17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت قرآن همراه با تصاویری زیبا از طبیعت
#کلیپ
@namiazbaran
(تفاوت اعتقاد به ظهور با انتظار ظهور)
👌نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که:
میان " #انتظار_ظهور" و " #اعتقاد به #ظهور" تفاوت بسیاری وجود دارد.
👈زیرا همه شیعیان بلکه بسیاری از ملت های دیگر جهان به ظهور مُصلحی که سرانجام سراسر جهان را پر از عدل و داد کند اعتقاد دارند، ولی همه آنانی که اعتقاد به این حقیقت دارند در انتظار تحقّق آن نیستند!
🌠کسی منتظر ظهور امام زمان(علیه السلام) می باشد که علاوه بر اعتقاد، #امید و #انتظار درک آن زمان را نیز داشته باشد و بر اساس انتظار و امید، #عمل نماید.
تمام روایاتی که مسأله انتظار در آنها ستوده شده است بر لزوم امیدواری و امکان وقوع و درک ظهور امام عصر دلالت می کند.
📚 مقدمه کتاب "صحیفه مهدیه"
#مهدویت
@namiazbaran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اعتماد به نفس نداشته باش!
🔻 این رفتار خوب را از بچهها یاد بگیریم ...
#علیرضا_پناهیان
#کلیپ
#نمی_از_باران
@namiazbaran
فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ [ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ] ﺭﻭﻱ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ، ﺑﮕﻮ: «ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ، ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍم ﻭ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻋﺮﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.» (توبه١٢٩)
1⃣رویگردانی مردم از دین نباید در روحیه و ایمان ما تاثیر بگذارد
2⃣کسی که خدا دارد چه کم دارد؟؟
3⃣توکل بر خدا رمز غلبه بر مشکلات است.
#تفسیر_کوتاه
@namiazbaran
داستان زیبای #نسل_سوخته
#قسمت_اول
✍دهه شصت ... نسل سوخته
هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته ما نسلی بودیم که هر چند کوچیک اما تو هوایی نفس کشیدیم که شهدا هنوز توش نفس می کشیدن ما نسل جنگ بودیم
آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند دل خانواده ها رو سوزوند جان عزیزان مون رو سوزوند اما انسان هایی توش نفس کشیدن که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت بی ریا مخلص با اخلاق ... متواضع جسور شجاع پاک انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون تمام لغات زیبا و عمیق این زبان کوچیکه و کم میاره و من یک دهه شصتی هستم یکی که توی اون هوا به دنیا اومد توی کوچه هایی که هنوز شهدا توش راه می رفتن و نفس می کشیدن کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد من از نسل سوخته ام اما سوختن من از آتش جنگ نبود ...
داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد غرق خون با چهره ای آرام زیرش نوشته بودن "بعد از شهدا چه کردیم؟شهدا شرمنده ایم"
چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ نمی دونم اما زمان برای من ایستاد محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم
مادرم فرزند شهیده همیشه می گفت روزهای بارداری من از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدا دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت
اون روزها کی می دونست نفس مادر چقدر روی جنین تاثیرگذاره حسش فکرش آرزوهاش و جنین همه رو احساس می کنه
ایستاده بودم و به اون تصویز نگاهمی کردم مثل شهدا ...
اون روز فقط 9 سالم بود ...
اون روز پای اون تصویر احساس عجیبی داشتم که بعد از گذشت 19 سال هنوز برای من زنده است
مدام به اون جمله فکر می کردم منم دلم می خواست مثل اون شهید باشم اما بیشتر از هر چیزی قسمت دوم جمله اذیتم می کرد
بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره مادرم می گفت عزت نفس داره
غرور یا عزت نفس کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم ...
ببخشید عذرمی خوام شرمنده ام
هر بچه ای شیطنت های خودش رو داره منم همین طور اما هر کسی با دو تا برخورد می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه خصلتی که اون شب خواب رو از چشمم گرفت
صبح، تصمیمم رو گرفته بودم ...
من هرگز کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم دفتر برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم دوست شهید داشتید؟ شهیدی رو می شناختید؟ شهدا چطور بودن؟
یه دفتر شد پر از خصلت های اخلاقی شهدا خاطرات کوچیک یا بزرگ رفتارها و منش شون
بیشتر از همه مادرم کمکم کرد می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ برام بگه اخلاقش خصوصیاتش رفتارش برخوردش با بقیه
و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد
خیلی ها بهم می خندیدن مسخره ام می کردن ولی برام مهم نبود گاهی بدجور دلم می سوخت اما من برای خودم هدف داشتم
هدفی که بهم یاد داد توی رفتارها دقت کنم شهدا خودم اطرافیانم بچه های مدرسه و پدرم...
👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی
ادامــه دارد...
#داستان
@namiazbaran
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا
إِلَّآ أَنْ يَشَآءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰٓ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا
و هرگز در مورد كاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم»...
مگر اینكه خدا بخواهد!
و هرگاه فراموش كردی، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت كند!»(اسراء ۲۴)
#عکسنوشته
@namiazbaran
🔻🔻🔻
🔴 #شهیدی_که پیکرش پس از ۱۶ سال سالم بود
🔺 #راز_سالم_ماندن_پیکر_شهید
#محمدرضا_شفیعی
#پس_از_16_سال
◽️پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص میشود و به کشور میآید. اما نکته عجیب اینجا بود که پس از گذشت ۱۶ سال #پیکر شهید شفیعی صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در تاریخ ۱۴دی ماه ۱۳۶۵ شهید شد و در تاریخ ۴مرداد ماه ۱۳۸۱پیکرش به کشور بازگشت.
🔺صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک #محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد #سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوانهای جسد هم از بین میرفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود.
◽️وقتی گروه #تفحص جنازه محمدرضا را دریافت میکردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه میکرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم!
◽️مراسم باشکوهی برایش برگزار شد و همرزمش #حاج_حسین_کاجی پیکر شهید را در قبر گذاشت. حاج حسین بعدها به مادر شهید میگوید: «شما میدانید چرا بدن او سالم است؟» مادر شهید پاسخ میدهد: «از بس ایشان خوب و باخدا بود.» ولی حاج حسین حرفهای مادر شهید را اینگونه کامل میکند:
◽️«راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت #نمازشب ایشان ترک نمیشد؛ مداومت بر #غسل_جمعه داشت؛ دائماً با #وضو بود و اینکه هر وقت #زیارت_عاشورا خوانده میشد، ما با #چفیههایمان اشکمان را پاک میکردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را میگرفت و به بدنش میمالید و جالب اینکه #جمعه وقتی برای ما آب میآوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه میداشت.»
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@namiazbaran