🎧 #کتاب_صوتی| ۱۱۴ نکته درباره‌ نماز 🎬 فصل سوم 🎙 یاسر دعاگو این کتاب شامل ۱۱۴ نکته درباره‌ی نماز است. مؤلف این کتاب حجت‌الاسلام محسن قرائتی است. 🛍 ثبت سفارش 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ ‌🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم پا نمی‌شوی نمازت را بخوانی؟ هی خم و راست شدن چه فایده‌ای دارد؟ گاهی فکر می‌کنم ایمان فقط اجبار و وظیفه است، نه آرامش... 📘 برشی از کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم| تیزر صوتی کتاب «بی نمازها خوشبخت ترند» به قلم فاطمه دولتی 🛍 جهت تهیه این کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ ‌🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم 🕊 وقتی رسیدم خوابگاه، هم‌خوابگاهی مسلمونم را دیدم که مشغول نماز بود. ناگهان احساس کردم دلم برای آرامش دعا تنگ شده و زدم زیر گریه… 📘 برشی از کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم| تیزر تصویری کتاب «بی نمازها خوشبخت ترند» به قلم فاطمه دولتی کاری از انتشارات ستاد اقامه نماز 🛍 جهت تهیه این کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ ‌🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم 🕊 بی‌نمازها شاید بخندند، اما خنده‌شان ته ندارد؛ چرا که آرامش واقعی را فقط کسی می‌فهمد که یک بار با اشک، نماز خوانده باشد... 📘 برشی از کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

🎧 #کتاب_صوتی بی نمازها خوشبخت ترند 🎬 قسمت: سوم 📌این داستان؛ 14+ 😳 🛍 جهت تهیه این کتاب کلیک کنید 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم 🕊 ما دو خواهر بودیم، از یک مادر، در یک روز و یک ساعت، اما از زمین تا آسمان با هم فرق داشتیم؛ من مثل قطب شمال، آرام و مقید، و ریحانه مثل قطب جنوب، سرکش و پر از حرفِ دل. از همان خرید چند تکه مقوا و گفت‌وگوی کوتاهش با پسر لوازم‌التحریری، رشته‌ی آرامش خانه از هم گسست. بابا با عصبانیت آمد، گوشی‌اش را گرفت و همه کلاس‌هایش را تعطیل کرد، و من ماندم میان دلسوزی و دلخوری. ریحانه بغض کرده بود و مدام می‌گفت: «من دلم پاکه، چه نیازی به نماز و حجاب؟ خدا فقط قلبم رو می‌خواد.» من اما نمی‌توانستم سکوت کنم؛ گفتم: «دل پاک بدون بندگی کم‌کم تیره می‌شه، مثل آینه‌ای که غبار روش می‌نشیند.» و او باز لج کرد، باز گریه کرد، و من فقط سجاده‌ام را پهن کردم. در سجده آرام گرفتم، همان‌طور که همیشه، تنها در نماز آرام می‌شوم. بعد چادر نمازش را برداشتم و گذاشتم روبه‌رویش، بی‌اصرار، بی‌تحکم؛ فقط گفتم: «بخونش، فعلاً همین کافیه.» از گوشه‌ی چشم دیدم آستین‌هایش را بالا زد. همان لحظه فهمیدم که گاهی ایمان با یک سجده‌ی آرام شروع می‌شود، نه با بحث و نه با ترس. 📘 برشی از کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

🎧 #کتاب_صوتی بی نمازها خوشبخت ترند 🎬 قسمت: چهارم 📌این داستان؛ دختر اینستاگرامی 🛍 جهت تهیه این کتاب کلیک کنید 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم 🕊 شکوفه در فضای اینستاگرام، به دختری که گفته بود پیش مادربزرگ پیرش زندگی می‌کند، حسادت کرده بود و از روی رقابت، دروغی پخش کرده بود و گفته بود که او دروغ‌گوست. بعد از مدتی احساس عذاب وجدان کرده و برای حلالیت گرفتن با زهرا به کافه رفته بود تا آن دختر را ببیند. اما بعد از آن دیدار، وقتی زهرا فهمید که شکوفه چقدر به خاطر “حق‌الناس” ناراحت شده و با نگرانی می‌گوید اگه نبخشیده باشه چی؟، بحث بینشان بالا می‌گیرد. زهرا با تندی به او می‌گوید: از کی تا حالا این‌قدر به فکر حق‌الناس شدی؟ خدا هم حقی به گردنت داره! و وقتی شکوفه با اعتمادبه‌نفس جواب می‌دهد: خدا از حق خودش می‌گذره... زهرا عصبانی می‌شود و به او دو روز مهلت می‌دهد که اگر می‌تواند، این حرف را با دلیل از قرآن یا حدیث ثابت کند... 📘 برشی از فصل چهارم کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

🎧 #کتاب_صوتی | بی نمازها خوشبخت ترند 🎬 قسمت: پنجم 📌این داستان؛ دختری با موهای تیغ تیغی🌞 🛍 جهت تهیه این کتاب کلیک کنید 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh

📚 #سجاده_تا_قلم 🕊 هلما، دختری نوجوان، مدتی‌ست دچار ریزش شدید مو شده و از ترس قضاوت خانواده و اطرافیان، بیماری‌اش را پنهان می‌کند. در روز تولد دوستش، وقتی روسری‌اش ناخواسته کنار می‌رود، همه متوجه خالی بودن بخش‌هایی از سرش می‌شوند و مادرِ دوستش با واکنشی ناآگاهانه، احساس شرم و ترس را در دل هلما می‌کارد. از آن پس بیماری پیشرفت می‌کند تا جایی که دکتر می‌گوید باید موهایش را از ته بزند. در خانه، بی‌بی (مادربزرگ)، زنی مذهبی و سنتی، با اندوه به او نگاه می‌کند. روزی که آرایشگر محلی موهای هلما را می‌زند، بی‌بی خاموش اما نگران است. پس از پایان کار، هنگام اذان، بی‌بی گفت‌وگویی تأثیرگذار با هلما دارد: همان‌طور که او بدون چون‌وچرا به حرف دکتر اعتماد کرده، باید به فرمان خالقی که از همه داناتر است نیز ایمان داشته باشد. بی‌بی با مهربانی از او می‌پرسد: تو خدا را به اندازه‌ی دکتر قبول نداری؟ این پرسش، در دل هلما تحولی عمیق برمی‌انگیزد. در حالی که اشک می‌ریزد و تصویر خود را با موهای تیغ‌تیغی در آینه می‌بیند، وضو می‌گیرد و برای نخستین بار از روی فهم و انتخاب، نه اجبار، نماز می‌خواند. در پایان، صدای بی‌بی در ذهنش می‌پیچد: نصف قشنگی دختر در چادر سفید نمازش است. و هلما با دل آرام، الله‌اکبر می‌گوید. 📘 برشی از فصل پنجم کتاب بی‌نمازها خوشبخت‌ترند به قلم فاطمه دولتی 🛒 جهت تهیه کتاب کلیک کنید 🆔 @mj_rohollahi 📲 ۰۹۱۲۰۲۳۶۶۱۰ ☎️ ۰۲۱۸۸۹۰۰۰۵۹ 🔍 عضویت در نمازنامه👇 🆔 eitaa.com/namaznameh