eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
485 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
135 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
🗒 دفترچه گناهان یک ۱۶ ساله : در ، دفترچه یک 16 ساله که هر روزش را می نوشت پیدا شد. یک هفته او اینها بود : شنبه : بدون خوابیدم . یکشنبه : خنده بلند در جمع . دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم إحساس کردم . سه شنبه : را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت . پنجشنبه : را فراموش کردم . جمعه : تکمیل نکردن 1000 و بسنده به 700 صلوات . راوی که یکی از بچه های بوده می نویسد : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم ... ما چی؟؟؟ کجای کاریم؟؟؟!!! 📓 حرفامون شده رساله ! ۱_ … تو روشم ميگم ۲_ … همه ميگن ۳_ … مصلحتي ۴_ ... شيريني ۵_ ... شبکه هاي علمي ۶_ حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه! ۷_ ... همه ميخورن ديگه ۸_ ... يه نظر حلاله ۹_ .. آرامش بخش ۱۰_ ... يه شب که هزار شب نميشه ۱۱_ ... اگه خدا ميخواست بهش ميداد. 🔻 Ⓜ️ etaa.com/namazi_313
هدایت شده از 🇮🇷لاله های زندگی🇮🇷
چند روزی میشد که دراطراف کانی مانگا در غرب کشور کارمیکردیم؛ شهدای عملیات والفجر چهار را پیدا می کردیم. اواسط سال 71 بود. از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی ازسنگرها شدیم.سریع رفتیم جلو. همانطور که داخل سنگر نشسته بود،ظاهراً تیر یا ترکش به اواصابت کرده وشهید شده بود. خواستیم که بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم ، درکمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است ؛ از آن جالب تر اینکه تمام بدن کاملاً اسکلت شده بود ، ولی انگشتی که انگشتر در آن بود ،کاملاًسالم وگوشتی مانده بود . همه ی بچه ها دورش جمع شدند. خاک های روی عقیق انگشتر را پاک کردیم . اشک همه مان در آمد ، روی آن نوشته شده بود: « حسین جانم »  ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄