جوری با اعتماد به نفس از «اراده جمعی مردم» حرف میزنند انگار خودشان هم باورشان شده نماینده مردماند. یک مشت بچه دماغویِ شکمسیرِ برج عاجنشین که با پول ددی شبها توی اندرزگو دور دور میکنند و روزشان از ساعت 12 ظهر شروع میشود را چه به حرف زدن از مردم؟ اراده جمع کردن رختخوابشان را ندارند بعد حرف از اراده جمعی میزنند.
🆔 @naneveshteha
روز دانشجوی امسال هم تمام شد و حالا زمان بدی نیست برای طرح چند سوال: به خاطر دارید مسئولان بلندپایه کشور، در روز کارگر، به کارخانهها و کارگاههای حاشیه شهر رفته باشند؟ به خاطر دارید یک روز از سال، نماینده اصنافی که مولد ارزش واقعی هستند، جلوی رییسجمهور یا اعضای کابینه فرصت نطق داشته باشند؟ به خاطر دارید نمایندگان کارگران توانسته باشند شبیه نمایندگان تشکلهای دانشجویی، جلوی وزیر و وکیل تریبون داشته باشند؟ این چه آپارتایدی است که رییس جمهور و شهردار و وزیر و وکیل فقط برای جواب دادن به دانشجویان، به خط میشوند؟ آن هم در روزگاری که با بازاری شدنِ فرایندِ ورود به دانشگاه و تجاری شدنِ مسیر نخبگی، عملاً عمده بدنه دانشگاهی کشور، متعلق به دهکهای بالای اقتصادی است. امروز عمده دانشجویانِ به اصطلاح نخبه، از مسیرِ پرخرجِ «تجارتِ کنکور» وارد دانشگاه شدهاند؛ یعنی عملاً در نبردی نابرابر با فرودستان، نخبگی را به لطف جیب پر پولشان خریدهاند. حالا اگر حکومت هم انحصارِ نقد کردن، شنیده شدن و مصونیتِ پس از نقد را فقط به دانشجویان بدهد، یعنی عملاً دارد با زبانِ بیزبانی میگوید که فقط به یک طبقه اقتصادی خاص پاسخگوست. فقط راضی کردن آن طبقه برایش مهم است. حتی اگر آن طبقه هیچ ارزش واقعی خلق نکند.
🆔 @naneveshteha
محسن شکاری اعدام شد. یک مشت رذلتر از او هم توی نوبت اعداماند و به نوبت گورشان را از این عالم گم خواهند کرد. برای من اما جذابترین خبرِ حکمِ اعدامی که شنیدم، آمدن حکم اعدام قرهحسنلو بود. همان پزشکی که روحالله عجمیان را با همکاری زنِ عفریتهاش، سلاخی کرد. حالا که خبر حکم اعدام قرهحسنلو آمده، حسی شبیه همان حسی را دارم که شب مرگ هاشمی رفسنجانی داشتم. آدم معمولا از مرگ رذلترین آدمها هم ناراحت میشود اما شب مرگ هاشمی، برای من یک جشن تمامعیار بود. چون هاشمی فراتر از یک فرد، استعارهی تمامنمایی از استثمار فقرا توسط اشراف و اغنیا بود. هاشمی یک فرد نبود، نامش دریچهای بود به یک تاریخ. تاریخِ سیاهِ عادیسازیِ اشرافیت و فاصله طبقاتی. آمدنِ خبرِ حکمِ اعدام قرهحسنلو هم از همین جنس است. پزشکی با درآمد ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان، با اعتماد به نفس و حق به جانب، جانِ یک کارگر روزمزد را میگیرد. صحنه شهادتِ شهید عجمیان، یک صحنه قتل عادی نیست، نمادی از یک تصفیه طبقاتی است. نمادی از شورش اغنیا علیه فقراست. یکی از بهترین قابهاست برای دیدنِ هاریِ ناشی از شکمسیری. اگر آن قتل یک قتل عادی نبود، پس اعدامِ قاتل هم یک اعدام عادی نیست. بالای دار رفتن قرهحسنلو، انتقام نمادینِ فرودستان از شکمسیرهاست. انتقامِ یک تاریخ ظالمانه است. تاریخِ بالا رفتن از روی دوش فقرا و لگد زدن به صورت آنها از فراز برجهایی که با پول فقرا ساخته شده. این حکمِ اعدام، جشن گرفتن دارد. شیرینی پخش کردن دارد.
🆔 @naneveshteha
مگه نمیگفتی «کار خودشونه»؟ خب حالا میخوان خودشون خودشونو اعدام کنن، تورو سَننه؟ :))
فکرش را بکن. داری در خیابان راه میروی یکهو یک وحشیِ قمه به دست با کمک رفقایش خیابان را میبندد، عربدهکشی میکند و این و آن را با تیزیِ قمهاش تهدید میکند. دست آخر هم مستقیما به سمت چند پلیس حمله میکند. باید با چنین جانوری چکار کرد؟ پلیس در دنیا با او چه میکند؟ همان وسط خیابان یک گلوله خرجش میکند و خلاص. خشونت مسلحانه شهری و چاقوکشیِ خیابانی، خط قرمز همه حکومتهاست. اگر معترض اصیلی وجود داشته باشد، باید منتقد ردیف اول این کنشهای وحشیانه باشد. باید فوراً با توحش و چاقوکشی اعلام زاویه کند چرا که توحش و تروریسم، اعتراض را بدنام میکند و به حاشیه میبرد. معترضِ صادق، دشمنِ شعبان بیمخهاست نه دلسوزشان. قمهکشی را محکوم میکند نه توجیه. بنابراین هرکس به هر نحو از کنش خشونتآمیزِ مسلحانه و چاقوکشی در خیابان دفاع کرد، دیگر اسمش معترض نیست. دغدغه اعتراض ندارد. حامی تروریسم است. حامیِ تروریسم هم تروریستِ بالقوه است. حالا میخواهد استاد دانشگاه تهران باشد یا کارگردان سینما.
🆔 @naneveshteha
بعضی از مخالفان اعدام محسن شکاری میگویند اعدامِ او بازدارنده نیست. بیراه نمیگویند. برای چنین جانوری با چنین جرمی، مرگ پشت درهای بسته، به سخره گرفتنِ عدالت است. بازدارندگی با این رفتارهای نرم اتفاق نمیافتد. بازدارندگی میخواهید؟ در شهر بچرخانیدشان، تحقیرشان کنید، در ملأعام اعدامشان کنید. نگذارید راحت بمیرند. بعد از مرگشان، اموال خودشان و خانوادهشان را مصادره کنید. بگذارید بفهمند لاتبازی با سلاح سرد چه عاقبتی دارد. بگذارید خوب شیرفهم شوند تروریسم و سلب امنیت عمومی تهش چیست. جمهوری اسلامی دارد با اینها خاله بازی میکند و با خالهبازی بازدارندگی ایجاد نمیشود. اعدامِ خشک و خالی پشت درهای بسته، مجازات نیست، لطف به این وحشیهاست.
🆔 @naneveshteha
بله، البته که در سال ۵۷ کسی به خاطر راهبندان اعدام نمیشد. اصلاً دادگاهی برگزار نمیشد که کار به صدور حکم و اجرای حکم برسد. در همان کف خیابان، تفنگدارانِ پهلوی با شلیک گلوله، هم حکم را صادر میکردند، هم حکم را اجرا میکردند، هم موقع تحویل جنازه به خانواده، پول فشنگهایی که خرج فرزندشان شده بود را از آنها میگرفتند. اگر قرار بود جمهوری اسلامی مثل پهلوی رفتار کند، در عرض ۸۰ روز خونِ ۱۲۲ نفر از بهترین جوانانش کف خیابان ریخته نمیشد. نیروهایش را با باتوم و پینتبال به مصاف قمهکشها و مسلحین نمیفرستاد. به جای شهید دادن و مماشات، کشتار میدان ژاله راه میانداخت. به جای پینتبال، تانک کف خیابان به خط میکرد. مرام پهلوی اگر امروز حاکم بود، سعید شریعتی به عنوان تطهیرکننده داعش و حافظ منافع آمریکا در ایران، به جای حمایت آزادانه توئیتری از شعبان بیمُخهای قمهکش، داشت توی زندان برای روز اجرای حکمش آماده میشد.
🆔 @naneveshteha
جایی که قرار است مبنا «عدالت» باشد، «لطف کردن» به یک نفر، بیعدالتی در حق باقی افراد است. وقتی با «رأفت اسلامی»، به یک جانی مصونیتِ پس از جنایت میدهید، در واقع همزمان دارید قمه و چاقوی جنایتکارانِ بالقوه را تیز میکنید. دارید خشاب آنها را پر میکنید. دارید برایشان کوکتل مولوتف میسازید. بخشش و تخفیف در مجازات اگر به جانیانِ بالقوه انگیزه تکرارِ جنایت بدهد، «رأفت» نیست، «جنایت» است. اینجا بیشتر از آنکه ادراکِ ما از مفهوم «بخشش» مهم باشد، دستگاه تحلیلیِ طرف مقابل اهمیت دارد. ادراکِ جانیانِ بالقوه است که میزانِ «بازدارندگی» احکامِ قضایی را تعیین میکند. در وضعیت موجود، جانیانِ بالقوه بخشش را نه لطفِ حکومت که «کم آوردن و عقبنشینی حکومت» تفسیر میکنند و انگیزه میگیرند برای تکرار و استمرارِ جنایت. شاید شما احساس کنید این بخشش فقط یک تخفیفِ قضاییِ ساده و رئوفانه بوده اما تحلیلِ طرف مقابل اینچنین است: «کارشان تمام شده. دیگر زورشان به ما نمیرسد. پس معطل نکنید، ضربه بعدی را بزنید. این شهر کلانتر ندارد». همان زمان که شما خوشحال از رهاندن جانِ یک نفر از اعدام هستید، دهها نفر با این «رأفتِ اسلامی» انگیزه مضاعف برای ارتکاب جنایت میگیرند و احتمالا چندتایشان اقدام به جنایت میکنند. هم امنیتِ بیگناهان را سلب میکنند، هم دست آخر سَرِ خودشان را به باد میدهند. و همه اینها از کجا شروع شد؟ دور زدنِ عدالت برای نجات جانِ یک نفر. نشاندنِ «رأفتِ اسلامی» بر آن صندلی که «عدالتِ اسلامی» باید روی آن بنشیند.
🆔 @naneveshteha
هدایت شده از حافظه تاریخی ایرانی
25.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخلاف قسمتهای قبلی، دیدن این قسمت را به همه پیشنهاد نمیکنیم.
آشنایی با شخصیت درنده و ستمگری مثل پرویز ثابتی و جنایاتی که در زیر مجموعه او در ساواک انجام شده، اعصاب و روان میخواهد. پس اگر زیر ۱۴ سال هستید یا شرایط روحی مناسبی ندارید قسمت ۵۲ برنامه حافظه تاریخی ایرانی را نبینید!
+معرفی دو کتاب
🔻عضو کانال شوید و تمام قسمت های قبلی را هم ببینید👇
https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32
«امسال سال خونه، سید علی سرنگونه». بله. قرار بود پارسال سال خون باشد و سید علی سرنگون. نوستراداموسهای جنبش بَنگیها ۵-۶ ماه قبل با اعتماد به نفس با «خون» و «سرنگون» قافیهپردازی میکردند و برای بهارِ پساسیدعلی آماده میشدند. این عکسِ آقای خامنهای در اولین روزِ سال ۱۴۰۲ اینجا به یادگار بماند که یادمان نرود ما بیچارهها، هپروتیترین شبهجنبشِ سیاسیِ تاریخ ایران را در ۱۴۰۱ پشت سر گذاشتیم. ما پارسال را با این متوهمهای الکلی گذراندیم که جدی جدی بدون اینکه خندهشان بگیرد عربده میزدند «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه». سال تمام شد. بنگیها وشیرهایها به لانهشان خزیدهاند و آن سیدعلی که قرار بود سرنگون شود، حالا جلوی مخاطبان میلیونیِ خودش، بیباکتر از همیشه دارد سخنرانی میکند. فاصلهی پخمگی و نخبگی، فاصلهی فانتزی و واقعیت، فاصلهی آن شعار و این عکس است.
🆔 @naneveshteha