eitaa logo
انارستان‌عشق_ناردُهْدَر
938 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
197 ویدیو
0 فایل
انارستان‌عشق #اشعارمهین‌اسدی‌آسترکی #ناردُهدَر_دخترانار همان #شاعراشک قدیم #لر_بختیاری_هم‌طایفه‌ی‌شهیدقاسم‌سلیمانی #عشایرزاده #توانبخش‌ودرمانگربیماران‌استثنایی #ارشدفقه‌وحقوق #روانشناس #علوم‌تربیتی #خادمة‌المهدی 🔴 #کپی‌باذکرنام‌شاعر 🇮🇷 @Mahass تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 بی تو زهری به کام خواهم ریخت گریه های مدام خواهم کرد یوسفانه گریختی از چنگ ... چون زلیخا قیام خواهم کرد بعد تو بر دلم به جز با تو... عاشقی را حرام خواهم کرد بی تو با قلب خود نمی سازم کار بی عقل ُو خام خواهم کرد یا غزل را به دار خواهم زد شعر را قتل عام خواهم کرد یا که یک روز می رسم به تو وُ... کار دل را تمام خواهم کرد ... 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
47.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🌹 ✏️ ۵شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ 🌹 الحمدالله بنده‌ی کمترین ؛ هم به لطف استادان عزیز شاعرم دعوت بودم و شعرخوانی داشتم. 💚 دبیر و مدیر کاری کنگره استاد حجت الاسلام والمسلمین عزیز شاعر عالی و بی بدیل میبدی بودند. با حضور بیش از ۳۰۰ شاعر از داخل و خارج کشور از ساعت ۹صبح تا ۲۱ شب در دو مکان هتل گلشن و دانشگاه آزادمیبد؛ ادامه داشت. 💚 برنامه استادان شاعرمون استاد و استاد بودند. ۳۰ شاعر از کشور‌های پاکستان، افغانستان، روسیه، سوریه، نیجریه، سریلانکا، بحرین ، فیلیپین و ... آثار را به زبان خودشان به کنگره ارسال کردند. 💚 کلیپ توسط دوست عزیزم خبرنگار برنامه سرکار بانو تولید و برای بنده ارسال شده.🌹 ✅ پخش باکیفیت بالاتر کلیپ در لینک زیر🔰 https://www.aparat.com/v/njmMW 🖍 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرفته دم همه ایران؛ سلام فرمانده همه مطیع توایم ای امام؛ فرمان دِه فقط نه ملّت ایران که هرچه آزاده سلام داده به اعلیٰ‌مقام؛ فرمانده دهه نود شده ها که نتیجهء شصت‌اند به گریه خوانده برایت سلام‌فرمانده اگرچه مشکل ملّت زیادِازحد؛ باز شده‌ست وحدت ما یک کلام؛ فرمانده فقط تویی فرجِ مشکلات ما ای عشق تلاش ماست بدون تو خام؛ فرمانده اگرچه جنگ به راهت شده سعادت ما بیابگیر خودت انتقام؛ فرمانده ببخش اینکه نبودیم یارِ درخورِتان اسیر فتنهءخویشیم ُو دام؛ فرمانده نصیب کام تو ازما اگرچه زهر بلاست تومهر خویش رساندی به جام؛ فرمانده رکوع ُو سجده‌ی ما که بریده شدسیمش و پای قامت ما بی قوام؛ فرمانده صدای دست قنوت ازهوای دنیا پُر بریده نای قنوت ازمرام؛ فرمانده قعود و قامت ماکه شکسته شدکمرش خداکند بکنی تو قیام؛ فرمانده خداکند؛ که به حقّ غریبی زینب زمان غربت تان راتمام؛ فرمانده خداکند که به اشک دهه نود بِشَوَد وجودوحشی ماپاک ُو رام؛ فرمانده خداکند به ظهورت جهان بهشت شَوَد و سایه ات سرما مستدام؛ فرمانده 🖍 ❇️ ۱_این شعرکاملابداهه و به دنبال فراخوان استادشاعرعزیزم آقای و ذوق شاعری عزیزم سرودم. eitaa.com/sherkadeh/1383 ❇️ ۲_یزدعزیز ولایتمدارم نسبت به خیلی جاها جمعیت کمتری داره ولی همه اومده بودن ❤️ برای من خداروشاکرم بابت این نعمت که مدّتی ساکن 🌹 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
1_1054534548.mp3
9.73M
🌹 مدح خوانی با صدای زیبای برادر شاعرمون 🎙 📝 شاعر به سبک (از نگاه یاران به یاران ندا می رسد) صدیق تعریف 💐 eitaa.com/nardohdar1/4965 👆👆
❤️ خون عاشق بچکد از مغول سرخ لبت تا که این جنگ بخوابد صلواتی بفرست... 🖍 ✍ بـداهـہ‌ ۲۵خرداد ۱۴۰۱ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
❤️ در وجـودم جـنـگجویی می کـِشد شمشیرِعشق هــای دنـیـا ! مـا دو تـا تـنـهـــا ؛ تـو وُ خَـلــق‌ِت هـــمـه / تـو وُ خَـلــق‌ِ خودت 🖍 🖍 ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐ ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾─
انارستان‌عشق_ناردُهْدَر
❤️ #عشقولانک خون عاشق بچکد از مغول سرخ لبت تا که این جنگ بخوابد
❤️ گل افغان منی ؛ نادرم ُو گر خواهی _ _ جنگ خونین نکنم ؛ بوس هراتی بفرست 🖍 ✍ بـداهـہ‌ ۲۵خرداد ۱۴۰۱ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
❤️ آن طرف بود نگاهت ؛ که نگاهت کردم مثل یک دزد که در بین نماز آمد و رفت دیگر انگشت مرا قطع نباید بکنند اختلاسی‌ست که ناخونک پنهان زدُ و رفت / مثل دزدی که شبی موقعِ خواب آمد ُو رفت 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
🌹 🇮🇷 👆 چشم را مثل همه ، نه؛ جور دیگر باز کن گاه باید عاشقی را با نگاهی نو سرود... 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾─ ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾─
❤️ زن نباید این همه دیوانه باشد... خوب نیست اینکه من عاشق شدم این‌قدۡر بی‌حد... خوب نیست /برده ای که می گریزی از نگاه عاشقم/ شاه‌بانو بشکند از پا بیفتد خوب نیست /یوسفانه می گریزی از نگاه من ؛ ولی_/ _شاه‌ۡبانو بشکند؛ از پا بیفتد؛ خوب نیست شب به جانِ شعر ُو ساز ُو چنگِ خود، غُر می زنم از تو می‌نالم وَ این هَـذْیان ِممتد؛ خوب نیست می‌پَرد با عاشقانش؛ نوش جانش؛ خب مگر_ _ذرّه ای هم با منِ ویران بسازد، خوب نیست؟! من که هر شاه ُو گدایی سمتم آمد با ادب از مسیرم پای یوسف می‌گریزد... خوب نیست بین دستم پاره_پیراهن؛ تن ِنازت... دریغ ... روی آن تن تازیانه بوسه می زد... خوب نیست دست هایم را کشیدم رو به تو؛ رفتی عقب با دل خون زلیخا می‌کنی بد ؛ خوب نیست های پیغمبر! مگر بابای تو یادت نداد ؟- _ وای اگر آه دلی عاشق بگیرد؛ خوب نیست 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ ۱ تیر ۱۴۰۱ بیت دو مصرع یک رو به دو شکل سرودم. 🖍 ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
برای شاعره بانوی زیبا قلم دوست و سرور و استاد شعرم بانو ای واژه به واژه قلمت عشقِ مُجسّم ای کاش قلم بودم و در دست تو بودم ۱۴ تیر ۱۴۰۱ کپی‌فقط‌بانام‌شاعر ┅─⊱✾♡✾⊰─┅ @najvayebaran ┅┅⊱✾♡✾⊰─┅
💐 دلـم ماننـد اسماعیل، با پای خودش آمـد به سمت مقتل چشمت، به قربانگاهِ عـاشـق هـا 🖍 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
🌹 جنس خراب ارزان ُو بسیارست در کسب آن اصلا رقابت نیست باید زلیخا بود تا فهمید ... یوسف چه شٵن ُو قیمتی دارد 🖍 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
❤️ برقِ چشمت مَلَک غار حرا بود که گفت: اقراء ُو شاعر روی تو شدم بسم الله 🖍 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی پنهان تر ُو آهسته تر گریه کن ای دختر که این دنیای بی رحمی نخواهدشد ازاین بهتر نخواهدشد انار آن غنچه که پای درخت افتد هزاران شعر لالم که نیامد در دل دفتر به من گفتند:شعری خوش بخوان درمحفل رندان اگرخاطر حزین باشد نخواهدگفت شعرِ تر«۱» پدر میگفت:دختر! شر نشو باعشق ُو؛ مادر گفت: که حرف مدّعی‌ها رانکن ای ساده دل؛ باور بزرگی؛ خسته شد بس‌که نصیحت کرد ُو نشنیدم بلی؛ قرآن نمیخوانَد لبِ عاقل به گوشِ کر زلیخای درون را کرده ای بیدار؛ دیوانه! مگر از آبرو سیری که میگیری پیِ این شر؟ به درون من تَشَر زد اشکِ پوتیفار‌ «۲» که این ننگ زلیخایی کجا وُ شأنِ پیغمبر!؟ ادای پندِعاقل را قضا کردی؛ زمین خوردی دوباره گوش سنگینت اذان نشنیده؛ ای خودسر همیشه ضربه خوردی از رفیق ُو تکیه کردی باز_ _به هر دیوار پُر از موشِ سست اندامِ کج پیکر تو خوردی خنجر از خوبان ُو فهمیدی هر از گاهی_ _نخواهدشد برایت خوبِ دنیا، همدل ُو یاور اگر قدقامتت خم شد؛ اگر لرزید زانویت اگرپای رکوعت لنگ ُو سجده میشود ابتر اگر هِی می‌رَوَد از یاد،حمد ُو قل هواللهَ‌ت بریده نای مستِ ربّنای تو؛ شدی کافر به مُردابِ تشنج ها شدی پا درگِل ُو تنها خودت بودی مقصّر چون نشستی پای هر منبر اگر شغّاد_وار انداختَت درچاه؛ یارِ تو نکن با گریه خود را خوار ُو دشمن‌شادتر دیگر بیا روی جگر بگذار دندانِ تحمّل را کمی آرام‌تر آهسته‌تر گریه کن ای دختر 🖍 ۱_ ۲_ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم ؛ آه ای دهاتِ سوت ُو کور ُو دور افتاده عروسِ بیوه بر خاکِ سیاهِ گور افتاده تو راعیلی که رقصیدی به هر معبر پی یوسف شدی آن بی عصای سنگ خورده ؛ کور ؛ افتاده... زلیخای درون من ! نمی ترسی ؟ نمی بینی ؟ که دارِ عشق دور گردن منصور افتاده ؟! تو را هی عقل من داده نجات ُو باز بعد از آن تویی آن کبکِ دایم در حصارِ تور افتاده مواظب باش موسای دلم از مکر بدخواهان که در راهت هزاران بلعم باعور افتاده رخم سرخ‌َست با سیلی؛ پُرَست از بادِ غم، انگار _ _که روی صورت من لانه ی زنبور افتاده من آخر آنچنان با ساز عشق از دست خود رفتم شدم زیباییِ از صورت لاهور ؛ افتاده منم آن پاکیِ از دستِ دامن رفته ی انگور منم مستی که جامَش پیش یک مامور، افتاده عروس شرقم ُو مَحوَم مغول شد؛ هند شادم که _ _به دست انگلیسی ها به ضرب ُ و زور ؛ افتاده برایت ای دل عاشق همیشه طعنه خور بودم به دنبال تو ، از پا رستمی مغرور ؛ افتاده زمین خورد از سر هر بام ، نامم ؛ ننگ شد ، رویِ _ _زبان شهر ، نقل قصّه ام ، مشهور ؛ افتاده رفیقانم رها کردند من را ، دشمنم شاد َست همه هستی‌َم َاز چنگم، به چشم شور ؛ افتاده شبی از درد خوابم برد ُو در آن خواب می دیدم _ _ بساطِ عشق ُو شادی ُو دل ُو من، جور افتاده زلیخایم که دیده یوسف خود را سرِ پیری به چشم ِتار زندانی ، شعاعِ نور افتاده شدم بیدار ُو وامانده، که باطل شد خیال خوش من آن مستم که از دستم می ُو انگور افتاده همیشه نغمه سر دادم که شاید داد دل گیرم منم آن گوشه ی "داد"ی که در "ماهور" افتاده به غیر از ساز بی سازی نمی‌آید به گوش صبح گمانم دست یک کودک، شبی سنتور افتاده چرا مرگی نمی آید سراغ این همه پستی؟! مگر از دست اسرافیل هم شیپور افتاده؟ چرا یوسف نمی آید شَوَد معمار احوالت ؟! دلم آه ای دهاتِ سوت و کور و دور افتاده ... 🖍 ✍ بـــــداهـــــہ‌ ۴ مرداد ۱۴۰۱ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
عشق تا دل بی تعارف می رسد دل به وصلت با تکلّف می رسد برق چشمان تو می گیرد مرا ... کار این دل تا تصادف می رسد خوف دارد اخمِ ابروهای تو خاندانت تا لـیـاخُــف¹ می رسد ²ی چشمت شراب ناب من الکلش از مندلـیُف³ می رسد جدّه‌ی عشقم زلیخا بود ُو تو_ جدّ رخسارت به یوسف می رسد ارث آن هُٰوی مسیحایٖیْت به _ _ دست پاپ ُو چنگِ اسقف می رسد میشوم با خنده ات مستعمره... عشق تا اوجِ تصرّف می رسد خسته ام از راست رفتن ؛ دل به تو_ _ زود ُو راحت ؛ با تخلّف می رسد یک بهشت آغوش میخواهم بگو این بغل را کی تشرّف می رسد؟! 🖍 ¹_ : ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخُف ‏(۱۸۶۹–۱۹۱۹)، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران بود که مجلس شورای ملی را به دستور محمدعلی شاه قاجار به توپ بست. ²_ : ظرف‌آزمایشگاهی‌حرارت‌مواد ³_ : دمیتری ایوانُویچ مِندِلیف، دانشمند شیمی‌دان معروف اهل روسیه بود. •••༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌ུྃ••• 🖍 ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾─