eitaa logo
نمازشب ۳۱۳
2.2هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
386 فایل
کپی فقط با ذکر منبع🌹 کانال ختم قرآن هدیه به شهدا👇 با بیش از 2070 حاجت روایی😊 @khatme_quran313 کانال خیریه👇 @kheyriiyeh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت علی اصغر.... - @navahaye_hoseini313.mp3
6.52M
لالالا ، گل بابا دیگه سقا نمیتونه آب بیاره لالالا ، گل پر پر بخواب اصغر که مادرت شیر نداره ویژه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام 🎤 جواد مقدم @navahaye_hoseini313
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ| سلام بر آن شیر خوار کوچـک ترسم كه روز محشر،اين سان به جلوه آيي دست حسين نيمي،دست رباب نيمي
لالالالا گل گندم...بنی فاطمه - @navahaye_hoseini313.mp3
8.75M
لالالالا گل گندم تو قنداقه کفن پوشی لالالا گل پونه تو خوابی یا که بیهوشی 🎤 سید بنی فاطمه ویژه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام @navahaye_hoseini313
لالا گل پونه - @navahaye_hoseini313.mp3
6.42M
لالا گل پونه گنجیشک بی آب و دونه بابا چشماتو میبنده با دستایی که غرق خونه ویژه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام 🎤محمود کریمی @navahaye_hoseini313
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود می فرمود: امشب می‌ خواهم مقتلی را که صحیح ‌ترین مقاتل است، برایتان بخوانم. مقاتل درباره شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام مختلف نوشته ‌اند، ولی اصحّ مقاتل همین است که امشب می ‌خواهم برایتان بخوانم. سیدالشهداء علیه السلام وقتی که در میانه میدان استغاثه کردند و برای اتمام حجّت فریاد کشیدند، صدایشان به حرم رسید. زن‌ها از صدای استغاثه امام حسین علیه السلام منقلب شدند. فرض کنید که شما از خانه بیرون بیایید و زن و بچه شما هم بدانند که شما دشمن دارید. اوضاع جوری است که آنها ندانند که بر سر شما چه آمده است ولی یک مرتبه فریاد شما بلند شود که: «آهای مسلمان ‌ها! به دادم برسید!» اگر این صدا به گوش زن و بچّه‌ ات برسد، چه حالی پیدا می ‌کنند؟ صدای استغاثه امام حسین علیه السلام به گوش زن و بچّه ایشان رسید. یک مرتبه، شصت و چهار زن و بچّه با صدای بلند، فریاد برآوردند: «وا محمّدا!»، «وا علیاه!» و «واحمزتاه!». فریادشان به آسمان رسید. سیدالشهداء علیه السلام چون صدای ناله زن‌ها را شنید، منقلب شد و به طرف خیمه‌ها برگشت. وقتی به در خیمه‌ها رسید، فرمود: زن‌ها!‌ چرا صدا زدید؟ من هنوز زنده ‌ام، چرا صدای ناله ‌تان را بلند کردید؟ تا من زنده هستم، نباید شما دادِ بی ‌کسی بکشید. دشمن شماتت می‌ کند! و برای من سرشکستگی است! حضرت شروع کردند به نصیحت کردن زن ‌ها. یک مرتبه چشم حضرت به علی اصغر علیه السلام افتاد که در بغل مادرش بود، صدا زد: «یا اُخْتَاه! نَاوِلِینِی وَلَدِی الرَّضِیعَ، حَتَّی اُوَدِّعَهُ». «خواهرم! برو آن بچّه شیرخوار را بیاور تا با او وداع کنم! برای آخرین بار، بچّه شیرخواره‌ام را ببوسم و ببویم.» اغلب شما به حال آمدید. می‌خواهم فریاد و ناله زن‌ها برای این کلمه بلند شود. زینب علیهاالسلام، بچّه را از مادرش رباب، گرفت. او را آورد و به اباعبدالله علیه السلام تقدیم کرد. اباعبدالله بچّه را بالاى دست گرفته. منظره بچّه دلخراش است. بچّه لاغر شده. بچّه رنگ از صورتش پريده. اين لب ‌ها از شدّت تشنگى مثل چوبِ خشكيده شده. هى سر را روى دوش بابا مي‌ گذارد. گاهى بلند مي‌ كند، گاهى سر را به سينه پدر مى ‌نهد. فاصله بين لشگر و حضرت خيلى بود. نمي‌دانم حالت تشنگى در اين بچّه چه اثرى كرده بود كه لشگر از دور مي‌ديدند على علیه السلام به خودش مى‌پيچد. خانه ‌ات خراب حرمله. اينكه بدين كودكى گناه ندارد يا كه سر رزم اين سپاه ندارد بس كه دل افسرده است آه ندارد راه دهيد آنكه را پناه ندارد عبارت مقتل این است: «وَ أَوْمَأَ إِلَیهِ لِیقَبِّلَهُ» بچّه به دست امام حسین علیه السلام است، اِی وای وای! مادرش نگاه می ‌کند، عمّه نگاه می ‌کند، خواهرش سکینه نگاه می ‌کند، سیدالشهداء علیه السلام صورتشان را نزدیک آوردند تا لب ‌هایشان را به صورت علی اصغر علیه السلام برسانند، خواست بچّه‌اش را ببوسد. ای خانه ‌ات خراب، حرمله! هنوز لب‌های امام حسین علیه السلام به صورت علی اصغر علیه السلام نرسیده بود، يك مرتبه ديد على علیه السلام مثل مرغ سركنده مشغول دست و پا زدن است. همین كه برگشت ديد گوش تا گوش رگ ‌های گردن على علیه السلام دريده شده! «فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکاهِلِ الْأَسَدِی بِسَهْمِهِ فَذَبَحَهُ مِنَ الْاُذُنِ اِلَی الْاُذُنِ.» بارالها! به حق این طفل رضیع، فرج امام زمان علیه السلام را الساعه اصلاح بفرما. (مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس دهم و بیست و چهارم/ مسجد سید اصفهان، ماه رمضان 1393 قمری، مجلس چهارم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5936222270014882067.mp3
23.76M
📢 حاج مهدی رسولی ◀️ روضه حضرت علی اصغر😭😭😭 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😥 وقتی اسب امام حسین علیه السلام، خونین و با زین واژگون بازگشت مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد عزیزالله تهران، در سال 1396 قمری می فرمود: من بچه بودم در سن ده دوازده سالگى. در يكى از كوچه‌ هاى محله مشهد، محله نوقان مشهد زندگی می کردیم. . آن وقت در محله حوض محمدعلی خان می‌نشستیم. آنجا مسقط الرأس من بود. آن‌جا بزرگ شده بودم. كوچه بن بستی بود. ده پانزده خانه بيشتر نداشت. سابق‌؛ یعنی پنجاه شصت سال قبل، رسم بود سالی یک مرتبه چاوش‌ ها عَلَم‌ ها را به دست می ‌گرفتند و در کوچه ‌ها می‌گشتند و چاوشی می ‌کردند و مردم را به کربلا دعوت می‌ کردند. هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله هر كه دارد سر همراهى ما بسم الله اين شعرها را مى ‌خواندند و مردم منقلب مى ‌شدند و به شوق می آمدند. یکی از این محلّه می ‌آمد و یکی از آن محلّه می ‌آمد با او قرارداد مى ‌بستند. چهل پنجاه نفر يك قافله مى ‌شدند، يك صاحب علم و چاووش آنها را كربلا مي ‌برد و مي ‌آورد. رسم این قافله ها هم اين بود که وقتی از كربلا زوارشان را بر مى ‌گرداند، داخل صحن مى ‌آمدند پشت پنجره فولاد، و آن‌جا را زيارت مى ‌كردند و يكى ‌يكى كربلايى ‌ها را به خانه ‌هاشان مي ‌رساند. يك چايى مى ‌خوردند بعد يكى ديگر و يكى ديگر. همه كربلايى ‌ها را به خانه ‌هاشان مى ‌رساند. اگر یک كربلايى در سفر مي ‌مرد، اسب او را سياهپوش مى ‌كردند. بار و بنه‌ اش هم بالاي اسب قرار مي ‌دادند و آن را سياهپوش مي ‌كردند. وارد شهر كه مى ‌شدند پيش از همه و جلوتر از همه كربلايى ‌ها مى ‌آمدند و اين اسب بى‌صاحب را به در خانه صاحبش تحويل مى ‌دادند، فاتحه ‌اي مى ‌خواندند، قهوه ‌اى مى ‌خوردند و مى ‌رفتند. اين قانون بود. یک قافله از کربلا برگشته بود. در کوچه ما يكى از خانه‌ ها كربلايى داشت. از آن كوچه بن بست ما يك كربلايى رفته بود. جوانی 35-36 ساله بود. اين جوان در سفر كربلا مرد. خبر آوردند كربلايى فوت كرده و فلان روز قافله مي ‌آيد. اول کربلایی ‌ها را به حرم امام رضا علیه السلام می ‌برند و بعد، آنها را به خانه ‌هاشان می ‌آورند و اگر کسی در این سفر مرده باشد، اسب بى ‌صاحب و اثاثيه ‌اش را مي ‌آورند. آن روز شد. خانواده آن كربلايى سماور آتش كردند، قهوه درست كردند، خانه و كوچه را آب و جارو كردند. زن، فرزند، مادرش سياه به تن كردند. همسايه ‌ها را خبر كردند که امروز اسبِ بى‌ صاحب را مى ‌آورند. بياييد که ما مجلس عزا داريم. خوب ما هم همسايه بوديم. من و مادرم رفتيم. من هشت نه ساله بودم. آمديم و گفتند پيش از ظهر قافله مى ‌آيد. يك ساعت به ظهر، كوچه مهيا شده بود. زن و بچه با مادر و خواهر همه در حال گريه بودند. آقا اگر بدانید خانه این کربلایی چه خبر شد؟ يك ‌دفعه از انتهاى كوچه صدا بلند شد: ما سلام از روضه شير خدا آورده ‌ايم. اين، نشانه ورود بود. به محض این ‌كه اين صدا آمد، چنان ضجّه از زن و بچه اين مرد بلند شد كه آن سرش ناپيداست. همه را منقلب كرد. این‌ ها جلو رفتند. چاووش هم که آمد، با خود اسب سياه پوش را آورده بود. آقا چشمتان چنين روزى را نبيند. چشم این زن و بچه که به اسب افتاد ريختند دورش را گرفتند. من با چشم خودم ديدم که چطور بچه‌ صورتش را بر صورت اسب گذاشته بود و گریه می ‌کرد. زنش كنار اسب ايستاده و مشت بر سينه ‌اش مى ‌زد. من در همان بچگي به ياد زن و فرزند امام حسين علیه السلام افتادم. ای وای! اين اسب سياه‌ پوش است بچه ‌ها چه مى ‌كنند. صورتشان را بر صورتش مى ‌گذارند. يكى دست اسب را بغل كرده مى ‌بوسد و اشك مى ‌ريزد. گفتم خدا! اسب امام حسين علیه السلام سر تا پا خون‌آلود بود. زين اسب واژگون. امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه چنین روضه خوانده است: یا جدّاه! از بالای اسب افتادی. خود امام حسین علیه السلام به یک حالت، اسب امام حسین به یک حالت است. آمد یالش را به خون امام حسین غرقه کرد. چون خود اسب زخم نداشت روی زمین نشست دور بدن حسین بن علی و یالش را به خون سیدالشهداء علیه السلام رنگین کرد. «وَ أَسْرَعَ فَرَسُك» اسب روانه به طرف خیمه‌ها شد. اما با یک شور عجیبی! در روایت است که خدا این قصه را به موسی علیه السلام خبر داد که اسب حسین بن علی می‌آید و شیهه می زند. همینطور اشک از چشم‌ های این حیوان جاری است. هی همهمه می‌ کند. هی ناله می‌ کند. همه دور آن حیوان را گرفتند. 64 زن و بچه همینطور در بيابان همه با صداى بلند فریاد می زدند: وا محمدا! وا عليا! واحسینا! بارالها! الساعه فرج صاحبمان، امام زمانمان را برسان. (سخنرانی های مسجد سیّد عزیز الله تهران، روز 30 رمضان 1396 قمری/ سخنرانی های مسجد ملک، 1383 قمری، مجلس سیزدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎👌مقام والای حضرت علی اکبر علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر مسجد سیدّ عزیز الله تهران و مسجد مروی می فرمود: حضرت علي اكبر علیه السلام يك امتيازاتي دارد. از اين امتيازات، يك چيزهايي را مي ‏فهميم. در قرآن مقدس چند آيه است كه مربوط به مقامات نبوّت انبياء و ولايت اوصيائشان است، و ائمه علیهم السلام در مقام استدلال، به اين آيات متمسّك مي ‏شدند و این آیات را برای اثبات ولایت خودشان می ‏خواندند. يكي این آیه است: «إِنَّ اللهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ». اين آيه، مشهور به آیه اصطِفا، مربوط به مقامات ولايتي انبياء است كه خداي متعال اين‌ بزرگواران را انتخاب كرده و برگزيده و آن‌ها را به مقام پيشوایي، نبوت يا امامت، منصوب داشته است. ارباب مقاتل، متّفق الكلمه، شيخ مفيد رضوان الله تعالی علیه در «ارشاد»، سيد بن‏ طاووس در «لهوف»‏، و ديگران از قدما و متأخّرين همه نوشته ‏اند: وقتي حضرت عليّ اكبر علیه السلام روانه ميدان شد، امام حسين علیه السلام پشت سر عليّ ‌اكبر علیه السلام سر را بلند كرد و با صداي بلند همین آیه را خواند. چرا پشت سر ابوالفضل علیه السلام نخواندند؟ چرا پشت سر قاسم بن الحسن علیه السلام نخواندند؟ و پشت سر اين آقازاده خواندند؟ اين يعني چه؟ چه رمزی دارد؟ پس قرائت کرد آیه اصطفا تا کند فاش آن رموزات خفا کاین جوان که سوی میدان عازم ‌است برگزیده جمله اهل عالم است نوح من از دیده من دور شد موسی من سوی کوه طور شد یعنی اين جوان كه عازم ميدان شده است، شايستگي دارد اگر زنده بماند، به مقام امامت نائل شود، يعني اين پسر من لياقت مقام امامت را دارد، لياقت مقام نبوت و صفوت را دارد، اما هزار افسوس. جوان می ‏رفت و بابا عقب سرش. یک نگاه مأیوسانه کرد. بَه ‏بَه به ناله‏های شما! اغلب جوان‌ها گریان شدند. خدایا! هر چشمی که می ‏گرید آن چشم را به جمال صاحب ‌الزّمان علیه السلام روشن فرما. یک مرتبه دیدند این بابای پیر از عقب سر جوانش، دستش را برد زیر ریش سفیدش: «رَفَعَ شَیْبَهُ إلَی السَّماء» اشک، بی ‏اختیار می ‏آید. یک وقت آدم با زور می ‏خواهد گریه کند، یک وقت به قدری متأثر است که اشک مثل آب، جاری می ‌شود. این را عرب می ‏گوید: «اَرْخی عَیْنَیْهِ». راوی می ‏گوید: یک وقت دیدم چشم حسین علیه السلام سرخ شد. بی ‏اختیار اشک از چشمانش می ‏ریزد. یک ساعت بعد هم دیدند حسین علیه السلام صورتش را بالای صورت علی علیه السلام گذاشت. خدایا! به قطرات اشک امام حسین علیه السلام همین ساعت، امر فرج و ظهور امام ‏زمان علیه السلام را اصلاح بفرما. (سخنرانی های مسجد سیّدعزیز الله تهران، 1396 قمری، شب دوازدهم رمضان/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس سوم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
- ناشناس.mp3
11.69M
✅روضه بسیار سوزناک شهادت حضرت علی اکبر لشکر دارن بهم میگن حسین زمین خورده 🎤 حاج حسن خلج @navahaye_hoseini313