛ دیگر دردی نداشتم... حس خوبی بود. انگار متوجه چیزی شده بودم ...🤔 نمی‌خواستم این تغییر درونی‌ام را با پدر و مادرم یا هیچکس دیگری درمیان بگذارم؛ دوستی هم نداشتم تا درباره عقایدم با او راحت حرف بزنم. 💔 ادامه 👇
سال‌ها بعد که دیوار برلین میان آلمان شرقی و غربی برداشته شد و دوره کمونیستی تمام شد، ⛪️ کلیساها شروع به کار کردند و مسلما شرایط بهتری از لحاظ دینی در آلمان فراهم شد؛ 🥀اما من هنوز گمشده دورنی‌ام را پیدا نکرده بودم... در آن زمان، به خاطر کار و اختلاف‌هایی که با مادرم داشتم، جدا از خانواده بودم. در کنار کار آزمایشگاه، در باغچه‌ای کار می‌کردم و محصولاتم را می‌فروختم یا با آنها کنسرو و مربا درست می‌کردم و خودم را با این کارها مشغول می‌کردم ... 🧔آقای فاضلی که اصالتا ایرانی بود، در آلمان با صاحب‌خانه‌ام دوست بود و به خواستگاری من آمد. حس کردم که او چیزی دارد که با بقیه فرق می‌کند و من تا به حال ندیده بودم. گفت اگر با من ازدواج کنی باید شوی منم قبول کردم و ازدواج کردیم.💟 من چیزی از اسلام نمی‌دانستم هیچ تصوری درباره اسلام و مسلمان‌ها و زندگی آن‌ها نداشتم. اصلا یک خانم با حجاب را تا آن روز ندیده بودم.🧕 بعد از مدتی، قرار بود به ایران بیاییم در حالی که من از زبان فارسی فقط بلد بودم بگم: من تشنمه 🤪😂😂 خیلی اضطراب داشتم ونگران بودم.... 🌔 سفرم مصادف با ماه مبارک بود. دیدم خانواده آقای فاضلی(همسرم) روزه می‌گیرند. رفتم پیش مادر شوهرم گفتم می‌خواهم روزه بگیرم. گفت: _عزیزم، تو نمی‌تونی روزه بگیری، چون باید نمازهم بخوانی. گفتم: نماز بلد نیستم. دیدم نماز به عربی است و برایم خیلی سخت بود. ✅ خواهر آقای فاضلی، به حروف آلمانی کلمات عربی نماز را برایم نوشت و مادر آقای فاضلی جلو من ایستاد و بلند بلند شروع کرد به خواندن و من از روی نوشته شروع کردم به خواندن . یک هفته طول کشید تا یاد بگیرم.💪 دیگرهم نماز می‌خواندم و هم روزه می‌گرفتم.😍 بعد از آن که بیشتر با اسلام آشنا شدم شهادتین گفتم و حقیقتا مسلمان شدم چون قبلا تنها یک مسلمان شناسنامه‌ای بودم😍😌 ادامه 👇
همسرم بعد از ۲۴ سال دوری از کشور، با دیدن اوضاع حجاب بعضی از زنان و مردان ایرانی، شوکه شده بود😟 خیلی از زنان تازه مسلمان که به ایران می‌آیند ناراحت می‌شوند از دیدن فضای ایران و می‌گویند چرا این طوری است⁉️ ❇️ به نظرم باید نسبت به اسلام و دستورات آن درک و شناخت داشته باشیم. ♦️ نزدیک‌ترین حالت بنده به خداوند آنجایی بوده که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جلو یک نابینا حجاب گذاشتند. این را برای خدا انجام داده و خودش. اگر من دارم برای خداست و خودم✅ پس این محدودیت برای من نیست و می‌توانم روحم را پرواز بدهم و خودم را پروش بدهم و می‌توانم این طوری به‌خدا نزدیک‌تر شوم 🦋🌟 ❌ ولی وقتی این معنویت را نداریم، مدام بهانه می‌گیریم که هوا گرم است و حجاب سخت است و... در حالی‌که وقتی و آن را درک کنیم دیگر دنبال بهانه پیدا کردن نیستیم. حتی حجاب و روزه در گرما هم دیگر سخت نیست بلکه شیرین و لذتبخش هم هست.😇 🎙 سخن پایانی من به خوانندگان عزیزم خدا این قدرت را به ما نداده که تنهایی و خودمان بتوانیم راهمان را پیدا کنیم . خودش گفته برای شما قرآن گذاشتم و اهل بیت.🌼 همیشه به جوان‌ها سفارش می‌کنم که خیلی حیف است این نعمتی که خداوند به شیعه داده (نعمت قرآن و امامان معصوم) و به کسی دیگری نداده از دست برود. در غرب نمی‌توانند این نعمت را پیدا کنند آنجا تمام نعمت‌ها مادی است؛ اما خدا لطف کرده و آنها را اینجا و سر سفره اهل بیت گذاشته حیف است که در ایران تنها کشور شیعی جهان باشند و  قدر این نعمت را ندانند.🌺 با احترام: ورونیکا فاضلی 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 سر کلاس، یهو بی‌اختیار قرآن از دستم رو زمین افتاد 😥 گناه کردم؟ باید کفّاره بدم❓ ✍ پاسخ: کفاره‌ای ندارد و چون عمدی نبوده، گناه نکرده‌اید 🌱 ولی باید فورا قران را بردارید و احترام کنید.🌼 عضو شوید👇 @namazemahboobe
🌹🍃 امام سجاد علیه السّلام و نماز شب 🌼 حضرت سجاد (علیه السّلام) قبل از خوابیدن، خود شخصاً از چاه آب کشیده و مقداری از آن را برای وضوی خود کنار می‌گذاشتند و روی آن را می‌پوشاندند تا نه آلوده شده و نه بعضی از حیوانات در آن بیفتند. 🌼 سپس وقتی برای نماز شب در دل شب از خواب بر می‌خاستند، ابتدا مسواک می‌زدند و سپس وضو گرفته و مشغول نماز می‌شدند. ✨✨✨ 🌼 حضرت سجاد علیه السلام می‌فرمود: «ای پسرم این عمل بر شما واجب نیست؛ اما من دوست دارم هر کدام از شما که کار خیری را انجام می‌دهد، بر آن مداومت داشته باشد.» 🌼 و حضرت همیشه «نماز شب» را به جا می آوردند و هرگز آن را چه در سفر یا در حَضَر ترک نمی‌کردند. پ.ن: حَضَر یعنی در محل زندگی خود. مخالف سفر است🌸 📚 پایگاه تخصصی ام الکتاب، به نقل از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد (ع)، محمد محسن دعایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836838492017003577.mp3
21.59M
اگه تا حالا اهل دعای عهد نبودی، غصه نخور... تو را هم می‌پذیرند ❣ یه مدت فقط گوش کن... بعد از مدتی سعی کن همراه صوت، لباتو تکون بدی و بخونی... 💫خدا و ائمه معصومین عنایت ویژه‌ای به تازه واردها دارن... ♥️ التماس دعا 🦋🍃
♨️ راه تشخيص بهشتی بودن... 🔸 امام باقر (علیه السلام) به شخصي فرمودند: «اگر اراده كردی كه بفهمی بهشتی و يا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه كن! اگر ديدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قيامت با كسی كه او را دوست دارد، محشور می‌شود» در دوره آخرالزمان قلب مؤمن آب می‌شود؛ زيرا گناه را می‌بيند و استطاعات تغيير وضع را ندارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
859.7K
🌀یه سوال حسابی ذهنم رو درگیر کرده...🤔 🌼 در قرآن آیه‌ای در مورد این هست که ، حضرت علی علیه السلام، در حال انگشتر خود را به فقیر دادند؛ آیا حضور قلب ایشان به هم نخورد؟ 🌼 کیفیت نماز ایشان کم نشد؟ 🌼 توجه ایشان به فقیر در حال نماز، کار درستی بود؟ عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه قطره ایم و تو دریا🌊 یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) 🔅گاهی در آرزوی وصل به دریا ،ناگهان باران می شویم 🌧 و گاه،هم نفس کودکانی🧕 معصوم که زلال و صافند و جان شان آماده نشاندن بذر معرفت 🔆می خواهیم با عنایت پدرانه «باباجان» به چشمش بیاییم ،و قدمی برداریم برای تربیت نسلی مهدوی . ❇️نیمه هر ماه ،🌙محفلی بر پا می‌شودبه نام ‌ وبرای «باباجان» واین بار،محفل مان،عطر ماه مبارک رمضان و ولادت🎉 امام حسن علیه السلام را هم به خود گرفت و شادی های کودکانه اش ،به سخاوت دستانی گره خورد که قلب شان 💖وسیع است ودستشان بخشنده. 🌱هدف ما در این طرح ،آموزش و تربیت نسلی مهدوی ،درقالب بازی ،مسابقه،نمایش ،و....است ✨عضویت در کانال« باباجان »و اطلاع از برنامه های هر ماه هیأت کودکانه مهدوی «باباجان»،از طریق ⬅️@babajan313 (ویژه مادرانی که دختران دبستانی دارند )
❤️ قابل توجه دوستانی که سوال کرده بودند. راه دیگه‌ای نداره 😉 عضو شوید👇 @namazemahboobe
... اگر یادمان رفت چکنیم؟ اگر شب اول قبر بر اثر ترس و وحشت و تنهایی، فراموش کردیم ما کیست چه کنیم؟ 😭 خاطره‌ای از به شدت توصیه می‌کنم بخونید بچه‌ها 🌹🙏 مرحوم آیت الله مصباح یزدی، از علمای بزرگ و فیلسوفان معاصر بودن که به تازگی از دنیا رفتند. نوه ایشون این حکایت رو نقل کردند: 👇👇 ⏰ تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. ⬜️ حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد داشتند. پزشک روغن‌هایی را تجویز کرده بود و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔸️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. 💬 می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه طول کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم... 🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» 😭 آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔸️ این سؤال را تکرار کردند. چند مرتبه گفتند: «چه کار کنیم؟» باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد.✨ 🔸️نزدیک شد. از وضو که برگشتند، دوباره با بغض و اشک پرسیدند: _«خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم...😥 ⚜ رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید... وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند... گفتند: _ فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی»، این «علی علی» گفتن‌ها، ما را رها نمی‌کند. ما را تنها نمی‌‌گذارند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود، به ما یادآوری می‌کنند.» 💯💥بعد بلافاصله گفتند: _«اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔸️مشغول شدیم. نماز عجیبی شد... ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم... با حال و پر اشک.😭😭 بین هر آیه سوره حمدشان، گریه می‌کردند. 🔹 بین دو نماز، بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند.♥️ عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقـام معظـم رهبــری(مدظله) ✨خصوصیات خاص نماز شب عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامش💚 نتیجه‌ی یه کار و یه چیز نیست نتیجه‌ٔ همهٔ کارای ماست. ✨نتیجهٔ همهٔ نیت‌هامون ✨همه اعمال و رفتارمون ✨همه آدمایی که باهاشون هستیم ✨همه فیلمایی که می‌بینیم ✨همه اعمال عبادی و نمازهامون ✨همه مهمونی و سفرهامون 🌸و همه تحلیل‌هایی که از اتفاقات داریم... •┈┈•✾•🌿🦋🌿•✾•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ ای آدمیزاد! تو خودت را یک موجود 100 ساله و 1000 ساله نبین! خدای مهربون نعمت‌هایی برات آماده کرده که هیچ چشمی ندیده! هیچ گوشی نشنیده! و به قلب هیچ کسی، خطور نکرده!😍 🎙آیت الله (ره) عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 برای وضو گرفتن باید تفاوت چندتا کلمه رو بلد باشیم و اینا رو با هم قاطی نکنیم ✂️ 🔎 شستن 🔎 مسح کردن 🔎 مسّ کردن ⁉️ تفاوت اینا چیه؟ الان میگم ☘ 🚰در وضو، صورت و دست‌ها را باید شست... یعنی باید حتما آب بریزیم روی صورت و دست‌ها... تا دوبار اجازه داریم اب بریزیم و قششششنگ بشوریم✅ پس نمیشه مثلا دستمون رو خیس کنیم بعد بکشیم روی صورت و دست‌ها ❌ جلوی سر و پشت پاهامونو باید مسح کنیم؛ یعنی باید با دست خیس، روی اون قسمت‌ها رو دست بکشیم ✅ پس نمیشه پامونو زیر شیر آب بشوریم، یا یه مشت آب روی سر و پشت پامون بریزیم ❌ هرچند بعضی مذاهب غیر شیعه این کار رو می‌کنن... 🔮 ... فکر کنم خیلی‌ها نمی‌دونن این کلمه یعنی چی و کجای وضو به کار میاد 😃 یعنی فقط یه لحظه یه جایی از بدنت به کسی یا چیزی برخورد کنه. مثلا اگه نوک انگشتت رو بگذاری روی چیزی، این به زبان عربی، میشه مس کردن. احتمالا غسل مس میت شنیدین 🍂 اگه کسی از دنیا بره، قبل از اینکه بدن اون رو غسل بدن، ما بهش دست بزنیم، ولو فقط یه کوچولو بهش دست بزنیم، میگن: " تو میت رو لمس کردی" پس باید انجام بدی... امیدوارم با این مثال دیگه کامل متوجه معنای کلمه شده باشید.😅😅 ♨️ می‌دونی کجای وضو مَسّ داره؟؟؟ دوست داشتی برام بنویس 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1122238