📌 راز سلیمان شدن
تو چو موری بهر دانه میروی
هین سلیمان جو، چه میباشی غوی
دانهجو را دانهاش دامی شود
و آن سلیمان جو را هر دو بُوَد
مولانا در مثنوی داستان حضرت سلیمان را بیان میکند که روزی با سپاهش میگذشت. فرمانده مورچهها که در بیابان به دنبال دانه میگشتن به اونها دستور میده که به سوراخهایشون برگردن. سلیمان از او علت را میپرسه و مورچه در جواب میگه: میترسم زیر پای سپاهیان تو له بشیم.
از اونجا که در ادبیات ما سلیمان و مور به وفور دیده میشه.
📌سلیمان مظهر قدرت و مور مظهر عجز و ناتوانیست.
📌مولانا به این نکته اشاره میکنه که مثل مورچه آنقدر کوتهبین نباش و فقط دنبال مادیات و ظواهر نباش.
📌مانند سلیمان از حقارت بیرون بیا تا آگاه و دانا بشی، البته نه از اون جهت که مثل سلیمان فقط زبون حیوانات رو
بدونی بلکه مانند او آگاهی و علم و بصیرت خودت رو زیاد کنی. البته که سلیمان با کسب این آگاهی حواسش به پامال نکردن حق مورچه که نماد انسان ضعیف هم هست،بوده.
📌نکته: چرا سلیمان به این حد از آگاهی رسیده بود؟
باید دقت کنیم که هر کدوم از ما میتونیم حضرت سلیمان شویم.
تنها راز حضرت سلیمان این بوده که روی ورودیهای ذهنش و در کل روی پاکسازی ذهنیت خودش کار کرده بود تا چاکراههای آگاهی و دانایی برای او باز بشه.
پینوشت:
غَوی: گمراه
دانهجو: انسان کوتاهبین
سلیمانجو: انسان حقیقتجو
✍️ نرگس امینی
#مولانا
#مثنوی
#ذهنیت
http://eitaa.com/amini_iro
@narges_amini20